eitaa logo
🍁زخمیان عشق🍁
354 دنبال‌کننده
28.9هزار عکس
11.3هزار ویدیو
140 فایل
ارتباط با مدیر.. @Batau110 اسیرزمان شده ایم! مرکب شهادت ازافق می آیدتاسوارخویش رابه سفرابدی کربلاببرد اماواماندگان وادی حیرانی هنوزبین عقل وعشق جامانده اند اگراسیرزمان نشوی زمان شهادتت فراخواهدرسید.
مشاهده در ایتا
دانلود
خاطرات زندگی کاری زیبا از: حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
روز ارتش ... به یاد ارتشی انقلابی تازه داماد « شهیـد » فرمانده گردان ویژه شناسایی لشگر ۵۸ تکـاور ذوالفقـار ۱۳۶۶ نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
🍁زخمیان عشق🍁
روز ارتش ... به یاد ارتشی انقلابی تازه داماد « شهیـد » فرمانده گردان ویژه شناسایی لشگر ۵۸ تکـاور ذوا
• شهید صیادشیرازی درباره او گفته است: « عظمت او آن چنان است که هیچگاه از یاد نمی رود ارادت من به شهید احمدی هیچوقت کم نمی شود و خدا را سپاسگزارم که چنین جوان متعهد و برومندی را به ارتش جمهوری اسلامی عنایت فرمود و خودش نیز او را دوست داشت و خون پاکش را خرید شهید احمدی از جمله شهدای با ارزشی است که با کمی سن و جوانی، خدمت زیادی به اسلام نمود اگر چه این شهید، سرمایه با ارزشی برای ارتش جمهوری اسلامی و نظام مقدس اسلامی بود لیکن ان شاءاللّه عظمت خون او صدها احمدی دیگر به وجود آورد و تعهد، شجاعت و ولایت پذیری او الگویی برای جوانان قرار گیرد فداکاری او در ارتش همیشه ماندگار است » • نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
شوخ طبعی او هیچ گاه از ماموریت های سخت کنار نمی کشید وهمیشه آماده ماموریت بود✌️ او در ورزش کوهنوردی توان بالایی داشت وهمیشه در همه لحظات با لبخند جلو می آمد و خاطرات زیبایی برای بچه ها به یادگار می گذاشت🍃 سنگین ترین مشکلات برایش چیزی نبود وهمیشه به مشکلات و مصائب صبورانه نگاه می کرد مایوس و ناراحت نمی شد و لبخند از لبش نمی افتاد☺️ او در کار نه تنها گروهان خودش را اداره می کرد، بلکه به گروهان های دیگر نیز کمک می کرد ما بعضی مواقع اورا آزمایش می کردیم. ولی او همیشه بشاشیت و خنده رویی از لبانش نمی افتاد و روحیه شاد و شوخ طبعی خود را به همراه داشت😄 در دل بچه ها جا داشت و هیچ وقت از کارهای سخت و مشکل فرار نمی کرد حتی سخت ترین ماموریت ها را او قبول می کرد وفداکاری و ایثار شاخصه بارز رفتار او بود👌 شهید مدافع حرم علیرضا صفر پور🌹 نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
تصویر سازی / اقتدار ایران در منطقه خط و نشان کشیدن جوان سپاهی برای ناو جنگی آمریکا در خلیج فارس این قدرت و جسارت را حضرت روح الله به پاسداران ما داد که آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند. طراح:عباس گودرزی نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
🤝 1️⃣ 🌺مواسات در سیره شهید سید حسین علم الهدی ♦️روی جاده سوسنگرد بودیم. عجله داشتیم برای رسیدن به اهواز. دیدیم یک خانواده کنار جاده ایستاده اند منتظر ماشین. حسین گفت: صبر کنیم ببینیم این ها کجا میروند؟ اهل روستای نعمه بودند. ♦️حسین کمک شان کرد سوار شوند و بار و بنه شان را هم پشت وانت چید. راه که افتادیم، گفتم: اینها که سر راهمان نیستند اگر بخواهیم برسانیم شان، باید کلی در راه فرعی برویم و حساب معطل می شویم. گفت: عیبی ندارد. گفتم خودت گفتی که عجله کنیم. خودت گفتی که نباید فرصت را از دست داد. گفت: همه این زحمت ها و عجله ها برای خاطر همین مردم است حالا که فرصت خدمتی پیش آمده نباید به این راحتی از دست داد. 📚 منبع : کتاب سه روایت از یک مرد، محمد رضا بایرامی نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
شهــ🌷ــدا؛ هوایمان را داشته باشید که در بی هوا رفتن تنها نمانیم.. نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
ای انسان هایی که خالق خود را فراموش نموده اید اگر میزان اشتیاق خداوند متعال را نسبت به خود می دانستید همان دم از شوق دیدار حق جان می دادید. بیچاره هایی که به خدا پشت کرده اید، برگردید، برگردید که خداوند منتظر شماست، خداوند منتظر است که انسان شوید و به جوار او در آیید و به او نظر کنید. ای انسانهای به خواب رفته بیدار شوید دیگر وقت هوشیاری است. نکند که خواب مرگ، گریبان شما را بگیرد. زنده شدن شما بستگی به لبیک گفتن به ندای حق دارد. 🌷 نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
🍁زخمیان عشق🍁
#بربال_سخن ای انسان هایی که خالق خود را فراموش نموده اید اگر میزان اشتیاق خداوند متعال را نسبت به خ
✒️ وضع زندگي‌شان خوب بود. پدرش پول تو جيبي خوبي بهش مي‌داد، اما هميشه جيبش خالي بود. وقتي شهيد شد خيلي از كساني كه سرمزارش مي‌آمدند را نمي‌شناختيم. پول توجيبي‌هاي اكبر، بركت سفره خيلي‌ها بود. تنها جايي كه خودش را بر ديگران مقدم مي‌دانست، موقع خطر بود. خودش جلو مي‌رفت و نيروها هم پشت سرش، در يكي از عمليات‌ها به خاطر فاصله كم دشمن، بچه‌ها غافلگير شده و بسياري از آن‌ها شهيد و مجروح شده بودند. روحيه بچه‌ها آسيب ديده بود. اكبر وضعيت را كه ديد پريد وسط عراقي‌ها و جنگ تن به تن راه انداخت. بچه‌ها هم پشت‌سرش شور گرفتند. بعد از آن، چهل و هفت روز در بيمارستان بستري بود. گردان يارسول (ص)، گردان خط‌شكن بود. هركس حال و هواي شهادت داشت به زور هم كه شده خودش را به آن گردان مي‌رساند. آوازه سيدعلي اكبر در بين همه بچه‌هاي لشگر پيچيده بود. خيلي‌ها دوست داشتند در كنارش باشند كه هم در معنويت پيشتاز بود و هم مغز متفكر طراحي عمليات‌هاي گردان بود. روزها سرش خيلي شلوغ بود. اما شب‌ها راحت‌تر مي‌شد او را ديد. به خصوص بعد از نماز شب و قبل از اذان صبح كه بي سر و صدا آفتابه‌هاي دستشويي گردان را يك به يك مي‌برد زير تانكر آب و پر مي‌كرد تا به رزمندگان اسلام خدمتي كرده باشد.  كربلاي 5 نزديك شده بود. هر آن احتمال داشت دستور عمليات صادر شود. ساعت يازده و نيم شب بيدار باش زد. نيروها كه به خط  شدند از همه عذرخواهي كرد و گفت: حالا برويد بخوابيد. ساعت يك و نيم تيراندازي راه انداخت. بچه‌ها تند و سريع به خط شدند. باز هم عذرخواهي كرد. گفت: ديگر تمام شد با خيال راحت بخوابيد. يك ساعت بعد بيدارباش زد. گفت:‌اين‌بار براي نمازشب بيدارتان كردم. يك جاهايي كه منع نظامي نداشت پوتينش را درمي‌آورد و پابرهنه مي‌شد. مي‌گفت: اين جا، جاي پاي شهداست. اين خاك سجده‌گاه فرشته‌هاست. ستون پنجم كار خودش را كرده بود. خيلي از بچه‌هاي گردان يا رسول‌ در ام‌الرصاص جا ماندند. اكبر به شدت مجروح شده بود. تمام تنش غرق در خون بود. نعره مي‌كشيد و خود را با مشت مي‌زد. مي‌گفت: من مسئول آن بچه‌ها بودم. ولي توفيق من از آن‌ها كمتر بود. بي‌طاقت شده بود. 📎جانشین گردان یارسول لشگر۲۵ کربلا 🌷 ولادت : ۱۳۳۹/۱۱/۱۰ بابل ، مازندران شهادت : ۱۳۶۶/۱/۳۰ ماووت ، عملیات کربلای۱۰ نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh