eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
49.4هزار عکس
36هزار ویدیو
1.7هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
10.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تفحص شهدا💔🥀 بانوای حاج صادق آهنگران @zandahlm1357 🌺🍃🌺🍃🌺
🍂 🔻 5⃣4⃣ سردار علی ناصری نماز ظهر و عصر را نخوانده بودم. وضو گرفتم و خواندم و چون ناهار نخورده بودم، چیزی گیر آوردم و شروع کردم به خوردن. در این حین، تلفن زنگ زد. سید صباح، راننده علی هاشمی بود. گفت: - علی ناصری، چطوری؟ ۔ الحمدلله. - آمدی؟ - ها! | - علی هاشمی کارت داره. علی هاشمی گوشی را گرفت و پس از حال و احوال مرسوم گفت: - مأموریت چطور بود؟ - خوب بود. ناهار را که خوردم، می آیم و گزارش مأموریتم را می دهم. - برای عروسی که دعوتم می کنی؟ - بله، ان شاء الله دعوتت می کنم. - قبلش به ما میگی؟ - بله، می گویم. - عروسی کې هست؟ - چطور؟ _ می خواهم بدانم. ۔ امشب است؟ علی هاشمی با حالت خاصی گفت: ۔ دیوانه ای تو. عقل توی کله ات نیست. این چه کاری است که تو می کنی؟ - چه شده؟! - برادرت از دادگاه انقلاب اهواز به سپاه سوسنگرد زنگ زده و آنجا دنبال تو می گردد. راستش خانواده ام، حتی برادر بزرگم، نمی دانست که من در اطلاعات قرارگاه نصرت کار می کنم. همه خیال می کردند هنوز در سپاه سوسنگرد هستم. علی هاشمی گفت: ۔ اگر امروز اسیر یا شهید می شدی، من جواب خانواده ات را چه می دادم؟ - مگر جواب دیگران را که شهید یا اسیر شدند، چه دادی؟ آقای هاشمی، امام جواب می دهند. - به همین سادگی؟ - بله. گزارش را می نویسم و می آیم. علی هاشمی با عصبانیت فریاد زد: لازم نکرده گزارش بنویسی. همین الان پاشو بیا، آدم کله شق! تلفن را قطع کرد. من نشستم تا گزارش مأموریتم را بنویسم. هنوز آن را تمام نکرده بودم که سید صباح با استیشن هاشمی آمد دنبالم و گفت: - علی هاشمی گفته علی ناصری را می گیری، می اندازی توی ماشین و یک راست می بری خانه شان. _ مرا بردند به منزل خواهرم که در منطقه کوت عبدالله نزدیک خانه عروس بود. هنوز لباس مأموریت تنم بود. نزدیک غروب بود. همه ناراحت بودند. مادرم تا مرا دید، گفت: ۔ اگر زن نمی خواستی، چرا به ما چیزی نگفتی؟! این کاره که تو می کنی، خدا خوشش می آد؟ من- من آماده ام. - با این قیافه و این لباس ؟ پولی به من داد تا بروم و لباس دامادی بخرم. کفش و پیراهنی خریدم؛ اما پولم به شلوار نرسید. حمام کردم و به خانه خواهرم رفتم. همه مردم منتظر داماد بودند. برادرم فاخر با عصبانیت گفت: - حیف که شب عروسی ات است وگرنه کتک مفصلی می زدمت. ۲۴ ساعت بعد از ازدواجم به قرارگاه بازگشتم و خود را معرفی کردم. علی هاشمی خیلی ناراحت شد و به زور مرا چند روز به مرخصی فرستاد. پیگیر باشید @zandahlm1357
ماجرای نجوا حضرت امیر (علیه السلام) فرمودند: من اولین کسی بودم که با پیامبر (صلی الله علیه و آله) نجوا می‌کرد. نزد من دیناری بود که آن را به ده درهم تبدیل کردم سپس با رسول خدا (صلی الله علیه و آله) ده مرتبه نجوا نمودم. هرگاه می‌خواستم با او نجوا کنم درهمی را صدقه می‌دادم. این کار من، بر اصحاب رسول خدا (صلی الله علیه و آله) سخت گران آمد، تا جایی که منافقان گفتند: پیامبر (صلی الله علیه و آله) از تعریف و تمجید پسرعم خویش چیزی فرو گذار نمی کند. تا آن که خداوند آن آیه را نسخ نمود و فرمود: آیا ترسیدید که پیش از نجوایتان صدقه بدهید؟ سپس امیرمؤمنان فرمودند: پس من، اولین و آخرین کسی بودم که به این آیه عمل کرد و هیچ کس نه پیش از من و نه بعد از من، به انجام آن همت نگمارد. [۱] و نیز در روایتی چنین آمده است که ابن عباس می‌گوید: زمانی که تکلم با رسول خدا (صلی الله علیه و آله) [بدون صدقه] ممنوع ---------- [۱]: . شواهد التنزیل ۲/۳۱۸؛ غایة المرام ۴/۳۴؛ بحار الانوار ۳۵/۳۸۰؛ تاویل الآیات ۲/۶۷۳؛ البرهان ۵/۳۲۵. گشت، صحابه از گفتگوی با پیامبر (صلی الله علیه و آله) دست برداشتند و از اینکه پیش از تکلم به فقیر صدقه دهند، بخل ورزیدند، و تنها امیرمؤمنان (علیه السلام) به نجوای با رسول خدا (صلی الله علیه و آله) پرداخت. امیرالمؤمنین (علیه السلام) با دیناری که صدقه داد توانست با پیامبر (صلی الله علیه و آله) نجوا کند. او با طرح ده سؤال، با پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) خلوت کرد و البته جزء او احدی از مسلمانان بدین کار اقدام نکرد. اهل ناز و نعمت از پرداخت صدقه و تکلم با رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بخل ورزیدند. منافقان گفتند قصد علی (علیه السلام) از پرداخت صدقه جز این نبود که می‌خواست با دختر پسر عم خویش، فاطمه (علیها السلام)، ازدواج کند. سپس خداوند این آیه را برای شرافت و دفاع از امیرمؤمنان (علیه السلام) فرستاد: ای کسانی که ایمان آورده اید هرگاه خواستید با پیامبر (صلی الله علیه و آله) نجوا کنید صدقه دهید... آیا ترسیدید که پیش از نجواهایتان صدقه دهید. پس چون چنین نکردید و پشیمان شدید خداوند بر شما به عفو و رحمت بازگشت نمود و از آنچه که انجام ندادید در گذشت. پس نماز به پا دارید و زکات بپردازید. پس آنچه به هنگام مناجات با رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به آن امر گشته بودند نسخ شد و اکنون با پرداخت صدقات واجب [خمس و زکات] و مستحب [انفاق] خدا را اطاعت کنید و خداوند به آنچه انجام می‌دهید [و انفاق می‌کنید] آگاه است. [۱] و همچنین از حضرت علی (علیه السلام) چنین روایت شده که فرمود: خداوند به واسطه من بود که بر این امت تخفیف داد، زیرا با آیۀ نجوا مردم را آزمود و جملگی از مناجات با رسول خدا (صلی الله علیه و آله) امتناع ورزیدند و پیامبر نیز در منزلش مانده بود و با احدی گفتگو نمی کرد مگر آن که شخص می‌بایست صدقه به فقرا می‌داد، و من یک دینار بیش نداشتم که آن را صدقه دادم و این من بودم که با عمل به این آیه زمینه بازگشت عفو و رحمت خداوند را بر مسلمانان مهیا کردم؛ زیرا اگر کسی به این آیه عمل نمی کرد عذاب خداوند به خاطر امتناع همگان از انجام آن نازل می‌گشت. [۲] ---------- [۱]: . تاویل الآیات ۲/۶۷۳؛ غایة المرام ۴/۳۴؛ بحار الانوار ۳۵/۳۸۰؛ البرهان ۵/۳۲۵. [۲]: . مناقب ابن شهر آشوب ۱/۳۴۶؛ تاویل الآیات ۲/۶۷۵؛ بحار الانوار ۳۵/۳۸۱؛ البرهان ۵/۳۲۶؛ تفسیر کنز الدقائق ۱۳/۱۴۳. @zandahlm1357
سقراط در ملل و نحل آمده است: سقراط شاگرد فیثاغورس بود، وی به ریاضت نفس و تهذیب اخلاق می‌پرداخت، از مردم کناره می‌گرفت و به کوه می‌رفت و در غار سکنی می‌گزید. سقراط، حاکمان زمان خود را از شرک و بت پرستی نهی می‌کرد. مردم جاهل بر او شوریدند و حاکم را بر قتل او برانگیختند. حاکم او را حبس کرد و سم خورانید. سقراط گوید: خاص ترین صفت خدا، صفت حی و قیوم است، چون علم و قدرت و جود و حکمت، ذیل صفت حی قرار دارند، و حیات جامع آنهاست و نیز بقاء و سرمد و دوام، ذیل صفت قیوم هستند و قیمومیت جامع آنهاست. سقراط اعتقاد دارد که نفس انسانی پیش از بدن خلق شده است و با پیدایش بدن برای تکمیل آنها به بدن پیوسته اند و وقتی بدن از کار افتد، نفس به وضع خود باز می‌گردد. به حاکم وقتی قصد قتل او را داشت گفتند: سقراط در خم است. حاکم جز با شکستن خم به او دست نمی یابد. وقتی خمره شکسته شود آب به دریا باز می‌گردد، این جمله حکایت حرف اوست که با رفتن بدن، نفس به جای خود باز می‌گردد از جمله حکمتهای سقراط عبارت است از: پشت در خانه دشمن چرت نزن، ترنج را با انار ضرب کن، عقرب را با روزه بکش، اگر می‌خواهی شاهی کنی گوره خر باش، با سیاه بکار و با سپید درو کن، اگر زنده را بمیرانی با مرگ او زنده شوی. @zandahlm1357
👇👇👇👇 @zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
آموختن احکام دینی عبادت، دعا و نیایشِ تمرینی کودکان در پیشگاه خداوند، اثر درخشانی در درون کودک می‌گذارد، اگر چه کودک ممکن است معانی الفاظ و عبارات نماز را نفهمد، ولی توجه به خداوند، راز و نیاز، درخواست کمک از پروردگار، دعا و خواهش در پیشگاه الهی را در همان عالم کودکی درک می‌کند و دلش را به خداوند و رحمت نامحدود وی مطمئن می‌سازد و در باطن خود تکیه گاهی برای خویش احساس می‌کند و در هنگام سختیها و روبرو شدن با حوادث قلب خود را تسکین می‌بخشد، چنان که خداوند می‌فرماید: «الَّذِینَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللَّهِ، اَلَا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ. » [۲۰]. «مؤمنان واقعی با یاد خدا دلی آرام و مطمئن دارند، آگاه باشید که تنها با یاد خداوند دلهای مردم قرار و اطمینان پیدا می‌کند». برای این که کودکان از آغاز مؤمن و خداپرست تربیت شوند، لازم است بین جسم و جان آنها از نظر ایمانی هماهنگی برقرار باشد، به همین مناسبت، اسلام پدران و مادران را موظف کرده که فرزندان خود را به خداوند متوجه سازند و به آنان خداپرستی و آموزشهای دینی بیاموزند و از سوی دیگر، دستور داده که کودکان را به نماز و عبادت تمرینی وادار کنند. معاویةبن وهب از امام صادق علیه السلام پرسید: در چه سنی کودک رابه خواندن نماز وادار کنیم؟ امام فرمود: بین شش تا هفت سالگی آنان را به خواندن نماز وادار سازید. [۲۱]. رسول خداصلی الله علیه وآله در حدیثی فرمود: به کودکان خود در هفت سالگی امر کنید نماز بگزارند. [۲۲]. امام باقرعلیه السلام در روایت دیگری وظایف پدران و مادران را در تربیتهای ایمانی کودکان، در دوران گوناگون سنی چنین بیان فرموده است. «در سه سالگی کلمه توحید لااله الا اللَّه را به کودک بیاموزید و در چهارسالگی محمدٌ رسول اللَّه یاد بدهید، و در پنج سالگی صورت او را به سوی قبله نمایید و به اودستور دهید، سر بر سجده گذارد، در شش سالگی کامل رکوع و سجود را به طور صحیح به او بیاموزید، و در هفت سالگی به کودک بگویید دست و صورت خود را بشوید (وضو بگیرد) و نماز بگزارد. [۲۳] «پدران، مادران و مربیان باید توجه داشته باشند که مذهب بزرگترین کمک و یاور آنان است، زیرا ایمان همانند مشعل فروزانی است که تاریکترین راهها را روشن می‌کند و وجدانها را حساس و بیدار می‌سازد و هر کجا که انحرافی وجود داشته باشد می‌تواند او را به راحتی و آسانی به سوی راستی و سعادت رهبری کند. https://eitaa.com/zandahlm1357
6.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 در مقابل لجبازی کودکان اینجوری رفتار کنید! 🔺اولین چیزی که در تربیت بچه‌های ۲ تا ۶ سال خود را نشان می‌دهد، تقابل یا لجبازی است. دکتر_سعید_عزیزی @zandahlm1357