eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
47.9هزار عکس
34.8هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در آن روز [قیامت] زبانها و دست ها و پاهایشان [به حرف می آیند و] به اعمالی که مرتکب شده اند گواهی می دهند. 📖 سوره نور، آیه 24 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
هر روز با امام رضا @zandahlm1357 @HashtominEmam آرشیو مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
پراكنده شدن ازدحام مردم با اشاره امام رضا (ع) بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ (فضيل بن سهل، معروف به (ذوالرياستين) (صاحب دو رياست: 1 - نخست وزير مأمون 2 - رئيس ارتش مأمون) مجوسي بود و به دست يحيي برمكي مسلمان شد و كم كم دست نشانده برمكيان در دستگاه خلافت بني عباس گرديد و در عصر خلافت مأمون (هفتمين خليفه عباسي) هم نخست وزير مأمون گرديد و هم فرمانده كل قواي ارتش مأمون شد. هنگامي كه مأمون ولايتعهدي را به امام رضا (ع) سپرد، فضيل بن سهل به مقام امام (ع) حسادت مي ورزيد و در فرصتهاي مختلف، عداوت خود را به امام (ع) آشكار مي كرد، از جمله در جريان نماز عيد (كه در داستان قبل بيان شد) همين شخص، مأمون را تحريك كرد كه پيام براي امام بفرستد تا نماز را نخواند و برگردد، سر انجام به مكافات دسيسه هايش رسيد و در شعبان سال 203 در حمام سرخس، توسط (غالب) دائي مأمون كشته شد (307) اينك به داستان زير توجه كنيد: ياسر خادم مي گويد: هنگامي كه مأمون از خراسان به قصد بغداد بيرون آمد، (فضيل ذوالرياستين) (براي بدرقه) بيرون آمد، من نيز همراه حضرت رضا (ع) بيرون آمدم، در يكي از منزلگاهها، نامه اي از جانب (حسن بن سهل) (برادر فضل) بدست فضل رسيد، در آن نوشته بود: (من از روي حساب نجوم دريافته ام كه تو در روز چهارشنبه فلان ماه، حرارت آهن و آتش را مي چشي، از اين رو عقيده من اين است كه در همان روز، با مأمون و حضرت رضا (ع) به حمام برويد و تو حجامت كني و روي دستت خون بريز، تا نحوست آن (حرارت آهن) از تو دور گردد). حسن بن سهل براي مأمون نيز، در اين باره نامه نوشت و از او خواست كه از حضرت رضا (ع) تقاضا كند تا باهم به حمام بروند. مأمون به حضور حضرت رضا (ع) نامه نوشت كه فردا به حمام برويم، امام رضا (ع) جواب داد: (من فردا حمام نمي روم و عقيده ندارم كه تو و فضل نيز به حمام برويد). مأمون بار ديگر نامه نوشت و از امام رضا (ع) در خواست كرد كه فردا به حمام برويم. امام رضا (ع) در پاسخ نوشت: من حمام نمي روم زيرا شب گذشته رسول خدا (ص) را در خواب ديدم به من فرمود: (فردا حمام نرو). از اين رو به عقيده من تو و فضل نيز فردا به حمام نرويد. مأمون براي حضرت نوشت كه راست مي گوئي و پيامبر (ص) نيز راست فرمود، من نيز فردا به حمام نمي روم، فضل خودش بهتر مي داند. ياسر مي گويد: وقتي كه شب شد، امام هشتم (ع) به ما فرمود: (آنچه را كه از حوادث تلخ امشب پديد مي آيد به خدا پناه مي برم). ما پيوسته اين سخن را مي گفتيم، وقتي كه حضرت رضا (ع) نماز صبح را (در اول وقت) خواند، به من فرمود: (برو پشت بام ببين آيا صدائي مي شنوي) ياسر مي گويد: به پشت بام رفتم، فريادي شنيدم و كم كم صداي شيون بلند شد، پائين آمدم و ديدم مأمون از آن دري كه از خانه اش به خانه امام رضا (ع) باز مي شود، به حضور امام رضا (ع) آمد و به امام گفت: (خدا به تو در مورد مرگ فضل، اجر دهد، او سخن شما را نپذيرفت و به حمام رفت و بر سرش ريختند و او را كشتند، سه تن از مهاجمين دستگير شده اند كه يكي از آنها پسر خاله او (فضل بن ذي القلمين) است.) ياسر مي گويد: سرداران و هواخواهان فضل در خانه مأمون اجتماع كردند و مي گفتند: مأمون او را غافلگير كرده و كشته است و ما بايد از او خونخواهي كنيم و آتش آورده بودند كه خانه او را بسوزانند. مأمون به حضرت رضا (ع) عرض كرد: (اي سرور من! اگر صلاح مي دانيد برويد و مردم را پراكنده كنيد.) ياسر مي گويد: امام سوار شد و به من فرمود: تو نيز سوار شو، با هم از خانه بيرون، آمديم، مردم فشار مي آوردند، امام رضا (ع) با دست اشاره كرد و فرمود: (تفرقوا تفرقوا: متفرق و پراكنده شويد). اشاره امام آنچنان اثر كرد، كه مردم به گونه اي شتابان باز مي گشتند و پراكنده مي شدند كه روي هم مي افتادند، آنحضرت به هر كس اشاره كرد، او با شتاب از آنجا رفت (308) اصول کافی📚 https://eitaa.com/zandahlm1357
🌸🎊🌸 🌸میلاد حسن(ع) 🎊خسرو دین است امشب 🌸شادی و سرور 🎊مؤمنین است امشب 🌸از یمن قدوم 🎊مجتبی(ع) طاعت ما 🌸مقبول خداوند مبین است امشب 🎊میلاد با سعادت حضرت امام حسن مجتبی (ع) مبارکــــــــَ باد 🌸 🎊🌸
☑️متن شبهه و سوال👇👇👇👇👇 اگر ممکن است این سوال را پاسخ دهید ایا ماجرای استغاثه بنی اسراییل و تعجیل در فرج و ظهور و بعثت حضرت موسی درست است یا ایراد روایی دارد ؟ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ✅متن پاسخ به شبهه👇👇👇👇👇 ❌این روایت مشکل داره اول روایت مشکل داره اول روایت رو نمیارن، فقط میگن بنی اسرائیل چهل سال استغاثه کرد و همین. اول روایت رو نمیگن که دلیلش چی بود .. ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 👤پاسخ دهنده: (👆جزو اساتید مهدویت ، پژوهشگر تاریخ و محقق) ☑️متن شبهه و سوال👇👇👇👇👇 لطفا یک کتاب در خصوص علائم ظهور معرفی کنید که هم جامع باشه و هم روایاتش مستند و قابل اعتماد باشه. و روایات ضعیف در خصوص علائم ظهور رو نداشته باشه. ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ✅متن پاسخ به شبهه👇👇👇👇👇 📒کتاب تأملی بر نشانه های حتمی ظهور، نویسنده استاد آیتی در بحث علائم حتمی ظهور، آن پنج تا حتمی مطالب را آورده و روایات قوی را هم آورده و روایات ضعیف را هم معرفی کرده. ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 👤پاسخ دهنده: (👆جزو اساتید مهدویت ، پژوهشگر تاریخ و محقق) 🆔
هنر آن است ڪه بمیرے پیش از آنڪه بمیرانندت و مبدا و منشا حیات آنانند ڪه چنین مرده‌اند... .......: @zandahlm1357
1_775657764.pdf
309.7K
📚 گزیده هایی از کتاب صد خاطره از شهید باکری 📝 9 صفحه https://eitaa.com/zandahlm1357
دخترکی با سنگ، بدنه ماشین پدرش را خراش میداد. پدرش از روی خشم چند ضربۀ محکم به دستش زد غافل از اینکه آچار در دستش است. در بیمارستان دخترک انگشتانش را از دست داد. دختر ‌‌از پدرش پرسید: پدر، انگشتانم کی رشد میکنند؟ پدر از ناراحتی حرفی نمیزد. نشست و به خراشهای روی ماشین نگاه کرد. دختر نوشته بود: «دوستت دارم بابا» عصبانیت و عشق حد و مرزی ندارد. مشکل امروز جهان این است که مردم استفاده میشوند و وسایل دوست داشته میشوند. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃 کسانی که به طرز سهل و ساده و بدون تحمل و رنج و زحمت در مقام جلب دوست بر آیند و بیان خوش و حسن خلق را پایه و اساس تحصیل دوست و جلب محبت قرار دهند ضرب المثل بالا در مورد آنان به کار برده شده می گویند " فلانی با آب حمام دوست می گیرد." از آداب دیگر در حمام عمومی خزینه دار قدیم این بود که اگر تازه واردی کسی از آشنایان و بستگان نزدیک و بزرگتر از خود را در صحن حمام می دید فورا به خدمتش می رفت و به منظور اظهار ادب و احترام او را مشت و مال می داد یا اینکه لیف صابون را به زور و اصرار از دستش می گرفت و پشتش را صابون می زد. سنت دیگر این بود که هر کس وارد خزینه حمام می شد به افرادی که شست و شو می کردند سلام میکرد و ضمنا در همان پله اول خزینه دو دست را زیر آب کرده کفی از آب خزینه بر می داشت و به یکایک افراد حاضر از آن آب حمام تعارف می کرد . برای تازه وارد مهم و مطرح نبود که افراد داخل خزینه از آشنایان هستند یا بیگانه به همه از آب مفت و مجانی تعارف می کرد و مخصوصا نسبت به افراد بیگانه بیشتر اظهار علاقه و محبت می کرد زیرا آشنا در هر حال آشناست و دوست و آشنا احتیاج به تعارف ندارند. اگر آدمی بتواند از بیگانگان با آب حمام دوست بگیرد کمال عقل و خردمندی است زیرا آب حمام آبی است بی قابلیت و تعارف آن هم تعارفی است که یکشاهی خرج بر نمی دارد . در هر صورت این رسم از قدیمترین ایام یعنی از زمانی که حمام خزینه به جای آب چشمه و رودخانه برای نظافت و پاکیزگی مورد استفاده قرار گرفت معمول گردید و چه بسا دوستی و صمیمیتی که از این رهگذر پایه گذاری شد و چه بسا افرادی که با آب حمام دوست گرفته اند. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
::YEKNET.IR:: - @Maddahionlin.mp3
3.45M
🌸 (ع) 💐به احترام تو از جا همه قیام می کنیم 💐برای دیدن روی تو ازدحام می کنیم 🎤مهدی 👏 https://eitaa.com/zandahlm1357