eitaa logo
ذاکرین حضرت اُمُ البَنین سلام الله علیها
1.7هزار دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
9.9هزار ویدیو
1.8هزار فایل
به عشق چهارده نور مقدس و خانم حضرت اُمُ البَنین سلام الله علیها ❤️ کلاس تخصصی مداحی حضرت اُمُ البَنین (س) ارتباط با مدیر👇 @th_taghizadeh آدرس کانال : https://eitaa.com/zakerinehomolbanins http://mtaghizade.blogfa.com
مشاهده در ایتا
دانلود
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
زیارت عاشورا و روضه کوتاه حضرت رقیه سلام الله علیها 😭 گفتم به خود یا که خبر از ما نداری یا که خیال آمدن اینجا نداری 🎙با نوای حاج مهرداد تقی زاده 💛 لبیک یا زهرا 💛 کپی با ذکر صلوات ثواب مضاعف دارد https://eitaa.com/zakerinehomolbanins @zakerinehomolbanins http://mtaghizade.blogfa.com 🌻اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ🌻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هلابیکم یا زوار الحسین😭😭😭💔 ╔ ⃟❥๑‌‌•~------------------- https://eitaa.com/zakerinehomolbanins ❥๑‌‌•~-------------- ⃟ ..═╝ 🌻اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ🌻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️آقای عباس موزون در مورد واژه تَنَقَّبت 😭در زیارت عاشورا تفسیری فوق‌العاده دردناک بیان فرمودن که حتما باید بشنوید. ╔ ⃟❥๑‌‌•~------------------- https://eitaa.com/zakerinehomolbanins ❥๑‌‌•~-------------- ⃟ ..═╝ 🌻اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ🌻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رفـتی‌ ك‌ برگـردی ،‌ حـسابـی‌ دیر‌ کردی دیر‌ آمدی‌ ُدخـترت‌ را‌ پیر‌ کردی : )💔😭😭
نـذر کـردم‌ کـه‌ اگـر کـرببلـا قسمـت‌ شـد ، اربعیـن‌ جـای‌ رقیـه‌ بـه‌ زیـارت‌ بـروم 🥺
با یک سلام زائر آقا شوید✋ اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى🤲 الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَ حُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرى الصِّدّیقِ الشَّهید✨ صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَدٍ مِنْ اَوْلِیائِکَ | ╔ ⃟❥๑‌‌•~------------------- https://eitaa.com/zakerinehomolbanins ❥๑‌‌•~-------------- ⃟ ..═╝ 🌻اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ🌻
"هدیه ای از دست با کرامت امام حسین(ع)" 🔆فراخوان دلنوشته کوتاه ( تک بیت - جمله کوتاه و ...) به حضرت ارباب ✉ارسال به شماره : 100001361 در انتهای فراخوان به شرکت کنندگان به قید قرعه جوایز نفیسی از قبیل " کمک هزینه سفر به کربلا و جوایز نقدی ..." تعلق خواهد گرفت. ⏳مهلت ارسال :تا پایان ماه محرم الحرام 📣مشاهده نتایج در سایت و صفحات مجازی https://zil.ink/imamhoseincom موسسه خیریه امام حسین علیه السلام خیریه تخصصی حوزه مسکن
شاعر شدم برای تو، یا ثامن الحجج دارم به سر هوای تو، یا ثامن الحجج هستم فقط گدای تو، یا ثامن الحجج دست من وعطای تو، یا ثامن الحجج * آقا فدای تو پدرم مادرم خودم آقا فدای تو پسرم همسرم خودم * آقا دلیل شعر و غزلواره ها شما... شور میان این همه چارپاره ها شما... تنها انیس و مونس بیچاره ها شما... تنها امید بخشش بدکاره ها شما... * بی سود و منفعت همه جا ورشکسته من آن که به شوق دیدنت این جانشسته من * جانم تصدق سرتان دست من بگیر بودم همیشه نوکرتان، دست من بگیر آقا قسم به خواهرتان دست من بگیر مولابه حق مادرتان دست من بگیر * "دست مرا بگیر که آب از سرم گذشت بی تو تمام زندگی ام در عدم گذشت " * با اینکه ای رئوف خدا، نوکری بدم اما مجاورت شده ام، اهل مشهدم با روسیاهی ام به حریم تو رو زدم آقا! تورا به جان جوادت مکن ردم * از من دو ماه سینه زنی را قبول کن آقا! تو را به ام ابیها قبول کن * من آخر صفر همه ساله خدایی ام من با نگاه لطف شما مجتبایی ام شکی ندارم از کرمت کربلایی ام مابین روضه های شما نینوایی ام * بال و پرم بده و مرا تا خدا ببر منت سرم نهاده مرا کربلا ببر * آقا! اجازه می دهی از خادمان شوم یا لاقل میان حرم پاسبان شوم چیزی نمانده از غمتان چون خزان شوم میخواهم از برای شما روضه خوان شوم * حالم گرفته از غم تو گریه می کنم دارم به حال دَرهم تو گریه می کنم * آقا نوشته مقتل تان، خورده ای زمین در راه خانه، جان جهان، خورده ای زمین پنجاه بار امام زمان خورده ای زمین خیلی شبیه مادرمان خورده ای زمین سرگیجه داشتی وسرت درد میگرفت ای ناتوان ترین کمرت درد می گرفت * آقا نوشته مقتل تان دست و پا زدی تا دست و پا زدی پسرت را صدا زدی آتش به قلب حضرت خیرالنساء زدی با گریه گریه ناله ی وا کربلا زدی * از ره رسید جواد وسرت را بغل گرفت اذن ورود حضرت پیک اجل گرفت آقا خودت بیا و بگو کربلا چه شد ... فرجام کار زاده خیرالنسا چه شد... روز ده محرم خون خدا چه شد ... ریحانه ی رسول خدا - مصطفی - چه شد یابن شبیب در همه جا غرق شور و شین ان کنت باکیا لشیء فابک للحسین (ع) یابن الشبیب قامت او دال کرده اند جد مرا راهی گودال کرده اند حتی تنش لگد زده پامال کرده اند با سم مرکبی بدنش چال کرده اند یابن الشبیب جد مرا سر بریده اند با نعل تازه بر تن پاکش دویده اند * یابن شبیب عمه ی ما بود و اشک و آه یابن الشبیب عمه ی مابود و خیمه گاه یابن الشبیب عمه ی ما بود و قتلگاه یابن الشبیب عمه ی ما بود وصد نگاه * تا قبل از این عمه ی ما هم حجای داشت هم روسری و چادر و هم یک نقاب داشت * علیرضا خاکساری
یابن الشبیب ! گریه فقط بر غم حسین یابن الشبیب ! گریه فقط بهر كربلا یابن الشبیب درد حسین درد جان فزاست یابن الشبیب ! روضه ی ما داغ پر بلا است یابن الشبیب ! درد حسین درد بی کسی است یعنی عزیز فاطمه شبگرد بی کسی است یابن الشبیب ! عمه ی ما را کتک زدند آتش هزار بار به باغ فدک زدند یابن الشبیب ! کوچه به دل غم نشانده است یعنی هنوز دست علی بسته مانده است یابن الشبیب ! خنده مرا ترك می كند خد التریب را چه كسی درك می كند یابن الشبیب ! غصه دلم را كباب كرد شیب الخضیب دیده ی ما را پر آب كرد یابن الشبیب ! جرم یتیم سه ساله چیست ؟ دیگر پس از امام کشی آه و ناله نیست یابن الشبیب ! قصه ی معجر نگفتنی است جریان حنجر و دم خنجر شنفتنی است یابن الشبیب ! غارت خیمه عجیب بود در شعله ها سلاله ی حیدر غریب بود یابن الشبیب ! دختر ترسیده دیده ای ؟ در زیر خار طفلک خوابیده دیده ای یابن الشبیب ! جد مرا سر بریده اند پیش نگاه عمه ی ما سر بریده اند یابن الشبیب عمه ی ما داد می زند حسین حسین حسین حسین حسین
امشب اومدیم برای غم های امام رضا گریه کنیم، اما خودِ امام رضا گریه کنِ ابی عبدالله است، خودش فرموده، اگه سفارش خودش نبود نمی گفتم، خودش فرمود:" یَا ابْنَ شَبِیب! إِنْ کُنْتَ بَاکِیاً لِشَیْ‏ءٍ فَابْکِ لِلْحُسَیْن" ای پسرِ شبیب اگه خواستی گریه کنی برای جد غریبِ ما گریه کن... اگه امشب اومدی برا امام رضا اما بگو: حسین!.... یَا ابْنَ شَبِیب! جد مارو کربلا با لب تشنه سر بریدن، یَا ابْنَ شَبِیب! جد مارو کربلا ذبح کردن... ذبح کردن می دونید یعنی چی؟ یعنی کسی که داره نفس میکِشه سر از بدنش جدا کنن، کربلا چند نفر ذبح شدن، یکیش علی اصغر بود لبهاش به هم میخورد تیر به گلوش زدن" فَذُبِحَ الطِّفل مِنَ الاُذُنِ الیَ الاُذُن" یکی هم عبدالله بن حسن، رو سینه ی امام حسین داشت گریه می کرد، حرمله تیر به گلوی عبدالله زد، اما یه ذبح دیگه ای هم داریم، این ذبح، ذبح معمولی نیست، ذبح از زیر گلو نیست، ابی عبدالله از قفا سرش رو بریدن...* یابن شبیب! جد مرا بی هوا زدند یابن شبیب! جد مرا با عصا زدند *امام رضا دَم آخر عُمرش صدا زد: فرش هارو جمع کنید، آخه میخوام مثل جد غربیم حسین روی خاک ها جون بدم...* يكي با نيزه اش از پشت ميزد يكي با چكمه و با مُشت ميزد خودم ديدم سنانِ بی مُروَّت حسينم را به قصد كُشت ميزد *ای حسین!...*
یابن الشبیب گریه کن از غربت حسین در کربلا شکسته شده حرمت حسین شد زخم از مصیبت او پلک چشم ما خنده رود ز لب چو شود صحبت حسین بر تن نداشت جد غریبم توان و تاب یابن الشبیب ذکر لبش بود آب آب ٭٭٭ یابن الشبیب نیزه به حلقوم دیده شد چون گوسفند سر ز تن او بریده شد یابن الشبیب پیکر جد غریب ما در زیر نعل اسب به هر سو کشیده شد یابن الشبیب چکمه به پهلوی او زدند در پیش عمه چنگ به گیسوی او زدند ٭٭٭ یابن الشبیب جد غریبم کفن نداشت یوسف به قعر چاه ولی پیرهن نداشت از بس که زخم بر روی زخم دگر زدند یک جای سالمی به تمام بدن نداشت یابن الشبیب تَر َک روی آئینه دیدهای؟ جای سم ستور به یک سینه دیدهای؟ ٭٭٭ یابن الشبیب گریه به جز داغ او مکن این حرف را به پیش کسی بازگو مکن ناموس جد ما روی تل با اشاره گفت ای بی حیا حسین مرا زیر و رو مکن یابن الشبیب تیغ به حنجر کشید شمر رگها وگوشتهای گلو را برید شمر ٭٭٭ یابن الشبیب آتش قلبم زبانه زد نامحرمی به عمه ی ما تازیانه زد هر دختری بهانه ی بابا گرفته بود دشمن حیا نکرده و باهر بهانه زد یابن الشبیب لاله ی پژمرده دیده ای یابن الشبیب طفل کتک خورده دیده ای
شدی به زهر حرامی دچار، افتادی به راه حجره به چشمان تار افتادی شبیه فاطمه، بی اختیار افتادی نوشته اند که پنجاه بار افتادی به لب رساند مکافاتِ زهر، جانت را عبایِ روی سرت کُشت شیعیانت را دلیل و منشأ نور و وجود خورشیدی اگرچه خاک بر اندام و جامه ات دیدی تنت ضعیف شد از سوز زهر و لرزیدی شبیه مارگزیده به خویش پیچیدی به چشم خیس، دو دستت به سوی در بردی به یاد فاطمه بودی و بد زمین خوردی گلیمِ جمع شده، از خجالتت گریید عبای روی سر از هتک حرمتت گریید میان مشت تو، تسبیح تربتت گریید دو پلک زخم و ترت، وقت غربتت گریید نبود حجره ی دربسته، بسترت ای کاش زمان پر زدنت بود خواهرت ای کاش به گریه زمزمه کردی وَ إن یَکادت را طلب نموده ای از سوی حق، مرادت را از آستان خدا خواستی شهادت را صدا زدی به لب تشنه ات جوادت را به خاک حجره تنت را رسانده ای آقا هزار شکر که تشنه نمانده ای آقا هزار شکر که با شمر، رو به رو نشدی اسیر خنجر خولی تندخو نشدی به دست خواهرت ای شاه، جست و جو نشدی هزار شکر که با ضربه، پشت و رو نشدی چقدر خورد به گودی قتلگه، ضربه حسین و خنجر کُند و دوازده ضربه شاعر:
چه غریبانه غریب الغربا را کشتند با دل زار معین الضعفا را کشتند آه ای اهل خراسان همه خون گریه کنید که ولی نعمت و مهمان شما را کشتند این خبر را به مدینه ببر ای باد صبا هشتمین بضعه پیغمبر ما را کشتند خواهرش زنده اگر بود از این غم میمرد بین یک حجره در بسته رضا را کشتند از عبایی که سرش بود غلامش فهمید آخر آن نور دل آل عبا را کشتند مثل یک مار گزیده به خودش میپیچید با چه زهری مگر آن نور هدا را کشتند صورتش را به روی خاک نهاد و می گفت چه غریبانه شه کرببلا را کشتند جگر سوخته اش روضه برایش میخواند با لب تشنه چرا خون خدا را کشتند ته گودال که با نیزه به پهلوش زدند روی تل عمه مظلومه مارا کشتند پای راس شهدا بسکه کف و سوت زدند سربازارچه ی شام اسرا را کشتند
السلام ای هشتمین نور خدا السلام ای بر دو عالم مقتدا السلام ای نور چشم انبیا پاره ی قلب پیمبر یا رضا السلام ای هستی آل عبا نور چشمان علی مرتضی السلام ای در ولایت منجلی آل عصمت را تویی سوم علی السلام ای نوربخش عالمین شافع شیعه به روز نشأتین من کجا و مدح تو آقا کجا؟ من کجا و ذکر تو مولا کجا؟ مدح تو از خالق سبحان بود وصف تو در سوره ی قرآن بود سوره ی والشمس نقش روی تو سوره ی واللیل وصف موی تو نوربخش عالم امکان تویی رهنورد خالق سبحان تویی ای همه عالم فدای روی تو قبله ی جمع خلایق کوی تو صحن زیبایت بهشت شیعه است زائر تو تا به محشر بیمه است در حریمت می وزد بوی بهشت بر روی قلبم خدا نامت نوشت صحن هایت بوی جنت می دهد نام تو بر شیعه عزت می دهد چون پیمبر رحمة اللعالمین خادم کویت بود روح الامین خادم جنت گدای کوی تو دست ما تا روز محشر سوی تو ای وجودت منشأ جود و سخا ای حریمت بهر شیعه کربلا مرقد پاکت حریم کبریاست بهر شیعه هم مدینه کربلاست آمدم با دست خالی بر درت دستگیرم باش جان مادرت بر همه عالم تویی چون آفتاب جان زهرا بر وجود من بتاب یا رضاجان بین شکسته بالی ام کن نگاهی بر دو دست خالی ام روسیاهم روسیاهم روسیاه لطف کردی تو مرا دادی پناه گرچه بد هستم به درگاهت ولی این دلم با نام تو شد منجلی گرچه مولا نوکری بی‌مایه ام مهر و حب تو بود سرمایه ام ای که لطفت تا به محشر شاملم کن نگاهی از کرامت بر دلم گر به درگاه تو خارم یا رضا بر تو من امیدوارم یا رضا گر گنهکار و تهی دستم رضا از ولادت دل به تو بستم رضا یا رضاجان من ز تو شرمنده ام با ولای تو در عالم زنده ام با ولایت آشنایم کرده‌ای تو رضا اهل ولایم کرده ای با نگاه تو ولایی می شوم من ز لطفت کربلایی می شوم شکرلله گشته ام دیوانه ات تا ابد هستم گدای خانه ات تا امید من نگردد ناامید کن نگاهم تا بگردم روسپید تو رئوف و مهربانی یا رضا شیعه را آرام جانی یا رضا درد شیعه با نگاه تو دوا می شود هر زائرت حاجت روا خود تو فرمودی که در روز جزا زائرت را دستگیری در سه جا نوکر درگاه تو هستم (رضا) دستگیرم باش در روز جزا
رضا ای رضای خدا در رضایت همه شهریاران گدای گدایت بهشت خداوند مهمان سرایت کتاب خدا وقف مدح و ثنایت مرا لحظه ای دور از این در مگردان تهی دستم آقا مرا بر مگردان گنه کار بودم عذابم نکردی نگه بر حساب و کتابم نکردی به جز زائر خود خطابم نکردی قبولم نمودی جوابم نکردی تو درد مرا از کرم چاره کردی تو اوراق جرم مرا پاره کردی خوش آن بی معینی که یارش تو باشی کنار تو باشد کنارش تو باشی میان خزان ها بهارش تو باشی قرار دل بی قرارش تو باشی غبار غم از قلب زارش بشویی سلامت نگفته جوابش بگویی الا سیدی سیدی یا حبیبی تو تفسیر زیبای امن یجیبی تو بیماری روح ما را طبیبی چرا در بهشت خراسان غریبی چه دیدی که یکباره بی تاب گشتی ز سر تا قدم سوختی آب گشتی خدا را چه شد با دل مهربانت چرا زهر قاتل شرر زد به جانت چرا کشت آخر تو را میزبانت چرا رفت از دست تاب و توانت سفارش نمودی به ابن شبیبت که عالم بگِریَد به جد غریبت تو مظلوم بودی ولی در خراسان نشد جسم نورانی ات تیر باران نشد آیه آیه تنت مثل قرآن نماندی سه شب بر روی خاک عریان گرفتند بر دوش جان پیکرت را نبردند بالای نیزه سرت را ندیدند نا محرمان دخترت را نسوزاند زخم زبان خواهرت را
اشعار کاربردی شهادت حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام 👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زهری که سوزانده تمامِ پیکرم را خاکستری کرده همه بال و پرم را یک آشنایی هم در این غربت ندارم تا که گذارد روی دامانش سرم را حتّی جوادم نیست با دستش بگیرد اشکِ روان گردیده از چشمِ ترم را می خواستم این لحظه ی آخر ببینم یک بارِ دیگر روی ماهِ خواهرم را با صورتم خوردم زمین بر خاک‌ کوچه هر بار می خواندم به ناله مادرم را امّا طناب اینجا به دستانم نبستند مردی نزد سیلی کنارم همسرم را هیزم نیاوردند پُشتِ خانه ی من اینجا نسوزاندند دیوار و درم را از زهر پیچیدم به خود بر خاکِ حُجره دیگر نپیچیدند دَرهم حنجرم را عمّامه ام مانده، عبا مانده، کسی نیست تا که بَرَد پیراهن و انگشترم را آتش گرفتم، سوختم، امّا ندیدم پای برهنه، بینِ آتش، دخترم را پلکم شده مجروح، از وقتی شنیدم… …آن ماجرای غارتِ اهلِ حرم را رضا رسول زاده
جگرم یاد حسین ریخت بهم یا بن شبیب زخم شد ؛از غم او پلکِ ترم یا بن شبیب تهِ گودال که جای پسرِ زهرا نیست جای قرآن که به زیر سم ِ مرکب ها نیست پیرُهن از تن ِ بیسر شده در آوردند بی کفن در وسط دشت رهایش کردند حرمت مهریه مادر ِ سادات شکست آب می خواست ولی نیزه دهانش را بست جد مظلوم مرا با لب عطشان کشتند مادرش دید و به گیسوی پریشان کشتند ناله زد مادر ما دست به مویش نزنید با تَهِ خنجر خود ضربه به رویش نزنید خبر از حرمت بوسیدن مادر دارید؟؟ پای خود را زلبان پسرم بر دارید قاسم نعمتی
امان نداد مرا این غم و به جان اُفتاد میان سینه‌ام این دردِ بی امان اُفتاد به راه رویِ زمین می نشینم و خیزم نمانده چاره که آتش به استخوان اُفتاد چنان به سینه‌ی خود چنگ می زنم از آه که شعله بر پر و بالِ کبوتران اُفتاد کشیده‌ام به سرِ خود عبا و می‌گویم بیا جواد که بابایت از توان اُفتاد بیا جواد که از زخمِ زهر می‌پیچد شبیه عمه‌اش از پا نفس زنان اُفتاد شبیه دخترکی که پس از پدر کارش به خارهای بیابان به خیزران اُفتاد به رویِ ناقه‌ی عریان نشسته،خوابیده و غرقِ خوابِ پدر بود ناگهان اُفتاد گرفت پهلویِ خود را میانِ شب ناگاه نگاه او به رُخِ مادری کمان اُفتاد دوید بر سرِ دامان نشست خوابش بُرد که زجر آمد و چشمش به نیمه‌جان اُفتاد رسید زجر دوباره عزای کوچه شد و به هر دو گونه‌ی زهرا ترین نشان اُفتاد رسید زجر و پِیِ خود دوان دوانش بُرد که کارِ پنجه ی زبری به گیسوان اُفتاد به کاروان نرسیده نفس نفس می زد به خارهای شکسته کشان کشان اُفتاد دوباره ناله ای آمد عمو به دادم رس دوباره رأسِ اباالفضل از سنان اُفتاد حسن لطفی