#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
💠☀️💠☀️💠☀️💠 ☀️اخلاق مهدوی☀️ ◀️قسمت دویست و پنجم 💠یکی از مواردی که در بحث دعا حاج آقا مجتبی تهرانی
💠☀️💠☀️💠☀️💠
☀️اخلاق مهدوی☀️
◀️قسمت دویست و ششم
🌀امام علی (ع) دیدند یکی برای دوستش اینطور دعا می کند «سَمِعَ رَجُلاً يَدعو لِصاحِبِهِ فَقالَ لا اَراكَ اللّهُ مَكروها» یعنی خدایا دعا می کنم که هیچ وقت غم نبیند.
حضرت به او فرمود💭 «اِنَّما دَعَوتَ لَهُ بِالمَوتِ» تو انگار داری دعا می کنی این بمیرد، داری دعا می کنی خدایا مرگش بده، چرا..⁉️ چون هیچ کس در دنیا نیست که غم نداشته باشد.
👈گاها به دیگران می گوییم خدا
کند غم آخرت باشد، این جمله یعنی بمیر، چون در این دنیا محیطی برای محیط آسایش کامل نیست. دنیا غم را برای ما فراهم می کند. دنیا جایی است که یک روز مشکل مالی به ما برمی خورد💵، یک روز ممکن است یکی از عزیزانمان از دست برود یا سختی پیش بیاید😞. دنیا دنیایی است که هر نوع سختی ای که فکر می کنید در آن هست، الهی غم نبینی یعنی الهی بمیر تا غم نبینی (خیلی خودمانی اش) بهتر است در این موارد به طرف تسلیت بگوییم، بگوییم خدا به تو صبر بدهد.
🔸ما نمی گوییم دعا نکنید یک وقتی اشتباه نشود، بلکه امام صادق (ع) راهکار نشان داد که اگر هوای نفست را کم کنی فشار به تو نمی آید، سختی زیاد به تو نمیآید، مشکلاتت را کنار بگذار هوای نفست را کم کن، با نفس خودت مخالفت بکن آن وقت به راحتی نسبی می رسی. گاهی یک عده هستند 👥 جانشان به پولشان وابسته است، حاضر هستند جان بدهند اما پول ندهند خُب اینها دیگر همیشه🌀 در سختی هستند، در سختی فکری هستند.
✅حضرت علی می فرماید؛ «مَن أحَبَّ الرّاحَةَ فَلیؤثِرِ الزُّهدَ فِی الدُّنیا» اگر آسایش نسبی در دنیا می خواهید، قطع تعلق درونی ات را نسبت به دنیا مقدم بدار. تعلقات دنیایی را کنار بگذار. کم کم به راحتی نسبی هم می رسی.⚠️
☝️پس ما می توانیم از خدا بخواهیم راحتی نسبی به ما بدهد، اما اینکه فکر بکنیم کل روایات یعنی همه چیز را بررسی بکنیم که بگوییم ما کلا راحتی مطلق میخواهیم و دیگر هیچ مشکلی پیش نیاید، نه! ما چنین چیزی نداریم❌ و چنین چیزی در حقیقت قابل تحقق هم نیست که بخواهیم روی آن بحث بکنیم. چون یک چیز غیر معقول هست.
🔹ادامه دارد ....
💽برگرفته از سخنرانی"اخلاق
مهدوی" فایل شماره (53)
🎤استاد احسان عبادی
#اخلاق_مهدوی 206
💠☀️💠☀️💠☀️💠
____________
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
⭕️️دفــاع از #قــرآن 📖✒️ 👈شبهه بیست وچهارم4⃣2⃣ (اشکال دوم) حرکت خورشید سبب پیدایش روز و شب🌚 آ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......:
⭕️️دفــاع از #قــرآن 📖✒️
👈شبهه بیست وچهارم4⃣2⃣
(اشکال سوم)
حرکت خورشید سبب پیدايش روز و شب🌚
♨️لازم به ذکر است که بعضی معجزه تراشان گفته اند که منظور از حرکت خورشید در آیات مختلف، حرکت آن و کل منظومه ی شمسی در کهکشان🌠 است و این معجزه ی بزرگی است.
اما این معجزه تراشی باطل است زیرا:
اول: در قرآن و سنت کوچک ترین اشاره ای به حرکت در کهکشان نیست. و اصلا در قرآن و سنت مفهوم کهکشان🌈 نیز نیست، چه رسد به حرکت در آن و نمی توان با خیالبافی💭 چیزی را به قرآن نسبت داد. قرآن صرفاً باید بر اساس خود قرآن و سنت فهم شود.
📝جواب شبهه:
اولا این ادعا که قرآن و سنت کلامی از کهکشان به میان نیامده است، نشان از جهل اشکال کننده دارد و هم در قرآن🔰 و هم در سنت اشاره به کهکشان شده است که به دو✌️ مورد اشاره می شود.
1⃣در تفسیر آیه سوره انشقاق: «إِذَا السَّمَاءُ انْشَقَّتْْ» هنگامی که آسمان شکافته شود.
👈حضرت علی می فرماید: «انها تنشق من المجرة» (آسمانها از کهکشان جدا
میشود.)
که درباره این حدیث 📗نکاتی وجود دارد.👇
این بیان، مبیّن این حقیقت است که آسمان که بیان شده، که مفهوم وسیعی دارد و ستارگان و سیارات را نیز در برمی گیرد، متصل به کهکشان🎇 است و در مقدمه تحول جهان و آغاز قیامت از آن گسیخته و جدا می شود.
💢آیت الله مکارم می گوید: این حدیث پرمعنی و قابل دقت است، و از معجزات علمی محسوب می شود، زیرا از حقیقتی پرده برمی دارد که در آن زمان هیچ یک از دانشمندان 👨🏫به آن نرسیده بودند و آن اینکه دانشمندان فلکی امروز با مشاهدات نجومی خود به وسیله تلسکوپ های عظیم 🔭و نیرومند ثابت کرده اند که عالم مجموعه ای است از کهکشانهاست و هر کهکشان مجموعه ای است از منظومه ها و ستارگان 🌌
👈وی در ادامه می گويد: چه كسی آن زمان می دانست كه ستارگانی كه ما میبینیم در واقع جزء اين كهكشان است، جزء كسی كه قلبش💓 به عالم غیب مربوط باشد و از سرچشمه علم خدا سیراب گردد.😌
2⃣ "ابن كواء" از امیرالمؤمنین پرسید: كهكشان در آسمان است؟ ✨فرمود: آن كانال ورودخانه آسمان است و امان اهل زمین است.✨
💢آيت الله كمره ای می گويد: كهكشان ها امروزه مهمترين نظرگاه دانشمندان فلكی است و تا آنجا معلوم شده كه مركز جهان، ماده و همه پديده های اين فضای بی نهايت اند💫 و فعل و انفعالات اساس ماده كه به پیدايش میلیاردها اختر و میلیونها منظومه شمسی می گرايد از آنها است و در حقیقت كارخانه های منظومه سازی هستند كه ماده، در آنها طوفانی🌪 می شود و به صورت لوله های چرخنده درمی آيد و كم كم كره ای و اختری می گردد و شماری از آنها از مركز كهكشان مربوطه صادر میشوند و در گوشه ای از فضا به دورهم فراهم می شوند و منظومه ای 🎇 تشكیل می دهند.
✨امام ✨در جواب نفرمود كهكشان در آسمان است، فرمود رودخانه آسمان است👈يعنی چون نهری است كه همه اختران از آن به همه جای فضای آسمانی🌌 روانه می شوند و سرچشمه ای است همیشه در كار ساختن و پرداختن و فرستادن و اين تعبیر بسیار
لطیف و پرمعنا و معجزآسا است👌
💢كهكشان های بزرگ به وسیله خوردن كوچك ترها رشد می كنند. حتی كهكشان راه شیری💫 هم كهكشان های كوچك كه بسیار نزديك هستند، جذب می كند و آنها در دام گرانش راه شیری اسیر می شوند.
👈درباره حركت خورشید و كل منظومه شمسی مفسرين احتمال داده اند كه در آيه ✨«وَالشَّمْسُ تَجْرِی لِمُسْتَقَرٍّ لَهَا»✨ «لام» به معناى «الى»: ( به سوی)، و «مستقر» اسم مكان باشد و از اين آيه حركت خورشید و منظومه شمسی به سوی ستاره✨ وگا برداشت كرده اند و دلیلی بر رد اين احتمال نداريم.
بنابراين هم قرآن و هم سنت اشاره به كهكشان شده است و حركت خورشید در كهكشان از آيه آخر می توان برداشت كرد.
📚منبع: کتاب دفاع از قرآن در رد کتاب نقد قرآن، ص۱۷۷
🖇ادامه دارد ...
#دفاع_از_قرآن ۵۶
شرح دعای ندبه_1.mp3
8.33M
#شرح_دعای_ندبه ۱
دعای ندبه با حمد الهی، بر تمام مصیبتهایی که اهل بیت علیهمالسلام متحمل شدند؛ شروع میشود!!
این سیر عجیب، حتماً پیام بسیار مهمی را برای ما مخابره میکند!
این حمد، به چه چیزی اشاره دارد؟
#استاد_شجاعی 🎤
4_6039766020191684684.mp3
5.48M
امام علی علیه السلام میفرمایند:چون مهدی ظهور کند؛ بر روی زمین کافری نمی ماند جز اینکه ایمان می آورد، و انسان ناشایستی نمی ماند. جز اینکه به صلاح و تقوی میگراید.
روزگار رهایی،ج۱،ص۴۶۹.
اگر کافری نمی ماند پسحضرت چطور به شهادت میرسند؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ #مهدویت
🎬 #امام_زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف وقتی #ظهور میکنند، خودشان را چگونه معرفی میکنند؟
🔊 #استاد_رائفی_پور
💥ببینید و انتشار دهید
https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ #مهدویت
🎬آیا #امام_زمان عجل الله در هنگام #ظهور نمی دانند #قبر پیامبراکرم صلی الله علیه وآله کجاست؟
💡 #پاسخ_شبهه
🔊 #آیت_الله_طبسی
💥ببینید و انتشار دهید
https://eitaa.com/zandahlm1357
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هر روز با امام رضا
@zandahlm1357
@HashtominEmam
آرشیو
مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
💚امام رضا(ع)میفرمایند:
«لايکون ماتمدن اليه اعناقکم حتي تميزوا و تمحصوا، فلا يبقي منکم الا القليل».
«آنچه انتظار ميکشيد واقع نميشود جز هنگامي که در بوته ی #آزمايش قرار بگيريد و شناخته شويد و از شما جز تعدادي اندک بر اعتقاد خود باقي نباشد. آنگاه اين آيهي شريفه را تلاوت فرمود:«الم احسب الناس ان يترکوا ان يقولوا آمنا و هم لا يفتنون».«آيا مردم خيال ميکنند که اگر بگويند: ايمان آوردهايم، فرو گذارده ميشوند و در معرض امتحان قرار نميگيرند».
📚ارشاد مفيد، ص٣۶٠
.......:
https://eitaa.com/zandahlm1357
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هنر آن است ڪه بمیرے پیش از آنڪه بمیرانندت و مبدا و منشا حیات آنانند ڪه چنین مردهاند...
.......:
@zandahlm1357
🌙🔴🌎گفت: راستی جبهه چطور بود؟
گفتم : تا منظورت چه باشد .
گفت: مثل حالا رقابت بود؟
گفتم : آری.
گفت : در چی؟
گفتم :در خواندن نماز شب.
گفت: حسادت بود؟
گفتم: آری.
گفت: در چی؟
گفتم: در توفیق شهادت.
گفت: جرزنی بود؟
گفتم: آری.
گفت: برا چی؟
گفتم: برای شرکت در عملیات .
گفت: بخور بخور بود؟
گفتم: آری .
گفت: چی میخوردید؟
گفتم: تیر و ترکش 🔫
گفت: پنهان کاری بود ؟
گفتم: آری .
گفت: در چی ؟
گفتم: نصف شب واکس زدن کفش بچه ها .👞
گفت: دعوا سر پست هم بود؟
گفتم: آری .
گفت: چه پستی؟؟ 🤔
گفتم: پست نگهبانی سنگر کمین .💂
گفت: آوازم می خوندید؟ 🎙
گفتم: آری .
گفت: چه آوازی؟
گفتم:شبهای جمعه دعای کمیل .
گفت: اهل دود و دم هم بودید؟؟ 🌫
گفتم: آری .
گفت: صنعتی یا سنتی؟؟
گفتم: صنعتی ، خردل ، تاول زا ، اعصاب💀☠
گفت: استخر هم می رفتید؟ 💧
گفتم: آری ...
گفت: کجا؟
گفتم: اروند، کانال ماهی ، مجنون .🌊
گفت: سونا خشک هم داشتید ؟
گفتم: آری .
گفت: کجا؟
گفتم:تابستون سنگرهای کمین ،شلمچه، فکه ،طلائیه.
گفت: زیر ابرو هم برمی داشتید؟
گفتم: آری
گفت: کی براتون برمی داشت؟
گفتم: تک تیرانداز دشمن با تیر قناصه .
گفت: پس بفرمایید رژ لبم میزدید؟؟ گفتم: آری
خندید و گفت: با چی؟
گفتم: هنگام بوسه بر پیشونی خونین دوستان شهیدمان
سکوت کرد و چیزی نگفت...
🌹ياد و خاطره بسیجیان بی نام و بی ادعای دفاع مقدس
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
#کلیپتاثیرگذار👌 در این روزهای ملتهب و آشفته زمین، برای یاریِ #امام_زمان در رفع موانع ظهور، قدم اول
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_745391.mp3
4.51M
پرکشیدن به آغوش ستاره هاست...
پر باز کن 🕊...
شاید بتونی✨ستاره گمشده دلتو✨ پیدا کنی😌
https://eitaa.com/zandahlm1357
داستان زنده بگور کردن شیخ طبرسی
🔷قبر شيخ آماده بود و كنار آن تلي از خاك ديده مي شد. مردم اطراف قبر حلقه زدند.صداي گريه آنها هر لحظه زيادتر می شد.جسد شيخ طبرسي را از تابوت بيرون آوردندو داخل قبر گذاشتند.قطب الدين راوندي وارد قبر شد و جنازه را رو به قبله خواباند و در گوشش تلقين خواند.سپس بيرون آمد و كارگران مشغول قرار دادن سنگهاي لحد در جاي خود شدند.پيش از آنكه آخرين سنگ در جاي خود قرار داده شود، پلك چشم چپ شيخ طبرسي تكان مختصري خورد اما هيچ كس متوجه حركت آن نشد! كارگران با بيل هايشان خاكها را داخل قبر ريختند و آن را پر كردند. روي قبر را با پارچه اي سياه رنگ پوشاندند. آفتاب به آرامي در حال غروب كردن بود. مردم به نوبت فاتحه مي خواندند و بعد از آنجامي رفتند.شب هنگام هيچ كس در قبرستان نبود.شيخ طبرسي به آرامي چشم گشود.اطرافش در سياهي مطلق فرو رفته بود.بوي تند كافور و خاك مرطوب مشامش را آزار مي داد.
ناله اي كرد.دست راستش زيربدنش مانده بود.دست چپش را بالا برد.
نوك انگشتانش با تخته سنگ سردي تماس پيداكرد.با زحمت برگشت و به پشت روي زمين دراز كشيد.
كم كم چشمش به تاريكي عادت مي كرد.
بدنش در پارچه اي سفيد رنگ پوشيده بود.آرام آرام موقعيتي را كه در آن قرار گرفته بود درك مي كرد. آخرين بار حالش هنگام تدريس به هم خورده بود و ديگر هيچ چيز نفهميده بود.اينجا قبر بود! او رابه خاك سپرده بودند. ولي او كه هنوز زنده بود. زنده به گور شده بود. هواي داخل قبر به آرامي تمام مي شد و شيخ طبرسي صداي خس خس سينه اش را مي شنيد. چه مرگ دردناكي انتظار او را مي كشيد. ولي اين سرنوشت شوم حق او نبود. آيا خدا مي خواست امتحانش كند؟چشمانش رابست و به مرور زندگيش پرداخت. سالهاي كودكي اش رابه ياد آورد واقامتش درمشهد الرضا را. پدرش «حسن بن فضل » خيلي زوداورا به مكتب خانه فرستاد.از كودكي به آموختن علم و خواندن قرآن علاقه داشته وسالها پشت سرهم گذشتند. به سرعت برق و بادچشمانش راباز كرد.
چه سرنوشت شومي برايش ورق خورده بود.ديگر اميدي به زنده ماندن نداشت.
نفس كشيدن برايش مشكل شده بود.
هر بارکه هواي داخل گوررا به درون ريه هايش مي كشيد سوزش كشنده اي تمام قفسه سينه اش را فرا مي گرفت.
آن فضاي محدوددم كرده بودودانه هاي درشت عرق روي صورت وپيشاني شيخ را پوشانده بود.در اين موقع به ياد كار نيمه تمامش افتاده وچون ازاوايل جواني آرزو داشت تفسيري بر قرآن كريم بنويسد. چندي پيش محمد بن يحيي بزرگ آل زباره نيز انجام چنين كاري را از اوخواستار شده بود. اماهربار كه خواسته بوددست به قلم ببردونگارش كتاب راشروع كند، كاري برايش پيش آمده بود. شيخ طبرسي وجودخدارا درنزديكي خودش احساس مي كرد.مگر نه اينكه خداازرگ گردن به بندگانش نزديك تر است؟ به آرامي باخودش زمزمه كرد:خدايااگر نجات پيدا كنم، تفسيري بر قرآن توخواهم نوشت.خدایا مراازاين تنگنا نجات بده تا عمرم راصرف انجام اين كار كنم.ولی شيخ طبرسي درحال خفگی وزنده بگور شدن بود.پنجه هايش را درپارچه كفن فرو برد وغلت خورد. صورتش متورم شده بود.
امابه یکباره كفن دزد با ترس و لرز وارد قبرستان بزرگ می شود.بيلي دردست به سمت قبرشيخ طبرسي رفت.
بالاي قبر ايستاد و نگاهي به اطراف انداخت. قبرستان خاموش بودوهيچ صدايي به گوش نمي رسيد.پارچه سياه رنگ راازروي قبر كنارزدوبا بيل شروع به بيرون ريختن خاكها كرد.وقتي به سنگهاي لحدرسيد، يكي ازآنها را برداشت.صورت شيخ طبرسي نمايان شد.نسيم خنكي گونه هاي شيخ را نوازش داد. چشمانش راباز كردوبا صداي بلند شروع به نفس كشيدن كرد. كفن دزد جوان، وحشت زده مي خواست ازآنجا فراركند اما شيخ طبرسي مچ دست او را گرفت.
صبر كن جوان! نترس من روح نيستم. سكته كرده بودم. مردم فكر كردندمرده ام مرابه خاك سپردند. داخل قبربه هوش آمدم. تومامورالهي هستي....
آیامرا میشناسی؟
بله مي شناسم! شما شيخ طبرسي هستيد که امروز تشييع جنازه تان بود.
دلم مي خواست، دلم مي خواست زودتر شب شود و بيايم كفن شمارا بدزدم!
به من كمك كن ازاينجا بيرون بيايم.
چشمانم سياهي مي رود.بدنم قدرت حركت ندارد.
كفن دزد جوان سنگها را بيرون ريخته و پايين رفت وبدن كفن پوش شيخ طبرسي را بيرون آورده در گوشه اي خواباندو بندهاي كفن راباز كردو آن را به كناري انداخت.
مرابه خانه ام برسان. همه چيز به تو مي دهم. ازاين كار هم دست بردار.
كفن دزد جوان لبخند زدو بدون آنكه چيزي بگويد شيخ را كول گرفت وبه راه افتاد.
شيخ طبرسي به كفن اشاره كرد و گفت: آن کفن را هم بردار.
به رسم يادگاري! به خاطرزحمتي كه كشيده اي
خيلي وقت است به اين كار مشغولي؟
بله جناب شيخ. چندين سال است عادت كرده ام.ازاين كار توبه كن، خدااز سر تقصيراتت مي گذرد.آن دواز قبرستان خارج شدند
علامه طبرسی باکمک خداوند نذرش را ادا کردوکتاب گرانبهای تفسیرمجمع البیان را نوشت
https://eitaa.com/zandahlm1357
أَلَا بِذِڪْرِ اللَّهِ تَطْمَئِـنُّ الْقُلُــوبُ
✅
.......:
هیچ وقت به اولویتِ اولت نگو اولویت دوم!
▪️ گاهی ما در زندگی، در تعیینِ اولویتها اشتباه میکنیم. در حالیکه اولویتها، مسیر زندگی انسان را مشخص میکنند. بعضی چیزها (مثل یاریِ امام) را اگر از دست بدهی، دیگر با هیچ کارِ خیری نمیتوانی آن را جبران کنی. بهانه طِرماح، بردنِ آذوقه و امکانات برای خانوادهاش بود. قرار شد برود و زود بازگردد، اما پس از شهادتِ امام حسین رسید.
▫️ یا مثلاً بعضی از کسانی که میتوانند برای تعجیل در ظهور کاری بکنند، میگویند اول کارهای خودم را انجام دهم، اول به زندگی خود و خانوادهام سر و سامان بدهم و... بعد برای ظهور تلاش میکنم. در صورتی که اولویتِ کارهای ما، باید کار برایِ امام و تعجیل در ظهور باشد. بیش از هزار سال است که امام به غیبت رفته است. مگر ما کاری مهمتر از این که ظهورِ امام را نزدیک کنیم، داریم؟!
▪️ وقتی اولویتَت در زندگی، امام زمان باشد، میتوانی با تغییرِ نیّتها به همهی کارهایت رنگِ امام زمان بدهی. مثلاً اگر معلمی، نیّت کن همهی امورِ زندگیات برای امام باشد، حتی خواب و غذایت. مثلاً چنین نیتی: من میخوابم یا غذا میخورم تا انرژی داشته باشم، که بتوانم در کلاس، برای بچه شیعههای امام زمان، بهتر کار کنم.
📎 #توجیه_المسائل_کربلا ۱۳