eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
47.9هزار عکس
34.8هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
❌ شبهه اگر خدا روزی رسان است، پس چرا بسیاری از کودکان در دنیا همانند آفریقا از گرسنگی تلف می‌شوند؟؟ ✅ پاسخ ✍ حجت‌الاسلام دکتر قربانی مقدم 🔻پیش از پاسخ به این شبهه نکته‌ای یادآوری می‌شود: 🔹این جهان بر اساس سنت‌هایی (قوانین) اداره می شود که تخلف از آن ممکن نیست. از بین آنها، دو مورد از زیربنایی ترین سنن هستند که عدم توجه به آن‌ها باعث فهم غلط در فلسفه زندگی انسان و در نتیجه شبهه و سوال در رابطه انسان و خدا می‌شود. اول اختیار انسان و دیگری آزمایش انسان. 🔹با توجه به این نکته و در جواب شبهه فوق باید دانست که منظور از این‌که خدا روزی رسان است؛ یعنی تمام نعمت‌ها و روزی‌ها از سوی او سرچشمه می‌گیرد و اینکه او برای تمام انسان‌‌ها و موجودات به اندازه کافی رزق و روزی مقدر کرده است. 🔻اما این بدان معنا نیست که چون روزی مادی انسان از قبل مشخص و معین شده، اعمال انسان نقشی در آن ندارد و آن‌را کم و زیاد نمی‌کند و یا هیچ فردی از گرسنگی نخواهد مرد. بهره‌‌مندی از رزق خدا شرایطی دارد که با وجود آن شرایط روزی به فعلیت می‌رسد. (همانگونه که در قرآن، خداوند هدایتگر همه‌ی انسان‌ها و موجودات معرفی شده (سوره طه؛ ۵۰) ولی این به این معنا نیست که هیچ کس به دلیل سوءاستفاده از اختیار خود یا اسباب دیگر مانند شیاطین جن و انس، به گمراهی کشیده نمی‌شود.) 🔹بنابراین کسانی ‌که سعی و تلاشی در به دست آوردن روزی نمی‌کنند، قطعاً شرط جلب روزی را اجرایی نکرده‌اند. یا کسانی که با اسباب قطعِ روزی (مانند ستمگران، بیماری و...) مبارزه نکرده‌اند هم شرط دیگری را از کسب نکرده‌اند. 🔻یا کسانی که در برابر شکر نعمت‌هایی که خداوند به آنها داده کفران نعمت می‌کنند، اینان خود درهای گشایش روزی را به روی خود می‌بندند. قرآن کریم در این زمینه داستانی را از امت‌های گذشته نقل می‌کند: «وَ ضَرَبَ اللهُ مَثَلاً قَرْیَةً کانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً یَأْتیها رِزْقُها رَغَداً مِنْ کُلِّ مَکانٍ فَکَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللهِ فَأَذاقَهَا اللهُ لِباسَ الْجُوعِ وَ الْخَوْفِ بِما کانُوا یَصْنَعُون»؛‏ خداوند (براى آنان که کفران نعمت می‌کنند،) مثالى زده است. منطقه آبادى که امن و آرام و مطمئن بود و همواره روزیش از هر جا می‌رسید، امّا به نعمت‌هاى خدا ناسپاسى کردند و خداوند به سبب اعمالى که انجام می‌دادند، لباس گرسنگى و ترس را بر اندامشان پوشاند. (نحل؛ ۱۱۲) 🔹و البته همانطور که گفته شد گاهی نیز تنگی روزی برای آزمایش و امتحان است: «وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرینَ»؛ قطعاً همه شما را با چیزى از ترس، گرسنگى، و کاهش در مال‌ها، جان‌ها و میوه‌‏ها، آزمایش می‌کنیم و بشارت ده به استقامت ‏کنندگان. (بقره؛ ۱۵۵) 🔹خلاصه اینکه وقتی گفته می‌شود رزق همه برعهده خداست، همراه با شرایط آن گفته شده است. مانند اینکه مدیر یک کاروان به اعضای آن بگوید: «هیچ زاد و توشه ای لازم نیست همراه بیاورید همه برعهده من است» حال برای دریافت سهمیه باید قوانین گروه رعایت شود، اگر دزدی به کاروان حمله کرد، با آن مقابله شود، در مصرف آذوقه زیاده روی نکرد و نهایتاً اینکه فراموش نشود این دنیا محل آزمایش انسان است و گاهی لازم است از راه کم و زیاد شدن روزی امتحان شود. ✅نکته: با وجود کثرت عوامل قطع رزق و روزی، باز هم خدای مهربان از برخی از آنان گذشت می‌کند و علیرغم عدم شایستگی کافی، رزق بسیاری از ما را تأمین می‌کند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❓بسیاری از همراهان مکرراً می‌پرسند که گاهی در گروه‌هایی که عضو هستیم، اطلاعیه ای می‌بینیم مبنی بر اینکه مثلاً «صاحب این عکس گم شده آن را در گروهها پخش کنید تا پیدا شود» یا مثلاً «فلان دکتر با شماره تلفن فلان گفته من مجانی بیماران نیازمند را مجانی درمان میکنم این مطلب را پخش کنید تا به دست نیازمندان برسد» و.... حال سوال این است که با توجه به اینکه پخش آن کمک به دیگران و به نوعی کار خیر است، انتشار آن صحیح است؟ ✅ پاسخ در فضای مجازی اصل را در بر دروغ و شایعه بودن بگذارید. هیچ چیزی صحیح نیست مگر آنکه از منبع شناخته شده و معتبری صادر شده باشد. هدف از اینگونه مطالب گاهی جنگ روانی است، گاهی اذیت کردن صاحب عکس یا صاحب شماره تلفن است، گاهی از سر کنجکاوی است، یعنی سازنده پیام وسعت انتشار پیامش را رصد می‌کند و لذت می‌برد و ده‌ها انگیزه دیگری که موجب تولید اینگونه محتواها می‌شود. بنابراین در اصل "خیر" بودن این کار‌ها تردید جدی است و چه بسا انتشار آن موجب اذیت و آزار دیگران خواهد شد.
ج 22 هنر زن بودن6-2-94.mp3
49.03M
🦋هنر زن بودن (قسمت 22 ) ♨️داوری های نادرست و غیر عادلانه و ظلم و تحقیر زن باعث شده که زن: 🚫_جایگاه خود را نداند. 🚫_به زن بودنش افتخار نکند. 🚫_برای مردگونه بودن تلاش کند. ✅ مباحثی که ان شاء الله قرار است در "هنر زن بودن" بررسی شود 🎵استاد محمدجعفرغفرانی
🔰حجاب، یاری دهنده‌ای برای رسیدن به رتبه‌ی معنوی عالی 🔹رهبرانقلاب: باید مسائل ارزشی اسلام در جامعه‌ی ما احیاء بشود. مثلاً مسأله‌ی حجاب، یک مسأله‌ی ارزشی است. مسأله‌ی حجاب، مسأله‌یی است که اگرچه مقدمه‌یی است برای چیزهای بالاتر، اما خود یک مسأله‌ی ارزشی است. ما که روی حجاب این‌قدر مقیدیم، به خاطر این است که حفظ حجاب به زن کمک میکند تا بتواند به آن رتبه‌ی معنوی عالی خود برسد و دچار آن لغزشگاههای بسیار لغزنده‌یی که سر راهش قرار داده‌اند، نشود. ⬅️ مروری بر توصیه‌های حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به شورای فرهنگی‌اجتماعی زنان و خانواده 🗓 ۱۳۷۰/۱۰/۰۴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 🎙سخنرانی شیرین حاج آقا قرائتی 🛑 اگر با محبت جذب نکنیم بی عرضه‌ایم
صفحه #حکایت... https://eitaa.com/zandahlm1357
.......: ماجرای اسیری دختر امپراطور روم بشر می‌گوید: پرسیدم چگونه به دام اسارت افتادید؟ جواب داد: در یکی از شبها در عالم رؤیا امام حسن عسکری علیه السلام به من فرمود: پدر بزرگ تو در همین روزها سپاهی به جنگ مسلمانان می‌فرستد و خودش نیز با سپاهیان به جبهه نبرد خواهد رفت. تو هم از لباس زنانی که برای خدمت در پشت جبهه در جنگ شرکت می‌کنند بپوش و بطور ناشناس همراه زنان خدمتگزار به سوی جبهه حرکت کن تا به مقصد برسی. پس از چند روز سپاه روم عازم جبهه نبرد شد. من هم مطابق گفته امام خود را به پشت جبهه رساندم. طولی نکشید که آتش جنگ شعله ور شد. سرانجام سربازان خط مقدم اسلام ما را به اسارت گرفتند. سپس با قایقها به سوی بغداد حرکت کردیم چنانکه دیدی در ساحل رود فرات پیاده شدیم و تاکنون کسی نمی داند که من نوه قیصر امپراطور روم هستم تنها تو می‌دانی آن هم به خاطر اینکه خودم برایت بازگو کردم. البته در تقسیم غنایم جنگی به سهم پیرمردی افتادم. وی نامم را پرسید چون نمی خواستم شناخته شوم خود را معرفی نکردم فقط گفتم نامم نرجس است. بشر می‌گوید: پرسیدم جای تعجب است! تو رومی هستی؛ اما زبان عربی را بخوبی می‌دانی. گفت: آری! پدربزرگم در تربیت من بسیار سعی و کوشش داشت و مایل بود آداب ملل و اقوام را یاد بگیرم لذا دستور داد خانمی را که به زبان عربی آشنایی داشت و مترجم او بود، شب و روز زبان عرب را به من بیاموزد. از این رو زبان عربی را بخوبی یاد گرفتم و توانستم به زبان عربی صحبت کنم. .......: جلد ۲ 📚داستانهای بحار الانوار https://eitaa.com/zandahlm1357
ادامه داستان يک فنجان چاي با خدا 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 قسمت نود و یک : دستی غرغرکنان پاهایم را گرفت و از زیر تخت بیرون کشید. باورم نمیشد با بهت به صورتش خیره شدم. همان چشمان رنگی و صورت بور که حالا به لطفِ ته ریش بلندو طلائی اش، کمی آفتاب سوخته تر از همیشه نشان میداد. نگاه رویِ چهره ام چرخاند. غم در چشمانش نشست.. حق داشت، این مرده ی متحرک چه شباهتی به سارایِ دانیال داشت.. محکم بغلم کرد.. آنقدر عمیق که صدای ترق ترق استخوانهایم را میشنیدم و من انقدر در شوک غرق بودم که نمیدانست باید بدوم..؟؟ فریاد بزنم..؟؟ یا ببوسمش..؟؟ دانیال، برادر من .. در یک نفسی ام قرار داشت و من رویِ ابرها، رقصِ باله را تمرین میکردم.. مرا از خودش دور کرد.. چشمانش خیس بود.. اما سعی کرد به رویم نیاورد که دیگر آن خواهر سابق نیستم. (چیه..؟؟ نکنه طلبکارم هستی.. میخوای بفرستم مناطق اشغالی، روشهایِ نوینِ مخفی شدن رو به بچه ها یاد بدی..؟؟؟ خدایی خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم.. اصلا اشک تو چشام حلقه زد وقتی لنگتو وسط اتاق دیدم. بعد میگم خنگِ داداشتی، بهت برمیخوره..) با لبخند به صورتش خیره ماندم.. کاش دنیا این لحظه ها را از فرصتِ زنده بودنم کم نمیکرد.. دوست داشتم او حرف بزند و من تماشا کنم.. از جوک هایِ بی مزه اش بگوید و من فقط تماشا کنم.. از خالی بندی هایِ مردانه اش بگوید و من باز هم فقط تماشایش کنم.. چقدر فرصت کم بود برایِ تماشایِ این تنها برادر.. طلبکارانه سری تکان داد ( چیه عین قورباغه زل زدی به من..؟؟ خوشگل، خوش تیپ ندیدی؟؟؟ یا اینکه الان میخوای بگی که مثلا خیلی مظلومی و از این حرفا؟؟ بیخود تلاش نکن.. جواب نمیده.. من حسام نیستم که سرم شیره بمالی.. خدایی چه بلایی سر اون بخت برگشته آوردی که از وقتی پاشو گذاشت سوریه دنبال شهادته. روزی سه بار میره تو تیرس دشمن وایمیسته میگه داعش بیا منو بکش..) خندیدم، بلند.. خودِ خودِ دیوانه اش بود.. بی هیچ تغییری.. اما دلم لرزید، کاش بی قرارِ حسام نبودم. یک دل سیر خواهرانه براندازش کردم. بوسیدم ، بوییدم و قربان صدقه اش رفتم. خدا کند که امروز هیچ وقت تمام نشود. پرسیدم چرا اینطور وارد خانه شد و او با شیطت جواب داد ( بابا خواستم عین تو فیلما سوپرایزتون کنم. اما نمیدونستم قرارِ گانگستر بازی دربیاری.. گفتم در میزنم بالاخره یکی میاد دم در.. وقتی دیدم کسی باز نمیکنه گفتم لابد نیستین دیگه، واسه همین با کلیدایی که حسام داده بود اومدم تو. بعدم خواستم وسایلو تو اتاق بگذارم و برم دوش بگیرم که با هوش سرشارِ خنگترین خواهر دنیا مواجه شدم. همین.. ولی خب شد نکشتیماااا.. راستی چرا انقدر ترسیده بودی آخه.. ؟؟ ) از ترسم گفتم، از وحشتم برایِ برگشتنِ افرادِ عثمان و اون شرم زده مرا به آغوش کشید و مطمئنم کرد که دیگر هیچ خطری تهدیدمان نمیکند.. ادامه دارد.. بامــــاهمـــراه باشــید🌹 https://eitaa.com/zandahlm1357
اخلاق مهدوی 98.MP3
4.71M
💠 🎤 با توضیحات 🎬 جلسه 74 👈💥 تاریخ فایل به روز نیست ❇️ 90 جلسه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 🎙حجت الاسلام پناهیان ۳۰۳. بدانید اگر کسی بخواهد به امامانی که از نسل حسین علیه السلام هستند، نگاه کند؛ این منم امامان بعد از حسین علیه السلام. کلمات قصار امام زمان علیه السلام ۳۰۴. ما از اخبار شما اطلاع کاملی داریم و هیچ یک از اتفاقاتی که برای شما می‌افتد، از ما مخفی نمی باشد. کلمات قصار امام زمان علیه السلام https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا