🍁زخمیان عشق🍁
" تو " غزل واژه ترین قافیهٔ احساسی وَ من آن مصرعِ ناقص که تو را می خواهد... #شهید_عادل_جبهدار🌷 #
#خاطرات_شـهدا
🔰صبح یک روز ساعت 5 شهید در منزل🏡 خواب بود دو نفر دم در آمدند و #اسلحه داشتند آنها بسیار عصبانی بودند وقتی در خانه آمدند عادل رفته بود آنها فکر💭 می کردند که همسر شهید عادل را #پنهان کرده و آن را تهدید کرد ولی چون خانه را گشته بودند و خاطر جمع شدند 👌که او در خانه نیست #خانه را بهم ریخته و رفتند و آسیبی به همسر و فرزندش نرساندند.🚫
🔰روزی عادل در راه آمدن به انه بود که دو نفر موتور سوار یک مرد و زنی که با چادر به سر پشت مرد نشسته بود همسر مهربان❣ عادل دم در ایستاده بود که عادل از راه می آید بعد همسر دیده که کفش زن #مردانه است و از زیر چادر اسلحه خارج می کند و یک طوری به عادل می رساند که این مرد است😱 و عادل به پشت #درخت می رود و نتوانستند او را شهید کنند. و همیشه مورد تعقیب بسیاری از منافقین👹 قرار می گرفت.
🔰همسر شهید #باردار بود او با همسرش به میدان انقلاب رفته بود که در راهپیمایی ✊شرکت کند او در میان درگیری رخ داد او همسر خود را رها رده و داخل #جمعیت شد و اصلا به فکر خانواده نبود و فقط به فکر شکست دادن دشمن و شاه 👿پلید بوده او همیشه هر آنچه که داشته بین اقوام و دوستان یا #نیازمندان تقسیم می کرد 😳حتی روزی فرش زیر پای خود را از #همسرش خواست تا به کس دیگری هدیه🎁 کند.
🔰او همیشه در #انتخابات اولین کسی بود که پای صندوق 📦رای می رفت و پای صندوق رای همیشه نظارت داشت که #خطایی رخ ندهد یک هفته بود که ازدواج 💍کرده بود که به جبهه رفت و همسرش به وی در حال رفتن گفت اگر می دانستم مرا به این زودی در این جوانی رها می کنی💯 هرگز با تو ا#زدواج نمی کردم و بعد از چند روز که از او خبری نبود همسر ایشان به کمیته رفته و راجب وی سوال کردند ‼️و بعد که پیدا کردند و با او صحبت🗣 کردند و همسر را #متقاعد کردند که به خانه باز گردد.
#شهید_عادل_جبهدار🌷
#سالروز_شهادت
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
🌸سند شهادتم امضا شده🌸
به محسن گفتم: تصمیمت واسه رفتن جدی ؟؟؟
با اطمینان گفت آره .
با اون لبخندهای همیشگی نگاهم کرد و گفت: مطمئن باش من #شهید میشم ☺️🕊
منم گفتم هممون آرزوی شهادت داریم ولی همه چیز خواست خداست.
دوباره گفت خودم خواب دیدم و میدونم سند #شهادتم #امضاء شده...✨
عشق شهادت سراپای وجودش رو گرفته بود و خودش با اطمینان قلبی از شهادتش آگاه بود.
شهید مدافع حرم
محسن قوطاسلو🌹
💞
🔸 سیدمحمد مهدی حاتمی که مدال نقره شصتمین المپیاد جهانی ریاضی ۲۰۱۹ لندن را کسب کرد در اقدامی تحسين برانگيز روي پل لندن نماز خود را اقامه کرد.
🔹 حسینی، سرپرست وزارت آموزش و پرورش در پیامی ضمن تمجید از این دانش آموز اقامه نماز روي پل لندن را نشانه تربيت كامل اسلامي و موجب مباهات وافتخاربرای ایرانی ها دانست.
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
May 11
🍁زخمیان عشق🍁
گر جمله جهان جان شوند باز هم #تُ جان و جهانی #شهید_رضا_حسنیداویجانی🌷 #سالروز_شهادت #کانال_زخم
🔺🔺🔺
❂○° #وصیٺـــ_نامہ °○❂
🍂دم آخر از شما برادران و خواهران و پدران و مادران ايران خواهانم که دست از پشتيباني امام و اسلام و اين انقلاب برنداريد و پشتيبان اين کشور باشيد پشتيبان ولايت فقيه باشيد تا دشمنان نتوانند بر شما رخنه کنند و بر شما حکومت نمايند . و دعاهاي دسته جمعي و نمازهاي جماعت را ترک نکنيد . در دعاها مرا ياد کنيد و دعاي توسل محل را هر هفته برگزار نمائيد و در آن مرا هم ياد کنيد و مرا هم دعا کنيد . هيئت را دوباره برگزار کنيد اگر با پنج نفر هم شده آنرا خالي نگذاريد و مراسم را برپا کنيد.🍂
#شهید_رضا_حسنیداویجانی🌷
#سالروز_شهادت
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
🍁زخمیان عشق🍁
زندگی نامه خاطرات خاطرات #شهید_ایمان_خزاعی_نژاد نشر معارف شهدا در ایتا #کانال_زخمیان_عشق @zakhmi
💠بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن💠
#خاطرات_شهید_ایمان_خزاعی_نژاد
💐از زبان همسر شهید
قسمت: 11
🌱من 4 روز قبل از شهادتش خواب دیدم روی گوشی خودش که دست من بود و همیشه به این شماره تماس میگرفت پیام اومد. پیام از یه شماره نا آشنا بود که به اسم ذخیره نشده بود پیام رو باز کردم داخل صفحه فقط یه خط نوشته بود: شهادتت مبارک!
🌱دو روز بعد از این خواب با من تماس گرفت. خیلی خوشحال بودم که خوابم رویای صادقه نبوده و ایمان سالم هست. داخل تماس آخر با رمز بهم گفت که تا هفته دیگه خونه هست.
🌱من گل خریده بودم؛ شکلات برای استقبالش؛ بعد از قطع تلفن با وجودی که صدایش را شنیده بودم دلم میخواست دوباره بهم زنگ بزند. از اون شب تا زمانی که خبر شهادتش را شنیدم هم هر شب چندین بار از خواب میپریدم بدون اینکه خواب ببینم. آیت الکرسی میخواندم و میخوابیدم.
🌱آخرین تماسش دو روز قبل از شهادتش بود هر موقع زنگ میزد به من و من با نگرانی بهش میگفتم مواظب خودت باش شهید آوردند، میگفت: الهه من امید دارم زندگی کنم میخوام برگردم، تو اصلاً نگران نباش؛ ما اینجا هیچ کاری نمیکنیم، چهار تا مرغ داریم هر روز میریم به اینا سر میزنیم؛ جامون امن هستش...
ادامه دارد
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
#کانال_زخمیان_عشق
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh