20230213_182636.m4a
4.69M
احسنت آقا عارف عزیز ❤️عالی🙏
💚🌺🍃
🌺
❇️ سلام امام زمانم 🌤
«سلامٌ عَلی» آسمانِ نگاهت
«سلامٌ عَلی» نورِ در سجده گاهت
«سلامٌ عَلی» جاده و گرد ميدان
بر آن سيصد و سيزده مردِ راهت
🤲 اللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج 🤲
🤲 اللَّهُمَّ اجْعَلْنٰا مِنْ أَنْصَارِهِ وَ أَعْوَانِهِ 🤲
#امام_زمان علیهالسلام
🌺
💚🌺🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⁉️ فرق آواز خوندن با مداحی چیه؟
✅هر دو کارشون با صدا هست..
✅در هر دو از ملودی و تحریر استفاده میشه
🧐تا حالا این سوال به ذهنتون رسیده؟
🔸توضیحات بیشتر رو از
👤استاد حاج اسماعیلی
🔹از اساتید موسسه معنا بشنوید
#آموزش_مداحی
ا ❀✿🌺❀✿🌺❀✿
ا 🌺❀✿🌺❀✿
ا ❀✿🌺❀✿
ا 🌺❀✿
ا ❀✿
ا 🌺
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
🔶کلاس مداحی حضرت اُمُ البَنِین🔶
⚘ مقدم شما گلباران ⚘
در پیام رسان ایتا 👇👇
@zakerinehomolbanins
در وبلاگ 👇👇
http://mtaghizade.blogfa.com
🌻اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ🌻
🌺
❀✿
🌺❀✿
❀✿🌺❀✿
🌺❀✿🌺❀✿
❀✿🌺❀✿🌺❀✿
.
چون این تکنیک مهمه بزارید مثال بزنم؛🌻
مثلاً وقتى مدتى روضه خوانده شد مستمع
میل دارد نام نامى حسیــــن علیه السّلام را
زمزمــــه کند که در بعضى مواقـــــع ، مداح
براى شور افکندن در مجلــس ، او را دعوت
به این کار میکنه.
.
مثلاً روضـه را خوانده و حالا براى همه گیر
شدن ناله ها به مستمع مى گوید: ( ناله بزن حسین !).
اینست اصــــــــــــل زمزمــــــــه!
زمینه شهادت آقا موسی ابن جعفر.mp3
1.71M
زمینه شهادت آقا موسی ابن جعفر(ع)
حضرت دریای کرامت
دنیا شبیهت رو ندیده
سیدنا باب الحوائج
از تو به ما خیلی رسیده
همیشه تو صحن مشهد و قم
برکت سفره هاتُ خوردیم
اگه تو و بچه هات نبودید
حاجتامونو کجا میبردیم؟!
ای علت اشکای من
ای مهربون آقای من
نه ! کم نذاشتی هیچ موقع
برای من
"باب الحوائج یا مولا"
--------------------------
درد و غمات خیلی زیاده
بارونیه چشمات مرتب
چی شده که توو هر قنوتت
هی میخونی خلصنی یارب
بدن نحیف و نیمه جونت
روضهمون و برده تا مدینه
میگی زیر لب الهی هیشکی...
داغی رو که ما دیدیم نبینه
داغی که خیلی سنگینه
مادر رو خاکا میشینه
گوشواره اش و توی گوشش
نمیبینه
" باب الحوائج یا مولا"
محمدجواد صادقی
یوسف زندیه
ا ❀✿🌺❀✿🌺❀✿
ا 🌺❀✿🌺❀✿
ا ❀✿🌺❀✿
ا 🌺❀✿
ا ❀✿
ا 🌺
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
🔶کلاس مداحی حضرت اُمُ البَنِین🔶
⚘ مقدم شما گلباران ⚘
در پیام رسان ایتا 👇👇
@zakerinehomolbanins
در وبلاگ 👇👇
http://mtaghizade.blogfa.com
🌻اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ🌻
🌺
❀✿
🌺❀✿
❀✿🌺❀✿
🌺❀✿🌺❀✿
❀✿🌺❀✿🌺❀✿
مداحی آنلاین - عالم از منظر حضرت موسی ابن جعفر - استاد رفیعی.mp3
4.44M
🏴 #شهادت_امام_کاظم(ع)
♨️عالم از منظر حضرت موسی ابن جعفر
📂 (#قسمت_اول)
👌#سخنرانی بسیار شنیدنی
🎤حجت الاسلام #رفیعی
📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید.
ا ❀✿🌺❀✿🌺❀✿
ا 🌺❀✿🌺❀✿
ا ❀✿🌺❀✿
ا 🌺❀✿
ا ❀✿
ا 🌺
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
🔶کلاس مداحی حضرت اُمُ البَنِین🔶
⚘ مقدم شما گلباران ⚘
در پیام رسان ایتا 👇👇
@zakerinehomolbanins
در وبلاگ 👇👇
http://mtaghizade.blogfa.com
🌻اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ🌻
🌺
❀✿
🌺❀✿
❀✿🌺❀✿
🌺❀✿🌺❀✿
❀✿🌺❀✿🌺❀✿
#اشعار_شهادت_امام_کاظم_ع_
رباعی
هر روز بوده برلبت خَلِّصنی یارب
ذکر مناجات شبت خَلِّصنی یارب
ناله زدی درهرقنوت وسجده هایت
مابین هر یک یاربت خَلِّصنی یارب
عمری به پشت درب های بسته بودی
ازظلم سندی بن شاهک خسته بودی
وردلبت معصومه جان بودورضاجان
ازبس به فرزندان خود دلبسته بودی
ای قلب عالم سوخت آقاجان برایت
توناله هاکردی ونشنیدند صدایت
زنجیرازمظلومیت خون گریه میکرد
یاحضرت موسی بن جعفرجان فدایت
روزه بـودی خـون دل افـطار تو
لحظــه لحظـه داده انـد آزار تو
جزغُل و زنجیر ودلتنگی و زهـر
هیـچ کـس آنجـا نگشته یـار تـو
چشـم انتظاری گفت مــولایـم بیـاید
هــر دم رضـا مـی گفـت آقــایم بیـاید
تـاخواستگار از بهرمعصومه می آمد
مــی گفـت بگـذاریـد کـه بـابـایم بیاید
ای میــوه ی قلب پیمــبر دردمــندم
ذُریّـــه ی زهـــرا و حـــیدر دردمـــندم
هجررخ صاحب زمان بیچاره ام کرد
یاحضرت موسی بن جعفردردمندم
تیره گشته روز وماه و سال من
در قفس بشکسته پرو بال من
غـــیر تــازیــانـه و دشـــنام خصــم
کس نپرسیداست اینجاحال من
مـرا در بند هـم زنجیر کردند
و بـا زخـم زبان تحقیر کردند
زبس به مادرم دشنام دادند
مـرا ایـن نـانجیبان پیر کردند
ای مـادر تو فـاطمه هـم مــادر مـا
ای سایهٔ لطفت همیشه برسرما
تامهدی ازپرده ی غیبت به درآید
باب الحوائج، حفظ فــرمـا رهبر ما
پیغمبرازمظلومیت درپیچ وتاب است
قلب جهان شیعه ازداغت کباب است
فـــرزنــد زهـــرا کـــن دعـــا مهــدی بیـــایــد
باب الحوائج تودعایت مستجاب است
شعر:علی اکبراسفندیار«مداح»
#امام_کاظم_ع_
#اشعار_شهادت_امام_کاظم_ع_
دلـم درد و دلـم درد و دلـم درد
دلم امشب هوای کاظمین کرد
بـه تـاب وتب شدم درشوروشینم
عــــزادار غــریب کــــاظمینــم
فلـک زد شعله بـر جـان پیمــبر
فتــاده از نفس موسی بن جعفر
بیا شیعه بیـا کـه در بکوبیم
بیــا بــا دیـدگـان تــر بکــوبیم
بیـا تابـا رضـاجان پشت این در
بگــرییم از غم موسی بن جعفر
بگوییم تسلیت معصومه جان را
رضـا جـان آن رئــوف مهربـان را
تمــام جسـم او در غُـل و زنجیر
خــدا دانـد نــدارد جُـرم و تقصیر
به غیر پوست واندک استخوانی
نمــانـده بــر تنـش جــز نــاتـوانـی
تنـش را ظلـم هــارون آب کــرده
فلـک را غصـه اش بی تاب کرده
تنـش را تــا کـه حَمّـالان گــرفتنـد
بـه حال زار و جانسوزانه گفتند
ببینیـد این امـام شیعیان است
غـریبی اش هـویدا وعیان است
بیــاییـد بــا رضــا روح و روانـش
بگـرییـم همـره معصـومه جانش
بـه جـرم عشق بـه زهرا و حیدر
چنیـن کـردنـدبـاموسی بن جعفر
اگــر کشتنـد عــزیــز مصطفـی را
بـه غــم آغشتـه بـودند مرتضی را
خـدا را شکر شد تشییع جنـازه
تــن او لِــه نشـد بــا نعــل تــازه
خــدا را شـکر معصـومـه نــدیـده
بـــه روی نیــزه ای رأس بـــریـده
نـکـوبید سـاربـانی مُشت او را
نَبُـرّیـده کسی انگشــت او را
خـدا را شکرکه مـوسی بن جعفر
تنـش زخمـی نشـد ازتیـغ وخنجر
بخوان«مداح» امـان از دل زینـب
مصیبـت شـد فقط حـاصـل زینب
شعر:علی اکبراسفندیار«مداح»
#امام_کاظم_ع_
👆شهادت حضرت امام موسی ابن جعفر علیه السلام
کُنج سیاه چال غریبی عزیز داشت
پیری شکسته که جگری ریز ریز داشت
دلتنگیاش برایِ رضا سینه سوز بود
قلبی برای دخترکَش ناله خیز داشت
با دستهای بسته فقط ناسزا شنید
زخمِ زبانِ قاتلِ او نیشِ تیز داشت
دیشب صدای سرفهی او تا سحر كشيد
زنجیر بِینِ حلقهی خود یک مریض داشت
زنجیر را کشید کمی قد کشیده شد
این استخوانِ پا چِقَدر خُرده ریز داشت
او روی در شکسته و مادر به پشتِ در
تشییع او به روضهی زهرا گریز داشت
بر روی تخته پاره تنش گیر کرده بود
انگار لنگه در دو سه تا میخِ تیز داشت
اول مدینه بعد دلم کاخِ شام رفت
زندان هرآنچه داشت ویرانه نیز داشت
با گریه گفت عمه مرا میدهد نشان
نامحرمی که تکه کلامِ کنیز داشت...
سر بين طشت بود و حرامی کنارِ طشت
نامرد بِینِ دست شرابی غلیظ داشت
#شاعر:حسن لطفي
*ديدن دَرِ زندان باز شد ، چهار حَمّال روي يك تخته ي در،امام ما رو مي آوردند، با خودشون مي گفتند:چقدر اين بدن سنگينِ،اين همه سال تو زندان بوده،چقدر سنگين؟ روپوش رو كنار زدن ديدن غل و زنجير هنوز به دست و پاشه...جانِ عالم فداش...
جارچي كنارشون جار ميزد: رافضي ها! بياييد بدن امام خودتون رو ببريد،هي صدا مي زد: "هذا امام الرافضه" اين امام از دين خارج شده هاست...بدن رو روي پل گذاشتن،چند روز نگذاشتن دست بزنن...اما موقع كفن و دفن كردن، كفن هاي نفيس آوردن...اي بي كفن حسين....*
کیست این کشته که جان همه قربان تنش!
خاک صحرا کفن و خونِ گلو پیرهنش
نيزه را سرور من بسترِ راهت كردي
شام را غلغه ي صبحِ قيامت كردي
بر لب تشنه ات آن روز حکایت می کرد
خاتمی را که در انگشت شهادت کردی
اکبر و قاسم و عباس کجایند ، کجا
عشق چون این همه را بردی و غارت کردی؟
*اما موسي بن جعفر،هلاكِ عمو جانش اباالفضلِ...*
بر لب آبم و از داغ لبت می میرم
هر دم از غصه ي جانسوز تو آتش گیرم
دست من خورد به آبی که نصیب تو نشد
چشم من داد از آن آب روان تصویرم
حاج_آرمین غلامی
#اشعار_شهادت_امام_کاظم_ع_
مشکلگشای کارها باب الحوائج
ذکر توسّلهای ما باب الحوائج
دارد هوای شیعه را باب الحوایج
پیوسته میگوییم «یا باب الحوائج»
پر میکشد دل های ما تا کاظمینش
امشب عجب دارد تماشا کاظمینش
عیسای اهل البیت موسای کلیم است
مانند بابایش کریم ابن الکریم است
بین دعاهایش غریبه هم سهیم است
بابای سلطان خراسان از قدیم است
دارد دمی مثل مسیحا کظم غیظش
عبد خدا میسازد او با کظم غیظش
از هر بلایی شیعهها را حفظ کرده
زیر عبای خویش ما را حفظ کرده
در سینهاش علم خدا را حفظ کرده
اعجازهای انبیا را حفظ کرده
با یک نگاهش زیر و رو شد بُشر حافی
مجذوب حُسن خُلق او شد بُشر حافی
آری وقار او وقار دیگری بود
اکسیر علم او عیار دیگری بود
هر احتجاجش افتخار دیگری بود
تیغ کلامش ذوالفقار دیگری بود
مانند زینب، عمّهاش، مرد سخن بود
در هر سؤالی پاسخش دندانشکن بود
آقای ما در کنج زندان چارده سال
محروم از خورشید تابان چارده سال
آزرده، زخمی، مو پریشان چارده سال
مثل هزاران سال بود آن چارده سال
«خلّصنی یارب» گفتنش از حد گذشته
پیداست در زندان به آقا بد گذشته
گلبرگهای یاس را پژمرده بودند
از بس که آقا را شکنجه کرده بودند
پا را دگر از حد فراتر بُرده بودند
بدکارهای را پیش او آورده بودند
ذکر الهی را عجب محسوس میگفت
«سبحانکَ» «قدّوس» «یا قدّوس» میگفت
یک بار نه... بلکه هزاران بار افتاد
در لحظهی برخاستن بسیار افتاد
دستش ز روی شانه ی دیوار افتاد
آن لحظه یاد مادرش انگار افتاد...
زنجیرها تاب و توانش را گرفتند
یک عدّهای نامرد امانش را گرفتند
آقای ما در سینهاش دردی کهن داشت
هر شب نگهبانی پلید و بد دهن داشت
رنگ کبود و زخمهایی بر بدن داشت
از بس که زندانبان او دست بزن داشت
صبرش به زیر تازیانهها محک خورد
مانند زهرا مادرش خیلی کتک خورد
یک تختهی در عهدهدار بردنش بود
هر چند که زنجیرها دور از تنش بود
اما هنوز آثار آن بر گردنش بود
شکر خدا که بر تنش پیراهنش بود
دیگر سر او زیر دست و پا نیفتاد
بر دختر او چشم خیلیها نیفتاد
محمد فردوسی
#امام_کاظم_ع_
👆روضه و توسل به ساحت مقدس حضرت باب الحوائج امام موسی ابن جعفر علیه السلام
بسم الله الرحمن الرحیم
ایام شهادتِ باب الحوائج آقا موسی ابن جعفر .. آی گرفتارا ، آی مریض دارا ، آی اونایی که گره به کارتون خورده ، بسم الله ..
خاکِ رَهِ زائرت اَعاظِم
جانِ دو جهان امام کاظم
ارباب کمال زیرِ دینت
چشم همه سمتِ کاظمینت
عیسی زِ دم تو دم گرفته
جود از کف تو کرم گرفته
موسی به امیدِ نخلِ نورت
نعلین براورد به طورت
زنجیرِ تو حلقۀ وصالت
تا عشرِ خداست اتصالت
آبِ وضویِ تو اشک هایت
خون است روان زِ ساقِ پایت
*چهارده سالِ از این زندان به آن زندان، اما زندانِ آخر با زندان هایِ دیگه فرق داشت، یه ملعونی به نام سندی ابن شاهک زندان بانِ حضرتِ .. بسیار شقی و بی ادبِ .. هر بار با تازیانه واردِ زندان میشد .. یا امام رضا دارم روضۀ باباتُ میخونم .. حیا میکنم بگم با این آقا چه میکرد اما هر وقت بر میگشت میدیدن تازیانه خون آلوده .. یا موسی ابن جعفر .. با این که عیال واره اما ملاقاتی نداره .. _(چرا؟) آخه ممنوع الملاقاتِ .. یه وقت صدا میزنه پسرم، یه وقتایی هم صدا میزنه دخترم معصومه دلم برات تنگ شده .. میگه این زندانِ آخری تاریک بود، نمور بود حضرت با علم امامت شب و روزُ تشخیص میداد .. ای غریب آقام ..
پشتِ در زندانِ بغداد جمع شدن ، گفتن چی شده؟.. گفتن هارون نامه نوشته گفته موسی ابن جعفر رو آزاد کنید .. شیعیان جمع شدن .. یکی گفت موسی ابن جعفرُ ببینم رو پاهاش می افتم .. یکی گفت دستاشُ میبوسم، صورتشُ میبوسم .. آخ بمیرم یه وقت دیدن درِ زندانِ بغداد باز شد (ان شالله کاظمین ..) دیدن چهار تا حمال یه بدنِ بی جانیُ رو تختۀ در دارن میارن ، هی صدا میزنن «هذا امام رفض» این بدنِ امام شیعیانِ .. ظاهراً بدن حجمی نداره اما بازم سنگینه .. (بگم حاجت دارا ، گرفتارا صدا ناله شون بلند شه؟..) عباشُ کنار زدن دیدن هنوز تو غل و زنجیرِ .. کاش غربت به همین جا ختم میشد .. یا صاحب الزمان .. آوردنش گذاشتن رو جسرِ بغداد رها کردن و رفتن .. آی آقام ..
سلیمان پنجرۀ قصرُ باز کرد دید یه بدن غریب افتاده .. گفت بدنِ کیه کسی کاری نداره؟!گفتن سلیمان این بدنِ موسی ابن جعفرِ .. دیدن از قصر دوان دوان داره میاد این بدنِ پسر فاطمه ست .. زیرِ این بدنُ بگیرید بلند کنید .. هذا طیب ابن طیب .. این بدنِ پاک پسرِ پاکِ، محترمانه کفن آوردن دفنش کردن، همۀ روضه ها باید ختم به کربلا بشه، بریم کربلا ..چی گذشت به زینبِ کبری وقتی ببینه بدنِ بی سرِ برادر رو خاکِ کربلا ..
دیگر چه زینبی چه عزیزی چه خواهری
وقتی نمانده است برایش برادری
من مانده ام چگونه تو را غسل میدهند
وقتی نمانده است برایِ تو پیکری
در زیرِ سم اسب چه ها میکنی حسین
با تو چه کرده اند در این روزِ آخری
بنی اسد اومدن دیدن اَبدان غارت شده بدون سر رو خاکِ گرم کربلا .. بدنی که سر نداره، بدنی که غارت زده ست قابل شناسایی نیست .. یااباعبدالله، خدایا چه کنند اینا که بدن ها رو نمیشناسند .. یه وقت دیدن یه سوارِ آمد از مرکب پیاده شد، بنی اسد دست نگه دارید من این بدن ها رو خوب میشناسم .. این بدنِ بریرِ، این بدنِ ظهیرِ، این بدنِ حبیبِ .. یک یک بدن ها رو معرفی میکنه .. به یه بدن رسید دیدن زانوهاش بی رمق شد رو خاکا افتاد .. اقا این بدنِ کیه؟! فرمود زود برید بوریا بیارید .. آی بمیرم حصیر آوردن .. بدن که ارباً ارباست، هم زخم خورده با شمشیر و نیزه و سنگ هم با اسب از این بدن رد شدن .. چیزی باقی نمانده ، حضرت حصیر رو از زیرِ بدنِ ارباًاربا رد کرد ، بدنُ تو خانه ی قبر گذاشت .. ما مسلمونا یه رسمی داریم گونه راستُ رو خاک میزاریم اما عزیز فاطمه سر در بدن نداره .. بنی اسدی ها دیدن زین العابدین از خونۀقبر بیرون نمیاد اومد جلو سر رو جلو آورد دید آقا خم شده لب ها رو به رگ های بریده .. هرجا نشستی صدا بزن ای حسین ..
روضه_امام_موسی_الکاظم_علیه_السلام
#روضه_شهادت_امام_کاظم_ع_
یه مرتبه همه دیدن درِ زندان باز شد، غریبانه چهار تا غلام زیر یه تخته رو گرفتن دارن میارن. یهنفر اومد داد زد گفت این آقا اگه قریشیئه چرا چهارنفر حمال دارن میبرنش؟ اگه قریشی نیست چرا بین قریشیها دارن میبرنش؟ یهو منادی داد زد گفت این بدن،بدن آقا موسیابنجعفره...
بذار از قبلش برات بگم....
آدم سالهای سال یه گوشهای شکنجه بشه، تو زندان باشه، جای درستی نداشته باشه بدنش اذیت میشه. اون نانجیبا اینقدر آقامون رو شکنجه دادن که هیچ، اونی که آدمو بیچاره میکنه اینه:
زن بدکاره رو آوردن تو زندان موسیابنجعفر. میگه دیدم آقا سر به سجده گذاشته، هی داره میگه: خدا من عبد ضعیف توأم، خدا من عبد فقیر توأم، منو نجاتم بده؛
(زنه عوض شد، آوردنش آقا رو اذیت کنه خودش تغییر پیدا کرد.)
یهو همه دیدن زنه به سجده افتاد گفت آقا ببخشید، غلط کردم.....
بچهها، امشب بیاید ماهم به پاهای آقامون بیفیتم بگیم آقا غلط کردیم...
آهسته گذارید روی تخته تنش را
تا میخ اذیت نکند پیرهنش را
اصلاً بگذارید رویِ خاک بماند
زشت است بیارند غلامان بدنش را
این ساقِ بهم ریخته کِتمانشدنی نیست
دیدند روی تختهی در ، تا شدنش را
این مرد الهی مگر اولاد ندارد
بردند چرا مثل غریبان بدنش را؟
این مرد نگهبان که حیا هیچ ندارد...
(ببینم دلت کجا میره.)
این مرد نگهبان که حیا هیچ ندارد
بد نیست بگیرد جلوی آن دهنش را
تو شهر شام هم همچین که این خونواده رو آوردن، همه شروع کردن هلهله کردن؛ یکی داره بد میگه، یکی داره ناسزا میگه، یکی داره فحش میده٬ یکی داره سنگ میزنه....
حسین....
یکی میگفت خارجیان
به ما سنگ زدن، سنگ زدن، سنگ زدن
گفت بچههای علیان
به ما سنگ زدن، سنگ زدن ،سنگ زدن
تنگ شده دلم، ای داداش
قربون صدات، ای داداش
زینب گفتنات، ای داداش
خواهرت فدات، ای داداش
تا فهمیدن این آقا موسیابنجعفره، اون مَرده رفت همه رو جمع کرد؛ گفت زشته٬ بدن امام ماست. ما شیعهی این آقاییم. مگه شیعهها مردن بدن آقاشون رو غلاما بخوان ببرن...
