eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
49.2هزار عکس
35.9هزار ویدیو
1.7هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
✅نظر قانون درباره ایست بازرسی 🔷طبق قانون تنها زمانی که میتوان کسی را مورد تفتیش قرار داد که یا جرم مشهودی واقع شده یا در جرائم غیر مشهود دستور دادستان مبنی بر ادامه تحقیقات موجود باشد .حتی اگر دادستان در جرائم غیر مشهود اذن ادامه بررسی را دهد این اذن باید به صورت موردی و مصداقی باشد و نمیتوان عموم مردم را برای کشف جرم تفتیش کرد . 🔹🔹بازرسی اشیاء از جمله اتومبیل در جرایمی که مشهود نیست ،فقط باید با اجازه موردی قاضی صورت بگیرد .در همین راستا دیوان عدالت اداری،بخشنامه شماره 402/01/179/1مورخ 79/4/11ناجا که تفتیش و بازرسی خودرو ها را علی الاطلاق در جرائم غیر مشهود بدون کسب مجوز از مقام قضایی مجاز دانسته را ابطال نموده است . ✳️در نتیجه تا زمانی که جرم مشهودی رخ ندهد بسیج یا نیروی انتظامی حق بازرسی داخل اتومبیل را ندارد . https://eitaa.com/zandahlm1357 Vakii
...: 🍒 داستان آموزنده و واقعی با نام 👈 ....🍒 👈 گفتم فرار کنم یه کم تند رفتم ولی پام خیلی درد داشت ترسم بیشتر شد چاقو رو در آوردم و چوبم رو گرفتم ولی برای کی؟ می‌گفتم بسم الله باز می‌ترسیدم انگار دره ی جن‌ها بود خیلی ترسیده بودم... آدرنالین بدنم آنقدر بالا رفته بود که به نفس نفس افتاده بودم دوست داشتم فریاد بزنم داد بزنم ترس از هر طرفی میومد داشتم دیوونه می‌شدم از ترس ولی خدایا از چی نمیدونستم. زانو زدم رفتم تو سجده گفتم خدایا مثل بچه ای که می‌ترسه میره تو آغوش مادرش از این ترس به تو پناه آوردم خدایا دارم دیوانه می‌شم پناهم بده پناهم باش تو سجده آیت الکرسی خوندم بلند شدم انگار تو یه پادگان که یه گردان دارن ازم محافظت می‌کنن ترسی نمونده به راهم ادامه دادم تو راه یاد روزی افتادم که به مادرم گفتم مادر من نمی‌تونم پیشونیم رو به زمین بزن غرور خودم رو بشکنم ولی حالا با یک سجده خدا منو از دیوانگی محض نجات داد حمد و سپاس خدا رو کردم به گریه افتادم فقط شکر خدا رو می‌کردم که بهم فرصت توبه کردن داد... خسته شده بودم گفتم یه کم استراحت می‌کنم بعد میرم گشنگی و خستگی بهم فشار آورده بود که چشمم به یه چیزی خورد که داره تکون می‌خوره... دقت که کردم یه خرگوش بود گفتم خدایا تو این برف روزی اینو میدی به فکر این موجود هم هستی به بزرگی خدا فکر می‌کردم ، چشمم به خرگوش بود که دیدم یه روباه بهش نزدیک میشه خواستم به طرفش برف بندازم که خرگوشه فرار کنه ولی گفتم شاید این روزیه روباه باشه خدا به همه چیز آگاه هست بهش نزدیک و نزدیکتر شد که بهش حمله کرد خرگوش فرار کرد صحنه جالبی بود... رفت توی یه سوراخ که روباه شروع کرد به کندن زمین تا گرفتش جلو چشمام تیکه تیکه‌ش کرد بلند شدم که برم تا منو دید فرار کرد؛ راه افتادم تو فکر بود گفتم یه روزی تو هم مثل این خرگوش میمیری حالا با خودت چی داری... خاک بر سرت احسان که هیچ کاری نکردی صدای شلیک تیر شنیدم گفتم خدایا مامورا هستن حالا چیکار کنم؟ نمیتونستم فرار کنم چون پاهام خیلی درد می‌کرد به دوروبرم نگاه کردم چیزی نمی‌دیدم از یه تپه بالا رفتم که به چهار نفر رسیدم دلم خوش شد سگ شکاری داشتن با تفنگ گفتم ازشون راه رو می‌پرسم تا بهشون نزدیکتر می‌شدم بیشتر احساس دل خوشی می‌کردم بهشون رسیدم سلام کردم یکیشون جواب سلامم را داد پرسیدم برای جای کولبرا زیاد مونده؟ یکی‌شون گفت ما نمیدونیم برو پی کارت تا یه گلوله خالی نکردم تو سرت... 😳بهش نگاه کردم چیزی نگفتم رفتم پاهام خیلی درد داشت بخاطرش می‌لنگیدم یه کم ازشون دور شدم که یکیشون گفت آهای بیاید این بدبخت رو ببینید داره میلنگه... می‌خندیدن یکیشون گفت گناه داره چرا بهش می‌خندید بهشون توجه نکردم رفتم دنبالم آمدن از پشت هُلم داد کلاهم رو گرفت برگشتم گفتم بهم پس بده گفت اگر ندم چیکار میکنی؟ از دهنش بوی مشروب میومد گفتم باشه مال تو رفتم... گفت مگه من گدا هستم مثل تو که این کلاه کثیف رو بهم میدی؟ دوباره هُلم داد گفت یه گلوله حرومت کنم کثافت.. گفتم بی‌حرمتی نکن من که چیزی نگفتم گفت نه بگو ببینم می‌خوای چی بگی؟ آنقدر خسته بودم که به زور راه می‌رفتم که از پشت منو گرفت خوردم زمین گفتم داداش من که کاری به کار شما ندارم دارم راه خودم رو میرم، همش می‌گفت یه گلوله خالی کنم تو کلت.... یکی‌شون گفت ولش کن بابا بیا بریم گفت نه من باید اینو ادب کنم... بهم فحش داد بلند شدم کولم رو انداختم گفتم مودب باش گفت چیه زبون در آوردی به مادرم فحش داد گفتم چی گفتی دوباره بگو؟ خواست غلطش رو تکرار کنه با کله زدم به صورتش... کمرش رو گرفتم زدمش زمین رو سینش نشستم با مشت می‌زدم به صورتش رفیقاش از پشت منو می‌زدن ولی کاری با اونا نداشتم فقط به صورتش می‌زدم بی عرضه نمی‌تونست حتی تکون بخوره تا یکیشون با پشت تفنگش به پشت سرم زد چشام سیاهی رفت افتادم زمین... ⬅️ ادامه دارد... https://eitaa.com/zandahlm1357 🏃🏃🏃🏃🏃🏃🏃🏃🏃
2 🎧آنچه خواهید شنید ؛ 👇 ❣چرا حال قلب ما، با اشتباهات،تمسخرها،توهین ها،وتحقیرهای دیگران... براحتی خراب میشه؟ 🔻چرا پایه های دل ما... به آسانی می لرزه ؟👇 https://eitaa.com/zandahlm1357 3 🎧آنچه خواهید شنید؛👇 ❣ اگر قلبت، شاد نیست! اگر نمازت،حال دلت رو خوب نمی کنه! اگر دلت، ناآرام و غمگینه! 🔻قلبت،مریض شده؛ تا دیر نشده درمانش کن https://eitaa.com/zandahlm1357 4 🎧آنچه می شنوید؛👇 ❣هرقدر قلبمون، ازبیماری هايي مثل کینه،حسادت،غرور، پرخاش،و...خالی تر ميشه؛ ما،شادتر وآروم تر،میشیم 🔻چجوری دلمون به سلامتی میرسه؟👇 https://eitaa.com/zandahlm1357
34.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 بر علیهم‌‎السلام در چه گذشت؟ ‌ 🏴آجرک‌الله یا صاحب‌الزمان اروحنافداه سلام‌الله‌علیها علیهم‌السلام ┈••✾•🍃🌹🌿•✾••┈┈ 🔰 https://eitaa.com/zandahlm1357
@shervamusiqiirani-1 - ساز و آواز جامِ غم.mp3
4.17M
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🍂🌺🍂 🌺 ز گریه مردم چشمم نشسته در خـون است ببیـن که در طلبـت حـال مردمـان چـون است بـه یــاد لـعــل تــو و آن دو چـشــم میـگـونـت ز جام غم می لعلی که می‌خورم خون است از آن زمــان که ز چشـمـم بــرفــت رود عـزیـز کـنــار دامــن مـن همـچـو رود جیـحــون است دلـم بجو که قدت همـچـو سـرو دلجوی است سخـن بگـو که کـلامـت لطیـف و موزون است 🌺 🍂🌺🍂 🍃🍂🌺🍃🍂🌺 ✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺 https://eitaa.com/zandahlm1357
چرا امام باقر "علیه‌السلام" را می‌گویند باقر العلوم؟ در روایات می‌آید که به امام باقر، باقر العلوم گفته شد، لانه یبقر العلم‌‌؛ دانش را می‌شکافد. مگر بقیه‌ی ائمه دانش را نمی‌شکافتند؟ مگر علم امام باقر بیشتر از امام صادق یا بیشتر از امام سجاد یا بیشتر از امام عسکری بود؟ نه، همه از یک سرچشمه سیراب شده بودند و یک اندازه ظرفیت داشتند و کم و زیادی نبود. گمان بنده این است، تصور خود من این است که (اینکه) امام باقر «باقر العلوم» است، یعنی حقایق و مفاهیم اسلامی را که در قشری از دروغ و فریب و ریا و تحریف پیچیده شده بود می‌شکافد و آن لُبّ و مغز را می‌اندازد در کام مشتاقان حقیقت. "علیه‌السلام" مجموعه‌ی تبیین منظومه فکری رهبری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۳۱ شهریور سالروز شروع جنگ تحمیلی عراق با ایران است. با حضور رهبر فرزانه ایران هم اکنون شبکه یک سیما https://eitaa.com/zandahlm1357