📚اوبرای خدا مخلص بود
💠 امداد غیبی
شب عملیات مسلم بن عقیل (ع) بود . اوضاع خیلی به هم ریخته بود و نیروها شدیدا مشغول اجرای دستورات فرماندهان خود بودند . در همین گیر و دار ٬ ناگهان چشمم به همت افتاد . دیدم ساکت و آرام همین طور که به آسمان نگاه می کند ٬ اشک می ریزد . تعجب کردم ٬ گفتم :« حتما مشغول راز و نیاز با خداست و داره از خدا برای پیروزی توی عملیات مدد می گیره .»
به هر حال کنجکاوی باعث شد که بروم سراغش ٬ از او پرسیدم :« چیه حاجی ٬ چرا گریه می کنی ؟» به آسمان اشاره کرد و گفت :« به ماه نگاه کن .»
نگاهی به ماه انداختم و گفتم :« خب ٬ چی شده ؟»
گفت:« ماه لحظه به لحظه بچه ها رو همراهی می کنه . هر جا اونا توی دید دشمن قرار می گیرن ٬ ماه میره زیر ابر و جایی که از دید دشمن بیرون میان و نیاز به روشنایی دارن ٬ ماه میاد و همه جا رو روشن می کنه . می بینی لطف خدا رو که چطور شامل حال ما می شه ؟ حالا فهمیدی برای چی اشکم در اومده ؟»
او رفت و این امداد غیبی را از پشت بی سیم به اطلاع فرمانده گردان ها هم رساند و آن ها را متوجه حرکت ابر و ماه کرد . دقایقی بعد صدای گریه همه ی آن ها از پشت بی سیم شنیده می شد .
◀️ محمد جوانبخت
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
🍁زخمیان عشق🍁
#شهادت_امام_محمدباقرع
تو یکسره در چشم لشکر بودی و من نه
چون صاحب خلخال و زیور بودی و من نه
فهمیدم آن لحظه که نامحرم تو را می زد
از چند صورت مثل مادر بودی و من نه
ما هر دو از بازار شامیها گذر کردیم
با این تفاوت که تو دختر بودی و من نه
در معرض چشم حرامی بودهایم اما
آن لحظه تو محتاج معجر بودی و من نه
حاجت گرفتی در خرابه من دلم میسوخت
آنشب تو درآغوش یک سر بودی و من نه
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
81092429.mp3
5.03M
🍃قصه از همون روزی شروع شد که رفیق شدیم تو روضه...
🌷خیلی دوست داشتم الان هیئت ، رفیقمم کنارم باشه😔
🌷کاش ، یه روز شهادت من هم ، با دعای مادرم باشه ❤️
#جامانده...💔
🎤سیدرضانریمانی
#پیشنهادویژه_دانلود👌
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
🌷 #شهیدمرحمت_بالازاده 🌷
سیزده سالش بود و با اصرار و درخواست از ریاست جمهوری وقت ( آقای خامنه ای) به جبهه آمده بود. به آقا گفته بود اگر سیزده ساله ها اجازه ندارند جبهه بروند پس بگویید مداحان و روحانی ها هم دیگر روضه حضرت قاسم را نخوانند چون ۱۳ ساله بود و به کربلا رفت.
خیلی دل و جرأت داشت.
در یکی از عملیاتها که در حال برگشت به موقعیت خودشان بود، با نیروهای دشمن مواجه میشود در حالی که #اسلحهای_هم_در_اختیار_نداشته، ولی ناگهان متوجه شیئی میشود و آن را بر میدارد و به عربی می گوید: ˈقفˈ یعنی ˈایستˈ
دشمن از ترس و وحشت تسلیم او میشوند و مرحمت در تاریکی شب آنها را به مقر میآورد.
افسر عراقی از فرمانده ی مرحمت پرسیده بود من سالهاست که در چند کشور دورههای چریکی را گذراندم، تا به حال این اسلحه که سربازتان به دست داشت را ندیدهام این دیگر چه نوع اسلحهای است.
شادی روحش #صلوات
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
💠 مخالف تدفین شهدا در محله بود. اما شهدا در رویای صادقه به او گفتن "حالا که همسایه شده ایم حق همسایگی رو بجا میاوریم." گریه میکرد و میگفت حالا بچه فلجم تو خونه داره راه میره! #حرم_شهدای_گمنام_واوان
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شـهیداטּ را بہ نورے ناب شوییم
دروטּ چشمہ ے مهتاب شوییم
شـهیداטּ همچو آب چشمہ پاڪند
شگفتا آب را با آب شوییم
باز آئینہ، آب، سینے و چاے و نباٺ
باز پنجشنبہ و یاد شهدا با صـلوات
@Shamim_best_gift
4_5846138620926231294.mp3
3.6M
🔳 شهادت امام محمد_باقر (ع)
🌴 آمده ذی الحجه
🌴 افتاده ام یاد منا
🎤 سید رضا نریمانی
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh