بذری
درِ خونم مهمون اومده یا صدای بارون اومده
دره دنیا رو زود وا کنیدببینید آقامون اومده
شب شبِ عشقه دلها شاده خدا به آقام آقا داده
جان فدای این آقازاده...
تپش دلِ عرش بَرین، یا زین العابدین!
دلای عاشقاتو ببین، یا زین العابدین!
نوه ی امیرالمومنین، یا زین العابدین!
توی چشماش خورشید وا شده نور تابانِ دنیا شده
خبر از بالا داره میاد دوباره ارباب بابا شده
صورتش مثل قرصِ ماهه مثل اجدادش آقاست
شاهه که ولیعهد ثاراللهِ
ملائک میخونن هم صدا، یا زین العابدین!
سرود همه ی شیعه ها، یا زین العابدین!
آیه ی جَلوات خدا، یا زین العابدین!
چه شبای احیایی شده روزامون چه رویایی شده
اومدن انوار کربلا دلامون عاشورایی شده
جاءَ الحَّقُ زَهَقَ الباطِل
فرصت پرواز داری ای دل
الدَخیل آقام ابوفاضل
دل مارو ببر کربلا، یابن ام البنین!
گره واکن از کار ما، یابن ام البنین!
ذکر تو واسه دردا دوا، یابن ام البنین
طاهری محمد
امشب شب عشقه دلهای دیوونه ست نوکر که زیاده ارباب یه دونه ست اربابی که تو دنیا نمونه ست سایه اش رو سر اهل زمونه ست
شبی که جهان به زیر قدم حسین چشمای همه به دست کرم حسین قرار خدا با عشاق، حرم حسین
خون خدایی مصباح هدایی ارباب با وفایی شاه کربلایی
حسین اربابم .. حسین اربابم ..
تو خونۀ حیدر باز گل پسر اومد باز گل پسر اومد یا تاج سر اومد
خنده به لبِ پیمبر اومد از تنهایی مجتبی در اومد
اهالی عرش اعلی، بی قرار و بی تاب شده واسه رویِ ماهش توی دلاشون آب همه یه صدا میخونن خوش آمدی ارباب
این همه نوکر قربونِ تو دلبر یادت نره ما رو ای صاحب محشر
حسین اربابم .. حسین اربابم ..
کار تو خدایی، کارِ ما گدایی حرفی نمیمونه آقا آقاهایی
تو مایۀ افتخار مایی آخه دومادِ ایرانیایی
عاشقمُ غیر عشقت عالمی ندارم پیش تو خدا میدونه که غمی ندارم صنم و با هیچکسی جز تو صنمی ندارم
با یه سلام ت افتادم تو دامت خواستی با تو باشم پس خیلی میخوامت
حسین اربابم .. حسین اربابم
محمد طاهری
امام علی
تو اومدی بگیری از دلامون غبارو
تو اومدی بگی بیایید ببینید خدا رو
تو اومدی به ما نشون بدی نعمتا رو
نعمت یعنی، ولایتِ علی
نعمت یعنی، محبت علی
نعمت یعنی، یه شب بری نجف زیارت علی
الحمدلله با تو نمیشم دیگه گمراه
صحیفه ی تو نورِ این راه
گفتی بگم اَشْهَدُ اَنَّ عَلیاً وَلِیُ اللّه
صدای دلمه می رسه دمِ مدینه
اومده همونکه بدا رو می بینه
خدا می دونه عزیزترینِ روی زمینه
آقایی که نگاهش به همه س
اسمش روی لبم یه زمزمه س
آقایی که علیِ دومه حسینِ فاطمه س
الحمدلله منم گدای این درگاه
هستی برام یه همراه
گفتی بگم اَشْهَدُ انَّ عَلیّاً وَلِیُ اللّه
دلی که با تو باشه از بدی ها به دوره
شب اومدنِ تو شروعِ فصل نوره
ادامه راه زمینه ی ظهوره
برکت یعنی، شروعِ انتظار
برکت یعنی، یه روز میاد بهار
برکت یعنی، امید به اونی که میاد با ذوالفقار
الحمدلله منتظریم تا برسه ماه
دست ستمگر میشه کوتاه
گفتی بگم اَشْهَدُ اَنَّ عَلیاً وَلِیُ اللّه
بذری
اگر دردمندی اگر بی قراری
اگر سربه زیری اگر شرمساری
اگر زخم خوردی اگر پرغباری
چرا ناامیدی؟ابالفضل داری
بده دست خود را برو با ابالفضل!
بزن روی سینه بگو یا ابالفضل!
خوشا این کرامت خوشا این گدایی
نمیپرسد از تو که هستی؟ کجایی؟
به یُمن ابالفضل در کربلایی
خیال تو راحت که حاجت روایی
نه تنها خودی ها نه تنها تنی ها
که قـرص است بر او دلِ ارمنی ها
همه با مرامان اسیر مرامش
همه نامداران گرفتار نامش
حسین است امامش فدای امامش
غلامم غلامِ غلامِ غلامش
ابالفضل لنگر حسین است کشتی
بقول رفیقان ابالفضل مَشتی
هوا داغِ داغ و حرم قحط آب است
علی بی قرار و پریشان رباب است
عمو تشنه را آب دادن ثواب است
ببین هرطرف را که دیدم سراب است
بیا مَشک بردار جانِ رقیه
که زخم است دیگر دهانِ رقیه
تا قهر علی بَحر خوارج باشد
تا مهر علی سکّه رایج باشد
تا پرچم کربلاست همرنگ شفق
عباسِ علی باب حوائج باشد
میرداماد
{(تپش های دلمِ من می خونه
شامِ ولادتِ پهلوونِ)2
(زمین و آسمون ها رو
دِلایِ دشمنا مونو
اسمِ ابالفضل می لرزونه) 2
توی شبهای ، تنهایی من
ماهِ دلِ من ماه بنی هاشمِ
خدا می دونه آرزوم اینه
برم حرمِ علمدار علقمه 2
(به نام حِیبت اباالفضل
به نام غیرتِ اباالفضل
به نام حضرتِ اباالفضل
میریم زیارتِ اباالفضل 2)2 }2
قمرِ عشیره آقام اباالفضل ...
(روشنایِ اهل زمینِ
ماه ِشبِ ام البنینِ)2
(ببین غضب نگاهاشو
گره تو ابرو ها شو
شیر امیر المومنینِ) 2
(پسرِ علی جیگرِ علی
بلا گردونش تمومِ نه فلکه)2
چقدر شیرنهِ به دل می شینه
آخه آقام نمک ابن نمکِ
علی شمایل اباالفضل
علی خَصایل اباالفضل
حلاله مشکلِ اباالفضل
امیرِ هر دلِ اباالفضل
به نام حِیبت اباالفضل
به نام غیرتِ اباالفضل
به نام حضرتِ اباالفضل
میریم زیارتِ اباالفضل
قمرِ عشیره آقام اباالفضل ...
(تپش های دلمِ من می خونه
شامِ ولادتِ پهلوونِ) 2
(زمین و آسمون ها رو
دِلایِ دشمنا مونو
اسمِ ابالفضل می لرزونه) 2
(به نام حِیبت اباالفضل
به نام غیرتِ اباالفضل
به نام حضرتِ اباالفضل
میریم زیارتِ اباالفضل 2)2
(وقتی رَجز می خونه تو حَیجا
شروع می کنه به نام مولا)2
اَنا ابنُ القَتالُ العَرب
اَنا ابنُ هاشِمی نسب
منم غلامِ عزیزِ زهرا) 2
(میگه بدونید ، اگه هزار بار
زنده بشمُ ، هزار دفعه بمیرم)2
بازم می خونم ، منم غلامُ
حسینِ ابن فاطمه باشهِ امیرم
امیدِ فردا اباالفضل
جنابِ سقا اباالفضل
شکوهِ مولا اباالفضل
فرزندِ زهرا اباالفضل
به نام حِیبت اباالفضل
به نام غیرتِ اباالفضل
به نام حضرتِ اباالفضل
میریم زیارتِ اباالفضل
قمرِ عشیره آقام اباالفضل ...
صدایِ بارون دارهِ میاد
یکی غزل خون داره میاد
(آی عاشق ها خبر خبر
یه پهلون داره میاد) 2
اباالفضل .... اباالفضل.....
حدادیان
عشق اومده عاشق ها کجایید؟
آی اونا که مست کربلایید
دسته گلای زهرا رسیدن
گداها! بیایید
اومده ارباب و برادر اربابم
قمر ارباب و گل پسر اربابم
نوکر اربابم دیوونهی اولادش
این شبا میگردم دور سرِ اربابم
میمیرم برا امام حسین
جَوُونیم فدا امام حسین، جانم!
من و یک کلام امام حسین
که تو رو میخوام امام حسین، جانم!
وقتِ سرورِ بنی هاشمه
عیدی میده به همه فاطمه
زِمزمهی دریاها اباالفضل
پشت و پناهِ مولا اباالفضل
آی اونی که درد و غصه داری
بگو یا اباالفضل
به خدا که خیلی نمک داره این دستا
دست ما رو خالی نمیذاره این دستا
دستای عباسه روی سر نوکرها
ما رو دست هیچ کس نمی سپاره این دستا
پسر امیرِ عالمین
قمر آقام امام حسین، عباس!
اومدی شدی آقای من
یه نگات بسه برای من، عباس!
وقتِ سرور بنی هاشمه
عیدی میده به همه فاطمه
اون که صفا بخشه اهلِ دینه
صحیفهی زین العابدینه
هر کی سعادت میخواد به پایِ
دعاهات میشینه
به دعات مدیونیم تو این مسیر افتادیم
ما ازون روزکه تو بندِ توایم آزادیم
تو و عمه زینب به پای دین ایستادید
میشه گفت اصلا مامسلمونِ سجادیم
فدای راز و نیاز تو
امیده منه نماز تو، آقا!
دل من شده اسیر تو
گدای سر مسیرتو، آقا!
وقت سرور بنی هاشمه
عیدی میده به همه فاطمه
بذری
اگه دوست داری بری کرب و بلا، امشب شبشه
اگه دوست داری بشی عبد خدا، امشب شبشه
اگه دوست داری رها بشی رها، امشب شبشه
آره امشب شبشه، همون شبی که فطرس آزاد شد
آره امشب شبشه، همون شبی که دنیا آبادشد
آره امشب شبشه، همون شبی که فاطمه شاد
تحویل سال من حول وحال من
آدمتو شدم چقدمسالمم
شیرینی منوهمهآمال من
خوشبختم که نوکریت افتاده تو فال من
الحمدالله، که اومد ابی عبدالله
اگه دوس داری که دست پر بری، امشب شبشه
اگه دوس داری که مثل حُر بری، امشب شبشه
با دل سنگی بیای و دُر بری، امشب شبشه
آره امشب شبشه، همون شبی که کیفمون سازه
آره امشب شبشه، همون شبی که وقت پروازه
آره امشب شبشه، همونشبی که دستمون بازه
دامنت را پراز رحمت میکنه
این آقا با نگاش زنده ات میکنه
هفتاد و دونفر داره که هرکدوم
هفتاد و دو ملت و تربیت میکنه
اگه دوس داری که دل داده بشی، امشب شبشه
واسه ی محرم آماده بشی، امشب شبشه
دست به دامن آقازاده بشی، امشب شبشه
أره امشب شبشه، همون شبی که شب بارونه
آره امشب شبشه، همون شبی که ریسه بندونه
امشبی که داداش حسنش خوشحال وخندونه
از شادی چشای فاطمه تر شده
نورانی بود حالا نورانی ترشده
چه دردهایی روکه، درمونمیکنن
به ناز مقدمش امامحسن برادر شده
رسولی
صحبت از اُبُهَت که میشه صحبت از نگاشه
وقتی حرف غیرت وسط صحبت از وفاشه
راه و رسم مردانگی رو پرچمش نشان داد
نوبت فتوت که میشه نقل نوکراشه
بِسْمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ، یا رَحمانُ یا رَحیم
ذکر مولا راباهم بگیم به یادِجَوون مردای قدیم
به یادِ یَل امیرالمومنین به یادِ پهلوون ام البنین
به یادِ هر کس که گفته یاعباس به یادِ شهیدان این سرزمین
اباالفضل یا ابوالفضل، آقا باز اومده سائل
کبوترا میگن اباالفضل، پیرغلاما میگن اباالفضل
بهشتیا همه تو بهشت با شهدا میگن اباالفضل
اهل سما میگن اباالفضل قبل دعا میگن اباالفضل
ایرونیا از قدیما، تو مشکلا میگن اباالفضل
آذریا از قدیما، تو مشکلا میگن اباالفضل
بیرقش رو تا قله هفت آسمون رسونده
ماروعمری پای سفره ی رحمتش نشونده
واسه ی من از پهلوونای جهان نگید چون
مادرم از عباس برا من لالایی خونده
بِسْمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ، یا رَحمانُ یا رَحیم
همه پهلوونا سرخم کنن پیش پهلوون ام البنین
هرکس از ابوالفضل مدد میگیره
مرد اگه که به نَفسِش امیره
هرکی که اباالفضل امیرش باشه
ذلت دنیا رو نمی پذیره
میخونه توی هر مشکل الدخیل یا ابوفاضل
آسمونا میگن اباالفضل پهلوونا میگن اباالفضل
مرد و زن و پیر و جوون نوجوونامیگن اباالفضل
واسه شفا میگن اباالفضل، ارمنیا میگن اباالفضل
میون میدون معرکه، پهلوونا میگن اباالفضل
بنی فاطمه
سِرِّ همه اسرار رسید، دستای یار به یار رسید
قنداقشو، بوسید حسین، اومد و حق به حق دار رسید
ماه توی آغوش شاه، تو قلب آلُ الله، به عالم میتابه
روش، دو تا تیغ ابروش، دو تا دست و بازوش، امید اربابه
مست و خرابم یا ابالفضل، بده جوابم یا ابالفضل
ای مِیِ نابم، یا ابالفضل، بده جوابم یا ابالفضل
قلبم فراتِ تا ابد مبتلاته
اسمت براتِ حرم کربلاته
جانم ابالفضل، جانانم ابالفضل
دینم ابالفضل، ایمانم ابالفضل
حضرت یار، قلبی لَدَیک، حضرت نور عَینی اِلیک
اول صبح هر روز میگم، حضرت عشق سلامٌ علیک
با تموم مجنونا، همه پهلوونا، مُریدِ عباسم
تا دل آسمونا، همه سرگردونا، خونش رو میشناسن
بزرگ اصحاب یا ابالفضل، عزیز ارباب یا ابالفضل
گوهر نایاب یا ابالفضل، عزیز ارباب یا ابالفضل
نعم الامیری، تو که خیر کثیری
دستامو هر وقت، که میفتم میگیری
جانم ابالفضل، جانانم ابالفضل
دینم ابالفضل، ایمانم ابالفضل
از راه رسید ماه حسین، معلم راه حسین
گل پسر ام البنین میشه یَلِ سپاه حسین
من که تا زندم مستم، ابالفضلی هستم، با جد و آبادم
من که تو روزای سخت، شدم راحت هر وقت، رو خاکش افتادم
دلبر و دلدار یا ابالفضل، دخیل علمدار یا ابالفضل
سرور و سالار یا ابالفضل، دخیل علمدار یا ابالفضل
هرکس که خم شد، پیش تو محترم شد
مَحرَم شد هرکی، که حبیب حرم شد
جانم ابالفضل، جانانم ابالفضل
دینم ابالفضل، ایمانم ابالفضل
پویانفر
ذکر خیر تو شد و فطرست اینجا آمد نوکری گفت حسین، حال دلم جا آمد باز هم بویِ خوش تربت اعلی آمد رفت در دست تو این دست که بالا آمد
باز در حق گرفتار محبت کردی آمدم نه تو مرا سوی خودت آوردی
با وفا ، مثل تو دور و بر من نیست کسی بین مردم به خدا یاور من نیست کسی غیر تو دلخوشی محشر من نیست کسی غیر تو سایۀ بالا سر من نیست کسی
بسته ام گوشۀ از دامن لطف تو دخیل فطرسم ، آمده ام تا بشوم جبرائیل
به سر زلف تو خوب است گرفتار شدن با تو دارند همه میل بدهکار شدن من کجا و هوس نوکر دربار شدن عشق یعنی سگ آقای وفادار شدن
من همانم که مرید قمر علقمه ام "از همه دست کشیدم که تو باشی همه ام "
آن جماعت که درِ خانۀ تو پیر شدند همه آن ها که به لطف تو نمک گیر شدند مردمانی که سر سفرۀ تو سیر شدند همگی لایق خوشبختی تقدیر شدند
عاقبت با تو فقط ختم به خیر است آقا سند مستندم راهب دیر است آقا
ای همه شورم و آرام و قرارم آقا احتیاجی به کسی جز تو ندارم آقا بی تو گمراه شوم ، باش کنارم آقا محرم راز منی، با تو ندارم آقا
نشده ثانیه ای نیز ز یادم ببری از برادر به من ارباب تو نزدیک تری
انا سائل انا مدیون و غلام بن غلام سال ها در همه جا از تو فقط بردم نام ای درون مایۀ ضرب المثل سنگ تمام وقت مردن تو بیا تا که نمیرم ناکام
خانۀ قبر مرا با نظری روشن کن رحم بر بی کسی ام موقع جان کندن کن
من پریشان تو ای پادشه عطشانم تا دم مرگ عزادار غمت می مانم عاقبت غصۀ جانسوز تو گیرد جانم وقت شادی و عزا روضۀ تو می خوانم
بی کس و یار ترین شاه اباعبدالله بوریا شد کفنت ، آه ، اباعبدالله
شاعر: محمد حسین رحیمیان
حنیف طاهری
از شوق تو انگار در جسم جهان جان نیست شوقی که جوشان استُ در جان است و پنهان نیست خلقت تماماً در به در دنبال تو بوده پس جشن میلاد تو تنها خاص انسان نیست ما عمرمان خورده گره با نام زیبایت حرف تو و ما حرف عاشورا و شعبان نیست ما با غم عشق تو صدها داستان داریم داغ تو صاحب خانۀ دلهاست مهمان نیست با ما چه کردی که حدیثت هر کجا باشد چشمی نمیبینم که مثل چشمه جوشان نیست ما مذهبی داریم بر مبنای گیسویت هر کس پریشانت نشد اصلاً مسلمان نیست در مذهب ما که تو معبودی و مسجودی تشخیص ذات کردگار از یار آسان نیست جوری خریدی عاقبت حُر ریاحی را حسرت برد هر کس به درگاهت پشیمان نیست این راز را فهمید عالم گرچه کتمان کرد اصلاً همین چشمان تو ما را مسلمان کرد جبریل اگر در دست دارد گاهوارت را یعنی خدا میخواهد آرام و قرارت را ای قلب قبله تو خودت که جای خود داری وقتی ملک سجده کند ایل و تبارت را موسی که خود غرق است در دریای سقایت عیسی توسل کرده طفل شیرخوارت را از خاک پایت آسمانم توشه میگیرد سوغات می آرد غباری از مزارت را پیش از شروع خلقت انسان بی قرارت بود بلکه به دوش او بیندازند بارت را پلکی بزن روز و شب ما را منظم کن گردون ببیند گردش لیل و نهارت را این ملتی که دل به تو بسته است از آغاز خالی نخواهد کرد دیگر کارزارت را وقتی کسی سر روی خاک تربتت دارد دیگر نخواهد دید یک دم هم اسارت را تنها دلیل سجده ما خاک پای توست شکر خدا پروردگار ما خدای توست پیش تو ساقی از شهیدت خون نخواهد رفت از رگ رگش جز باده گلگون نخواهد رفت تنها شهیدان حق جامت را ادا کردند مست تو از میخانه ات مدیون نخواهد رفت از گنج عشقت اهل این ویرانه محروم اند ورنه کسی دور و بر قارون نخواهد رفت در خیمه ات هرگز دل از دنیا نخواهد سوخت از روضه ات هرگز کسی محزون نخواهد رفت روزی اگر لیلی و مجنون هم روند از یاد لیلی ولی از خاطر مجنون نخواهد رفت هر کس که اهل سجده بر خاک حریم توست فکر شهادت از سرش بیرون نخواهد رفت هرگز هَرَج بر حج ما دور حریمت نیست دیوانه سمت حفظ هر قانون نخواهد رفت در پاسخ روز حساب و شام قبر از ما جز ذکر حا و سین و یا و نون نخواهد رفت اصلا برای ما تو آغازی و پایانی با ما تو بودی از ازل با ما تو میمانی آغوش بازت بست با من عهد و پیمان را عهدی چنان محکم که پایش می دهم جان را پیش از نگاهت فکر می کردم مسلمانم پیغمبری کردی گرفتی دین و ایمان را این دست خالی، چشم بی باران، لب ساکت تنها تداعی می کند در من بیابان را این اشکها باید برایت بیشتر باشند این رودها باید بیاموزند طغیان را باران شاعرها که نه باران ترکش ها من دوست دارم جان سپردن زیر باران را باز این دل تنگم هوای کربلا دارد سر می دهم تا سر کنم دوران هجران را باید به موج زائران تو بپیوندم دریا مگر دریابد این حال پریشان را من هیچ این مردم هوای اربعین دارند پیراهنی بفرست دریاب اهل کنعان را البته پیراهن که در گودال غارت شد البته بعد از غارت آغاز اسارت شد صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِاللَّهِ .. یا رحمة الله الواسعة و یا باب نجاة الاُمّة اجازه نداد پیغمبر فطرسِ ملک به قنداقه حسین پر و بالش را بکشد، فرمود اجازه نداری پر و بالت رو به بدن حسین بکشی. چه کنم یا رسول الله؟ با امید اومدم! جبرائیل منو آورده .. گفته خدا به پیغمبر پسر عنایت کرده، من با امید اومدم یا رسول الله .. پر و بالم سالیانه ساله شکسته، کمک کن .. فرمود: فقط اجازه داری پر و بالت رو به چون گهوارۀ حسین بزنی .. همچین که این پر و بال رو به چوب گهواره زد، بال و پر در آورد، به آسمان پرواز کرد. هی به این آسمونا میگه مَن مِثلی؟ کی مثل منه؟ من آزاد شده حسینم..عهد کرد تا قیام قیامت هرجای عالم کسی سلام به حسین بده، سلامشو ببره کربلا محضر اباعبدالله، جواب سلام رو برگردونه. اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ روز یازدهم زینب نگاه کرد، داشت از کربلا میرفت، همه رو سوار ناقه ها کرده. دید بی غسل و بی کفن بدن ارباب عالم رو زمین افتاده؛ صدای ناله اش بلند شد. فطرس کجاست حق پرش را ادا کند اینان تو را به معرض گرما گذاشتند
بذری
ابالفضل وفاداری، تو سقا، تو سالاری
برازندته جانا سپهسالاری
تو پسر ابوترابی وارث تیغ ذوالفقاری
حرف تمومه عاشقاته بخدا آقا حرف نداری
به زور و بازوی تو، ماشاءالله
به تیغ ابروی تو، ماشاءالله
به پیچ گیسوی تو، ماشاءالله
ابالفضل تولیلایی، ابالفضل تو دریایی
ندیده کسی ماهی به این زیبایی
من بنده ی توهستم وتو بنده ی صالح خدایی
دریا دلی دلاوری تو، سقای دشت کربلایی
به قدو قامت تو، ماشاءالله
به استقامت تو، ماشاءالله
به این قیامت تو، ماشاءالله
دخیلم به دستاتو، میبوسم خاک پات و
میزارم روی چشمام علم کشهات و
حاجتمو نگفته دادی اَلحق که کاشِفَ الکُروبی
ندیدی جز بدی تو از من، ندیدمت از تو غیر خوبی
مَن اِسمُه دوایی، جانم آقا
وَ ذِکرهُ شفایی، جانم آقا
برات کربلایی، جانم آقا