eitaa logo
🍁زخمیان عشق🍁
352 دنبال‌کننده
29.1هزار عکس
11.4هزار ویدیو
141 فایل
ارتباط با مدیر.. @Batau110 اسیرزمان شده ایم! مرکب شهادت ازافق می آیدتاسوارخویش رابه سفرابدی کربلاببرد اماواماندگان وادی حیرانی هنوزبین عقل وعشق جامانده اند اگراسیرزمان نشوی زمان شهادتت فراخواهدرسید.
مشاهده در ایتا
دانلود
#شهردار_جبهه در جبهه هر فرد به مدت ۲۴ ساعت، شهردار یا خادم الحسین بود و مسئولیت تهیه ی غذا و مخلفات آن را و همچنین انداختن و جمع کردن سفره ، شستن ظروف صبحانه، نهار و شام را بر عهده می گرفت …. البته بچه های دیگر در پهن ڪردن سفره، چیدن لوازم، آوردن خوراڪی ها و جمع کردن و نظافت وسایل کمک می کردند. وقتی قرار بود خودشان غذا درست ڪنند، یکی می پرسید: «برادرا! چی میل دارید؟» و اگر قرار می شد سبزی پلو باشد، دو نفر کارشناس سبزی بیابانی به سراغ سبزی می‌رفتند. یکی دو نفر هم به دنبال هیزم می‌رفتند و آشپز و همدستانش هم مشغول پخت و پز می شدند چنان چه شهردار در نوبت وظیفه اش خوب عمل می کرد و سلیقه به خرج می داد، مرتب برای سلامتی اش صلوات می فرستادند و از او می‌خواستند در پُستش باقی بماند. گاهی این رفتار را برای برادری که خوب از عهده‌ی کار برنیامده بود انجام می دادند تا در این کار استاد شود و با او شوخی می ڪردند ڪه «ننه چرا غذا سرد است؟» چرا غذا کم نمک است و از این حرف ها… نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
💠روحیه خوب و پرنشاطی داشت یکبار دیدم در حرم #حضرت_رقیه(س) برای زائرین چایی☕️ میریزد 💠رفتم کنارش👥 هم صحبت شدیم گفت:فلانی، من تا #شهید_نشم برنمیگردم🚷 #شهید_حامد_جوانی🌷 نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
🍁زخمیان عشق🍁
💠روحیه خوب و پرنشاطی داشت یکبار دیدم در حرم #حضرت_رقیه(س) برای زائرین چایی☕️ میریزد 💠رفتم کنارش👥 هم
🌷 شهید مدافع حرم حامد جوانی ولادت: ۱۳۶۹/۰۸/۲۶ تبریز مجروح: ۱۳۹۴/۰۲/۲۳ لاذقیه شهادت: ۱۳۹۴/۰۴/۰۴ 🌷 🔰حامد جوانی یکی از جوان ترین شهدای مدافع حرم است که در روز ۲۳ اردیبهشت ۹۴📆 در منطقه سوریه مجــ💔ـروح شد. بر اثر شدت جراحات حدود ۴۳ روز در و بیمارستان بقیه الله تهران بستری و در حالت بود که سرانجام ۴ تیر ماه ۹۴ به قافله شهدا پیوست🕊🌷   🔰یکی از روز‌های پاییـ🍁ـز ۹۳، خوشحال و خندان به خانه آمد و با ذوق و شوق خاصی گفت: یک خبر خوب دارم😍. همه سرا پا گوش شدیم تا حامد دلیل آن‌همه را بگوید. حامد گفت: یادتان هست که من همیشه می‌گفتم‌ که ای کاش ۱۴۰۰ سال پیش به دنیا آمده بودم👶 تا در رکاب حضرت (ع) بجنگم و از خاندانش دفاع کنم⁉️ حالا این فرصت برایم پیش آمده تا به بروم و از خواهر حضرت اباعبدالله(ع) دفاع کنم👊 🔰پس از اولین اعزام🚌 پسرم به منطقه و بازگشتش در ، وی مدام از حال هوای منطقه و شرایط سخت جنگ💥 در سوریه تعریف می‌کرد و می‌گفت: «من در آن‌جا به عینیت می‌بینم که چگونه هواپیما‌های✈️ آمریکایی به بمباران داعشی‌هایی👹 که در محاصره نیرو‌های جبهه مقاومت بودند برای آن‌ها با چتر، و مهمات و مواد غذایی🍱 می‌رسانند و به جای داعشی‌ها نیرو‌های و مردمی را بمباران می‌کنند تا راه فراری برای داعشی‌ها باز کنند 🔰با وجود تعیین زمان در روز اول فروردین، حامد به من گفت که «بابا من اکنون شرایط ازدواج ندارم❌ من در این و خانواده ایشان هیچ‌گونه ایرادی نمی‌بینم، هر ایرادی هست از من است. من نمی‌خواهم نام کسی در شناسنامه‌ام📖 ثبت شود و بعدا از آن‌ها شرمسار شوم😔 چرا که اگر این‌بار خدا بخواهد و من عازم شوم مدت زیادی زنده نخواهم بود🚫 🔰از همرزمان حامد شنیدم که در منطقه یک روستای شیعه نشین در محاصره تکفیری‌ها😈 بود و آن‌قدر اوضاع وخیمی داشت که حتی های سوری برای آزادی آن پیش‌قدم نمی‌شدند❌ اما با تخصصی که در مورد مسائل توپ‌خانه💣 و موشکی داشت، با برنامه‌ریزی‌ها و دقیق👌 توپخانه‌ای و دیده‌بانی، ضربه‌های مهلکی💥 بر داعشی‌ها وارد آورده و چنان در دل آن‌ها ایجاد کرده بود که برای نقشه‌هایی کشیده بودند. 🔰ضربات مهلک حامد جوانی به پیکره داعش بحدی بود که بسیاری از تکفیری‌ها از دست او شده بودند و زمانی‌ که با موشک «تاو» مورد هدف🎯 قرار می‌گیرد، از چهار زاویه فیلم‌برداری🎥 می‌شود و تا ماهها این فیلم سر فصل خبر سایت‌ها و شبکه‌های ماهواره‌‌ای بود. 🌷 نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
رمان دختر شینا نشر معارف شهدا در ایتا #کانال_زخمیان_عشق @zakhmiyan_eshgh
🍁زخمیان عشق🍁
رمان دختر شینا نشر معارف شهدا در ایتا #کانال_زخمیان_عشق @zakhmiyan_eshgh
✫⇠ ✫⇠ ۲ بچه ها دلشان برای اسباب بازی های من غنج می رفت؛ اسباب بازی هایی که پدرم از شهر برایم می خرید. می گذاشتم بچه ها هر چقدر دوست دارند با آن ها بازی کنند. شب، وقتی ستاره ها همه ی آسمان را پر می کردند، بچه ها یکی یکی از روی پشت بام ها می دویدند و به خانه هایشان می رفتند؛ اما من می نشستم و با اسباب بازی ها و عروسک هایم بازی می کردم. گاهی که خسته می شدم، دراز می کشیدم و به ستاره های نقره ای که از توی آسمان تاریک به من چشمک می زدند، نگاه می کردم. وقتی همه جا کاملاً تاریک می شد و هوا رو به خنکی می رفت، مادرم می آمد دنبالم. بغلم می کرد. ناز و نوازشم می کرد و از پشت بام مرا می آورد پایین. شامم را می داد. رختخوابم را می انداخت. دستش را زیر سرم می گذاشت، برایم لالایی می خواند. آن قدر موهایم را نوازش می کرد، تا خوابم می برد. بعد خودش بلند می شد و می رفت سراغ کارهایش. خمیرها را چونه می گرفت. آن ها را توی سینی می چید تا صبح با آن ها برای صبحانه نان بپزد. صبح زود با بوی هیزم سوخته و نان تازه از خواب بیدار می شدم. نسیم روی صورتم می نشست. می دویدم و صورتم را با آب خنکی که صبح زود مادر از چاه بیرون کشیده بود، می شستم و بعد می رفتم روی پای پدر می نشستم. همیشه موقع صبحانه جایم روی پای پدرم بود. او با مهربانی برایم لقمه می گرفت و توی دهانم می گذاشت و موهایم را می بوسید. ادامه دارد...✒️ نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به کدامین گناه زنان وکودکان بی گناه را هدف گرفتند ؟؟ سالروز سقوط هواپیمای مسافربری ایران توسط ناوگان متجاوز آمریکا جنایتی که هرگز التیام نخواهد یافت. یادوخاطره این عزیزان سفر کرده گرامیباد نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
20.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 کلیپ «ترور در آسمان» 🔹به مناسبت حمله ناو آمریکایی به هواپیمای مسافربری ایران نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
به نام عشق و به نام هر چیزِ خوب یعنی « یاد تـــــو » ... #سردارشهید_محمدعلی_قدمیاری🌷 #سالروز_شهادت نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
🍁زخمیان عشق🍁
به نام عشق و به نام هر چیزِ خوب یعنی « یاد تـــــو » ... #سردارشهید_محمدعلی_قدمیاری🌷 #سالروز_شهادت
🍃در والفجر مقدماتی💥، تعدادی از گردان ها شرکت داشتند  و در رابطه با دیده گاه ها و شناساییها🔦 ما در رفت و آمد بودیم‌ که ارتفاعاتی را گرفتیم و در آن جا درگیری💣 زیاد بود و خیلی از بچه ها به شهادت رسیدند🌹... که جنازه های آن ها ماند. ما با لودر🚜 یک کانالی زدیم که در دید دشمن بود و دشمن آن را تحت نظر داشت📷. هرکس از آن عبور می کرد🚶، او را می زدند. یکی از بچه های بیرجند مجروح شد و ناراحت بود. با این که برانکارد بود،ولی نمی توانستند از آن استفاده کنند. قدمیاری گفت: بلند شو برویم. تو هوایش را داشته باش، من او را پشتم می کنم و از این جا عبورش می دهیم💪.  🍃او یکی از نیروهای خوب و فعال بود😇 .با این که مسئول گردان و معاون گردان بود، او را به پشت گرفت و رفت . با این که تیراندازی دشمن ادامه داشت، ولی به خواست خدا به آن ها اصابت نکرد. 🍃آن بسیجی مجروح را به آن طرف و به آمبولانس رساند و با سرعت و با دست و صورت خونین بازگشت ؛ به او گفتم: بیا دست و صورتت را بشویم . ولی شهید گفت:  🍃این است و من خوشحالم که توانستم همان یک نفر را نجات بدهم . که ناگهان از گوشه ی کانال نیروهای عراقی وارد شدند و تیراندازی می کردند . بچه های بسیجی هم بودند، ولی فشنگ کم داشتند و روحیه ی آن ها ضعیف شده بود و می خواستند فرار کنند . ولی این شهید آر.پی.جی را برداشت و ما هم تیربار دستمان گرفتیم و شلیک کردیم.  🍃شهید رفت روی خاکریز و با آر.پی.جی که زد 💥چند تای آن ها کشته شدند و باقی فرار کردند . ما همگی او را بوسیدیم 😘. اگر او نبود ما دچار تلفات زیادی می شدیم.  این شهید بسیار شجاع و دلیر بود.» 📎 جانشین اطلاعات‌عملیات‌تیپ‌امام‌جواد‌(ع)‌لشگر۵نصر 🌷 نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
🌸🌷•💐•🌷🌸 #روز‌دخترمبارک❤️ خانه ي موسی بن جعفر #مــاه دارد دَر بَـرش فاطمه يا زينب است رحمت به شير مادرش #السلام‌علیک‌حضرت‌معصومه✋ نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا