صبحمان را آغاز می کنیم
به یاد آنهایی که با نبود امکانات ،
مردانه ایستادگی می کنند ،
اما
عظمت و شکوه غیرت روحشان ، عالم را فرا گرفته...
🔰بفرمایید صبحانه
📎سـلام ، صبـحتـون شـهدائـی🌺
نشر معارف شهدا درایتا
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
هدایت شده از 🍁زخمیان عشق🍁
دردودل باشهیدرسول.mp3
3.16M
صوت قشنگیه
دلتون شکست التماس دعا
#رسول_رسول_بهشت
نشر معارف شهدا در ایتا
#کانال_زخمیان_عشق
#ارسالی
@zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
39.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥کشف پیکر مطهر شهدا در جزیره مجنون جنوبی عراق همزمان با مراسم تدفین شهیدفخری
زاده
نشر معارف شهدا درایتا
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
🍁زخمیان عشق🍁
خاطرات و زندگی نامه شهید #شهید_محمد_ابراهیم_همت #کانال_زخمیان_عشق @zakhmiyan_eshgh
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃
✫⇠ #خاطرات_شهید_ابراهیم_همت
✫⇠قسمت :4⃣
✍ به روایت همسر شهید
☀️یادم هست، گفتم :
"هر کس دیگری بود سعی می کرد جبران کند، ولی تو زدی بدتر خرابش کردی. "
☀️آن شبی را یادش آوردم که باز آمد سرم داد زد.
دیر رسیده بودیم از روستاهای اطراف. خسته هم بودیم. آمدیم توی اتاق خودمان، که دیدیم دو تا دختر دیگر هم به جمع مان اضافه شدهاند.
حدس زدم نیروی جدید باشند. حرف هایی میزدند که در شان خودشان و ما و آنجا نبود.
نمی دانستم باید چکار کنم. فکر می کردم باید تحملشان کنم، منتها نه تا آن حد که تایید شان کنم.
☀️نگاهشان نکردم و نشستم ولی تمام حواسم به آن ها بود. توی ساکشان دوربین فیلمبرداری و عکاسی و این چیزها هست.شک کردم، ولی عکسالعمل نشان ندادم.
☀️تا اینکه از دست یکیشان کاغذی افتاد زمین، دولا شدم کاغذ را بردارم، بدهمش، حتی محترمانه، که کاغذ را از دستم گرفت کشید، پاره کرد، چند تکه اش را خورد. تکه ای کوچکی از آن را از دستش گرفتم، آمدم بیرون، به کسی گفتم برو ماجرا را به برادر همت بگوید. کاغذ را هم دادم بدهد ببیند. و گفتم :
بگویید اینها کی اند آمده اند توی اتاق ما؟
☀️فرستاد دنبالم. نفس نفس می زد وقتی می گفت : "شما چرا کنترل اتاق خودتان را ندارید؟"
نگاهش نکردم. فقط گفتم :چه شده؟
گفت : "اینها کی اند که آمدن توی اتاق شما همنشین شدن؟ "
صدام را بلند کردم گفتم :
"این سوال را من باید از شما بپرسم که مسوول ساختمان هستید نه شما از من!! "
☀️گفت : "عذر بدتر از.... "
گفتم: "ما اصلاً اینجا نبودیم که بخواهیم بفهمیم این ها کی هستند و چکاره. اعزام شده بودیم روستاهای اطراف. "
گفت :"شما باید همان موقع می فهمیدید اینها نفوذی اند. "
☀️گفتم: "از کجا؟ با آن همه خستگی؟ "
پرخاشگر گفت : "حتماً نقشه بمب گذاری ست این. باید می فهمیدید. "
چیزی نگفتم و برگشتم برم، که گفت :
"شما باید تا صبح مواظبشان باشید!"
☀️برگشتم عصبی و با تحکم گفتم : " نمی توانم. "
صدایش رگه های خشم گرفت، گفت :
" این یک دستور است. "
گفتم : " دستور؟ "
گفت : " از شما بعید است!! "
گفتم : " نه نیست. "
گفت : " مگر شما نیامده اید اینجا که شهید بشوید..... "
گفتم : " ساده و بی پرده، هیچ کدام از ما جرات نمی کنیم با اینها تنها باشیم. "
فکر کنم در صدایش رنگ خنده شنیدم. گفت :" شما و ترس؟ "
☀️گفتم : " نمی توانم و نمی خواهم با اینها توی یک اتاق بمانم. "
گفت :" آهان، پس این است. پس فقط از ترس نیست، شاید از خستگی ست."
گفتم : " می توانم بروم؟ "
گفت : "نه"
☀️نمی دانستم توی سرش چه می گذرد. عصبانی بودم، عصبانی تر شدم وقتی باز سرم داد زد. فکر می کردم با اسلحه بفرستدم برای نگهبانی از آن ها،که نه،رفت تمام دختر های ساختمان را فرستاد توی اتاق خانم سرایداری که آن جا زندگی می کرد.
☀️گفت :" این طوری خیالم راحت تر است."
توی دلم گفتم :"من بیشتر. " و رفتم خوابیدم.
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
#کانال_زخمیان_عشق
🍁زخمیان عشق🍁
✨...وَ أَوْفُوا بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ كانَ مَسْؤُلًا {...و به پیمان خود وفا كنید،كه قطعا از پی
✨به ریسمان الهی چنگ زنید....
#توجه #توجه
☘۲۵حزب از قرآن مجید مانده است.
درصورت سهیم شدن و مشخص شدن حزبتان به آیدی زیر پیام دهید
@dameshg110
🌹داغ تو گران است. ولی گریه ازآن است
#باقاتل_تو....._از_چه_نشستیم_به_لبخند؟
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#اللهم_احفظ_قائدناالامام_الخامنه_ای
#شدیدا_تلنگر🙃
درفضامجازی
بسیجیوحزباللهی،
امافضایواقعی،
نمازصبحقضا...|:
کجایکاریم؟؟؟؟
نشر معارف شهدا درایتا
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
🌱یڪ روز آمدم خانہ، دیدم یڪ برنامہی ھفتگے غذا، متبرڪ بہ نام ائمہ را در یخچال نصب ڪرده بود.میگفت:" از این بہ بعد هر ۼذایے درست ڪردیم، نذر یکے از ائمہ باشـد. این طورے باعث میشود. هر روز غذاے نذرے اهلبیت﴿ع﴾ بخوریم و روے نفسمان تاثیر مثبت مےگذارد."
#غذاےنذرے
#شھیدحمیدسیاھڪالےمرادی♥️
نشر معارف شهدا درایتا
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
زیبایی بهار
دروغی بیش
در برابر چشمان زیبایت نیست
#محمد_خسروابادی
#شهیدجاویدالاثر_ابراهیم_شهاب💔
(کمیل)
#حزب_الله 🇱🇧
🍁زخمیان عشق🍁
زیبایی بهار دروغی بیش در برابر چشمان زیبایت نیست #محمد_خسروابادی #شهیدجاویدالاثر_ابراهیم_شهاب💔 (
شهید مشتاق نماز خواندن در مسجد بود ، اما گاهی اوقات مجبور می شد که در خانه نماز بخواند و ما متوجه می شدیم که بعد از نماز سجده می کند و سجده اش را طولانی می کند .
روزی در حال سجده بود ، متوجه شدم که مدت طولانی در سجده خود مانده است ، بنابراین من به او نزدیک شدم ، به طوری که انگار به خواب رفته بود و من او را از خواب صدا کردم .نگاهم کرد و
گفت :وای خدایا؛ مرا از خدا دورکردهای!
به او گفتم: چرا؟ نگرانت شدم و احساس کردم خستگیای!
سپس به من گفت: آیا شخصی از سجده در برابر خدا خسته می شود ؟(سبحان الله)
در خواب دیدم خانم فاطمه الزهرا "سلام الله علیها" در مقابل من ایستادهاند و به سمت من دست دراز کرده اند و در آن لحظه من را بیدار کردی.😔
#شهید_ابراهیم_شهاب ♥️
#کانال_زخمیان_عشق
نام:میثم نجفـی
تاریخ تولد:۱۰/۲/۱۳۶۷
تاریخ شهادت:۱۱/۹/۱۳۹۴
محل شهادت:حلب سوریهـ
متاهل و صاحب یک فرزندِ دختـر
از نیروهای سپاه حضرت رسول الله تهران
#سالروز_شهادت 🥀
نشر معارف شهدا درایتا
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
#فقط_برای_خدا
روزهای آخر فقط در حال نوشتن بود خیلی خاکی و تو دار بود
همش خنده رو لباش بود چند روز مونده بود که بابا بشه خیلی ذوق داشت حلما کوچولوشو ببینه.
اما همش از یه کار نیمه تموم حرف میزد که باید انجام بده و بعد برگرده
بالاخره کاری که باید میکرد رو انجام داد و برگشت اما بدون دیدن دخترش.
دلش همیشه دختـر مےخواست
دختری ڪہ با شیرین زبانے
" بابا " صدایش ڪند ...
حلمـا خانـم ۱۸ روز پس از
شهـادت " پـدر" بہ دنیا آمد ...
#شهید_میثم_نجفی
نشر معارف شهدا درایتا
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh