#رمان_زیبای_
عشقی به پاکی گل نرگس
خدايا ؛
دنیا شلوغه ؛
ما را از هر چه حُب دنیا رد صلاحيت كن ؛
از بندگی نه ...
إلهى هَبْ لى کَمالَ الْانْقِطاعِ إلَیْکَ ••
نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇
❤️👆#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
🌼🍃🌼
📚 #عشقی_به_پاکی_گل_نرگس 🌼🍃
🌼
📝 نویسنده: #فاطمه_اکبری
🔻 #قسمت_سی_دوم
مانتوم وپوشیدم،درحال بستن دکمه هاش بودم که دنیاگفت:
دنیا:نمیشه تونری؟
+نه دنیاجونم،خستم خودت که میدونی حوصله ندارم.
دنیا:آخه زوده الان،تازه سرشبه.
شالم وروی سرم گذاشتم وباخنده گفتم:
+عزیزم ساعت یازده شبه، بسه دیگه من برم اصلاحال ندارم بمونم.لبش وکج کردوگفت:
دنیا:باشه.
لبخندی زدم وبه سمت کیفم رفتم،جعبه ی کادوروازکیفم درآوردم وبه سمت دنیاگرفتم
وگفتم:
+بیااینوبده به ملینا
دنیا:باشه،چی گرفتی براش؟
+خب بازکن ببین دیگه پشمک.
دنیادرجعبه روبازکردوبعدازبراندازکردن دستبند چرم گفت:
دنیا:کوفتش شه،چقدرقشنگه. خندیدم وگونش وبوسیدم وگفتم:
+من برم عشقم،خدافظ
دنیا:باشه شرمنده تاپایین نمیام.
+باشه عزیزم عیب نداره.
ازاتاق بیرون رفتم وبه سمت شایان رفتم،
شایان سرش وازگوشی آوردبیرون وگفت:
شایان:بریم؟
+بریم،ازملیناخداحافظی نکنم؟
به سمتی اشاره کردوگفت:
شایان:سرش شلوغه فعلا.
همراه باشایان ازخانه بیرون زدیم وبه سمت ماشینش رفتیم.
شایان ماشین وروشن کردخواستیم حرکت کنیم که دیدیم دنیاداره مثل حیوانی نجیب به اسم اسب به سمتمون میدود،به ماشین رسید،درحالی که نفس نفس میزدبه شایان علامت دادکه شیشه روبکشه پایین،شایان شیشه روکشیدپایین،دنیا دستاش وآوردبالاوگفت:
دنیا:خنگاسبدارویادتون رفت.
+آخ آره اصلاحواسمون نبود.
شایان:دستت دردنکنه دنیا دنیالبخندی زدوگفت:
دنیا:وظیفه بود.
عجب بی شعوریه،خوب مخ پسرعموی من وبه کارگرفته ها.
دنیادرعقب وبازکردوسبدهاروگذاشت پشت ماشین.
ازدنیاخداحافظی کردیم وشایان ماشین وراه انداخت.
&ادامه دارد....
🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼
نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇
❤️👆#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
🌼🍃🌼
📚 #عشقی_به_پاکی_گل_نرگس 🌼🍃
🌼
📝 نویسنده: #فاطمه_اکبری
🔻 #قسمت_سی_سوم
درباصدای تیکی بازشد، دروبازکردم واردشدم.
شایان این بارمثل دفعه ی قبل نموندتامن بیام داخل وسریع به سمت خونشون رفت،زن عمو افسردگی داشت یهوحالش بدمی شد باصدای بلندگریه می کرد.بعضی وقتاکه دیگه حالش زیادی بدمی شدطرف وظروف ومی شکوند.
مامانم می گفت دلیل افسردگی زن عمومرگ شبنم بود، شبنم دخترعموم بودسنش کم بودآخه زن عموم بعدازشایان دچارمشکلات شدودیگه نتونست بچه داربشه،زن عموهمیشه آرزوداشت یک دختربه دنیابیاره کلی نذرونیازمی کنه تااینکه بعدازچندین سال صاحب یک دخترمیشن،تفاوت سنیه شبنم باشایان بیست سال بود.
خلاصه دوسال پیش برای تفریح رفتیم شمال وقرارشدیک هفته بمونیم، اون موقع شبنم سه سالش بود، رفتیم کنار دریاو اونجازن عمو فقط
پنج دقیقه ازشبنم غافل شدونفهمیدیم چی شد که شبنم به سمت آب رفت، انقدررفت جلوتااینکه غرق شد...
هیچوقت اون روزویادم نمیره، گریه های عمووزن عمودل سنگ وآب می کرد،شایانم ناراحت بودولی نه درحدزن عمو وعمو،چون تفاوت سنیشون زیادبودتازه شایان یه سالی آلمان بودبرای همین دراون حدباشبنم صمیمی نبود.
آهی کشیدم ودربازکردم ورفتم تو.خونه تاریکه تاریک بودفقط برق آشپزخانه روشن بود،به سمت آشپزخانه رفتم.
خانم جون اونجابودودرحال خوردن آب بود.
لبخندخسته ای زدم وگفتم:
+سلام خانم جون
سری تکون دادوسردگفت:
خانم جون:سلام
لبم وکج کردم،عجب گرفتاری شدما حالا بایدبرم منت کشی خانم جون،خانم جون ازاینکه رفتم همچین مهمونی ای ناراحت بود، نمیدونم چرانمی خوادقبول کنه که عقایدمن باعقایداون خیلی فرق می کنه.آروم به سمتش رفتم وگفتم:
+خانم جونم چرابیداری؟شماکه این ساعت خواب هفتا پادشاه دیدی.
خانم جون اخمی کردوگفت:
خانم جون:درست صحبت کن من فقط خواب آقا جونت ومی بینم،پادشاه خرکیه؟
خندیدم وگفتم:
+باشه ببخشید،نگفتی چرا بیداری؟
خانم جون:ببخشیدکه اجازه نگرفتم. پام وکوبیدم وزمین وگفتم:
+اِخانم جون خب بگودیگه.
خانم جون پوف کلافه ای کشیدوگفت:
خانم جون:الله اکبر، امروزحالم بدبودزیادخوابیدم الان خوابم نمیبره.
آهانی گفتم وساکت زل زدم به خانم جون،خانم جون پشت میزنشست و دستش وگذاشت زیر چونش وتوفکرفرورفت.بااینکه برام سخت بود ولی مجبوربودم منت کشی کنم چون خانم جون تنها کسیه که من وتواین خونه دوست داره.
به سمتش رفتم وروبه روش پشت میزنشستم وگفتم:
+خانم جون
خانم جون ازفکراومدبیرون وگفت:
خانم جون:هوم؟
+قهرنکن دیگه،خب قبول کن عقایدمن باشمافرق می کنه.
خانم جون باتمسخرگفت:
خانم جون:آخ آخ ببخشیدیادم نبودعقایدمن برای زمان دایناسوراس.
دلم براش سوخت،خاک تو سرم یک طوری حالش وگرفتم وباهاش بدحرف زدم که هنوزدلش پره.
دستش وگرفتم وگفتم:
+خب باشه ببخشید.
خانم جون باغصه نگاهم کردوگفت:
خانم جون:بخدامن برای خودم نمیگم مادر، من برای خودت میگم تواین مهمونیااتفاقات خوبی نمیوفته،من میخوام راه درست و بهت نشون بدم.
+خانم جون قربونت بشم الان دوره زمونه طوری شده که دیگه کسی به حرف بقیه گوش نمیده وهرکی برای خودش تصمیم میگیره،من جوونم برای شادشدن روحیم نیازبه این مهمونیادارم.
خانم جون:الله اکبر،آخه حرفامیزنیا دختر،چه ربطی داره؟ برای اینکه شادبشی بایدگناه کنی؟
توجوونی مادرحیفه دل پاکت وباگناه سیاه نکن، میخوای شادشی؟ خب ازیک راه دیگه مثلا فیلم ببین،برو خرید،بادنیابروبیرون، بروباشگاه و... اینهمه راه حتمابایدباگناه خودت وشادکنی؟
راست می گفت حرفاش وقبول داشتم ولی فقط در حدگوش دادن بودم نه عمل کردن.
طی یک تصمیم آنی،خیلی ناخودآگاه گفتم:
+خب باشه دیگه مهمونی نمیرم ولی شماهم انقدر گیرندین.
خانم جون باذوق گفت:
خانم جون:واقعا؟دیگه مهمونی نمیری؟
یعنی واقعامی تونم مهمونی نرم؟حالاعیب نداره فعلاکه خبری ازپارتی نیست،هروقت پارتیی پیش اومدیجوری می پیچونم الان مهم آشتی کردن مخانم جونه.
+آره خانم جون دیگه نمیرم.
خانم جون:قربون دخترگلم بشم من.
ازجام بلندشدم وبه سمت خانم جون رفتم و گونش ومحکم بوسیدم وگفتم:
+شب بخیر
خانم جون:شب بخیرعزیزم.
&ادامه دارد....
🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼
نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇
❤️👆#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
﷽
"واژه واژه بہ جنون
جان قلم گفٺ حسین"
جمعہ شب ها
دل من شور حرم میگیرد
باز هم جمعہ شب
و باز دلم گفٺ حسین
نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇
❤️👆#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
﷽
شب جمعه
حرم یــار براے دگــران
خوشے لحظه ی
دیدار براے دگــران
منم و روضه ی
گودال و دلےغم دیده
چشم بستم به
نسیمے ز دعاے دگـران
شب جمعه است
و دلم باز هوایت کرده
نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇
❤️👆#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
💌💗بسم الله الرحمن الرحیم 💌💗
قرائت دعای عهد جهت تعجیل در فرج امام زمــ❤️ـان
اللّهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْکُرْسِىِّ الرَّفیعِ، وَ رَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ، وَ مُنْزِلَ التَّوْراةِ وَالْإِنْجیلِ وَالزَّبُورِ، وَ رَبَّ الظِّلِّ وَالْحَرُورِ، وَ مُنْزِلَ الْقُرْآنِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْمَلائِکَةِ الْمُقَرَّبینَ، وَالْأَنْبِیاءِ وَالْمُرْسَلینَ اَللّهُمَّ إِنّى أَسْأَلُکَ بوَجْهِکَ الْکَریمِ، وَ بِنُورِ وَجْهِکَ الْمُنیرِ، وَ مُلْکِکَ الْقَدیمِ، یا حَىُّ یا قَیُّومُ،
أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذى أَشْرَقَتْ بِهِ السَّمواتُ وَالْأَرَضُونَ، وَ بِاسْمِکَ الَّذى یَصْلَحُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَالْآخِرُونَ، یا حَیّاً قَبْلَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً بَعْدَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً حینَ لا حَىَّ، یا مُحْیِىَ الْمَوْتى، وَ مُمیتَ الْأَحْیاءِ، یا حَىُّ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ.
اللّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الْإِمامَ الْهادِىَ الْمَهْدِىَّ الْقائِمَ بِأَمْرِکَ، صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ الطّاهِرینَ، عَنْ جَمیعِ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ فى مَشارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغارِبِها، سَهْلِها وَ جَبَلِها، وَ بَرِّها وَ بَحْرِها، وَ عَنّى وَ عَنْ والِدَىَّ مِنَ الصَّلَواتِ زِنَةَ عَرْشِ اللَّهِ، وَ مِدادَ کَلِماتِهِ، وَ ما أَحْصاهُ عِلْمُهُ، وَ أَحاطَ بِهِ کِتابُهُ.
أَللّهُمِّ إِنّى أُجَدِّدُ لَهُ فى صَبیحَةِ یَوْمى هذا، وَ ما عِشْتُ مِنْ أَیّامى عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَیْعَةً لَهُ فى عُنُقى، لا أَحُولُ عَنْها، وَ لا أَزُولُ أَبَداً.
اَللّهُمَّ اجْعَلْنى مِنْ أَنْصارِهِ وَ أَعَوانِهِ، وَالذّابّینَ عَنْهُ، وَالْمُسارِعینَ إِلَیْهِ فى قَضاءِ حَوائِجِهِ، وَالْمُمْتَثِلینَ لِأَوامِرِهِ، وَالْمُحامینَ عَنْهُ، وَالسّابِقینَ إِلى إِرادَتِهِ، وَالْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْهِ.
اللّهُمَّ إِنْ حالَ بَیْنى وَ بَیْنَهُ الْمَوْتُ الَّذى جَعَلْتَهُ عَلى عِبادِکَ حَتْماً مَقْضِیّاً، فَأَخْرِجْنى مِنْ قَبْرى مُؤْتَزِراً کَفَنى، شاهِراً سَیْفى، مُجَرِّداً قَناتى، مُلَبِّیاً دَعْوَةَ الدّاعى فِى الْحاضِرِ وَالْبادى.
اَللّهُمَّ أَرِنِى الطَّلْعَةَ الرَّشیدَةَ وَالْغُرَّةَ الْحَمیدَةَ، وَاکْحَُلْ ناظِرى بِنَظْرَةٍ مِنّى إِلَیْهِ، وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ، وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ، وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ، وَاسْلُکْ بى مَحَجَّتَهُ، وَ أَنْفِذْ أَمْرَهُ، وَاشْدُدْ أَزْرَهُ، وَاعْمُرِ اللّهُمَّ بِهِ بِلادَکَ ، وَ أَحْىِ بِهِ عِبادَکَ، فَإِنَّکَ قُلْتَ وَ قَوْلُکَ الْحَقُّ: ظَهَرَ الْفَسادُ فِى الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِى النّاسِ، فَأَظْهِرِ
اللّهُمَّ لَنا وَلِیَّکَ وَابْنَ بِنْتِ نَبِیِّکَ الْمُسَمّى بِاسْمِ رَسُولِک حتّى لا یَظْفَرَ بِشَىْءٍ مِنَ الْباطِلِ إِلّا مَزَّقَهُ، وَ یُحِقَّ الْحَقَّ وَ یُحَقِّقَهُ،
وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبادِکَ وَ ناصِراً لِمَنْ لا یَجِدُ لَهُ ناصِراً غَیْرَکَ، وَ مُجَدِّداً لِما عُطِّلَ مِنْ أَحْکامِ کِتابِکَ، وَ مُشَیِّداً لِما وَرَدَ مِنْ أَعْلامِ دینِکَ، وَ سُنَنِ نَبِیِّکَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ،
وَاجْعَلْهُ
اللّهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِنْ بَأْسِ الْمُعْتَدینَ، اَللّهُمَّ وَ سُرَّ نَبِیَّکَ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِرُؤْیَتِهِ، وَ مَنْ تَبِعَهُ عَلى دَعْوَتِهِ، وَارْحَمِ اسْتِکانَتَنا بَعْدَهُ ، اللّهُمَّ اکْشِفْ هذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ،
وَ عَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ، إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعیداً وَ نَراهُ قَریباً، بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرّاحِمینَ.
❤️الْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ❤️
❤️الْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ❤️
❤️الْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ❤️
اللهم عجل الولیک الفرجــ✨
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh