eitaa logo
🍁زخمیان عشق🍁
350 دنبال‌کننده
29.7هزار عکس
12هزار ویدیو
151 فایل
ارتباط با مدیر.. @Batau110 اسیرزمان شده ایم! مرکب شهادت ازافق می آیدتاسوارخویش رابه سفرابدی کربلاببرد اماواماندگان وادی حیرانی هنوزبین عقل وعشق جامانده اند اگراسیرزمان نشوی زمان شهادتت فراخواهدرسید.
مشاهده در ایتا
دانلود
آنھا که از پل‌ صراط‌‌ می‌گذرند قبلا از خیلی‌ چیز‌ها گذشته‌اند؛ باید بِگذری‌ تا بُگذری‌ ...! نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
🇮🇷 🥀جانباز شهید مدافع حرم محمدامین زارع🥀 ☀️تاریخ تولد:۱۳۶۴ 🌤تاریخ شهادت:۲/۹/۱۳۹۵ 👈به روایت خواهــر: بینـهایت از غیـبت ڪردن متنفــر بودن و هر جایے صحبـت غیبت میشد سریع حرف رو عوض میکــرد⛔️ اگر در مــراسم هایی که شئونات اسلامی رعایت نمیشد شـرڪت نمیکرد.❌ خیلی تأڪید میکــرد که بچه هــارو در مــراسمهــاے مذهبــی شـرکت بدیم👌. در مــورد زندگے ائمه خیلے صحبت میکـرد و سعی میکرد غیر مستقیم یا مستــقیم منظورش رو برسـونه.✅ انس بـسیار عجیـبی به حضرت زهرا (س) 🥀داشـتن و البتـه امام رضا (ع) و همیشـه قـبل از هر مأموریت به پابوس آقا میرفــت.🙏 محــمد امین به دلیل عوارض ناشی از استفاده تکفیری ‌ها 👽از سلاح ‌های شیمیایی در بیمارستان بستری شده بود..😷 روزهای بــسیار بسیار سختی رو پشت سرگذاشت. شب آخر پیشش بودم. با هم، متوســل به ائمه شدیم، قرآن که میخوندم لذت میبرد.📖 آخــرین جمله ایشان که اسمم رو صدا زد گفت: * چادرت بپـوش*. ✅ حدودا ۲ ساعت بــعد در حالی که سر برادرم روی دســت مادرم بود، به شهـادت رسید..💔 🌿اللهم عجل لولیک الفرج🌿 🍥〰️🍥〰️🍥〰️🍥〰️🍥〰️🍥
💢در عملیات طریق القدس حسن آقا 72 ساعت نخوابیده بود؛ یا پشت بی سیم بود یا پشت فرمان؛ هر کجا که کار بود، حسن شوکت پور هم بود؛ در عملیات والفجر 8 قطع نخاع شد؛ با آن حال و روزش صبح‌ها می‌آمد لجستیک سپاه کار می کرد و شبها هم به آسایشگاه برمی گشت. 💢به او گفتم : حسن آقا، این همه سال جنگیده‌ای، بیابان ها و کوه ها رفته ای و آمده ای حالا استراحت کن. 💢جواب داد: رسول، خیلی دلم می‌خواهد استراحت کنم اما نمی‌شود بدون اینکه بخواهم در زندگی برای عده‌ای تکیه گاه شده ام. می ترسم من بیفتم، آنها هم بیفتند. 💢بعد هم رسول جان، خدا یک برگ مأموریت به ما داده است که تا نفس داریم باید به دنبال مأموریتمان باشیم، وقتی هم برگ مرخصی را داد، خب می رویم...» 📎فرمانده لجستیک لشگر ۱۴ امام حسین (ع) و جانشین لجستیک سـپاه جانبازشیمیایی و قطع نخاع 🌷 ولادت : ۱۳۳۱/۹/۱۲ سمنان شهادت : ۱۳۶۸/۵/۲۹ جراحت و عفونت شدید ، بیمارستان بقیةالله تهران نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
قلم و کاغذ و هوای تو بود شعر از تو برای من میخواند او مضامین به ظرف من می ریخت او قلم را به کاغذم می‌راند بر لبم آمد السلام علیک دل من مثل شهر بم لرزید اشک حلقه زد توی چشمانم حال من را فقط خودش فهمید حالِ یک عاشقی که از دوری خسته و دلشکسته، بیمار است مدتی می شود که چشمانم خیره به عکس روی دیوار است دیدن عکس روی دیوار و خاطراتی که می‌شود تکرار خاطرات زیارت اول حس خوب شفای یک بیمار یک مسیحی که صحنه را میدید ناگهان حال او پریشان شد زیر لبها شهادتی گفت و در هوای حرم مسلمان شد چیزی از من شبیه دلتنگی در کنار ضریح  تو جا ماند بعد از آن روزهای هفته من همه اش مثل جمعه ها می ماند بعد از آن. گریه های هر شب من آرزوی وصال و دیدار است حال من مثل حال آهوییست که رها شد ولی گرفتار است هر کسی اهل خاک ایران است بر سر سفره ی تو مهمان است روزی ما همه به دستان شمس نورانی خراسان است ✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰وقتی می‌خواست عازم جبهه شود در وصیتنامه‌اش چنین نوشت: «اگر جسمی ناتوان از من باقی ماند که امید آن کم است، آن را در کربلای ایران یعنی بهشت‌زهرا (س) دفن کنید و اگر جسمی برای شما نیامد این را بدانید که فاطمه زهرا (س) و امام زمان (عج) بالای سر ما می‌آیند و ما تنها نیستیم.» 🔰خود را آماده شهادت کرده بود و می‌دانست که در این اعزام به آنچه از خدا می‌خواهد، می‌رسد. به اذعان خانواده آن روزها نزدیک غروب آفتاب به مسجد می‌رفت و حدود دو تا سه ساعت به عبادت و راز و نیاز می‌پرداخت؛ برای حمیدرضا مسلم بود که به شهادت می‌رسد. 🔰دفعه آخر که می‌خواست به جبهه اعزام شود، گفت: «از شما و مادر راضی نیستم اگر پشت من آیت‌الکرسی بخوانید تا من باز هم از جبهه به منزل برگردم زیرا همرزمانم که جوار من بودند به شهادت می‌رسند ولی من به شهادت نمی‌رسم.» همچنین شهید در نامه‌ای که ۱۰ روز قبل از شهادتش به مادر می‌نویسد در بالای نامه این‌گونه می‌نویسد: «آخرین نامه»؛ وی در این نامه نوشته بود: «مادر من را ببخشید که لباس‌های داخل ساک- که از منطقه برای شما می‌آید- تمیز نیست، من وقت نکردم آن‌ها را بشویم.» ✍به روایت خواهر بزرگوارشهید 🌷 ولادت : ۱۳۴۴/۵/۵ تهران شهادت : ۱۳۶۲/۹/۱۲ پنجوین ، عملیات والفجر۴ نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
🌻پای درس عاشقی ات که نشستم تمام سیم های اتصالیم به زمین قطع شد 🌸خط زمینی که قطع شود به آسمان وصل خواهی شد 🌷وچه پرواز شیرینی است وقتی که دستم در دستان توست ای برادر شهیدم
🍁زخمیان عشق🍁
🌻پای درس عاشقی ات که نشستم تمام سیم های اتصالیم به زمین قطع شد 🌸خط زمینی که قطع شود به آسمان وصل خ
🌸خاطره شهید به آقامصطفی گفتم برای اتمام حجت و آرامش خودم برویم حرم و استخاره بگیریم. وقتی رسیدیم حرم خجالت می کشیدم وارد حرم شوم چون از خدا خواسته بودم که به بنده اش نشان دهد آیا راهی که می رویم درست است یا نه و آیا حضرت آقا راضی به این کار هستند یا نه و خداوند به خوبی با خواب صادقه و تحقیقات نشانم داده بود. وقتی استخاره گرفتیم جوابش اینگونه بود⇜ دعوت پیامبر با دعوت انسانهای عادی فرق می کند به او اجازهددهید از آقا علےبن موسےالرضا خواستم همانگونه که تا کنون مراقبم بود از این پس نیز هوایم را داشته و صبوری نصیبم کند هنوز از حرم مطهر بیرون نرفته بودم که به آقا مصطفی گفتم: به گمانم امام رضا(ع) برمن منت گذاشتند و صبوری بسیاری به من عطا کردند. ارامشی خاص وجودم را فرا گرفته بود و از آنهمه نا آرامی و بیتابی خبری نبود راوی:همسرشهید شهید مصطفی عارفی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
••|🦋|•• دلتـــ ڪه گرفت بـا رفیقی درد دݪ ڪن ڪه بـاشد . شهید مدافع حرم علی آقا جمشیدی نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸سیره شهید یکبار با حمید آقا داشتیم میرفتیم بیرون که بحث تقلب در امتحانات وسط کشیده شد من گفتم: دانشگاه اگه تقلب نکنی که اصلا نمیشه! حمید آقا سریع گفتن: نباید تقلب کنید، مخصوصا تو دانشگاه حتی اگه رد بشی چون تاثیر مدرڪ روی حقوقتون میاد و حقوقت از نظر شرعی مشکل پیدا میکنه... شهید حمید سیاهکالی مرادی نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
بسم الله الرحمن الرحیم و بود و دیگر هیچ نبود.... و آن گاه که به سخن در آیند هیچ سخنی زیباتر و دلنشین تر از آن نیست سکوت را می باید... گلزار شهدای چهارصد دستگاه کرج نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh