eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
49.4هزار عکس
36هزار ویدیو
1.7هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
.......: فصل دهم: آداب سفر دریا و گذشتن از پل ها در حدیث معتبر از امام محمّد باقر و امام جعفر صادق علیهما السلام منقول است: مکروه است به دریا سوار شدن برای تجارت. از امیر المؤمنین علیه السلام منقول است: نیکو طلب روزی نکرده است، کسی که به کشتی و دریا سوار شود از برای تجارت. در حدیث صحیح از امام محمّد باقرعلیه السلام منقول است: کسی که به کشتی سوار می‌شود برای تجارت، دین خود را در معرض تلف درآورده است. در اخبار معتبره وارد شده است که: حضرت رسول صلی الله علیه وآله وسلم نهی فرمود از سوار شدن دریا در وقت تلاطم و هیجان آن. در حدیث حسن از امام رضاعلیه السلام منقول است: چون به کشتی سوار شوی، بگو: «بِسْمِ اللَّهِ مَجْریها وَمُرْسیها اِنَّ رَبّی لَغَفُورٌ رَحیمٌ» [هود / آیه ۴۱]. و چون دریا به موج آید، بر جانب چپ تکیه و به دست راست به سوی موج اشاره کن و بگو: «قُرّی بِقَرارِ اللَّهِ، وَاسْکُنی بِسَکینَةِ اللَّهِ، وَلا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلّا بِاللَّهِ العَلِیِّ الْعَظیمِ». و در بعضی از روایات وارد شده است که در وقت اضطراب و تلاطم دریا بگو: «بِسْمِ، اللَّهِ، اُسْکُنْ بِسَکینَةِ اللَّهِ، وَقَرِّ بِوَقارِ اللَّهِ، وَاهْدَأْ بِاِذْنِ اللَّهِ، وَلا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلّا بِاللَّهِ». راوی گفت که من مکرّر به کشتی سوار شدم و در وقت تلاطم امواج دریا آنچه حضرت فرموده بودند خواندم، پس در ساعت ساکن شد، چنانچه گویا هرگز نبوده است. از امیرالمؤمنین علیه السلام منقول است: هرکه از غرق شدن ترسد، بگوید: «بِسْمِ اللَّهِ مَجْریها وَمُرْسیها اِنَّ رَبّی لَغَفُورٌ رَحیمٌ، بِسْمِ اللَّهِ الْمَلِکِ الْحَقِّ، وَما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ وَالْاَرْضُ جَمیعاً قَبْضَتُهُ یَوْمَ الْقِیمَةِ وَالسَّمواتُ مَطْوِیّاتٌ بِیَمینِهِ، سُبْحانَهُ وَتَعالی عَمّا یُشْرِکُونَ» [آیات مختلف از قرآن کریم. در حدیث دیگر از آن حضرت منقول است: چون از غرق شدن ترسد، بگوید: «اَللَّهُ الَّذِی نَزَّلَ الْکِتابَ بِالْحَقِّ وَهُو یَتَوَلَّی الصّالِحینَ، وَما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ» [زمر / آیه ۶۷]. تا آخر آیه. در روایت دیگر منقول است: چون خواهد به کشتی سوار شود، صد مرتبه «اللَّه اکبر» بگوید و صد مرتبه صلوات بر محمّد و آل محمّد بفرستد، و صد مرتبه بر ظالمان آل محمّد لعنت کند به این نحو: «اللّهُمَّ الْعَنْ مَنْ ظَلَمَ آلَ مُحَمَّدٍ پس بگو: بِسْمِ اللَّهِ وَبِاللَّهِ، وَالصَّلوةُ عَلی مُحَمَّدٍ رَسُولِ اللَّهِ وَعَلَی الصّادِقِینَ مِنْ اِلهٍ، اللّهُمَّ اَحْسِنْ مَسِیرَنا وَعَظِّمْ اُجُورَنا، اللّهُمَّ بِکَ اِنْتَشَرْنا وَاِلَیْکَ تَوَجَّهْنا، وَبِکَ آمَنّا، وَبِحَبْلِکَ اِعْتَصَمْنا، وَعَلَیْکَ تَوَکَّلْنا، اللّهُمَّ اَنْتَ ثِقَتُنا وَرَجائُنا وَناصِرُنا، لاتَحِلْ بِنا ما لانُحِبُّ، اللّهُمَّ بِکَ نَحِلُ وَبِکَ نُسِیرَ، اللّهُمَّ خَلّ سَبِیلَنا، وَاَعْظِمْ عافَِیتَنا، اَنْتَ الْخَلِیفَةُ فِی الْاَهْلِ وَالْمالِ، وَاَنْتَ الْحامِلُ فِی الْماءِ وَعَلَی الظَّهْرِ، وَقالَ ارْکَبُوا فِیها بِسْمِ اللَّهِ مَجْریها وَمُرْسیها اِنَّ رَبِّی لَغَفُورٌ رَحِیمٌ وَما قَدَرو اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ وَالْاَرْضُ جَمِیعاً قَبْضَتُهُ یَوْمَ الْقِیمَةِ وَالسَّمواتُ مَطْوِّیاتٌ بِیَمِینِهِ، سُبْحانَهُ وَتَعالی عَمّا یُشْرِکُونَ، اَللَّهُمَّ اَنْتَ خَیْرُ مَنْ وَفَدَ اِلَیْهِ الرَّجال، فَاَنْتَ سَیِّدی اَکْرَمَ مَزُورٍ، وَاَکْرَمَ مَقْصُودٍ وَقَد جَعَلْتَ لِکُلِّ زائِرٍ کرامَةً وَلِکُلِّ وافِدٍ تُحْفَةً، فَاَسْأَلُکَ اَنْ تَجْعَلَ تُحْفَتَکَ اِیّایَ فَکاکَ رَقَبَتِی مِنَ النّارِ، وَاشْکُرْ سَعْیی، وَارْحَمْ مَسِیرِی مِنْ اَهْلِی بِغَیْرِ مَنٍّ مِنِّی عَلَیْکَ، بَلْ لَکَ الْمِنَّةُ عَلَیَّ انْ جَعَلْتَ لِی سَبِیلاً اِلی زِیارَةِ وَلِیِّکَ وَعَرَفْتَنِی فَضْلَهُ وَحَفظْتَنِی فِی لَیلِی وَنَهارِی حَتّی بَلَغْتَنِی هذَا الْمَکانَ، وَقَدْ رَجَوْتُکَ فَلا تَقْطَعْ رَجائِی، وَاَملتُکَ فَلا تُخَیِّبْ اَمَلِی، وَاجْعَلْ مَسِیرِی هذا کَفّارَةً لِذُنُوبِی یا اَرْحَمَ الرّاحِمِینَ» سید بن طاوس گفته است که: اگر مطلبش از کشتی نشستن، غیر زیارت باشد عبارت را تغییر بدهد به نحوی که مناسب مقصود او باشد. در حدیث معتبر از حضرت صادق علیه السلام منقول است: بر بلندی هر پلی، شیطانی هست چون به آنجا برسید، «بسم اللَّه» بگویید تا از شما دور شود. در حدیث دیگر منقول است: چون قدم خود را بر پل گذاری، بگو: «بِسْمِ اللَّهِ اَللَّهُمَّ اِذْحَرْ عَنِّی الشَّیْطانَ الرَّجیمَ». #https://eitaa.com/zandahlm1357
💠 امام رضا (ع): هر کس به رزق و روزى کم از خدا راضى باشد، خداوند از عمل کم او راضى خواهد بود. 📚بحارالانوار (ط-الاسلامیه) ج ۷۵، ص ۳۵۶، ۳۵۷ ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
✍ نوشتار تربیتی "خانواده و زوجین" ✅ تحکیم خانواده 💠 قسمت هشتم ✅روش‌های تحکیم خانواده؛ 9⃣قدردانی از رفتار مطلوب؛ 👈توجه به رفتار های مطلوب باعث انگیزش است. 🌀افکار به دو دسته تقسیم می‌شوند: الف) شناور؛ 🔸افکاری که به حال خود رها شدهاند و معمولا به سمت منفی حرکت می‌کنند. افکار شناور بین "۷۰ تا ۹۰" درصد افکار یک انسان را تشکیل می دهند! ب) شناگر؛ 🔸افکاری که خودمان ترسیم می‌کنیم و در مورد آن فکر می‌کنیم. ⚠️تکیه کردن بر نقاط منفی باعث نابسامانی خانواده می‌شود. ☑️چند نکته از رفتارهای مطلوب: ▫️بستر را برای علاقه بیشتر زن و مرد به یکدیگر فراهم می‌کند. ▫️رضایت مندی از خود. ▫️زمینه سازی برای سلامت اخلاقی خانواده 🔟بهداشت روانی 👈بهداشت روانی توانایی انجام فعالیت اجتماعی، خانوادگی و ... است. 🌀اهداف بهداشت روانی در خانواده: 🔹سلامت اخلاقی، رفتاری، روانی در خانواده 🔹شناخت رفتار های خود و دیگران 🔰فرمول سلامت روانی: 🔶خود شناسی بهتر 🔶دیگر شناسی 🔶برقراری روابط حسنه بین اعضای خانواده ☑️علل بسیاری از مشکلات: ▫️بیماری های جسمی ▫️بیماری های روحی و روانی ▫️تربیت ناصحیح ▫️اعتماد به نفس، عزت نفس ✅خود رضایتی، نتیجه سلامت روحی و افزایش اعتماد به نفس ▫️احساس رضایت مندی از زندگی ▫️حفظ اسرار زندگی، صمیمیت و دوستس بین اعضای خانواده ✔️ هدف بهداشت روانی در خانواده حفظ نظام خانواده است. ۲۱
✍️سوال کاربر: 💥وسواس در ازدواج و انتخاب 🌿سلام وقتتون بخیر یه خواستگار دارم ایمان و اخلاق داره ولی زیاد زیبایی نداره. خانواده‌ام میگن دیگه وسواس گرفتی، خودم نمی‌تونم انتخاب کنم، خیلی خواستگار دارم ولی الکی رد می‌کنم. این پسر واقعا هیچ مشکلی نداره فقط معمولی هست و من همیشه فکر می‌کردم زیباترین همسر نصیبم میشه. آیا امکان داره، قبولش کنم عشق و علاقه به وجود بیاد. از طرفی هم نیاز به ازدواج پیدا کردم و از تنهایی خوشم نمیاد. 🙏لطفا توروخدا کمکم کنید. 📚پاسخ مشاور: 💐سلام علیکم ❇️یکی از دلایل ضعف در تصمیم‌گیری و دچار وسواس شدن عدم آشنایی با فرایند صحیح ازدواج موفق است. در خصوص جذابیت و میزان عشق و علاقه به خواستگار، نکات زیر خدمتتان تقدیم می‌شود: 🚨اگر چه این باور که قیافه و زیبایی در طول زندگی مشترک رنگ می‌بازد تا اندازه ای درست است، اما نکته‌ای که باید به آن توجه داشت این است که چهره زیبا و جذاب به مرور عادی می‌شود، در حالی که چنین چیزی در مورد قیافه‌ای که برایتان زیبا نیست و جذابیت ندارد صدق نمی‌کند. بنابراین دختر و پسر‌ها هنگام ازدواج، باید تا اندازه‌ای برای هم جذابیت داشته باشند و به اصطلاح هم‌دیگر را بپسندند تا به ازدواج با هم رغبت پیدا کنند و همین مقدار هم کافی است. اگر قیافه‌ای از اولین روز ملاقات برای فرد جا نیافتد و به دل فرد نچسبد، ممکن است فرد همیشه این احساس ناخوشایند را با خود به همراه داشته باشد و نتواند با آن کنار بیاید، در نتیجه رضایت از زندگی او دچار مشکل خواهد شد. ✅ یکی از کارهایی که می‌تواند به شما کمک کند تا بتوانید راحت‌تر تصمیم بگیرید این است که ملاک‌های خودتان را بنویسید و سپس آنها را به ملاکهای اصلی و غیر اصلی یا فرعی تقسیم کنید. ملاک‌های اصلی یعنی آن دسته از ملاک‌هایی که اگر در طول زندگی در فرد مورد نظرتان وجود نداشت به هیچ وجه قادر به ادامه زندگی با وی نباشید؛ برخلاف ملاک‌های فرعی که ترجیحی هستند یعنی اگر باشد خیلی خوب است و اگر هم نباشند می‌توان با آن کنار آمد. 👈 نکته مهم اینکه: بر اساس اطلاعات و با استفاده از مشاوره پیش از ازدواج، خواستگار خود را مورد توجه قرار بدید و در صورت عدم تناسب، به خاطر ترس از دیر شدن ازدواج یا فشار اطرافیان پاسخ مثبت ندهید. 🌸موفق باشید. 📎 📎 📎
سلام .خدا قوت بنده یک پسر دارم کا در این سال تحصیلی جدید به کلاس اول می‌رود.برای بنده بسیار مهم است محیط مدرسه اسلامی باشد.و مدرسه به مسائل اعتقادی اهمیت دهد....به همین دلیل بعد از تحقیق و جستجو مدرسه ای پیدا کردم اسلامی که تمام آیتم های خوب رو دارا هست..اما شهریه این مدرسه بسیار زیاد است و از عهده بنده خارج است... به نظر شما این سختی رو قبول کنم و شهریه رو تهیه کنم و پسرم رو به این مدرسه بفرستم یا اینکه پسرم رو به یک مدرسه دولتی بفرستم 🌸 پاسخ استاد پوراحمد
ادامه داستان يک فنجان چاي با خدا😌 👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻 قسمت هشتاد: از اونجایی که یان یکی از فعالان انجمنهایی مدافع حقوق بشر و مهاجرین بود به راحتی قبول کرد.. ) تقریبا با شناختی که عثمان داشتم، این نقشه برایم قابل قبول نبود (یعنی اینکه یه درصد هم احتمال ندادین که عثمان و رفقاش از این نقشه تون بویی ببرن.. اینکه شما از یان کمک خواستین؟؟) لبخندش عمیق شد و چالِ رویِ گونه اش عمیق تر ( خب ما دقیقا هدفمون همین بود.. اینکه عثمان از تلاش ایران ونزدیکی حسام به یان و کمک خواستن ازش، برایِ برگردوندنِ سارا به ایران مطلع شه..) اصلا نمیتوانستم منظورش را بفهمم.. چرا باید عثمان متوجه نقشه ی ایران برای کشاندنم به این کشور میشد؟؟ مبهوت و پر سوال نگاهش کردم.. و با تبسم ابرویی بالا داد ( خب بله.. کاملا واضحه که گیج شدین.. در واقع طوری عمل کردیم تا عثمان و بالا دستی هاش به این نتیجه برسن که ما داریم به طور مخفیانه و از طریق یان، شرایط برگردوندنتون به ایران رو مهیا میکنیم.. و این اجازه رو بهشون دادیم تا از هویت حسام، یعنی بنده با خبر بشن.. اینجوری اونا فکر میکردن که دانیال ایرانه و خیلی راحت میتونن از طریق شما بهش برسن.. که اگر هم دستشون به دانیال نرسید، میتونن حسام رو گیر بندازن و اون رابط رو شناسایی کنن.. و در واقع یه بازی دو سر برد رو شروع میکنن.. غافل از اینکه خودشون دارن رو دست میخوردن و ما اینجوری با حفظ امنیت شما، ارنست رو به خاکمون میکشونیم.. پس بازی شروع شد.. یان به عنوان یه دوست قدیمی به عثمان نزدیک شد و عثمان خودشو به سادگی زد.. به اینکه یه عاشقِ دلسوخته ست که هیچ خبری از نقشه ی ایران و نزدیکیِ من به یان نداره.. حتی مدام با برگشت شما مخالفت میکرد.. میگفت که بدون شما نمیتونه و اجازه نمیده.. بالاخره با تلاشهایِ یان شما از آلمان خارج شدین.. و مثلا به طور اتفاقی منو تو اون آموزشگاه دیدین.. در صورتی که هیچ چیز اتفاقی نبود.. و عثمان و صوفی بلافاصله با یه هویت جعلی به امید شکار دانیال و یا حسام وارد ایران شدن.. اما خب این وسط اتفاقات غیر قابل پیش بینی هم افتاد. که بزرگترینش، بد شدن حالتون بعد از دیدنم تو آموزشگاه و این بیماری بود.. اون شب تازه نوبت کشیکم تموم شده بود و واسه استراحت رفتم خونه که پروین خانووم باهام تماس گرفت.. وحشتناک بود.. اصلا نفهمیدم چجوری خودمو رسوندم.. تو راه مدام به دانیال و قولی که واسه سلامتی تون بهش داده بودم، فکر میکردم.. اون قدر صلوات نذر کردم که فکر کنم باید یه هفته مرخصی بگیرم، تا بتونم همه شونو بفرستم.. ولی خب از اونجایی که هیچ کار خدا بی حکمت نیست، بد شدن حال اون شبتون و اومدن من به خونتون باعث شد که عثمان و صوفی زودتر نقشه اشون رو شروع کنن..) دیگر نمیداستم چه چیزی باید بگویم ( نکنه پروین هم نظامیه؟؟) خندید..بلند و با صدا ( نه بابا.. حاج خانووم نظامی نیستن.. ) حالا میفهمیدم چرا وقتی از یان میپرسیدم که دوست ایرانیت کیست؟؟ اسم چیست؟؟ مدام بحث را عوض میکرد.. بیچاره یانِ مهربان.. دیوانه ترین روانشناس دنیا.. ادامه دارد…. بامــــاهمـــراه باشــید🌹 https://eitaa.com/zandahlm1357