چــه نام مَرثیــه آوَرے اسـت
مــادرِ پســران...!
مادر شهیدان خرم دل به پسران شهیدش پیوست
نشر معارف شهدا در ایتا
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
دیدار امام جمعه بخش زیدون با فرمانده انتظامی پاسگاه دهستان درونک و برگزاری جلسه سخنرانی باحضور جمعی از پرسنل پاسگاه درونک واقع در بخش زیدون
#ارسالی امام جمعه محترم بخش زیدون
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
✍ #ڪلام_شـهید
🔹" اگر خون شهدا پایــمال
شـــود ؛خداوند آن ملت
را عذاب میکند "
#شهید_سعیدرضا_عربی🌷
#سالروز_شهادت
💠 @zakhmiyan_eshgh
شهید #مصطفی_صدرزاده
اگر می خواهید کارتان برکت پیدا کند به خانواده شهدا سر بزنید ، زندگی نامه شهدا را بخوانید سعی کنید در روحیه خود شهادت طلبی را پرورش دهید ...
شادی روح پاکشون #صلوات
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
مطمئن باش خدا از حالت باخبره
میبینتت
حواسش بهت هست
هیچوقت برات بد نخواسته و نمیخواد
دوستت داره باورکن!!
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
#ساعات_آخر....
🌷او همیشه قبل از نماز در آینه خود را می نگریست و محاسنش را شانه می کرد این بار برای مدتی در آینه خیره شد و گفت: داداشی رفتنی شدم، یقین دارم ساعتهای آخره!! اینو که گفت پشتم تیر کشید، مطمئن بودم که این پیش بینی های محسن درست از آب در می آید.
🌷حاج احمد متوسلیان بى سيم زد و گفت: برید کمک عباس شعف، اوضاعش بی ریخته. کار آنقدر سخت شده بود که در نهایت حاج احمد مجبور شده بود محسن وزوایی علمدار رشید خود را برای حل مشکل گردان میثم که نیروهای آن از همه سو زیر آتش شدید توپخانه قرار گرفته بودند، روانه خط مقدم کند.
🌷با روشن شدن هوا، اوضاع منطقه بسیار خطرناک تر از ساعت های اولیه حمله شد؛ چرا که هواپیماهای دشمن بر فراز غرب کارون و سر پل تصرف شده توسط تیپ ٢٧ محمد رسول الله به پرواز در آمده بودند و نیروهای در حال تردد را بمباران می کردند. محسن همچنان برای رهایی گردان میثم در تلاش بود که گلوله توپی در کنار او منفجر شد....
🌷یکی از نیروهای پیام تیپ ٢٧ می گويد: از پشت بى سيم شنیدیم عباس شعف فرمانده گردان میثم می خواهد با حاج احمد صحبت کند. حاج همت گفت: احمد سرش شلوغ است کارت را به من بگو. عباس شعف گفت: نه! باید مطلب را به خود حاجی منتقل کنم. همین موقع حاج احمد گوشی بى سيم را از همت گرفت....
🌷....صدای شعف را شنیدم که می گفت: حاجی... آتیش سنگینه... آقا محسن... صدای گریه اش بلند شد و دیگر نتوانست حرف بزند دیدم توی صورت سبزه حاج احمد موجی از خون دویده است. گوشی بی سيم را توی مشت خود فشرد. چشمان حاجی به اشک نشست یک نفس عمیق کشید و زیر لب گفت: محسن، خوشا به سعادتت....!!
🌹خاطره اى به ياد علمدار رشيد اسلام شهيد محسن وزوايى
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
اگر توانستید جنازہام را بہ دست بیاورید
آن را روی مینهای دشمن بیندازید تا اقلاً جنازہ من کمکی به حاکمیت اسلام کردہ باشد .
🌹شهید محسن وزوایی🌹
#کلام_شهید
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
#حرفحساب
✨ #حضرتمحمدصلیاللهعلیهوآله:
حاسِبُوا اَنْفُسَكُمْ قَبْلَ اَنْ تُحاسَبُوا، وَ زِنُوها قَبْلَ اَنْ تُوزَنُوا و تَجَهَّزُوا لِلْعَرْضِ الأكْبَرِ.
پيش از آنكه به #حسابتان برسند، به حساب خويش برسيد، و پيش از آنكه شما را #بسنجند و بكَشند، خود را وزن كنيد، و براى آن عرضه بزرگتر (در قيامت) آماده شويد :)
#وسائلالشيعهج11ص380💚
«محاسبه» يكى از سودمندترين ولازمترين برنامه هاى خودسازى و تهذيب نفس است🌱
نشر معارف شهدا در ایتا
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
مردان حقيقت
كه به #حق پيوستند🕊
از دام تعلقات دنيـ🌍ـا رستنـد..
#چشمی به
تماشای جهــ👀ــان بگشودند
ديدند، كه ديدنب نـــدارد🚫
#بستنــد..
#شهید_مهدی_ثامنی_راد
#شهید_مدافع_حرم
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh