🔹زاغچهها برای ترک آشیانه رایگیری میکنند
🔸سردهای از کلاغها که با نام زاغچهها شناخته میشوند، ظاهرا در زمان ترک دستهجمعی لانه از طریق یک فرآیند دموکراتیک تصمیمگیری میکنند و در صورتی که به اجماع برسند، از روی درخت بلند میشوند. محققان میگویند این یافته جدید نشان میدهد که حیوانات چگونه تصمیمگیریهای گروهی را انجام میدهند.
🔸«الکس تورنتون»، استاد تکامل شناختی از دانشگاه اکستر و از پروژهشگران اصلی مطالعهای که نتایج آن در مجله Current Biology منتشر شده، میگوید: «زمانی که پرنده صدا میزند، در واقع رای خود را اعلام میکند یا میگوید که خواستار ترک لانه است.» در ادامه تصمیمگیری درباره پرواز وابسته به دو عامل انجام میشود.
https://eitaa.com/zandahlm1357
دانشمندان شواهد جدیدی پیدا کرده اند که نشان می دهد میمون ها احتمالاً نه تنها در پیدا کردن غذا با یکدیگر همکاری می کنند، بلکه نتیجه ی تلاش هایشان را هم با دیگران تقسیم می کنند. این حیوانات احتمالاً این کار را برای منافعی انجام می دهند که برای ما مشخص نیست. اما ممکن است دلیلش حساسیتی باشد که نسبت به خواسته ها و نیازهای دیگران دارند و همینطور حس حمایت دو طرفه ای که در آن ها وجود دارد.
https://eitaa.com/zandahlm1357
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بزن بریم صفحه خنده ههههه😂😂😂
.......:
@zandahlm1357
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
.......: دندانهای مصنوعی شلمچه بودیم! بس که آتیش سنگین شد، دیگه نمیتونستیم خاکریز بزنیم. حاجی گفت:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......:
دو برادر رزمنده
« احمد احمد کاظم! بگوشم، کاظم جان! احمد جان، شیخ مهدی پیش شماست؟». اینها رو اناری راننده ی مایلِر گفت. بیسیمچی گفت:« آره! کارِش داشتی؟». اناری گفت:« آره! اگه میشه به گوشش کن». بعد از چند لحظه صدای شیخ مهدی اومد که گفت:« بله! کیه؟! بفرما!». اناری مؤدبانه گفت:« مهدی جان، شیخ اکبر!! یعنی...» دوید تو حرفش. گفت:« هان! فهمیدم؛ پرید یا چارچرخش هوا شد؟» و بعد زد زیرخنده . اناری گفت:« نه! مجروح شده!» - حالا کجاست؟ - نزدیک خودتون. « نزدیک خودمون دیگه چیه؟ درست حرف بزن ببینم کجاست!»
شیخ مهدی خودشو رسوند به اورژانس. رفت بالا سر برادرش، شیخ اکبرکه سرتاپاش باندبیچی شده بود. نگاش کرد و خودشو انداخت رو شیخ اکبر. جیغ شیخ اکبر اورژانسو پر کرد. پرستارا دویدند طرفشون. شیخ مهدی خندهکنان و بلند گفت:« خاک به سر صدّام کنند». زد رو دستش وگفت:« ما هم شانس نداریم. گفتم تو شهید شدی و برای خودم کلّی خوشحال بودم که من به جای تو فرمانده ی مقر میشم و برای خودم کسی می شم! گفتم موتورتم به من ارثِ میرسه. همه ی آرزوهامو به باد دادی!. تو هم نشدی برادر!». بعد قاه قاه خندید و نشست کنار شیخ اکبر و دوباره با هم خندیدند.
دو برادر رزمنده
مجموعه اکبرکاراته
https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نگاه بعضیا به باباهاشون😁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عشق یعنی این😂
┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄
10.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یک قسمت کامل از مجموعه عروسکی و خاطره انگیز قورباغه سبز
نوستالژی ("علیرضا توپچیان و قورباغه سبز" )
#نوستالژی
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
فیلم داستان زندگی (هانیکو) نوستالژی دهه شصت قسمت 17
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
81.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فیلم داستان زندگی (هانیکو)
نوستالژی دهه شصت
قسمت 18
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
ادامه داستان يک فنجان چاي با خدا 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 قسمت نود و دو: مدتی از هم صحبتی مان میگذشت و جز چشمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا