✅ماه رمضان شفاعت میکند.🕊
💠امام رضا علیهالسلام می فرمایند:
🔹چون روز قيامت شود، ماهها را به صحرای قیامت مىآورند، در حالى كه ماه رمضان، كه با هر زيور نيكويى آراسته است، پيشاپيش آنهاست.🍃آن روز، ماه رمضان در ميان ماه ها، همچون ماه در ميان ستاره هاست.🌟
🔸مردمى كه آن جا گرد آمده اند، به يكديگر میگويند: ای کاش كه اين چهره ها را مى شناختيم! منادى، از سوى خداى متعال ندا میدهد:
🔹اى همه آفريدگان! اينها، سيماى ماههايى است كه نزد خداوند، از روزى كه آسمان ها و زمين را آفريد،🌎 شمارشان در كتاب خدا دوازده تاست.📖
🔸سَرور و برترِ همه ماهها، ماه رمضان است.🌙 آن را آشكار ساختم تا برترى ماه من را بر ماههاى ديگر بشناسيد.
🔹و این ماه براى مردان و زنانى كه بنده مناند و در این ماه روزه گرفتند، شفاعت كند و من هم شفاعتش را درباره آنان بپذيرم
📚 فضائل الأشهر الثلاثة، ص: 110
اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج
✨ 🌺 ✨ بشری
🌺 @zanan_enghelaby
🔻درباره فوتبال، فردوسیپور، دهکده جهانی و سیاست
سیدعلی سیدان، فعال رسانهای:
🔹فردوسیپور را پند و اندرز اخلاقی ندهیم. او واقعا عاشق فوتبال است. مشکل آنجاست که دقیقا خودِ خودِ فوتبال ایجاب میکند این مواضع را. فوتبال دالّی است که مدلول آن نظم نیهیلیستی جهانی است. فوتبال دریچهای برای ورود به جهان سرمایهداری است. هر کشوری که میخواهد بهواقع فوتبال داشته باشد، باید خود را با این نظم جهانی سازگار کند و نرمال شود و این را بیش از هر کسی فردوسیپور درک کرده است. او عاشق فوتبال است اما همه حیثیت و جهت فوتبال همین نظم نیهیلیستی سرمایهداری است.
🔹فوتبال صرفاً به ایجاد یک تفنن و سرگرمی قانع نیست. شما برای اینکه در نظم جهانی بتوانید فوتبال داشته باشید مجبورید تمام سازوکارهای خودتان را به این نظم سازگار کنید. دقیقاً به همین معنا، فوتبال سیاسی است. سیاسی بودن یک امر عارضی و بیرون از خود فوتبال نیست. فوتبال جهتمند است و لاجرم سیاسی است و روی به سوی قبلهای دارد. قبله آمال فوتبال همان نظمی است که مسی را مسی و رونالدو را رونالدو میکند. هر کشوری که چنین قبلهای نداشته باشد، محکوم است به استنطاق و بازجویی فردوسیپورها.
🔹چه کنیم؟ فوتبال را رها کنیم؟ خیر. اگر به میانتهی بودن فوتبال واقف شویم آنوقت شاید بتوانیم برگردیم و کل فوتبال را به نحوی دیگر تأویل کنیم. فوتبال در نزد ما چیست؟ عرصهای که میتوانیم پیام اخلالگر و ظلمستیز خودمان را به گوش مردم جهان برسانیم و نظم تحمیلی کدخدا در دهکده جهانی را ریشخند و هجو کنیم. با این موضع میتوانیم کل فوتبال و سازوکارش را برای خودمان ویرایش کنیم. مثلاً مقوله حجاب در میادین ورزشی برای ما نحوی اعلام موضع اخلالگر در نظمی است که برهنگی مشخصه ذاتی آن است. اعلام حمایت از فلسطین همینطور. مسابقه ندادن با رژیم صهیونسیتی همینطور و قس علی هذا. کاری که مراکش در جام جهانی کرد فقط شمهای از آن اعلام سیاسی معنادار است که دقیقا منطبق با ذات فوتبال است.
🔹این موضع، برای کسانی که هنوز دوست دارند فوتبال را غیرسیاسی بدانند و سیاسیشدنش را ناشی از سوءمدیریت مدیران میپندارند غیرقابل تحمل و حتی خندهدار به نظر میرسد؛ اما مگر نمیبینند که همین فوتبال موجود چگونه در داخل و خارج به نفع نظم جهانی شُل و سِفت میشود؟ مگر حذف تیم روسیه از جام جهانی را نمیبینند؟ مگر نمیبینند آن نیروی داخلی شیفته دهکده جهانی را که برای باخت تیم ملی خوشحالی میکند؟!
🔹آری؛ «این فوتبال» آنقدر بیمعناست که میتوان کیروش را با دستمزد چند ده میلیاردی وارد آن کرد و نتیجه هم نگرفت و عدهای هم با وجود تمام تلاشها برای هویتزدایی و سیاستزدایی از آن، همچنان برای باخت تیم ملیاش خوشحالی کنند!
🔹«این فوتبال» بیمعناترین و نیستانگارانهترین کار جهان است و جز با چنگ زدن به چیزی بیرون از خودش نمیتواند معنادار شود. فوتبال برای فردوسیپور همانا دریچهای برای ورود به دهکده نرمال جهانی است. او هر چیزی را در برابر این پرسش قرار میدهد که «کجای دنیا اینجوری است؟!» اما برای بیشتر بازیکنان، فوتبال ابزاری است برای کسب پول و شهرت. مصاحبه فردوسیپور و جهانبخش جدال میان این دو ایده بود. به همین دلیل بود که جهانبخش مورد بازخواست فردوسیپور قرار گرفت که چرا شما درخواست حمایت مالی از حکومت کردید و چرا عکس گرفتید و خوشحالی کردید؟!
🔹فوتبال در کشور ما بیمعناست و نه با پیوستن به دهکده جهانی یا به تعبیر فردوسیپور «مثل خارج» شدن و نه با پول و شهرت نمیتواند معنادار شود. همین فوتبالِ بیمعناست که تبدیل شده به فراخوانی برای شهرتطلبی و ثروتطلبی جوانان. همین فوتبال بیمعناست که کثافات مالی و پولشویی و فرار مالیاتی و اختلاس و رشوه و باندبازی و تبعیض، به نحو غیرقابل تفکیکی در بافت آن تنیده شده و هر روز گندی از آن بالا میآید.
🔹جالب آنکه همین فساد فوتبال مایهای برای کار رسانهای جنجالی فردوسیپور و دستمزدهای کلان اوست. او با یک نقاب اخلاقی میتواند تا ابد به عنوان یک چهره فسادستیز و آزاده شناخته شود و قبله سیاسی فوتبال را در پس این نقاب پنهان کند. اگر فساد در فوتبال باشد، فردوسیپور همچنان حیات دارد و اگر تریبون را از او بگیرند، سوژه سیاسی خود را آشکار میکند؛ همانطور که در مصاحبه اخیر با جهانبخش، چنین کرد.
🔹نترسیم و صریح و روشن بگوییم: فوتبال فقط هنگامی معنادار میشود که اعلام هویت و سیاست ما و اخلال در نظم ظالمانه دشمن باشد. تلقی غیرسیاسی از فوتبال یا خجالت و کمرویی در اعلام این حقیقت که فوتبال سیاسی است، فقط به شکستهای پی در پی ما میانجامد و این شکست با هیچ مُسکنی درمان نمیشود.
✨ 🌺 ✨ بشری
🌺 @zanan_enghelaby
اینا هنوز نیومده دارن همدیگه رو تکفیر میکنن و قهر بازی در میارن! وای به حال روزی که دستشون دبخواد به قدرت برسه 😂
نازنین بنیادی پس از بروز اختلاف در جبهه براندازان از توییتر رفت 😂
✨ 🌺 ✨ بشری
🌺 @zanan_enghelaby
⛔️متأسفیم!!«خونه مامان شکوه» در مسابقه جشنواره مسکو
🔺مستند «خونه مامان شکوه» تولید مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی به بخش مسابقه جشنواره مسکو راه یافته است!
این مستند تصویری زشت، تلخ، ناامیدکننده از ایران و زن ایرانی است که قرار است معرفِ زنان ایرانی در روسیه باشد!!
🔺این فیلم مستند، روایتگر تعدادی از زنان و دختران معتاد نگونبخت در یک خانه کمپمانند است که برخی بدلیل سوءاستفاده مردان به ایدز نیز مبتلا شدند! متاسفانه زنان این خانه مدت کوتاهی پس از ترک مجددا گرفتار میشوند!
🔔بیننده چنین مستند زشتی که یحتمل عوامل آن احساس وظیفهای داشتند! تنها و تنها باید مسئولان و مدیران امر باشند و حتی پخش عمومی آن نیز جز ناامیدی برای مخاطب عام آوردهای ندارد!!
حال چه توجیهی برای شرکت در جشنواره و نمایش آن به مردم روسیه در بین بوده باید بیان شود! آیا کسی پاسخگو هست؟؟
مطالب بیشتر راجع به این مستند را در این پیوند بخوانید👇
http://roubesh.ir/post/414/haghighat-festival
✨ 🌺 ✨ بشری
🌺 @zanan_enghelaby
21.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 از مصر تا قطر، از ترکیه تا اردن، از یمن تا عراق، از سوریه تا لبنان، از ایران تا فلسطین همه یک آرزو داریم، آرزویی که بهزودی عملی خواهد شد!
🔹این نماهنگ زیبا تو شبکههای اجتماعی عربی حسابی سروصدا کرده
#سنفطر_فی_القدس
✨ 🌺 ✨ بشری
🌺 @zanan_enghelaby
✳ هر شب رمضان را قدر بدانید
🔻 طبق روایتی که مرحوم محدث قمی نقل میکند، سؤال کردند که کدامیک از این سه شب، یا دو شب بیستویکم و بیستوسوم، شب قدر است؟ در جواب فرمودند: چقدر آسان است که انسان، دو شب، یا سه شب، را ملاحظهٔ شب قدر کند. چه اهمیت دارد بین سه شب، مردد باشد. مگر سه شب چقدر است؟ کسانی بودهاند که همهٔ ماه رمضان را از اول تا آخر، شب قدر بهحساب میآوردند و اعمال شب قدر را انجام میدادند. قدر بدانید.
📚 از کتاب #در_سایهسار_رمضان؛ شهرالله الاکبر در بیان رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت #آیت_الله_خامنهای
📖 صفحات ۱۴۷ و ۱۴۸
✨ 🌺 ✨ بشری
🌺 @zanan_enghelaby
#دیوارنگاره | الضفه درع القدس
◽️چقدر مانده از این بیست و پنج ساله مگر
که محو گردد از عالم نشان اسرائیل
#الضفه_درع_القدس
✨ 🌺 ✨ بشری
🌺 @zanan_enghelaby
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی که جنگ شد حتی سیم خاردار هم نمیتونستیم تولید کنیم، کل دنیا حامی عراق بود
اون روزا ما سرمایه تکنولوژیک نداشتیم، سرمایه اقتصادی و سیاسی نداشتیم، اما یک سرمایه داشتیم که ایران عزیز ما رو نجات داد و حتی یک وجب خاک هم ندادیم؛ #سرمایه_ایمان.
یکی از مهمترین سرمایههای ایران ما
Amin Mosavi 2
✨ 🌺 ✨ بشری
🌺 @zanan_enghelaby
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ بدرقه علی برای هفت پشت ابوذر کافی است
«ابوذر: علی جان زندگی من و تو را جهل این جماعت به یغما برد. و حضرت خطاب به ابوذر: ابوذر تو براي رضاي خدا در خشم شدي، پس بخاطر همو اميدوار باش. اين قوم از دنياي خويش بيمناكاند و تو از تباه شدن دين. ابوذر با حقيقت مأنوس باش و جز از باطل وحشت نكن. بدان خدا راه گريز از تنگناها را پديدار میكند.»
این تنها یکی از سکانسهای ماندگار سریال امام علی(ع) است. مجموعهای که در بخشی از آن به شخصیت ابوذر پرداخته بود. شخصیت عدالتخواهی که در قاب تلویزیون هم به گفته بیکزاده تهیه کننده سریال، به تیغ حذفیات افتاد. او به فرهیختگان گفته بود: گفتند برخی حرفهای ابوذر به برخی دوستان برمیخورد؛ درنتیجه حذف کردند.
✨ 🌺 ✨ بشری
🌺 @zanan_enghelaby
7.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آمده شبهای قدر از راه
دستم از ضریحته کوتاه
یا علی مولا...
✨ 🌺 ✨ بشری
🌺 @zanan_enghelaby
10.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سخنرانی طوفانی شهید مطهری درباره فلسطین
✨ 🌺 ✨ بشری
🌺 @zanan_enghelaby
🔸این مبلغ را نذر شما کردم🔸
📝#خاطرۀ_شیرین دکتر علی حائری شیرازی (فرزند مرحوم آیت الله حائری شیرازی) از پدر
🔹 مدتی بعد از آنکه پدر امامت جمعه را رها کردند، در قم رحل اقامت گزیدند. متاسفانه بعضاً هم تنها بودند! گاه گداری من و بچه ها سری می زدیم ...
به واسطه ی بیماری ای که داشتند رژیم غذایی سختی هم گرفته بودند و مثلاً بین گوشتها فقط مجاز به خوردن شکمبه گوسفند بودند بلکه مداومت به آن مانند یک دارو .
خب شکمبه ها را هم به جهت ارزان تر شدن و هم به جهت تمایل شخصیشان، پاک نکرده می گرفتند و خودشان پاک می کردند. از نیمه های شب چند ساعتی به حمام زیر زمین میرفتند و آنها رو خوبِ خوب تمیز می کردند و بار می گذاشتند و صبح، چنانچه همچو منی مهمانشان بود، با هم می خوردیم ...
🔹 در این ایام، اموراتشان هم نوعاً از سخنرانی هایی که دعوت می شدند می گذشت. پاکت سخنرانی را هم در جیب بالای قبایشان می گذاشتند. من هم به رسم فضولی، بعضاً پاکت را چک می کردم تا ببینم وسعت دخل و خرج به چه میزان است؟
این بار در پاکت فقط یک تراول پنجاهی بود و میبایست تا سخنرانی بعدی با همین مبلغ مدیریت میکردیم ... بماند.
🔹یک روز صبح گفتند: فردا جلسۀ کمیسیون خبرگان دارم و میخواهم یک حمام اساسی بروم. تو هم میای؟! اول استقبال نکردم ...
بعد ادامه دادند، در یکی از کوچه های فرعی گذر خان، یک حمام عمومی قدیمی هست. قبلاً یکبار تنهایی رفتم؛ خوب دَم می شود، دلاک کار بلدی هم دارد. احساس کردم تنهایی سختشان است که بروند؛ پذیرفتم همراهیشان کنم.
بقچه ای از حوله، لباس و صابون فلهای با خود بردیم. وقتی وارد شدیم، روی در نوشته بود: «هزینه هر نفر، دو هزار و پانصد تومان». پیش قدم شدم و حساب کردم.
پدر راست می گفت. آنچنان حمام دم داشت که گویی به سونای بخار رفته ایم. دلاک پیرِ کار بلد هم روی هر نفر قریب نیم ساعت تا سه ربع ساعت وقت می گذاشت! حمام خیلی خیلی خوبی بود. آدم واقعاً احساس سبکی و نشاط میکرد.
🔹 در وقت خارج شدن، دم در به من گفتند انعام دلاک را حساب کردی؟ گفتم نه! گفتند: صدایش کن. پیرمرد را صدا کردم آمد. پدر دست در جیب کرد و همان پاکت تراول پنجاهی را به او داد! او تراول را گرفت، بوسید، بر چشم گذاشت و نگاهی به بالا کرد و رفت. من هاج و واج و متعجب به پدر نگاه می کردم. گفتم زیاد ندادید؟ گفتند نه! بعد مکث کردند و گفتند: مگر چقدر بود؟ گفتم پنجاه تومان؛ و این هر آنچه بود که در پاکت داشتید!
نگاهی تیز و تند کردند. پنج یا پنجاه؟ پنجاه!!
نچ ریزی گفتند و برگشتند بسمت حمام. چند قدم نرفته، توقف کردند، برگشتند نگاهی به بالا کردند، بعد به سمت من آمدند. گفتند: «دیگه امیدوار شده، نمیشه کاریش کرد، بریم»
🔹 وارد گذر خان شدیم به فکر مخارج تا شب بودم. هنوز چند دقیقه ای نگذشته بود که کسی از حجرهای با لهجه غلیظ اصفهانی بلند داد زد: «حَجا آقا! حَجا آقا! خودش را دوان دوان بما رساند و رو به من کرد و گفت: «آقای حائری شیرازی هستند؟» گفتم: بله. گفت: «حاج آقا یه دقه صبر کنید»! رفت و از میز دکان، پاکتی آورد و به پدر داد.
پدر با نگاهی تند گفت: «من وجوهات نمی گیرم!»
گفت: «وجوهات نیست، نذر است».
گفتند: «نذر؟»
گفت: «دیروز برای باری که داشتم، در گمرک مرز اشکالی پیش آمد. شما همان موقع در شبکه قرآن مشغول صحبت بودید. مال، خراب شدنی بود. نگاهی به بالا کردم که اگر مشکل همین الان حل شود، مبلغی را به شما بدهم. همان موقع، حل شد و شما امروز از این جا رد شدید!!»
پدر متبسم شد. رو به من کرد که پاکت را بگیر. گرفتم. خداحافظی کردیم و راه افتادیم.
🔹در حین حرکت، آرام در گوشم گفتند: «بشمارش!! »
من هم شمردم. ده تا تراول پنجاه هزار تومانی بود.
بعد بدون آنکه چیزی بگویم، درِ گوشم گفتند: «ده تا بود؟!» بعد این آیه را خواندند: «مَن جَاءَ بِالحَسنَةِ فَلَهُ عَشرُ أَمْثَالِهَا» ...
نگاهی به بالا کردند و گفتند: «خدا بیحساب میدهد. به هرکه اهل حساب و کتاب باشد با نشانه میدهد که بفهمی مال اوست نه دیگری. آنرا در جیبت بگذار تا به اهلش بدهیم»
منبع: (http://telegram.me/dralihaeri)
✨ 🌺 ✨ بشری
🌺 @zanan_enghelaby