اومدن اینقدر گل آوردن، تا حدی گل رو این بدن ریختن که وقتی میخواستن این بدن رو بردارن گلا رو کنار زدن تا بدنش مشخص بشه...
یه آقایی رو هم من سراغ دارم، همچین که میخواستن بدن رو بردارن دیدن بدن تکون نمیخوره. این تیرا از تابوت زده بیرون، به بدن آقا امام حسن اثابت کرده....
یهجای دیگه رو هم من سراغ دارم، گُلا رو زینب کنار زد، اما چه گلی؟!؟!
گل شمشیر، گل نیزه، گل سنگ، گل چوب...؛
همه دیدن خم شد، صورتش رو گذاشت رو رگهای بریدهی آقا اباعبدالله....
حسین....
142K
#نوحه_شهادت_امام_کاظم_ع_
یابن الزهرا
تو هفتمین نور خدا هستی
گلی ز گلشن ولا هستی
در این جهان امید ما هستی
امام کاظم باب حاجتی
امام کاظم کوه طاعتی
امام کاظم بین عالمین
معنای صبر و استقامتی
یا موسی بن جعفر آقامدد (۴)
یابن الزهرا
زینت شهر کاظمینی تو
به شیعیان نور دوعینی تو
از نسب پاک حسینی تو
مرقد تو بهشت شیعیان
قدر و مرتبه ات بوَد نهان
ای نور دیدگان مصطفی
بهر غربتت اشک ما روان
یا موسی بن جعفر آقا مدد(۴)
یابن الزهرا
ای که تویی چو جد خود مظلوم
بوده ای از حقوق خود محروم
توسط سِندی شدی مسموم
امام بی مثل و قرینه ای
دارای وقار و سکینه ای
در زندان سندی بی حیا
شهید زهر ظلم و کینه ای
یا موسی بن جعفر آقا مدد (۴)
یابن الزهرا
زین همه رنج و دردِ تو فریاد
تو بوده ای زندانی بغداد
شدی شهید ستم و بیداد
در کنج زندان در حال دعا
دستان تو بوده سوی خدا
ای نور قلب و دیده ی رضا
تو گشتی شهید جور و جفا
یا موسی بن جعفر آقا مدد(۴)
#امام_کاظم_ع_
ا ❀✿🌺❀✿🌺❀✿
ا 🌺❀✿🌺❀✿
ا ❀✿🌺❀✿
ا 🌺❀✿
ا ❀✿
ا 🌺
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
🔶کلاس مداحی حضرت اُمُ البَنِین🔶
⚘ مقدم شما گلباران ⚘
در پیام رسان ایتا 👇👇
@zakerinehomolbanins
در وبلاگ 👇👇
http://mtaghizade.blogfa.com
🌻اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ🌻
🌺
❀✿
🌺❀✿
❀✿🌺❀✿
🌺❀✿🌺❀✿
❀✿🌺❀✿🌺❀✿
91.7K
#نوحه_شهادت_امام_کاظم_ع_
ریزد ستاره از هر دو عینم
با پای دل من ، در کاظمینم
امشب به یاد باب المرادم
زیارت نور ، آید به یادم
باب الحوائج- موسی ابن جعفر(۴)
آنجا که دارد زیبا دو گنبد
باشد مزار ، دو ماه احمد
دل برده از من ، صحن و رواقش
کبوتر دل ، در کنج طاقش
باب الحوائج- موسی ابن جعفر(۴)
ای دل بیا تا ، با هم بگرییم
یاری کن ای اشک ، از غم بگرییم
اشکم ز دیده، باشد روانه
تیر غمش بر ، قلبم نشانه
باب الحوائج- موسی ابن جعفر(۴)
امامهفتم، مسموم کین شد
خزان بهار ، گلزار دین شد
داغش شرر زد بر جسم و جانم
از کف ربوده ، تاب و توانم
باب الحوائج- موسی ابن جعفر(۴)
از غصه پر خون، قلب رضا شد
مهدیِّ زهرا ، صاحب عزا شد
ای داد از این غم، فریاد ازاین غم
نجوا فشاند ، از دیده شبنم
باب الحوائج- موسی ابن جعفر(۴)
#امام_کاظم_ع_
ا ❀✿🌺❀✿🌺❀✿
ا 🌺❀✿🌺❀✿
ا ❀✿🌺❀✿
ا 🌺❀✿
ا ❀✿
ا 🌺
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
🔶کلاس مداحی حضرت اُمُ البَنِین🔶
⚘ مقدم شما گلباران ⚘
در پیام رسان ایتا 👇👇
@zakerinehomolbanins
در وبلاگ 👇👇
http://mtaghizade.blogfa.com
🌻اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ🌻
🌺
❀✿
🌺❀✿
❀✿🌺❀✿
🌺❀✿🌺❀✿
❀✿🌺❀✿🌺❀✿
75.4K
#نوحه_شهادت_امام_کاظم_ع_
داده جان موسی بن جعفر
از جفا با دیده ی تر
دارد از غم به پیکر نشانه
ضربت سیلی و تازیانه
وامصیبت ، مصیبت؛ مصیبت (۲)
روز و شب اندر مناجات
گشته ممنوع الملاقات
اشک چشم رضا گشته جاری
فاطمه می کند سوگواری
وامصیبت ، مصیبت، مصیبت(۲)
کاظمین گشته سیه پوش
صوت کاظم گشته خاموش
گشته معصومه زین غم عزادار
می زند سینه با حال افکار
وامصیبت ، مصیبت، مصیبت (۲)
جسم تو بر جسر بغداد
لعن حق بر دشمنت باد
قلب مهدی ازاین غم حزین شد
فاطمه در جنان دلغمین شد
وامصیبت ،مصیبت، مصیبت(۲)
پیکر تو روی دوش است
شیعه در جوش و خروش است
پیکر جد تو شاه عطشان
پاره پاره شد از سم اسبان
وامصیبت، مصیبت، مصیبت(۲)
من گدایم در سرایت
هم غلامم بر رضایت
حق جدت حسین شاه عطشان
دست (فرج) بگیری ز احسان
وامصیبت، مصیبت، مصیبت (۲)
#امام_کاظم_ع_
ا ❀✿🌺❀✿🌺❀✿
ا 🌺❀✿🌺❀✿
ا ❀✿🌺❀✿
ا 🌺❀✿
ا ❀✿
ا 🌺
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
🔶کلاس مداحی حضرت اُمُ البَنِین🔶
⚘ مقدم شما گلباران ⚘
در پیام رسان ایتا 👇👇
@zakerinehomolbanins
در وبلاگ 👇👇
http://mtaghizade.blogfa.com
🌻اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ🌻
🌺
❀✿
🌺❀✿
❀✿🌺❀✿
🌺❀✿🌺❀✿
❀✿🌺❀✿🌺❀✿
هدایت شده از ذاکرین حضرت اُمُ البَنین سلام الله علیها
ا ❀✿🌺❀✿🌺❀✿
ا 🌺❀✿🌺❀✿
ا ❀✿🌺❀✿
ا 🌺❀✿
ا ❀✿
ا 🌺
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
🔶کلاس مداحی حضرت اُمُ البَنِین🔶
⚘ مقدم شما گلباران ⚘
در پیام رسان ایتا 👇👇
@zakerinehomolbanins
در وبلاگ 👇👇
http://mtaghizade.blogfa.com
🌻اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ🌻
🌺
❀✿
🌺❀✿
❀✿🌺❀✿
🌺❀✿🌺❀✿
❀✿🌺❀✿🌺❀✿