7.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📡 حمله سارقان به تیم دوچرخه سواری المپیک استرالیا در پاریس
📌 خبر
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357
۶ مرداد ۱۴۰۳
ده سال پیش که نتانیاهو گفته بود اگر ایرانیها آزادی داشتند، شلوار جین میپوشیدند، کاربران ایرانی تو شبکههای مجازی اون موقع این تصویر شهید رضایینژاد و دخترش رو بازنشر کردن و نوشتن «آن مردی که شما شهید کردید، شلوار جین میپوشید.»
📌 خبر
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357
۶ مرداد ۱۴۰۳
18.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♦️این جلسه حزب بعث در ۲۲ ژوئیه ۱۹۷۹ یکی از مخوف ترین صحنه های تاریخ معاصر است.
🔹۶ روز بعد از به قدرت رسیدن #صدام در جلسه حزبی، اوبا خونسردی پشت تریبون میآید و اسامی رفقای سابق حزبی که الان داغ خیانت بر پیشانی شان خورده را میخواند، تک تک از صندلی بلند و به بیرون هدایت شده و تیرباران میشوند.
🔹خونسردی عجیب صدام که آخر کار به طور نمادین اشکی هم به یاد رفقای سابق میریزد که نشان دهد چاره ای نداشته است. پرواز داس مرگ بر فراز سالن و بازماندگانی که از نجات خود شاد هستند.
📌 خبر
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357
۶ مرداد ۱۴۰۳
8.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هرگز دروغ جدایی ورزش از سیاست را باور نکنید!
#فیلمنوشت
📌 خبر
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357
۶ مرداد ۱۴۰۳
انتقال ۱۹ زندانی ایرانی از کردستان عراق به کشور
🔹رئیس کمیته انتقال محکومان وزیر دادگستری: ۱۹ هموطن زندانی حاضر در زندانهای اقلیم کردستان عراق در مرز تمرچین واقع در استان آذربایجان غربی تحویل نماینده کمیته انتقال محکومان وزارت دادگستری و مقامهای قضایی استان شدند.
📌 خبر
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357
۶ مرداد ۱۴۰۳
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
#دفاع_مقدس روز رفتن به میدان جنگ است ای دلیران نه گاه درنگ است شاعر:#عبدالحسین_عتیق_بهبهانی ┄┅┅┅┅❀┅┅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۶ مرداد ۱۴۰۳
14.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎙 آهنگ زیبای فرمان بده آقای من
#آهنگ #امام_خامنه_ای #علی_کیانی #ایران #شهدا
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357
۶ مرداد ۱۴۰۳
🍂
🔻#زندان_الرشید ۱۸۲
خاطرات سردار گرجیزاده
بقلم، دکتر مهدی بهداروند
سید علاء با آرامش خاصی حرف میزد. آدم جا افتاده ای بود.
چنان مؤدب حرف می زد که تا آن روز مثل او را در عراق ندیده بودم. برای اینکه به سید علاء روحیه بدهم گفتم: «انشاءالله خدا کمکت میکند. تو قصد خیر داشتی و خدا تنهایت نمی گذارد.» چند دقیقه ای هر دو ساکت شدیم. دوباره پرسیدم: «سید علاء، به نظرت دادگاه چه حکمی برای تو و مهمانانت به خصوص سرلشکر صادر میکند؟»
- با توجه به بازجویی هایی که داریم، احتمال می دهم قبول کرده اند طرفدار و دوستدار سيد الرئيس هستیم و هیچ گونه مخالفتی با او نداریم. سابقه و دوستان و ارتباطات اجتماعی مان این را ثابت می کند. بازجو خودش گفت در تحقیقاتی که از زندگی من کردهاند نقطه منفی ای پیدا نکرده است.
- خب، اینکه خیلی خوب است؛ یعنی آزاد می شوید؟
- نه، تازه اگر همه این حرفها درست از آب دربیاید، ما را به زندان های طویل المدت محکوم می کنند. تازه با حکم زندان به ما رحم کرده اند. چون در اصل باید حکم اعدام برای ما صادر شود. احتمال میدهم باقی عمرمان را در زندانهای عراق سپری کنیم.
عجیب بود سید علاء در حرف زدن و چهره اش ترس نبود. او از عربهای اصیلی بود که سنجیده حرف میزد. با افراد هم سلولش زمین تا آسمان تفاوت داشت.
- اگر قبول کردند قصدی نداشتید پس زندان دیگر برای چه؟
- برای اینکه آنها معتقدند سيد الرئيس را مسخره کرده ایم و این کار در عراق جرم بزرگی است و عقوبت سختی دارد و هرگز از آن چشم پوشی نمی کنند. هیچ قاضی و رئیس دادگاهی جرئت ندارد کسانی مثل ما را تبرئه و آزاد کند. با این کار با زندگی اش بازی کرده و هر کس که باشد جان سالم به در نمی برد، تاکنون قاضی ای وجود . نداشته که خلاف آن حکم داده باشد.
سید علاء مشغول حرف زدن بود که نگهبان صدا زد: «علی، دیگر بس است. چقدر حرف میزنی؟ بگذار سید علاء به سلولش برود. این کار خطرناکی است که می کنی، مگر نمی دانی حرف زدن با زندانی ممنوع است و جرم دارد؟ مگر بیکاری که این قدر وراجی میکنی؟ برو به کار خودت برس!» .
- حالا مگر چه شده؟ چرا عصبانی شدی؟!
- چه شده؟ داری روز روشن کار خلاف قوانین زندان انجام میدهی و تازه اعتراض هم میکنی؟ زود برو داخل سلول.
- با سید علاء قرار گذاشتیم هنگام شب که نگهبان ها می روند، حرفهایمان را ادامه دهیم.
با او خداحافظی کردم و به سلولم برگشتم.
عباس گفت: «علی آقا، این بنده خدا را چقدر بازجویی میکنی؟ پدرش در آمد. تو بدتر از بازجوهای استخبارات از او سؤال و جواب کردی!»
- نه بابا، داشت درددل میکرد و چگونگی دستگیری اش را تعریف می کرد.
از آن پس، هر شب با سید علاء یکی دو ساعتی صحبت می کردم. شب هشتم، یکی دو تا از ارتشی های دیگر هم یک مرتبه وارد بحث من و سید شدند. تعجب کردم چطور جرئت کردند مثل سید علاء راحت حرف بزنند. اولین نفرشان که صحبت کرد، بلافاصله به او روحیه دادم و گفتم: «ببین، اینجا هیچ خبری نیست شما تصور بیهوده ای از اینجا برای خودتان درست کرده اید. راحت باشید.» او قدری آرام شد و راحت تر به حرفهایش ادامه داد.
همراه باشید
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357
۶ مرداد ۱۴۰۳
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۶ مرداد ۱۴۰۳
اصل 26 محشای قانون اساسی.mp3
3.31M
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357
۶ مرداد ۱۴۰۳
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
دانش یا شنا امیری به معلم فرزندش گفت: پیش از علم، به فرزندم شنا یاد ده، چون اگر خواندن و نوشتن بلد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۶ مرداد ۱۴۰۳
قضاوت
به ایاس قاضی گفتند: عیبی نداری مگر سرعت در قضاوت و صدور حکم. ایاس دستش را نشان داده گفت: چند انگشت میبینید، گفتند: پنج. گفت: عجله کردید چرا نشمردید یک،
دو،... گفتند: آنچه میدانیم نمی شماریم. ایاس گفت: من هم آنچه حکمش را میدانم به تأخیر نمی اندازم.
پول دوستی
به اعمش گفتند: درهم را دوست داری، گفت: دوست دارم بی نیاز شوم از سؤال چون تو.
#کشکول_شیخ_بهاء
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357
۶ مرداد ۱۴۰۳