eitaa logo
🍁زخمیان عشق🍁
351 دنبال‌کننده
29هزار عکس
11.4هزار ویدیو
140 فایل
ارتباط با مدیر.. @Batau110 اسیرزمان شده ایم! مرکب شهادت ازافق می آیدتاسوارخویش رابه سفرابدی کربلاببرد اماواماندگان وادی حیرانی هنوزبین عقل وعشق جامانده اند اگراسیرزمان نشوی زمان شهادتت فراخواهدرسید.
مشاهده در ایتا
دانلود
{صَبَاحَاً أتَنَفَّسُ بِحُبِّ الحُسَین...
برخیز که از پسِ نگاهت ، جانی بگیرند دل‌های در خواب ... نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
🍃 صبح است! طلوع کن طلوع کن ای پنهانی ترین زاویه ی نگاهم! تو آنی که همیشه در هر شعر متولد می شوی پس طلوع کن طلوع کن میان این قافیه های پر سکوت طلوع کن...! ❤️ نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
نداشت دیده من بی ‌ تو تاب خنده‌ی صبح ز اشک داد چو شبنم جواب خنده‌ی‌ صبح ❤️ 🇮🇷 شهادت: پنجم اسفند95، جاسک، ترور توسط اشرار نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
گرچه بر پیکرمان زخم زیاد است ولی ما چو نخلیم که تا سَر نرود جـان ندهیم . . . نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
سربازاݧ روح‌اللہ! "لبیڪ یــا خمینـــے" شما بہ تاریخ ثابت ڪرد نداے " " حسیݧ را هم تا پاے جاݧ لبیڪ گو بودید... •• نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
🔰پمپ بنزین در جبهه ... این جایگاه‌ها در مسیر آبراه‌های اصلی ایجاد می‌شد و نقش پمپ بنزین را داشت. هر قایقی که عبور می‌کرد ، در صورت نیاز به سوخت ، بشکه خالی خود را می‌گذاشت و بشکه پر را همراه می‌برد. برخی یگان‌ها برای قایق‌های خود و برخی رده های تدارکاتی ، مانند مراکز پشتیبانی، برای همه یگان‌ها این جایگاه ها را ایجاد می‌کردند ... 📎پشتیبانی ، دفاع‌ مقدس نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
... من ریخته ام هر چه دلم را سرِ راهت ای برده مرا صبر و قرار کاش بیایی 💔 نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
🍁زخمیان عشق🍁
... من ریخته ام هر چه دلم را سرِ راهت ای برده مرا صبر و قرار کاش بیایی #لیلا_مقربی ✍ #شهیدجاویدال
محسن بهاری رزمنده مدافع حرم مازندرانی که درحماسه خان طومان حضور داشت، نحوه شهادت شهید بلباسی را اینگونه روایت می‌کند: "شهید کابلی با اصابت خمپاره به شهادت رسید. شهید بلباسی که در مناطق عملیاتی راهیان نور همیشه با او بود، رفت که شهید کابلی را بیاورد، شهید بریری هم برای کمک به بلباسی رفت تا در میان تیر و ترکش تن‌ها نباشد. وقتی پیکر کابلی را روی ماشین گذاشتند، با قناسه هر دو را از پشت زدند. عکسهای شهید بلباسی را اگر ببینید صاف دراز کشیده و پشت سرش خون جاری شد. این‌ها واقعا مردانه ایستادند. من خط به خط عقب می‌آمدم و شاهد این قضایا بودم. " 🍃 محبوبه بلباسی همسر شهید محمد بلباسی حدود یک سال بعد از شهادت همسر خود در سوریه می‌گوید: "اگر باز هم به فروردین ماه ۹۵ برگردیم باز هم خودم کیف سفرش را می‌بندم و باز هم خودم از زیر قرآن عبور می‌دهم تا به این راه برود، زیرا راهی که رفت فقط برای خدا بود. " 💔 نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
💔دلتنگ ڪه باشی 💔ساده ترین حرف ها 😭اشڪت را در مے آورد 💔یاد تو ڪه جاے خود دارد 💔دلتنگ دلتنگ دلتنگتم برادر شهیدم محمد مهدی نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
🌸رایزن فرهنگی جمهوری اسلامی ایران ولادت : ۱۳۳۶/۴/۱۹ - اهواز شهادت: ۱۳۷۵/۱۲/۲ - مولتان پاکستان (توسط گروهک وهابی جهنگوی) آرامگاه: تهران - گلزار شهدای بهشت زهرا سلام الله علیها از نوجوانی فعالیت‌های فرهنگی انقلابی خود را آغاز نمود و پس از انقلاب در مراکزی مانند کمیته انقلاب اسلامی، کانون بعثت، وزارت_ارشاد و سپاه فعالیت نمود و نهایتاً در سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی به عنوان کارمند رسمی شروع به کار کرد. شهید رحیمی در طی فعالیت خود در سازمان، ماموریت‌های مختلفی به کشورهای آسیایی و آفریقایی از جمله هندوستان ، پاکستان ، افغانستان و نیجریه جهت بررسی اوضاع مسلمانان، به خصوص شیعیان داشت. و آخرین مأموریتش سال ۱۳۷۴ به کشور پاکستان به عنوان رایزن فرهنگی و مسئول خانه فرهنگ جمهوری اسلامی ایران بود که پس از گذشت یک سال و شش ماه از مأموریت، در دفتر کارش به درجه رفیع نائل گردید. شهید محمد علی رحیمی نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
راوی: همسر فاتح سوسنگرد قبل از شروع مراسم علی آقا نگاهی به من کرد و گفت: شنیدم که عروس هرچه از بخواهد، اجابتش حتمی است. گفتم: چه آرزویی داری؟ در حالی ‌که چشمان مهربانش را به زمین دوخته بود، گفت: اگر علاقه‌ای به من دارید و به خوشبختی من می ‌اندیشید، لطف کنید از خدا برایم بخواهید... از این جمله تنم لرزید... چنین آرزویی برای یک در استثنایی‌ ترین روز زندگی‌ اش بی نهایت سخت بود. سعی کردم طفره بروم؛ اما علی آقا قسم داد که در این روز این دعا را در حقش بکنم، ناچار قبول کردم... هنگام جاری شدن هم برای خودم و هم برای علی طلب شهادت کردم و بلافاصله با چشمانی پر از نگاهم را به علی دوختم؛ آثار خوشحالی در چهره‌اش آشکار بود. مراسم ما در حضور شهید آیت ‌الله مدنی و تعدادی از برادران پاسدار برگزار شد... نمی‌دانم این چه رازی است که همه پاسداران این مراسم و داماد و آیت ‌الله مدنی همگی به فیض نائل شدند... راوی: خانم نسیبه عبدالعلی زاده نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh