eitaa logo
ضامن اشک بر امام حسین ع مادرش فاطمه س است.
6.5هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
2.4هزار ویدیو
895 فایل
السلام علیک یاابا عبدالله کانال ویژه مقتل امام حسین ع با متن عربی و ترجمه از منابع معتبر و پاسخ به شبهات مقتل است ایتا @zameneashk1 تلگرام @zameneashk باب الحسین ع https://t.me/Babolhusein آی دی پاسخ به سوالات @m_h_tabemanesh تبادل @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
السلام علیک یاابا عبدالله کانال ویژه مقتل امام حسین ع با متن عربی و ترجمه از منابع معتبر و پاسخ به شبهات مقتل در پیام رسان ایتا @zameneashk1 آی دی برای پرسش مقتل و ارسال مطلب @m_h_tabemanesh
🕊❣🕊خروج امام حسین ع و تقاضای ملائک از امام حسین ع و نپذیرفت یاری آنها صوت دروس در کلاس مقتل می باشد. متن و ترجمه درسی شب گذشته در کلاس مقتل صوت دروس در کلاس مقتل می باشد. و ذکر المفيد محمد بن محمد بن النعمان رضي الله عنه في کتاب مولد النبي صلي الله عليه و آله و سلم، و مولد الأوصياء صلوات الله عليهم باسناده الي أبي‏عبدالله جعفر بن محمد الصادق عليهم‏السلام، قال : لما سار أبوعبدالله الحسين بن علي (صلوات الله عليهما) من مکة ليدخل المدينة ، لقيه أفواج من الملائکة المسومين و المردفين في أيديهم الحراب علي نجب من نجب الجنة، فسلموا عليه، و قالوا: يا حجة الله علي خلقه بعد جده و أبيه و أخيه، ان الله عزوجل أمد جدک رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم بنا في مواطن کثيرة، و ان الله أمدک بنا. فقال لهم: الموعد حفرتي و بقعتي التي استشهد فيها و هي کربلا، فاذا وردتها فأتوني. فقالوا: يا حجة الله! ان الله أمرنا أن نسمع لک و نطيع، فهل تخشي من عدو يلقاک فنکون معک؟ فقال: لا سبيل لهم علي و لا يلقوني بکريهة أو أصل الي بقعتي. و أتته أفواج من مؤمني الجن، فقالوا له: يا مولانا، نحن شيعتک و أنصارک، فمرنا بما تشاء، فلو أمرتنا بقتل کل عدو لک و أنت بمکانک لکفيناک ذلک. فجزاهم خيرا و قال لهم: أما قرأتم کتاب الله المنزل علي جدي رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم في قوله: (قل لو کنتم في بيوتکم لبرز الذين کتب عليهم القتل الي مضاجعهم) فاذا أقمت في مکاني فبما يمتحن هذا الخلق المتعوس؟ و بماذا يختبرون؟ و من ذا يکون ساکن حفرتي؟ و قد اختارها الله تعالي يوم دحا الأرض، و جعلها معقلا لشيعتنا و محبينا، تقبل أعمالهم و صلواتهم، و يجاب دعائهم، و تسکن شيعتنا، فتکون لهم أمانا في الدنيا و في الآخرة و لکن تحضرون يوم السبت، و هو يوم عاشورا - و في غير هذا الرواية يوم الجمعة - الذي في آخره أقتل، و لا يبقي بعدي مطلوب من أهلي و نسبي و أخواني و أهل بيتي، و يسار برأسي الي يزيد بن معاوية لعنهما الله. فقالت الجن: نحن و الله يا حبيب الله و ابن‏حبيبه، لولا أن أمرک طاعة و أنه لا يجوز لنا مخالفتک لخالفناک، و قتلنا جميع أعدائک قبل أن يصلوا اليک. فقال لهم عليه‏السلام: و نحن و الله أقدر عليهم منکم، و لکن ليهلک من هلک عن بينة و يحيي من حي عن بينة. 📚ابن‏طاووس، الهوف، / 69 - 66 مساوي عنه: المازندراني، معالي السبطين، 250 - 249 / 1 ادامه مطلب(ترجمه)👇👇
📝و شيخ مفيد محمد بن محمد بن نعمان رضي الله عنه در کتاب مولد النبي و مولد الأوصياء با سند خود از امام جعفر صادق عليه‏السلام نقل مي‏کند که فرمود: هنگامي که حسين عليه‏السلام شبانه از مدينه به مکه حرکت کرد، گروه‏هاي فرشتگان با صفهاي آراسته و پشت سر هم اسلحه به دست و هر يک بر اسبي از اسبهاي بهشتي سوار، خدمت حضرت رسيدند و سلام دادند و عرض کردند:«اي آن که پس از جد و پدر و برادر، حجت خداوند بر خلق، تو هستي! همانا که خداوند عزوجل جد تو را در جاهاي بسياري به وسيله‏ي ما کمک و ياري فرموده و اکنون نيز ما را به ياري تو فرستاده است.» حضرت فرمود: «وعده‏گاه من و شما در گودال و بقعه‏اي که آن جا شهيد خواهم شد که همان کربلا است؛ چون به آن جا رسيدم، نزد من بياييد.» عرض کردند: «خداوند ما را مأمور فرموده است که گوش به فرمان و فرمانبردار شما باشيم و اگر از دشمني بيمناک هستي، ما به همراه تو باشيم.» فرمود: «راهي ندارند که آسيبي به من برسانند تا به بقعه‏ي خويش برسم.» و گروه‏هايي از مؤمنين جن آمدند و عرض کردند: «آقا! ما شيعيان و ياران شماييم. هر چه خواهيد دستور دهيد. اگر دستور بدهي که همه‏ي دشمنان تو کشته شود و تو از جاي خود حرکت نکني، ما دستور را اجرا مي‏کنيم.» حضرت فرمود: «خداوند به شما پاداش نيک بدهد.» و فرمود: «مگر نخوانده‏ايد قرآني را که به جدم رسول خدا فرود آمده است که مي‏فرمايد: اگر در ميان خانه‏هاي خود باشيد، آنان که مگر بر ايشان مقدر شده است، به سوي بستر مرگ خويش مي‏روند. (و گذشته از اين) اگر من در شهر و وطن خود بمانم، پس اين مردم نگونساز به چه وسيله آزمايش شوند؟ و چه کسي در قبر من جايگزين خواهد شد؟ جايي که خداوند، آن روز که بساط زمين را گسترد، آن جا را براي من برگزيد و پناهگاه شيعيان و دوستان ما قرار داد تا عملها و نمازهاشان آن جا پذيرفته شود و دعايشان مستجاب گردد و شيعيان ما آن جا سکونت کنند تا در دنيا و آخرت در امان باشند؛ ولي شما روز شنبه که روز عاشوراست، حاضر شويد (و در روايت ديگر روز جمعه است)! روزي که من در پايان آن روز کشته خواهم شد و پس از کشته شدن من، دشمنان من به دنبال ريختن خون کسي از عائله و فاميل و برادران و خاندان من نخواهند بود و سر بريده‏ي من به نزد يزيد بن معاويه فرستاده خواهد شد.» جنيان گفتند: «اي دوست خدا و فرزند دوست خدا! به خدا قسم اگر نه اين بود که دستورات تو لازم الاجراست و ما را به مخالفت آن راهي نيست، در اين مورد مخالفت مي‏کرديم و همه‏ي دشمنان تو را پيش از آن که دسترسي به تو پيدا کنند، مي‏کشتيم.» فرمود: «به خدا قسم ما به اين کار از شما تواناتريم؛ و لکن مرحله‏اي است آزمايشي تا راه براي هر کس که هلاک شود و يا زندگي جاويد يا بد روشن و نمايان گردد.» 📚فهري، ترجمه‏ي لهوف، / 68 - 66 کانال باب الحسین ع https://t.me/Babolhusein کلاس درسی و آموزشی مقتل امام حسین ع https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 کانال ضامن اشک ایتا https://eitaa.com/zameneashk1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_6039706960096403695.mp3
5.3M
🕊شرح یاری امام حسین ع از طرف ملائک 🌼قبل از ورود به مقتل لبیک یا داعي الله را توضیح می دهیم و پاسخ مثبت ما 🕊امام حسین ع در عالم ذر بيعت خون بست و روز عاشورا خداوند صحيفة نصر فرستاد که نیاز به شهادت نیست و تو در آزمون الهی سربلند شدی 🌼امام ع یاری خدا را قبول نفرمود و فرمود من راضی هستم هفتادهزار مرتبه در راه تو کشته شوم 🕊در ادامه امام ع یاری ملائک و ارواح مؤمنين و ... را قبول نفرمود ای دی استاد برای طرح سوالات مقتل @m_h_tabemanesh گروه و کلاس مقتل شناسی متضمن البکاء https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 ضامن اشک در واتساپ https://chat.whatsapp.com/Ie5H2bXilyv4aTbz9OP4hI کانال ضامن اشک ایتا https://eitaa.com/zameneashk1
4_6039706960096403755.mp3
6.43M
❣باذن علي اصغرع وارد یاری ملائک و أسرار عاشورا می شویم 💠هنگامیکه امام ع از مدینه خروج می کرد ملائک جنگ بدر به یاری امام حسین ع آمدند ❣امام ع فرمود وعده گاه من و شما در گودال و بقعه مبارکه که من آنجا شهید خواهم شد 💠ملائک و جن آمدند و گفتند ما جدت را در مواقع مختلف یاری کرده ایم ❣امام ع یاری آنها را نپذیرفتند و دلیل آن را توضیح فرمودند 💠ادامه مقتل در پست بعد ای دی استاد برای طرح سوالات مقتل @m_h_tabemanesh گروه و کلاس مقتل شناسی متضمن البکاء https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 ضامن اشک در واتساپ https://chat.whatsapp.com/Ie5H2bXilyv4aTbz9OP4hI کانال ضامن اشک ایتا https://eitaa.com/zameneashk1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_6039706960096403766.mp3
7.68M
🥀پاسخ امام حسین ع به مؤمنان جن 💚امام ع فرمود اگر من در شهر خود ساکن شوم پس مردم به چه امری آزمایش شوند 🥀چه کسی در قبر من قرار خواهد گرفت ( که از ازل خدا زمین را گسترد محل کربلا مشخص بود) 💚خداوند آن حفره و حرم را پناهگاه شيعيان و دوستان ما قرار داد تا اعمالشان قبول و دعایشان مستجاب گردد 🥀شما غروب جمعه بیایید که اینها کسی از یاران و عائله مرا باقی نخواهند گذاشت و بچه های مرا اسیر خواهند کرد ای دی استاد برای طرح سوالات مقتل @m_h_tabemanesh گروه و کلاس مقتل شناسی متضمن البکاء https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 ضامن اشک در واتساپ https://chat.whatsapp.com/Ie5H2bXilyv4aTbz9OP4hI کانال ضامن اشک ایتا https://eitaa.com/zameneashk1
هدایت شده از نوای مقتل
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کانالهای فعال زیر نظر استاد تابع منش در تلگرام و ایتا👇👇 نوای مقتل تلگرام(مداحی) https://t.me/navayemaqtal نوای مقتل ایتا(مداحی) https://eitaa.com/Navaymagtal کانال اشعار حسینی در ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af کانال اشعار حسینی در تلگرام https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کتابخانه ضامن اشک تلگرام https://t.me/zameneashkbook کانال الدولة الزهرائیة (عج) در تلگرام(مهدویت) https://telegram.me/Aldolatahalzahraeyah کانال الدولة الزهرائیة (عج) در ایتا(مهدویت) http://eitaa.com/joinchat/2080309258Cc6c103cb84 کانال قرآن و امام حسین علیه السلام در تلگرام https://t.me/qoranvamamhoosein کانال قرآن و امام حسین علیه السلام در ایتا http://eitaa.com/Qoranwamamhoosin ادعیه و زیارات در تلگرام https://t.me/ZiarateAminAllah1 ادعیه و زیارات در ایتا https://eitaa.com/joinchat/2395013167Cdd29461dd7 کلیپ و تصاویر کربلا https://t.me/Ziaratalhosein باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein ضامن اشک تلگرام https://telegram.me/zameneashk ضامن اشک ایتا https://eitaa.com/zameneashk1 گروه متضمن البکاء در تلگرام https://t.me/joinchat/FRbuyTy-YrDO5c-2tlaFAA گروه متضمن البکاء در ایتا http://eitaa.com/joinchat/979107861C7825264ca2 ضامن اشک واتساپ https://chat.whatsapp.com/KzAL9rEs5uu0kiDdyQFgRp
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اشعار حضرت زینب س با دیدن سر مطهر در بازار کوفه ( یا هلال ) همه به ما نگاه می کردند در این حال که مردم به عمه ام نگاه می کردند ناگاه صدای مهیبی از طرف دروازه ی شهر برخاست . از دور نیزه هایی را دیدیم که گویا مشعلهایی بر سر آن بود وقتی نزدیک تر شدند دیدم بر سر نیزه مشعل نیست بلکه سر پدرم حسین است که نورش همه جا را منور ساخته بود و به عرش تجلی می کرد. سر پدرم در مقابل همه سرها بود. سری پر نور مانند ستاره ای درخشان می درخشید. شبیه ترین مردم به رسول خدا بود.محاسنی مشکی داشت که خضاب شده بود وخون آلود بود. صورتش گرد چون قرص ماه بود. باد مست حسین شده بود و دست در محاسن نورانیش انداخته بود و آن را به سمت چپ و راست می برد. همه مست این محاسن شده بودند. « آری همه ی محو و مست این سر و محاسن و طره ی او هستند. می مخور با همه کس تا نخورم خون جگر سر مکش تا نکشد سر به فلک فریادم زلف را حلقه مکن تا نکنی در بندم طُرّه را تاب مده تا ندهی بر بادم یار بیگانه مشو تا نبری از خویشم غم اغیار مخور تا نکنی ناشادم رخ برافروز که فارغ کنی از برگ گلم قد برافراز که از سرو کنی آزادم شمع هر جمع مشو ور نه بسوزی ما را یاد هر قوم مکن تا نروی از یادم شهرهٔ شهر مشو تا نَنَهم سر در کوه شور شیرین منما تا نکنی فرهادم رحم کن بر من مسکین و به فریادم رَس تا به خاک در آصف نرسد فریادم حافظ از جور تو حاشا که بگرداند روی من از آن روز که در بند توام آزادم » همه مست آن محاسن زیبا شده بودند و دل از همه می برد. به همراه سر پدرم ، سر عمویم عباس و جوانان بنی هاشم من جمله سر قاسم هم در میان سرها بود .آنها نوزده سر را حمل می کردند . عمه ام متوجه شد ، همه بجای اینکه به او نگاه کنند و سخن او را گوش کنند به آن سو می نگرند . همه سرها به آسمان بود و با انگشت مانند شب اول ماه که دنبال هلال هستند چیزی را به یکدیگر نشان می دهند. عمه ام هم به آن سو نگریست و به دنبالش ما هم بدنبال عمه ام آن سو را نگریستیم. چون عمه ام به سر برادرش نگریست محو جمال حسین ع شد. دیگر عمه ام در این دنیا و اتفاقات آن نبود. او یوسفش را بعد از سه روز دیده بود . بی تاب و بی قرار گشت و از شدت بی قراری سرش به چوبه محمل خورد و خون تازه از زیر مقنعه اش جاری گشت و چوب خشک محمل را از خونش سیراب کرد . او عاشقانه با حسینش سخن گفت. او فقط حسین را می دید. رو به سر مطهر ، که چون شعله ی کوه طور بر او تجلی کرده بود کرد و او را صدا زد. يا هلالا لما استتم کمالا غاله خسفه فابدا غروبا اي ماه نوي که چون به کمال رسيدي، خسوف تو را فروگرفت و پنهان گشتي! عمه ام می گفت: ای هلال من چرا زود غروب کردی و از میان ما رفتی. درست ( اشعار به صورت کامل با متن عربی و ترجمه در پاورقی آمده است) یادم هست وقتی ما می خواستیم روزه بگیریم همه با هم به پشت بام می رفتیم و با انگشت هلال ماه را که به صورت کمانی بود و زود هم می رفت به هم نشان می دادیم . عمه ام سر پدرم را به هلال ماه مثال زد. همه می دانستند صورت پدرم از قرص ماه ، زیبا تر است . به باریکی ماه هلال می گفتند . عمه ام می خواست با گفتن مثال هلال بگوید مدت کمی در میان ما زیستی . و عمرت کوتاه بود. و اشاره به صورت خون آلود ومجروح پدرم داشت که به قدر کمانی از او سالم مانده بود. و اشاره دیگر بر خاکستر تنوری بود که در تنور خولی بر محاسنش نشسته بود. عمه ام با گفتن کلمه ی هلال یک دنیا با برادرش حسین ع سخن گفت که فقط خودشان این کلمه و رمز را می دانستند. عمه ام گفت : ای حسینی که دلسوز ما بودی ، پناه ما بودی و.. اصلا در خیالم هم نمی رسید ، این اتفاقات بیفتد و تو را اینگونه بکشند که پیامبرص از کشتن حتی کفار و حیوانات و مثله کردن آنها نهی کرده بود. تو را بکشند و ما ر ا اینگونه اسیر کنند و در بازارها بگردانند . ما بچه ها هم این فکر را نمی کردیم . فکر می کردیم با بچه های کوفه بازی می کنیم. ما فکر نمی کردیم علی اصغر در بین ما نباشد و بجای آب دادن به او ، بر گلویش تیر بزنند . اصلا کسی فکر نمی کرد گلوی پدرم را که جدم پیامبر مرتب می بوسید ببرند و بر نیزه بزنند. هزاران فکر به سرم آمد که چه با ما کردند و ما اصلا فکرش را هم نمی کردیم . عمه ام ادامه داد ما تسلیم خدا هستیم خدا برای ما اینگونه رقم زده است . من با دیدن سر پدرم به شدت بی تاب شده بودم و دوست داشتم بابا، با من سخن گوید. و جگرم آتش گرفته بود . عمه ام که حالت مرا دید ،به سر اشاره کرد و گفت با فاطمه ی صغیره ، دخترت سخن بگو که قلبش از فراق و سوز تو آتش گرفته است. من چشم به لبان خشک و خونین او دوخته بودم تا با من سخن گوید. عمه ام از روی دلبری گفت :حسینم تو که ما را دوست داشتی، دل مهربانت چه شد، مگر ما چه کرده ایم که از ما رو گردان شده ای و سخنی با ما نمی گویی؟