eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
47.9هزار عکس
34.8هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......: اين دوره، دوره ي ذخيره ي نيروي محركه ي تاريخ و الهامبخش امم است. وعده ي ظهور قومي را كه «اذلّة علي المؤمنين اعزّة علي الكافرين يجاهدون في سبيل اللَّه و لايخافون لومة لائم» (۱) باشند، در سيماي پارسايان شب و شيران روز مي‌توان مشاهده كرد كه در اين دوران، معركه ي جنگي نابرابر را ميداندار بودند و قدرت الهي را در فتوحات فجر و ظفر و كربلا و خيبر نمودند و ثبات قدمشان، آيات فتح را تفسيري روشن بود و همت بلند و عزم راسخشان، اراده ي الهي را مظهري آشكار. اما آنچه از اين مرحله باقي ماند، جز خسران و شكست براي دشمن و سربلندي و افتخار براي ايران اسلامي نبود. صدور قطعنامه ي ۵۹۸ در سال ۱۳۶۶، عكس العمل ناگزيري بود كه در برابر شكستهاي رژيم متجاوز عراق، از سوي قدرتهاي حمايت كننده ي او زمينه سازي شد و از شوراي امنيت صادر گشت. اين قطعنامه كه زير فشار سهمگين رزمندگان اسلام بر پيكر دشمن صادر شد، سندي است كه شعار دفاع مقدس ما در آن تأمين گرديده بود و اجراي كامل آن، دشمن را به شكست قطعي مي‌رسانيد و لذا هرگز جمهوري اسلامي آن را رد نكرد. آنچه براي ايران اسلامي مطرح و موجب عدم شتاب در قبول آن مي‌شد، اصرار بر تنبيه متجاوز به قدر كافي در ميدانهاي نبرد و نيز بي اعتمادي در اجراي ميثاقهاي بين المللي توسط قدرتهاي بزرگ بود. از صدور قطعنامه تا قبول رسمي آن از سوي جمهوري اسلامي، دنيا شاهد سنگينترين ضربات نيروهاي اسلام بر دشمن و فتوحات بزرگ رزمندگان ما بر دشمن در جبهه‌هاي جنگ از سويي و فشارهاي همه جانبه از سوي حاميان رژيم عراق عليه ايران اسلامي از سوي ديگر بود. حصر اقتصادي، حمله به تأسيسات ما در خليج فارس و تمركز بي سابقه ي نيروهاي نظامي امريكا و ناتو در اطراف مرزهاي آبي و هوايي و حتّي تجاوز به آنها، بخشي از اين فشارها بود؛ به طوري كه تقريباً هيچ فشار ممكن باقي نماند، مگر آن كه بر ملت ايران وارد شد و رژيم امريكا تقريباً به طور مستقيم وارد صحنه شد. تهديدها، بمبارانهاي وسيع شيميايي و جنايت حمله به شهرها و هواپيماي مسافربري و كشتي غيرنظامي و اثبات اين كه استكبار در حمايت از عراق آمادگي براي دست يازيدن به هر جنايتي دارد، بخشي از حوادث اين دوران است و جا دارد در موقع مقتضي، اين حقايق هشداردهنده براي ملت ايران شكافته و برملا گردد. قبول قطعنامه ي ۵۹۸ از سوي جمهوري اسلامي و رهبر عظيم الشّأن فقيد آن، توطئه ي وسيع دشمن را بار ديگر با هدايت الهي به خود او برگرداند و دشمن را كه تحت شعار صلح طلبي، به هر جنايتي دست مي‌زد، خلع شعار كرد. شايد مشيت الهي بر اين بود كه با قبول قطعنامه، حقانيت جمهوري اسلامي بيش از پيش در جهان آشكار شود و ملت ايران به هدفهاي اساسي خود در سطح بين المللي نزديكتر گردد. با اين ابتكار جمهوري اسلامي، دشمن در دو راهي شكست قرار گرفت: اگر اجرا شود، ايران اسلامي به خواسته‌هاي خود رسيده است و اگر اجرا نشود، داعيه ي هميشگي جمهوري اسلامي مبني بر لزوم قطع ريشه ي تجاوز و رابطه ي ميان تجاوزِ عراق و حاكميت سلطه در جهان و اين كه رژيم عراق در ادعاي صلح طلبي صداقت نداشته است، به اثبات مي‌رسد و بي اعتمادي به قرارهاي ساخته ي قدرتها كه جمهوري اسلامي همواره مدعي آن بوده است، در ميان ملتها رايج خواهد شد و آنها را بر تكيه ي فقط به نيروي خويش، تشويق خواهد كرد. حكام سبكسر عراق كه در طول جنگ عملاً نشان داده اند از تشخيص مصالح عاجزند، اين بار نيز زيانبارترين راه را گزيدند؛ يعني ابتدا با حمله به ايران و نديده گرفتن شعارهاي خود در قبول قطعنامه، بي اعتباري سخن و عمل خود را به ديرباورترين اشخاص هم ثابت كردند و البته وقتي با حضور بي نظير رزمندگان در جبهه، مجبور به عقب نشيني در بخش عظيمي از مرزها شدند، يك بار ديگر آزموده را آزمودند. .... https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مقام معظم رهبري «در آيينه ي خاطرات و نظرات بزرگان» نويسنده: علي اصغر لطفي ? گذار تقويم، بيست و هشتم صفر سال ۱۳۱۸ هجري شمسي را نشان مي‌داد كه منزل محقّر و ساده ي حاج سيّد جواد با تولّد سيّد علي كه دومين فرزند خانواده بود حال و هواي تازه اي يافت. حاج سيّد جواد از علماي زاهد و بنام مشهد بود كه سال‌ها در اين شهر منبع فيوضات بسياري براي طلّاب به شمار مي‌رفت. آقا سيّد علي دوران كودكي را در دامان مادري كه از شيفتگان خاندان اهل بيت اطهار (عليهم السلام) بود، گذراند و به تدريج با ملكات اخلاقي يك خانواده ي روحاني و اهل علم خو گرفت و آشنا شد. پدر ايشان، حجت الاسلام حاج سيّد جواد خامنه اي مادرشان صبّيه ي حجت الاسلام و ا لمسلمين سيد هاشم نجف آبادي سعي بليغي در تربيت فرزند خود داشته و در دوران طفوليت زمينه ي شناخت و آشنايي او را با معارف اسلامي فراهم ساختند. توضيح اين كه خانواده در اسلام، يك اساس مستحكم دارد كه مبناي تربيت و سعادت دنيا و آخرت فردي و اجتماعي است. چون يك فرزند كه در دامان پاك خانواده، تربيت درست و ايماني شده است موجب نجات يك ملّت و بلكه فراتر از آن مي‌گردد و برعكس، تربيت ناصلاح و غير ديني خانواده موجبات انحرافات يك ملّت و فراتر از آن را فراهم مي‌آورد. مقام معظّم رهبري حوزه‌هاي علميّه، امروز ركن نظام اسلامي، يعني ولي فقيه امّت اسلامي هستند. ركني كه منادي نجات همه ي انسان‌ها از ظلمت‌ها به نور است. مقام معظم رهبري مبناي تربيت ايماني و آشنايي با توحيد خود را از خانواده مي‌دانند: «عرض كنم كه من از دوره ي نوجواني – يعني همان دوراني كه تازه از دبستان بيرون آمده و طلبه شده بودم – به دعا و توجّه و اين‌ها خيلي اهتمام مي‌ورزيدم؛ اما اين را كه چه تصّوري از خدا داشتم، الان نمي توانم چيزي به ياد بياورم كه درباره ي خدا چگونه فكر مي‌كردم، كما اينكه انسان درباره ي ذات مقدّس پروردگار هم نبايد خيلي فكر كند و راجع به ذات مقدّس پروردگار، در فكر فرو برد. وجود خداي متعال، يك وجود بديهي و روشن و واضحي است كه همه ي وجود يك انسان، به او گواهي مي‌دهد؛ يعني اگر انسان دچار وسوسه نشود و خودش را در وسوسه‌ها غرق نكند، ذهن انسان، دل و جان انسان به وجود خدا گواهي مي‌دهد، واقعاً وجود خدا حتّي به برهان و استدلال، احتياج ندارد؛ اگرچه برهان و استدلال زيادي هم در مورد پروردگار هست. آنچه كه آن وقت براي من مطرح بود عملاً وجود داشت، اين بود كه اهل دعا و ذكر و دعاهاي مأثور و اعمالي كه وارد شده بود، بودم. مثلاً يادم است هنوز بالغ نبودم كه اعمال روز عرفه را بجا آوردم، اعمال آن روز، طولاني هم هست – لابد آشنا هستيد؛ خيلي از جوانان با آن اعمال آشنا هستند – چند ساعت طول مي‌كشد. اعمال، از بعد از نماز ظهر وعصر شروع مي‌شود؛ و اگر انسان بخواهد به همه ي آن اعمال برسد، شايد تا نزديك غروب – روزهاي نه چندان بلند – به طول مي‌انجامد. آن وقت من يادم است كه با مادرم – چون مادرم هم خيلي اهل دعا و توجّه و اعمال مستحبي و اينها بود – مي‌رفتيم يك گوشه ي حياط كه سايه بود – منزل ما حياط كوچكي داشت – آنجا فرش پهن مي‌كرديم چون مستحب است كه زير آسمان باشد- هوا گرم بود؛ آن سال‌هايي كه الان در ذهنم مانده، يا تابستان بود، يا شايد پائيز بود، روزها نسبتاً بلند بود. در آن سايه مي‌نشستيم و ساعت‌هاي متمادي، اعمال روز عرفه را انجام مي‌داديم. هم دعا داشت، هم ذكر و هم نماز، مادرم مي‌خواند، من و بعضي از برادر و خواهرها هم بودند، مي‌خوانديم. دوره ي جواني و نوجواني من اين گونه بود؛ دوره ي انسي با معنويات و با دعا و اين ها. البتّه ماها آن وقت از يك امتياز برخوردار بوديم كه اگر آن امتياز، امروز در جواني باشد، دعا و ذكر و نماز براي او شيرين خواهد بود و مطلقاً خسته كننده نخواهد بود؛ و آن توجّه به معاني است. ببينيد هر كسي كه از نماز خسته مي‌شود، يا معناي نماز را نمي داند، يا توجّه نمي كند؛ و الاّ اگر كسي معناي نماز را بداند و به نماز هم توجّه بكند، امكان ندارد از نماز خسته بشود، اصلاً امكان ندارد. ۱ مقام معظّم رهبري، هنگامي كه با سؤال مجدّد جوانان مبني بر چگونگي شناخت خود از خداوند مواجه مي‌شوند و مي‌بينند كه نوع انتظار جوانان، استدلال‌هاي علمي است و گويا تنها از اين دريچه است كه مي‌توان به توحيد و شناخت خداوند رسيد و به اعمال عبادي و ا يماني قلبي كه از كودكي و در خانواده آغاز مي‌گردد و دريچه ي مطمئن معرفت ديني است، توجّه كمتري مي‌شود، مجدّداً تأكيد مي‌كنند كه: «البته من به صورت ايماني، از خانواده گرفتم؛ و به صورت معرفتي، بعدها با فكر و با مطالعه ي كتاب‌هاي استدلالي، توانستم به معرفت استدلالي دست پيدا كنم. ... https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⭕️چرا به حرکت دادن در بستر خواب به پهلوی راست و چپ اشاره فرموده ؟؟!! « و می پنداری که ایشان بیدارند در حالی که خفته اند و آنها را به پهلوی راست و چب می گردانیم... .»( سوره کهف آیۀ – 18 )
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞فتو کلیپ 📖تلاوتی کوتاه وبی نظیر از سور:ضحی انشراح 💠استاد:شحات محمد انور
هر روز با امام رضا @zandahlm1357 @HashtominEmam آرشیو مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
.......: امام با كلام خود نورى در دل مرد سرگردان روشن كرد: پدرم از پدرانش از رسول (ص) نقل كرد كه فرمود: « كسى كه به سخنان كسى گوش دهد، او را پرستيده است. پس اگر گويند از خدا سخن گويد، او خدا را پرستيده است و اگر از اهريمنى سخن گويد، شنونده، شيطان را پرستيده است. اى پسر محمود! هر گاه مردم به راست يا چپ مى روند، تو راه ما را بپيماى. آن كه همراه ما باشد، ما او را همراهى مى كنيم. آن كه از ما جدا شود، ما او را رها مى كنيم. كم ترين چيزى كه باعث مى شود انسان از دين خارج شود، آن است كه به (دروغ) بگويد: اين سنگ ريزه هسته خرما است. بعد، به اين ديدگاه يقين مى يابد و از كسى كه با حرفش مخالفت كند، بيزار مى شود. اى پسر محمود آن چه را كه گفته ام، حفظ كن. نيكى اين جهان و آن جهان را در آن چه كه گفته ام، گرد آورده ام. (۷۰) ابراهيم به راه افتاد. پرتوهاى محبّت در دلش مى تابيد. ديگران مى دانستند كه او تا حقيقتى را نفهمد، آن را نمى پذيرد. مرجئه، (۷۱) معتزله و خوارج كجا و چنين سخنانى كجا؟ سخنانى كه در جاده تاريك، چلچراغ بودند. » رجاء نزديك آمد تا بخشى از وظيفه اى را كه در اين سفر داشت، به اطلاع امام برساند. از طرف خليفه به من دستور داده شده است كه شما بايد تنها به مرو سفر كنى. مسير از راه بصره و سپس شيراز مى گذرد. امام، نگاه خداحافظى به كعبه افكند. دسته اى كبوتر به آرامى پرواز مى كردند. امام زير لب زمزمه مى كرد: « مردمان بى ريشه، پيامبران را كشتند. » (۷۲) دو روز ديگر گذشت و كاروان مهياى رفتن شد. لحظه خداحافظى مرد مكّى و مدنى از سرزمين كودكى به سرزمين خاستگاه خورشيد فرا رسيد. امام ايستاد تا با خانواده اش وداع كند. سخنانش با خواهرش به درازا كشيد. تو گويى رازهاى بس مهم را به او مى سپرد. بيش از هركسى، كودكان بى تابى مى كردند. صداى گريه هايى برخاست؛ صداهايى مانند آواى آب درون ناودان‌ها در موسم باران. حاضران امام را اندهگين مى ديدند؛ اما راز اين اندوه را نمى دانستند. تنها دريافته بودند كه امام به وليعهدى علاقه اى ندارد. امام فرمودند: « اگر آدمى (ايمان) خويشتن را از دست دهد و جهانى را به دست آورد، چه سودى دارد؟ » صداى شترها بر همهمه آنان چيره شد. در آن لحظه مكه به بندرى مى مانست كه مرغان دريايى سپيد، آن جا را بى بازگشت ترك مى كردند. https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هر روز با امام رضا @zandahlm1357 @HashtominEmam آرشیو مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
.......: طلبه بحريني سيد جليل سيد محمد موسوي خادم روضه منوره رضويه كه بيشتر اوقات به زيارت عتبات ائمه (عليهم السلام) در عراق مشرف مي‌شد فرمود: سيدي صالح در كاظمين بمن فرمود خوشا بحال تو كه از خدمتگذاران و خدام عتبه مقدسه سلطان خراسان هستي، زيرا كه كار دنيا و آخرت من به بركت وجود مبارك آن حضرت اصلاح گرديد و من از آن بزرگوار حكايتي دارم و آن اين است: من در بحرين در مدرسه مشغول تحصيل علم بودم و در نهايت فقر و سختي مي‌گذرانيدم تا اينكه روزي به جهت شغلي از مدرسه بيرون آمدم ناگهان چشمم به دختري آفتاب طلعت افتاد و او تازه از حمامي كه برابر مدرسه بود بيرون آمد. من تا او را ديدم عشق او در دل من جاي گرفت و محو جمال او شدم. غافل از اينكه او دختر شيخ ناصر لؤلؤي است كه متمول تر از او در بحرين نيست. با جمله صورت آن پري رخسار از نظرم نمي رفت و از مطالعه و مباحثه و عبادت بازماندم. تا اينكه خبردار شدم كه جماعتي عزم زيارت امام غريبان و ضامن بي كسان حضرت رضا (ع) دارند. من با خود گفتم كه دواي اين درد جانكاه تو از دربار آن حضرت به درمان مي‌رسد و تو بايد شربت اين مرض سخت خود را از شربت خانه آن سرور بدست آوري. لذا من هم با آن جماعت حركت كرده و روبراه نهادم تا اينكه در اول ماه مبارك رمضان به آستان قدس آن بزرگوار مشرف شدم. شب شد در عالم خواب خدمت آن حجت حق حضرت ثامن الائمه (ع) رسيدم. آن حضرت بمن فرمود تو در اين ماه مهمان مائي و بعد از آن تو را روانه بحرين مي‌نمائيم و حاجت تو را برمي آوريم. چون بيدار شدم يك نفر بمن سه تومان بعنوان هديه داد و من تمام ماه مبارك رمضان را به وظائف طاعات و عبادات قيام مي‌نمودم تا اينكه ماه مبارك رمضان به آخر رسيد آنگاه خدمت آن حضرت مشرف شدم و آن سرور را وداع نمودم و از روضه مطهره بيرون آمدم تا اينكه به پائين خيابان رسيدم ناگهان از طرف راست خود كسي مرا باسم صدا زد. و به من گفت الا ن خواب بودم و در عالم خواب خدمت حضرت رضا (ع) مشرف گرديدم. آن حضرت به من فرمود طلبي كه از فلان شخص داري و از وصول آن مأيوس شده اي من آن وجه را بتو مي‌رسانم به شرط آنكه يك اسب و ده تومان بدهي به آن كسي كه الا ن كه بيدار مي‌شوي و از خانه بيرون مي‌روي به درخانه با تو مصادف خواهد شد پس آن مرد به فرموده امام (ع) عمل كرد يك اسب و ده تومان بمن داد و من سوار شدم و از شهر خارج گرديدم. چون به منزل اول كه آنجا را طرق مي‌گويند رسيدم تاجري بمن رسيد كه بواسطه سدّ راه در آنجا متحير بود و امام هشتم (ع) را در خواب ديده بود كه آن حضرت به او فرموده بود كه اگر منافع فلان پانصد تومان خودت را به فلان سيد بحريني كه فردا به فلان هيئت و لباس مي‌آيد بدهي من تو را به صحت و سلامت به مقصدت مي‌رسانم و درباره تو نيز شفاعت خواهم كرد. آن تاجر تا مرا ملاقات كرد با من مصاحبت نمود و با هم حركت كرديم تا رفتيم به اصفهان سپس آن تاجر صد تومان بمن داد و من از آن وجه اسباب دامادي خود را فراهم كردم و روبراه نهاده و به سلامتي وارد بحرين شدم و رفتم در همان مدرسه اي كه قبلا بودم ساكن شدم. چند روز گذشت ناگهان ديدم شيخ ناصر لؤلؤئي كه پدر همان دختر است با حشم و خدم خود وارد مدرسه شد و يكسره نزد من آمد و خودش را روي دست و پاي من انداخت كه ببوسد من در مقام امتناع برآمدم. گفت چگونه دست و پاي تو را نبوسم و حال آنكه من به بركت تو داخل در شفاعت حضرت رضا (ع) شده ام. زيرا من ديشب گذشته در خواب خدمت آن بزرگوار مشرف شدم آن حضرت به من فرمود كه اگر شفاعت مرا مي‌خواهي بايد فردا بروي به فلان مدرسه و فلان حجره كه سيدي از اهل اين شهر به زيارت من آمده بود و حال برگشته و دختر تو را خواهان است. اگر دخترت را به او بدهي من شفيع تو مي‌شوم در روزي كه لا ينفع مال و لا به نون اين بود كه شيخ ناصر آن دختر را بمن تزويج كرد. بعد از آن باز امام هشتم (ع) را در خواب ديدم فرمود برو بسوي نجف سپس من به نجف رفتم و يكسال در آنجا توقف نمودم. باز آن بزرگوار را در عالم رؤيا زيارت كردم كه فرمود يكسال در كربلا باش و يك سال در كاظمين تا باز امر من بتو برسد. و اينك من در كاظمين هستم تا اينكه يك سال تمام شود و بعد چه امر فرمايد. [۶۹]. اي ولي حق توئي چو روح روانم من ز جوار تو دور مي‌نتوانم هجر تو چون مي‌برد زتاب و توانم گوشه ابروي تست منزل جانم بهتر از اين گوشه پادشاه ندارد https://eitaa.com/zandahlm1357
☑️متن شبهه و سوال👇👇👇👇👇 من جایی خوندم که از کل مردم دنیا در هنگامه ی ظهور فقط یک سوم باقی میمونه میخواستم بدونم تا چقدر صحت داره؟ تکلیف این آدمهای فاسد از هر لحاظ قاتل و همین آدمهای دور و بر ما که ظاهرا مسلمان هم هستن چی میشه، بعضی ها همین الان به بدترین کارها دست میزنن دل آدمو میسوزونن مقدسات و مسخره میکنن امام رحمة الله علیه رو و مقام معظم رهبری رو به بدترین وجه هتک حرمت میکنن و قصد توبه هم ندارن... به هرحال شاید شما چیزی بفرمائید دلمون آروم بشه البته من خودم رو اینجور که باید و شاید مبرا از خطا نمیدونم ولی، هرگز هم مثل اینا رفتار نکردم! ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ✅متن پاسخ به شبهه👇👇👇👇👇 ☝️🏻اولا این تعداد کشت و کشتار که صحیح نیست. 🔸نکته بعد اینکه امام بعداز ظهور وقتی تشریف بیاورند اتمام حجت می کنند با خیلی ها، راه حق را نشان می دهند راه باطل را نشان می دهند و آنجا بسیاری از مردم سمت حضرت می آیند، چرا؟ چونکه دیگر راه حق را می بینند و متوجه می شوند آن چیزها و اعتقادات غلطی که داشتند غلط است، به این توجه می رسند. وقتی به این توجه رسیدن خودشان کم کم به مسیر حق می آیند. 👈🏻بعد یک عده ای می مانند که لجوج و لجباز هستند که آنجا دیگر حساب کارشان بحثش فرق می کند. ولی در کل امام پس از ظهور خودش اتمام حجت می کند و بسیاری از مردم هم با اتمام حجت امام، به سمت امام می آیند. ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 👤پاسخ دهنده: (👆جزو اساتید مهدویت ، پژوهشگر تاریخ و محقق)
هنر آن است ڪه بمیرے پیش از آنڪه بمیرانندت و مبدا و منشا حیات آنانند ڪه چنین مرده‌اند... .......: @zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا