eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
49.7هزار عکس
36.3هزار ویدیو
1.7هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هر روز با امام رضا @zandahlm1357 @HashtominEmam آرشیو مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
.......: دزد كيسه محمد بن احمد نيشابوري گفت من در خدمت امير ابي نصر كه صاحب جيش (ارتش) بود بسيار مقرّب بودم و او به صحبت من خيلي راغب بود و از اين جهت مرا مورد احترام و اكرام مي‌كرد. ديگران بر من حسد مي‌ورزيدند تا اينكه روزي امير كيسه اي كه در آن سه هزار درهم داشت و مهر خود را بر آن زده بود بمن داد كه به خزانه برسانم من آن كيسه را با خود برداشته از نزد امير بيرون آمدم (فَجَلسْتُ فِي الْمَكانِ الذّيِ يَجْلِسُ فِيِه الحُجّابُ) در بين راه ديدم جمعي از حاجبان در آن محل نشسته اند من نيز نزد آنها نشستم و كيسه پول را در پيش روي خود گذاشتم. و با آنها گرم صحبت شدم. در اين بين يكي از غلام‌هاي امير كيسه را بطوري كه من ملتفت نشدم ربود و چون صحبت هايم تمام شد متوجه شدم كه كيسه نيست. مضطرب شدم و به تفحص برآمدم و با آن جماعت گفتم همه اظهار بي اطلاعي كردند. تفكر و تعمق و تحير زيادي مرا در خود فرو خواند كه چه بكنم تا اينكه بفكر افتادم كه والد من هر وقت كاري برايش پيش مي‌آمد و محزون مي‌شد به آقا علي بن موسي الرضا (ع) پناه مي‌برد و آن بزرگوار را زيارت مي‌كرد و نزد قبر شريفش دعا مي‌كرد و سپس همش و غمش و حزنش بر طرف مي‌شد. به خود گفتم من هم چنين كنم لذا عازم زيارت حضرت رضا (ع) شدم. روز بعد بحضور امير رفتم واز امير اجازه گرفتم كه به طوس بروم و گفتم شغلي در آنجا دارم گفت چه شغلي در طوس داري. گفتم غلامي داشتم كه فرار كرده و كيسه پول امير هم مفقود شده و گمان مي‌كنم كه كيسه را آن غلام به طوس برده. تا اين حرف را زدم امير گفت متوجه باش كه كاري نكني كه نزد من خائن محسوب شوي گفتم پناه مي‌برم بخدا از خيانت. امير گفت اگر رفتي و نيامدي كيست كه از عهده كيسه ما برآيد و ضمانت آن وجه بنمايد. گفتم اكنون با اجازه امير مي‌روم و هر گاه تا چهل روز ديگر بر نگشتم تمام ملك و خانه و اسباب مرا تصرف نما. بعد از اين سخن از نزد امير بيرون آمدم و بسوي مشهد حركت كردم بقصد زيارت حضرت رضا (ع) به مشهد شريف رسيدم و بحرم مطهر مشرف شدم زيارت نمودم و نزد سر مبارك آن حضرت خدا را خواندم واز پروردگار خواستار شدم كه مرا بر محل كيسه پول امير مطلع سازد در حال تضرع در همانجا خوابم برد. در عالم رويا مشرف بحضور مبارك پيغمبر (ص) شدم آن سرور فرمود (قُمْ فَقَدْ قَضَي اللّه عَزّوَجَلّ حاجَتَكَ) برخيز كه خداي متعال حاجت تو را برآورده ساخت. از خواب بيدار و جهت تجديد وضو رفته و برگشتم مشغول نماز شدم دوباره شروع بدعا و حاجت باز خوابم برد. اين بار هم حضرت رسول اكرم (ص) فرمود كيسه امير را غلام امير دزديده واسم غلام را نيز ذكر فرمود و نيز فرمود آن كيسه را بهمان قسمي كه مهر ابي نصر بر اوست آن غلام در خانه خود در زير آتش دان پنهان كرده. از خواب بيدار شدم و بسوي وطن حركت نمودم و سه روز قبل از ميعاد به محل خود رسيدم و بهمان حال سفر يكسره پيش امير رفتم و او را ملاقات كرده گفتم امير بداند كه حاجتم روا شده امير گفت الحمدلله بعد به منزل رفته و لباسم را تغيير و دوباره نزد وي رفتم. امير گفت بگو بدانم كيسه پول چه شد. گفتم كيسه پول نزد فلان غلام مخصوص خود امير است گفت كجاست من شرح حال را گفتم كه من براي حل مشكل خود به قبر حضرت رضا (ع) متوسل شدم و در خواب پيغمبر (ص) بمن چنين خبر داد كه كيسه نزد آن غلام است. از شنيدن اين سخن بدن امير به لرزه در آمد و فوراً فرمان داد تا غلام را حاضر كردند پس رو به او نمود گفت چه كرده اي كيسه اي را كه از نزد اين شخص ربوده اي. غلام انكار كرد امير او را تهديد كرد كه بزنند با اينكه عزيزترين غلامانش بود. من چون ملاحظه كردم كه بناي زدن اوست. گفتم اي امير اين امر محتاج به زدن او نيست زيرا كه پيغمبر خدا (ص) بمن خبر داده است كه محل كيسه در كجاست. گفت در كجاست گفتم در خانه خود او در زير كانون. پس امير همان وقت شخص صديقي را دستور داد تا به خانه غلام رفت واز زير آتش دان كيسه سر به مهر را آورد و نزد امير گذاشت. امير وقتي اين واقعه و كيسه مهمور خود را ديد خيلي خوشحال و خرسند شد. و مقام من نزد او بالاتر رفت. [۵۴]. اي مملكت طوس كه قدر و شرف افزون از عرش علا داده تورا قادر بيچون تو جنتي و جوي سناباد تو كوثر خاك تو بود عنبر و سنگت درّ مكنون چون ماهي از آب جدا مانده بميرد هركو كه شد از خاك روان بخش تو بيرون حق داري اگر بانگ انا الحق كشي از دل چون مظهر حق آمده در خاك تو مدفون فرمان ده كونين رضا زاده موسي كش جمله آفاق بود چاكر و مفتون هشتم در رخشنده درياي امامت كو راست روان حكم بنه گنبده گردون ليلاي جمالش چو كند جاي بعمل عاقل شود از ديدن اومات چو مجنون بر خويش ببالند چو در حشر ملائك فرياد بر آرند كه اين الرضويون https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
☑️متن شبهه و سوال👇👇👇👇👇 این منظورش چیه مثل شتر باش نه شیر بده نه سواری..؟! ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ✅متن پاسخ به شبهه👇👇👇👇👇 👈🏻می گوید مثل «كَابْنِ اللَّبُونِ‏»، عرب به شتر دو ساله می گوید، شتر دو ساله شتری هست که نه شیر دارد، نه کوهانی دارد که بشود پشتش سوار شد. یعنی نه جناح راست، نه جناح چپ نمی توانند از آن سوء استفاده کنند. یعنی در فتنه ها طوری باش... ⚠️البته این به این معنا نیست که سکوت کنی، به این معنا نیست! 👌🏻منظور این است که در فتنه ها طوری عمل کن که هیچ جناحی نتواند از تو سوء استفاده بکند، چه جناح کند رو، چه جناح تند رو! میانه باش، وسط باش، اما وسط میدان باش.‌ وسط میدان باش کارهای خودت را انجام بده، اما طوری عمل نکن که دشمن از تو سوء استفاده کند. ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 👤پاسخ دهنده: (👆جزو اساتید مهدویت ، پژوهشگر تاریخ و محقق)
هنر آن است ڪه بمیرے پیش از آنڪه بمیرانندت و مبدا و منشا حیات آنانند ڪه چنین مرده‌اند... .......: @zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📗 معرفی کتاب کتاب دفاع مقدس در کلام امام خامنه ای(مدظله العالی) 👇دریافت pdf کتاب ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 🌐 www.serajnet.org
defamoghadas.pdf
1.73M
📥 دریافت کتاب دفاع مقدس در کلام امام خامنه ای(مدظله العالی) ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هيچ وقت از خودمون پرسيديم قيمت يه روز زندگي چنده ؟ ما که قيمت همه چيز رو با پول مي سنجيم تا حالا شده از خدا بپرسيم : قيمت يه دست سالم چنده؟ يه چشم بي عيب چقدر مي ارزه ؟ چقدر بايد بابت اشرف مخلوقات بودنمون پرداخت کنيم ؟ قيمت يه سلامتي فابريک چقدره؟ وخيلي سوال ها مثل اين... ما همه چيز را مجاني داريم و شاکر نيستيم خدايا براي تمام نعمتهايت سپاس❤️