moraghebat18.m4a
25.15M
🎧 سلسله جلسات صوتی
🌙 #شرح_کتاب_المراقبات
(دستورات ماه مبارک رمضان)
۱۴۰۱/۱/۱ جلسه هجدهم
🌗موضوع:
#نیت_سحر_افطار
#علم_عمل
#نتیجه_پذیرش_جزیی_خداوند
#علامت_ورود_به_این_ماه
👤استاد سپیدنامه
🕗 زمان فایل: ۵۱ دقیقه
📖مجموعه علوم معرفتی قرآنی هاد
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
صفحه
من نهج البلاغه میخوانم
https://eitaa.com/zandahlm1357
🌴#کلمات_قصار_نهج_البلاغه
🌹#حکمت_شماره_198
و قال عليهالسلام
لَمَّا سَمِعَ قَوْلَ الْخَوَارِجِ:«لَا حُكْمَ إِلَّا لِلَّهِ»:
كَلِمَةُ حَقٍّ يُرَادُ بِهَا بَاطِلٌ.
امام عليه السلام هنگامى كه اين سخن خوارج را كه مىگفتند «لا حكم الا لله»
(حكم مخصوص خداست) شنيد فرمود:«سخن حقى است
كه معنى باطلى از آن اراده شده است»
شرح و تفسير
باطل در لباس حق
امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانهاش هنگامى كه اين سخن خوارج را كه مىگفتند «لا حُكْمَ إلَّا لِلّهِ» (حكم مخصوص خداست) شنيد فرمود:«سخن حقى است كه معنى باطلى از آن اراده شده است»؛ (لَمَّا سَمِعَ قَوْلَ الْخَوَارِجِ لَا حُكْمَ إِلَّا لِلَّهِ كَلِمَةُ حَقٍّ يُرَادُ بِهَا بَاطِلٌ) .
اشاره به اين كه سخن حق است و برگرفته از آيات قرآن مجيد؛ ولى خوارج معناى آن را تحريف مىكنند به گونهاى كه سر از باطل بيرون مىآورند. پيش از اينكه اين سخن را شرح بدهيم به سراغ روايتى مىرويم كه قاضى نعمان مغربى در كتاب شرح الاخبار آورده است. او مىگويد: على عليه السلام از صفين باز گشته بود و در مسجد مشغول بيان خطبهاى بود كه يك نفر از گوشۀ مسجد شعار «لا حُكْمَ إلَّا لِلّهِ» را سر داد. امام عليه السلام سكوت كرد و پاسخى نداد. مقدارى گذشت نفر دومى همين شعار را از گوشۀ ديگر سر داد. باز امام عليه السلام اعتنايى نكرد. سرانجام جمعى (از خوارج كه در مجلس حضور داشتند) با هم اين شعار را سر دادند. امام عليه السلام فرمود: اين سخن حقى است كه ارادۀ باطل از آن شده است. ما سه امتياز به شما (خوارج) مىدهيم: شما را از شركت در مساجد و نماز خواندن (با ما) باز نمىداريم و تا زمانى كه (با ما) هم دست باشيد سهم شما را از بيتالمال مىدهيم و اگر آغازگر جنگ نباشيد ما آن را آغاز نخواهيم كرد، سپس فرمود:
«وَ أشْهَدُ لَقَدْ أخْبَرَنِى النَّبىُّ الصّادِقُ عَنِ الرُّوحِ الْأمينِ عَنْ رَبِّ الْعالَمينَ أنَّهُ لا يَخْرُجُ عَلَيْنا مِنْكُمْ فِئَةٌ قَلَّتْ أوْ كَثُرَتْ إلّاجَعَلَ اللّهُ عَزَّ وَ جَلَّ حَتْفَها عَلى أيْدينا ؛گواهى مىدهم به خدا سوگند پيامبر راستگو از فرشتۀ وحى روح الامين به من خبر داد كه گروهى از شما چه كم باشد چه زياد بر ما خروج نمىكند مگر اينكه مرگشان به دست ما خواهد بود». ١
توضيح: همانطور كه قبلاً اشاره شد، امام عليه السلام اين كلام را بعد از جنگ صفين و پس از داستان حكمين ايراد فرمود. با اينكه داستان حكميت بر امام عليه السلام تحميل شد ولى جمعى كه بعداً به عنوان خوارج ناميده شدند بر امام عليه السلام خرده گرفتند كه چرا مسئلۀ حكميت را پذيرفته است با اينكه كه قرآن مجيد مىگويد:«حكم مخصوص خداست». اين در حالى است جملۀ پيشگفته كه در سه جاى از قرآن آمده با قرائنى كه قبل و بعد از آن است هيچگونه ارتباطى به ادعاى خوارج ندارد.
قرآن در سورۀ «انعام» آيۀ ٥٧ خطاب به پيغمبر صلى الله عليه و آله مىگويد: «قُلْ إِنِّي عَلى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَ كَذَّبْتُمْ بِهِ ما عِنْدِي ما تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ إِنِ الْحُكْمُ إِلاّ لِلّهِ يَقُصُّ الْحَقَّ وَ هُوَ خَيْرُ الْفاصِلِينَ» ؛بگو من دليل روشنى از پروردگارم دارم ولى شما آن را تكذيب كردهايد. آنچه شما (از عذاب الهى) دربارۀ آن شتاب مىكنيد در اختيار من نيست حكم و فرمان تنها از آنِ خداست حق رااز باطل جدا مىكند و او بهترين جداكنندۀ (حق از باطل) است».
در آيۀ ٤٠ از سورۀ «يوسف» نيز در پاسخ بتپرستان كه اسمهاى بىمسمايى را بر بتها نهاده بودند مىفرمايد: «ما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِهِ إِلاّ أَسْماءً سَمَّيْتُمُوها أَنْتُمْ وَ آباؤُكُمْ ما أَنْزَلَ اللّهُ بِها مِنْ سُلْطانٍ إِنِ الْحُكْمُ إِلاّ لِلّهِ أَمَرَ أَلاّ تَعْبُدُوا إِلاّ إِيّاهُ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النّاسِ لا يَعْلَمُونَ» ؛آنچه غير از خدا مىپرستيد، جز اسمهايى (بىمسمّا) كه شما و پدرانتان آنها را (خدا) ناميدهايد، نيست؛ خداوند هيچ دليلى بر آن نازل نكرده؛ حكم تنها از آن خداست؛ فرمان داده كه غير از او را نپرستيد.
اين است آيين ثابت و پايدار؛ ولى بيشتر مردم نمىدانند».
روشن است كه حكم در اين آيه اشاره به فرمان الهى در امر توحيد و مبارزه با شرك و مانند آن است.
همچنين در آيۀ ٦٧ سورۀ «يوسف» از زبان يعقوب پيغمبر مىگويد: «وَ قالَ يا بَنِيَّ لا تَدْخُلُوا مِنْ بابٍ واحِدٍ وَ ادْخُلُوا مِنْ أَبْوابٍ مُتَفَرِّقَةٍ وَ ما أُغْنِي عَنْكُمْ مِنَ اللّهِ مِنْ شَيْءٍ إِنِ الْحُكْمُ إِلاّ لِلّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَ عَلَيْهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُتَوَكِّلُونَ» ؛و (به هنگام حركت، يعقوب) گفت: پسران من؛ همگى از يك در وارد نشويد؛ بلكه از درهاى مختلف وارد گرديد (تا توجه مردم به سوى شما جلب نشود)؛ و (من با اين دستور،) نمىتوانم تقدير حتمى الهى را از شما دفع كنم! حكم و فرمان، تنها از آنِ خداست! بر او توكّل كردهام؛ و همه متوكّلان بايد بر او توكّل كنند!».
حكم در اين آيه نيز اشاره به اين است كه اگر من به سراغ عالم اسباب مىروم و به شما دستوراتى مىدهم تا گرفتار چشم زخم تا توطئۀ مخالفان نشويد، بايد بدانيد كه مسبب الاسباب حقيقى خداست و بايد به او توكل كنيد.
قرآن مجيد در مسئلۀ اختلاف دو همسر با يكديگر دستور مىدهد كه حَكَمى از سوى مرد و حَكَمى از سوى زن انتخاب شود تا بنشينند و تصميم عادلانهاى بگيرند و به اختلاف ميان آنها پايان دهند.
اصولاً كار تمام قضات حَكَميت براى رسيدن به دعاوى و فصل خصومت است آيا هيچ عاقلى مىگويد: خداوند بايد در محكمۀ قضاوت بنشيند و براى فصل خصومت و رسيدن به دعاوى مردم حكم كند؟ و يا اينكه اگر اختلافى بين زن و شوهر پيدا شد، خداوند بيايد و تصميم عادلانهاى دربارۀ آنها بگيرد و يا اينكه امر حكومت بر مسلمانان را خدا بر عهده بگيرد؛ فرماندۀ جنگ و صلح او باشد، غنائم را او تقسيم كند؟ آرى بايد اين كارها به دست انسانهاى آگاه و عادلى صورت گيرد كه در تمام موارد بر طبق احكام الهى
و فرمان و دستورات او حكم كنند، بنابراين حكم به معناى حَكَميت براى رفع اختلاف كه خوارج مىپنداشتند هرگز در قرآن مجيد به خدا نسبت داده نشده است و اين مطلب به قدرى روشن است كه نياز به توضيح ندارد.
احكامى كه در قرآن مجيد آمده به صورت قوانين كلى است كه به دست رسول اكرم صلى الله عليه و آله و اولىالامر براى اجرا داده شده است و در اختلافات به دست قضات و مأمورانى كه از طرف آنها براى اجراى احكام برگزيده شدهاند. هيچ عاقلى نمىگويد خدا بايد حد سرقت يا حد زنا را بر كسانى كه مستحقاند اجرا كند. هيچ كس نمىگويد كه در اختلاف حقوقى و خانوادگى كه ميان افرادى معين يا بين چند قبيله يا خانواده است، خداوند بيايد و قضاوت و فصل خصومت كند.
البته خداوند احكام كلى و قوانين جامعى مقرر فرموده كه مديران جامعه و مجريان احكام و قضات بايد اعمال خود را بر آنها تطبيق دهند. اين چيزى است كه خوارج بر اثر ضعف عقل و حماقت و تعصب شديد نمىتوانستند آن را درك كنند.
اميرمؤمنان على عليه السلام در خطبۀ ٤٠، از اجراى احكام و مديريت جامعه تعبير به «إمرة»(اميرى و فرمانروايى) مىكند و از اين رو در ادامۀ همان خطبه مىفرمايد:
«مردم نيازمند امير و حاكمى هستند (كه فرمان خدا را در ميان آنها اجرا كند)» اشاره به اينكه مسئلۀ حكميت در اين دايره قرار داشت نه در دايرۀ قانونگذارى الهى. با توجه به اينكه لشكر معاويه قرآنها را بر سر نيزه كردند و در توطئهاى خطرناك گفتند ما هم مسلمانيم و قرآن در ميان ما حكومت كند كه چه كسى امير در ميان مسلمانان باشد و از آنجا كه قرآن تعيين اميرى به صورت شخصى و معين به اعتقاد آنها نكرده بود گفتند: ما بايد از هر طرف حَكَمى انتخاب كنيم تا در پرتو آيات قرآن بنشينند و يك نفر را به عنوان امير مسلمانان انتخاب كنند و اين امر بر على عليه السلام و ياران خاصش تحميل شد. سپس اقليت خوارج با آن مخالفت كردند كه اصلا انتخاب حَكَم كار غلطى است و حَكَم خداست و شعار «لا حُكْمَ إلّا لِلّهِ» با اين مفهوم انحرافى بعد از شكست مسئلۀ حَكَميت بالا گرفت، از اين رو اميرمؤمنان على عليه السلام مىفرمود: شعار «لا حُكْمَ إلّا لِلّهِ» يك واقعيت و سخن حقى است كه آنها معناى باطلى را از آن اراده كرده اند؛ حق است به اين دليل كه توحيد در قانونگذارى حكم مىگويد: تشريع قوانين و احكام تنها از سوى خداست و رسول اكرم صلى الله عليه و آله مبلغ و مجرى آن است و اما مفهوم باطلى كه آنها از آن اراده مىكردند اين است كه حكومت و فرماندهى و اجراى احكام و مديريت جامعه بايد به وسيلۀ خداوند صورت گيرد. غافل از اينكه هرگز خدا نمىآيد فرمان جنگ و صلح يا تقسيم غنائم و يا نصب امراى بلاد را صادر كند و اگر منظور آنها اين بوده كه اصلاً نيازى به امير و زمامدار در جامعه نيست و مردم خودشان احكام را بايد عمل كنند همانگونه كه در طول تاريخ گذشته و امروز افرادى طرفدار نفى حكومت بودند، سستى و بىپايگى اين مسئله نه تنها كمتر از اول نيست بلكه بيشتر است، همانطور كه حضرت در خطبۀ چهلم نيز اشارهاى به آن دارد كه تمام جوامع بشرى در طول تاريخ حاكمى داشته؛ خواه ظالم خواه عادل و حتى وجود حاكم ظالم از نبودن آن كه باعث حرج و مرج و به هم ريختن شيرازۀ تمام جامعه مىشود بهتر است؛ حاكم ظالم براى حفظ خود هم كه باشد ناچار است اجمالاً نظم و امنيتى در جامعه ايجاد كند، قاضى براى حل خصومتها تعيين كند، زندان و بندى براى سارقان و مجرمان ترتيب دهد و حتى گاه خدمات اقتصادى فراوانى براى جلب توجه مردم و حفظ موقعيت خويش داشته باشد. اگر هيچ حكومتى نباشد جوامع بشرى پس از مدت كوتاهى نابود مىشوند. در جلد دوم همين كتاب ذيل خطبۀ ٤٠ بحثهاى مشروحى در اين زمينه داشتيم و دربارۀ بلاى تحريف حقايق و آثار زيانبار آن و همچنين ضرورت تشكيل حكومت، مطالب لازم را بيان كرديم.
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صفحه
گلدان من🌳🌳🌳🌳
با ما همراه باشید👇👇👇
.......:
@zandahlm1357
#ریختن_شیر_پای_گلدان
دوستان زیادی سوال کردن شير دادن به گلدانهاي آپارتماني مفيد است .؟
در پاسخ باید بگم
در هیچ منبع علمی ذکر نشده که به گیاهان شیر بدهید ولی بعضی از افراد از این روش استفاده میکنند که در مورد گیاهان آپارتمانی باید باید بگم که بیشتر باعث تولید قارچ و باکتری و بیماری در گیاه میشه . بهتره استفاده نکنید
#نور_کافی_برای_گلخانه
نور کافی برای گلخانه
همانطور که می دانید گیاهان به نور خورشید احتیاج دارند . در تابستان اگر نور خورشید مستقیم به گیاهان بخورد ، باعث از بین رفتن آنها می شود. برای رفع این مشکل کمی خاک یا گچ را با آب مخلوط کرده و روی شیشه گلخانه خود بریزید. با این کار هم گرما و هم نور کمتری وارد گلخانه میشود و در زمستان هم با بارش باران شسته شده و نور کافی به گیاهان می رسد.
#کرم_گلدان
از بین بردن کرم های داخل خاک گلدان
تشتی را تا نیمه پر از آب کنید سپس گلدان را درون آب قرار دهید به صورتی که تا نیمه گلدان آب باشد نصف روز بگذارید بماند . باید توجه داشته باشید که بین کف گلدان و تشت فاصله وجودداشته باشد. به این ترتیب کرمها از ته گلدان وارد اب می شوند.
https://eitaa.com/zandahlm1357