eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
47.8هزار عکس
34.8هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
نماز شب و امام زمان.mp3
2.74M
🔰 زیبا و احساسی " امام زمان (عج) و نماز شب " 💠 کاش در نافله ات نام مرا هم ببری... 🎤 از اساتید مهدویت https://eitaa.com/zandahlm1357
هر روز با امام رضا @zandahlm1357 @HashtominEmam آرشیو مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
‍ *🌴 .😊* 📝بر اساس از خادم حضرت امام رضاعلیه السلام ..... ⏰ساعت خدمتم تمام شده بود و مطابق رسم همیشگیم ، روبه روی ضریح دستی بر سینه نهادم و به رخصتی بر مرخصی از حضرت ، به گامهایی کوتاه ، حرم را ترک کردم. به استراحتگاه خادمین که می آمدیم ، هرشب میهمان احسان و کرامت علی بن موسی الرضا بودیم و ظرف غذایمان آماده روی میز بود. ✨از روزی که همای سعادتِ خادمیِ حضرتِ رضا، بر شانه ام نشسته بود ، با خود عهد داشتم جز لقمه نانی به تبرک ، از سفره ی حضرت برندارم و غذای سفره خانه را هر شب به از امام رئوف بر هدیه نمایم. 👨‍✈️لباس خدمتم به صد آداب از تن در میآوردم و به سلام و صلواتی کنار مینهادم ، ظرف غذا را در دست میگرفتم و میان ، به راه می افتادم. بیشتر شبها لقمه ی یا نصیب پیرزنی میشد که عصا زنان دنبال غذای تبرکی بود ، یا پدری که کودکی بیمار، روی صندلی چرخدار را به سمت پنجره فولاد حرکت میداد... ✨آن شب ظرف غذا محکمتر از همیشه در دستانم جا خوش کرده بود و از کنار هر پیرزن و یا بیماری که رد میشدم، دل نداشتم بفرمایش زنم. 🤔مات از بُخلِ خویش ، حدیث نفس میکردم و متحیّر مانده بودم امشب چه پیش آمده دلم را که دریایش قطره گشته... همچنان میان رواق ها گام برمیداشتم و عنانِ عقل را به دستِ دل سپرده بودم که ناگاه در مقابل به همراه خردسالش، میخکوب شدم... ✨مرد جوان آنقدر بود و کودکش آنقدر پوشیده بود که یقین کردم دلم ، مسیر را اشتباه آمده و باید راه کج کنم، اما چه کنم که قدم از قدمم پیش نمیرفت و ظرف غذا در دستانم شل شده بود... دل یک دله کردم و غذا را به دو دستم پیش آوردم: بفرمایید ، لقمه ی است... از طرف آقا ... ✨حرفم هنوز تمام نشده بود که 👦 چشمانش برقی زد و غذا را از دستانم گرفت، صورت کوچکش را روبه ایوان طلای حضرت چرخاند و به همان لحن کودکانه اش گفت: 📌وااای آقا ممنون، مادرم راست میگفت از پدرِ مهربان هم ،مهربان ترید... آنگاه در ظرف را باز کرد و به خوشحالی ادامه داد: 📌 بابا قاشق هم برایم گذاشته اند... 🧔پدر که صورتش غرق اشک شده بود ، آرام پرسید: _چگونه را جبران کنم؟ هنوز از آنچه پیش آمده بود، متحیّر بودم و به کلماتی در هم ریخته پاسخش دادم: _ من کاره ای نبودم ، لقمه حضرت بود، سهم و روزیِ پسر دوست داشتنیِ شما 🧔مرد که حال کنار پسرش👦 نشسته بود تا پسرش👦 همان گوشه ی رواق غذایش را نوش جان کند، راویِ ماجرایش شد: - میخواستم برای زیارت وداع بیایم و پسرم👦 را گفته بودم در هتل بمان و با من حرم نیا؛ زیارتم طول میکشد ، طاقت کودکانه ات طاق میشود و حال زیارت را از من خواهی گرفت. پسرم 👦پذیرفته بود در هتل بماند ولی همسرم🧕 اصرار داشت که باید برای خداحافظی پسرمان هم بیاید. هرچه بهانه میتراشیدم ، پاسخی میداد؛ تا اینکه مادرش🧕 آمد ، کنارش نشست دستانش را گرفت و به یقینی عجیب گفت: عزیزِ مادر؛ با پدر همراه شو، هیچ نگرانی هم به دلت راه مده؛ امام ، است؛ هرچه خواستی از بخواه... خلاصه به اوقاتی تلخ دست پسرم را گرفتم و به حرم آمدیم... 🎊زیارت خواندنم طولانی شده بود و پسرم👦 این پا آن پا میکرد، ولی من هنوز دل نداشتم امام را وداع گویم. سرِ نماز بودم که مرتب کودکم ، گوشه ی کتم را میکشید و میگفت بابا دیگر خیلی گرسنه ام، زمانِ رفتن نشده؟ آنقدر جملاتش مکرّر شد که کلافه نماز را سلام دادم و به عتابی گفتم: 📌مگر مادرت نگفت هرچه خواستی از خودِ آقا بخواه؛ آنگاه انگشتم را به سوی ضریح اشاره کردم و گفتم به ؛ بگذار زیارتم تمام شود 📌و سر نمازِ بعدی که ایستادم ، دیدم پسرم👦 رو به ضریح صدایش را آرام کرد و زیر لب زمزمه کرد: آقا واقعا گرسنه ام... دروغ نمیگویم... 📌آنقدر مظلومانه به درددل کرد که هرگونه بود نمازم سلام دادم و حرم را ترک کردم؛ هنوز چند قدمی نیامده بودیم که با ظرف غذایی از راه رسیدی... 📌و حال من هم کنار پدر نشسته بودم و بر میریختم که پسر غذایش را تمام کرد و رو به حضرت باز به همان لحن کودکانه گفت: 😊آقا ممنون...سیر شدم... 💫 صلی الله علیک یا علی ابن موسی الرضا علیه السلام و رحمه الله و برکاته💫 https://eitaa.com/zandahlm1357
هنر آن است ڪه بمیرے پیش از آنڪه بمیرانندت و مبدا و منشا حیات آنانند ڪه چنین مرده‌اند... .......: @zandahlm1357
1-tarkeshhaye_velghard.mp3_95335.mp3
1.3M
🎧🎧🎧 📚 ✍ داوود امیریان 🎧 داستان های کوتاه طنز صوتی 1⃣ قسمت اول : معتمد محله 🎙 گوینده : محمدرضا سرشار ( رضا رهگذر ) https://eitaa.com/zandahlm1357
1_152681373.mp3
790.8K
.......: 🎧🎧🎧 📚 ✍ داوود امیریان 2⃣ ترکش بی حیا ! 🎧 داستان صوتی طنز با موضوع دفاع مقدس 🎙 با صدای گرم محمدرضا سرشار ( رضا رهگذر ) 🎗 https://eitaa.com/zandahlm1357
اگه خودتو .mp3
3.09M
موانع خداوند برای اینکه ما رو از مسیر انحراف دور کنه خداوند مثل یک مادر مهربان دائما مراقب ماست تا ما سالم به آغوشش برگردیم 💗🌿 مجموعه فوق العاده زیبا که درمان ریشه ای بسیاری از افسردگی ها و سردرگمی های انسان هست 🌺 🍃 جلسه45👏 این مجموعه جذاب و شنیدنی https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚هدیه پادشاه اسپانیا که فوت کرد، پسر بزرگش «آرتور» که ولیعهد بود، به پادشاهی انتخاب شد و چند روز پس از خاکسپاری پادشاه ظالم، مراسم تاجگذاری شاه جدید برگزار گردید. سپس بنابر سنت قدیمی دربار، مراسم تقدیم هدیه به پادشاه شروع شد. «آرتور» روی تختش نشست و طبق سلسله مراتب هدیه دادن از شخص مشاور آغاز شد تا وزرا و ... سرانجام نوبت رسید به آخرین نفر که کسی جز باغبان پیر و قدیمی قصر که سالها در دربار پدر «آرتور» نیز همین شغل را داشت. باغبان پیر آمد و به شاه جدید تعظیم نمود و کیسه ای بزرگ تقدیم او کرد. «آرتور» آن را باز کرد و با حیرت چند جمجمه را که داخل کیسه بود دید و از باغبان پرسید:اینها چیست؟ این چه هدیه ای است؟ باغبان پیر به آرامی می گفت: اینها نمونه ای از هزاران جمجمه و استخوان های افراد بی گناه است که توسط پدر شما به نا حق کشته شدند. این هدیه را تقدیمتان کردم تا تکلیف خود را با حکومت روشن کنید. https://eitaa.com/zandahlm1357
.......: از کربلا دور شو! ندای هل من ناصر امام حسین در روز عاشورا، خطاب به همه کسانی بود که توانِ دفاع از حرمِ اهل بیت را داشتند. امام حسین فرمودند هر که مرا یاری نمی‌کند، از این منطقه دور شود و اِلّا اگر نِدایَم به او برسد و حرم و حریمم را یاری نکند، گرفتار دوزخ است. شاید ما گمان می‌کنیم فریاد یاری‌خواهی، فقط مخصوص آن زمان بوده و فقط امام حسین نیاز به کمک و یاری داشت، اما یک سوال: چرا کسی که امامتِ امام زمانش برایش روشن بود و می‌دانست جانِ امامش در خطر است، باز صحنه را خالی کرد؟ چه دلیلی و توجیهی می‌تواند باعث این رفتار شود؟ بیایید این سوال را از خودمان بپرسیم. چرا ما با اینکه می‌دانیم امام زمان در شرایط سختی‌ست و نیاز به کمک دارد، صحنه را خالی کردیم؟ توجیهِ ما برای این همه بی‌خیالی و نشنیدنِ صدای هل من ناصر امام چیست؟ آیا باید کار از کار بگذرد تا به خودمان بیاییم؟! ۱۱
.......: معلولی که رکورد زد! بعضی در کربلا به خاطرِ نقصِ عضو، ناتوانی را بهانه کرده و امام را تنها گذاشتند. اما مسلم بن کثیر اعرج، با پای معلول و عبدالله بن عفیف ازدیِ نابینا، از یادگاران جنگ صفین بودند که در کربلا، حسینی شدند. ‌حتی اگر بخشی از جسمِ کسی مشکل دارد، آیا نمی‌تواند با بخشِ سالم بدنش کاری هرچند کوچک، برای امام زمان بکند؟ مهم نیست که چه نقایصی داری، مهم این است از آنچه که داری، چگونه استفاده می‌کنی. مثلاً فرد معلولی که در مسابقاتِ پارالمپیک شرکت می‌کند، می‌تواند نام مهدی را صدا بزند یا روی لباسش به انگلیسی بنویسد: مهدی کیست؟ و اینگونه نامِ امام را در بین مخاطبانِ خود زنده کند. شاید توانِ ما به اندازه‌ی روشن کردنِ یک شمع باشد، اما می‌توانیم شمعی باشیم که هزاران شمعِ خاموش را روشن می‌کند. درد اینجاست که گاهی معلولیت به خاطر نقص در جسم نیست، بلکه به خاطرِ نقص در روح است. بهانه برای نبودن و تلاش نکردن زیاد است، ولی ماندن و کار کردن بهانه نمی‌خواهد؛ عشق به حضرت می‌خواهد و اراده. کار برای امام زمان ارتباطی به سلامتِ جسم ندارد؛ قلبی لبریز از ایمان و روحی قدرتمند می‌خواهد. 📎 ۱۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
⏳هجرت به مدینه و مسائل آن 💠 آغاز هجرت ☝️پس از آن که اسلام در میان مردم مدینه رواج یافت، قریش احسا
.......: 💢از مکه تا مدینه .. 🔷رسول خدا (ص) در ساعات آغازین شب از خانه خود خارج شد و به سمت جنوب مکه، مسیری که عکس جهت مدینه بود، به راه افتاد. این بدان دلیل بود تا بتواند مشرکان❌ را که احتمالا در جاده یثرب به دنبال وی می رفتند برای مدت بیشتری سرگردان نگاه دارد تا در فرصت مناسب راهی یثرب شود. 👈از آن سوی مشرکان که چندین ساعت پس از خروج رسول خدا (ص) متوجه خروج آن حضرت از خانه اش شدند از هر سوی در پی او 🏇شتافتند. از جمله در همین مسیر به جستجو پرداختند و تا نزدیک غار نیز آمدند. خداوند در سوره توبه [40] از نصرت خود نسبت به رسول خدا (ص) در آن لحظه 💥بحرانی یاد می‌کند. این نصرت بر اساس روایات تاریخی با ایجاد تارهای عنکبوت🕸 بر در غار صورت گرفت؛ آنگونه که مشرکان مطمئن شدند آن حضرت به درون غار نرفته است. 👥 قریش برای کسی که رسول خدا (ص) را بیابد و به دست آنان بسپارد صد شتر جایزه تعیین کرده بودند🐪. بر اساس برخی گزارشها، رسول خدا و ابوبکر سه روز در غار پنهان شدند تا مشرکین خسته از جستجو، از یافتن وی منصرف شده و بازگشتند. 👌یکی از نکات جالب در رفتن رسول خدا رعایت کامل مسائل امنیتی است از جمله: باقی گذاشتن امام در خانه برای گمراه کردن مشرکان، رفتن به جنوب مکه با آن که مسیر به سمت شمال🔀 بوده، استفاده از عامر بن فهیره که کار وی راندن گوسفندان پشت سر رسول خدا (ص)بوده تا جای پای آن حضرت محو شود و نیز استفاده از یک راهنمای مطمئن اما مشرک که توجه کسی را جلب نکند. به علاوه راه رفتن در شب🌛 و مخفی شدن در روز. 💢رسول خدا (ص) در قبا 🔰فاصله مکه تا یثرب از راهی غیر معمول طی شد. مطمئنا باید دشواریهای چندی برای آن حضرت بوجود آمده و دیرتر از زمانی که مسیر طبیعی لازم بوده به قبا رسیده باشند. 🏘قبا منطقه ای در فاصله 6 کیلومتری مرکز مدینه و در سمت جنوب قرار دارد. زمانی که مهاجران از مکه به سوی مدینه آمدند در قبا سکونت گزیدند. در جریان استقبال🌹 از رسول خدا، مسلمانان که شامل انصار نیز می شدند همه بطور مسلح از آن حضرت استقبال کردند. محتملا این به دلیل آن بود که مردم مدینه تعهد دفاع از وی در عقبه دوم کرده بودند. در واقع هجرت، آغاز تشکیل♻️ دولت اسلامی بود، دولتی که "قدرت" از لوازم اصلی شکل گیری آن است. اولین اقدام رسول خدا (ص) شکستن بتها ذکر شده است. ♨️زمانی که رسول خدا در قبا فرود آمد، عمار گفت: باید برای آن حضرت سایبانی ساخت تا زیر آن استراحت کرده و نماز بگذارد. آنگاه به جمع آوری سنگ پرداخته و مسجد قبا را بنا کرد.🕌 بنابراین مسجد قبا باید نخستین مسجدی باشد که ناظر برگزاری نماز جماعت مسلمانان به امامت شخص رسول خدا (ص) بوده است. رسول خدا فراوان به مسجد قبا می رفتند و در آنجا نماز می گزاردند. این باید به احترام مردم قبا باشد که خالصانه👌 در خدمت اسلام بودند. 📚یکی از نکات دیگر تاریخی درباره زمان حضور رسول خدا (ص) در قبا، ورود امام علی (ع)✨ به قبا در همین فاصله است. گفته شده یکی از دلایل ماندن رسول خدا در قبا، انتظار ورود امام علی و آوردن فرزندان رسول خدا (ص) همراه خود بوده است. آن حضرت، پس از رفتن رسول خدا از مکه، در ابطح ایستاد و اعلام کرد: هر کس امانتی نزد رسول خدا (ص) داشته بیاید و آن را بگیرد. 🌀 زمانی که امانات مردم را باز گرداند، نامه‌ای 💌 از رسول خدا دریافت کرد تا به همراه فواطم (یعنی: فاطمه زهرا (س)، فاطمه بنت اسد و فاطمه فرزند زبیر بن عبد المطلب) و همچنین ام ایمن و فرزندش ایمن و جمعی از ضعفای مکه، به مدینه هجرت کند. 💭گفته شده است که سوده همسر رسول خدا (ص) و ام کلثوم فرزند آن حضرت نیز همراه امام بوده اند. امام در قبا در خانه کلثوم بن هدم (همان کسی که رسول خدا نیز در منزل وی بود) سکونت گزید. 🔹ادامه دارد ... ✍بـرگرفته از کتاب: "تـاریخ سیاسی اسلام، ج1، ص411-418"، رسول جعفریان ۲۵
🌀 استقرار رسول خدا (ص) و مهـاجران در مدینه 🔸درباره تعداد روزهای توقف رسول خدا (ص) در قبا، اختلاف نظر وجود دارد. برخی آن را سه روز و برخی بیشتر (تا بیست و سه روز) گفته اند. رسول خدا قبا را به سمت مرکز این منطقه، محلی که طائفه بنوالنجار در آن زندگی می کردند ترک کردند. در آنجا 👥 جمعیت بیشتری سکونت داشتند. پیش از هجرت رسول خدا، این منطقه را یثرب می نامیدند که معنای خوبی نداشت. پس از ورود آن حضرت، نام شهر 🏘 به عنوان مدینه الرسول تغییر یافت. 📚تمامی منابع در این امر متفق اند که رسول خدا (ص) تصمیم برای انتخاب محل اقامت را مستقیم نگرفتند، بلکه در برابر درخواستهای متعدد🗞 طوایف مختلف انصار که خواستار توقف آن حضرت نزد خود بودند می فرمودند: هر کجا که شترشان توقف کند🐪 همانجا اقامت خواهند گزید. پاسخ روشنتری که آن حضرت در برابر درخواست ها دادند این بود که: من مأمورم✨ در قریه ای بمانم که وسعت و گنجایش آن را داشته باشد که دیگر قریه ها را در خود جای دهد. 👌طوایف مختلف انصار کوشیدند تا افتخار میزبانی آن حضرت را داشته باشند. در نهایت شتر آن حضرت در میان طائفه بنو مالک بن النجار فرود آمد. در این موقع، ابو ایوب👳🏻‍♂ پیش از دیگران، اسباب و اثاثیه رسول خدا (ص) را به منزل برد. 💐استقبال انصار از مهاجران و جای دادن آنها در خانه هایشان، از سوی خداوند به عنوان👈 "ایثار" شناخته شده است. در واقع انصار در اصل اسلام را نصرت دادند، اما در مرحله ای ↘️پایین تر به یاری مهاجران شتافتند. مهاجرانی که حتی اگر ثروتی داشتند آنها را بر جای گذاشته و دست خالی به مدینه آمده بودند. همت انصار سبب شد تا مدینه بتواند این مقدار مهاجر را بپذیرد، گرچه بعد ها با کثرت مهاجران، تعدادی از آنان در مسجد سکونت داده🕌 شدند. این افراد با نام "اهل صفه" شناخته می شوند. 🔰یکی از تبعات هجرت، شکل گیری دو مفهوم انصار و مهاجر بود که قرآن نیز مسلمانان مدینه را با همین عنوان خطاب می کند. این پیوند🤝 نخستین میان مهاجران و انصار که حاصل یک تحول درونی در آنها بود برای سالها ادامه یافت. اما بعدها زمانی که مکه فتح شد و بنی امیه به اجبار اسلام را پذیرفتند، به اختلاف میان این✌️دو گروه دامن زده و در برابر اتحاد نخست، رقـابت آنان مشکلات فراوانی را بوجود آورد. ↙️گفتنی است که یکی از این مشکلات، همان پیدایش جریان سقیفه است که حاصل ترس همراه با رقابت انصار از مهاجران، یا به عبارتی قریش سیاسی بود. در زمان حاکمیت ❌بنی امیه، دشمنی قریش سیاسی -که خود را وارث مهاجران می‌شمرد- با انصار رو به فزونی نهاد. 🔹ادامه دارد ... ✍بـرگرفته از کتاب "تـاریخ سیاسی اسلام، ج1، ص418-422"، رسول جعفریان. ۲۶
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 سلسله کلیپ های 17 🔰 بررسی دوران سیاه 20 ساله از کودتا تا سقوط 📚 بر اساس کتاب " تاریخ بیست ساله ایران " نوشته "حسین مکی" ( یکی از معتبرترین کتب نوشته شده درباره ) 🎤 با توضیحات استاد احسان عبادی از اساتید مهدویت کشور و پژوهشگر تاریخ ✳️ جلسه 17 👈 نشر این فایلها با هر اسم و نامی ، آزاد هست.
تاریخ پهلوی 3.MP3
6.22M
💠 دوره 3 🔰 موضوع : ایران بعد از اشغال (3) 🎤 با تدریس از اساتید مهدویت کشور و پژوهشگر حدیث و تاریخ 👈 دوره در سطح تربیت مربی برای پاسخ به شبهات می باشد