eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
47.9هزار عکس
34.8هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥🌷روایت خادم حرم رضوی از مرد نابینایی که امام رضا(ع) چشمانش را به او بخشید.
ابوالحسنین: خلاصه جلسه قبل👇👇 👌👈سفیانی از علایم حتمی و قطعی است و در ماه رجب خروج می کند. از ابتدای حرکت او تا آخر کارش، پانزده ماه به طول می ­انجامد. شش ماه آن را به جنگ و نبرد می­گذراند و چون سرزمین های پنج گانه (تمام منطقه شام) را به تصرف خود درآورد، نه ماه بر این مناطق حکومت می کند و یک روز هم بر این مدت اضافه نمیشود. ⚠️چند نکته خیلی مهم👇👇 👌👌1⃣مسئله تقسیم نشانه‌های ظهور به حتمی و غیرحتمی، آن‌قدر مسلم بوده است که گاهی اصحاب ائمه، از حتمی یا غیرحتمی بودن برخی از نشانه‌ها سؤال می‌کردند. این سؤالات، نشان‌دهنده مسلم بودن اصل تقسیم نشانه‌ها، به حتمی و غیرحتمی است. 👌✅2⃣در حدیثی از کتاب الکافی مرحوم کلینی، روای حدیث از امام صادق، علیه‌السلام، می پرسد که اگر قبل از تحقق این نشانه ها، شخصی خروج کرد، با او همراهی کنیم، با پاسخ منفی امام معصوم، مواجه میشود. بنابراین پاسخ امام به پرسش راوی حدیث، دلالت بر حتمی بودن این پنج نشانه ظهور، دارد: خَمْسُ عَلَامَاتٍ قَبْلَ قِیامِ الْقَائِمِ- الصَّیحَةُ وَ السُّفْیانِی وَ الْخَسْفُ وَ قَتْلُ النَّفْسِ الزَّكِیةِ وَ الْیمَانِی. فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنْ خَرَجَ أَحَدٌ مِنْ أَهْلِ بَیتِكَ قَبْلَ هَذِهِ الْعَلَامَاتِ أَ نَخْرُجُ مَعَهُ قَالَ: لا ... 👈.... جانم به فدایت، اگر پیش از آنکه این نشانه ها، رخ دهد، یکی از اهل بیت شما، خروج کند، آیا ما نیز همراه او، قیام کنیم و او را یاری کنیم؟، حضرت در پاسخ میفرمایند: خیر ....👉 ✅👌3⃣تعیین مصداق برای یمانی و سفیانی ممنوع است اگر کسی معارف را خوب مطالعه بفرماید حتما سفیانی را تشخیص خواهد داد و الا باید دستش در دست یک عالم وارسته یا گوشش به حرف یک عالم باشد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هنر آن است ڪه بمیرے پیش از آنڪه بمیرانندت و مبدا و منشا حیات آنانند ڪه چنین مرده‌اند... .......: @zandahlm1357
.......: لحظه‌های بحران صحبتها ادامه دارد و یک روح حماسی به بچه‌ها می‌دهد. آن دو نفر دست از عقیده شان برای اسارت برداشتند و گفتند ما حاضریم هر کاری بقیه کردند ما هم بکنیم. باور نکردنی است. اطمینان به نفس حاج ناصر و خطرناک بودن وضعیت، چیزی شبیه رمانهای تخیلی است، ولی واقعیت دارد و عراقی‌ها در چند متری ما قدم می‌زنند. داخل کانال می‌روند و تیر خلاصی می‌زنند. اما هنوز صدای ناله مجروحان خودمان به گوش می‌رسد. دو عدد کلاش و یک آرپی جی و چند نارنجک تمام مهماتی است که در اختیار داریم. باید مقاومت کرد. باید دنبال راهی برای رسیدن به نیروهای خودی بود. تمامی مدارک و کارتهای شناسایی و اوراق همراه را از جیبها خارج و به داخل زمین فرو می‌کنیم. هیچ کس نباید سند هویت همراه داشته باشد تا چنانچه اتفاقی افتاد، عراقی‌ها نتوانند از آنها سوء استفاده کنند. حاج ناصر برای شناسایی اطراف و به دست آوردن بهترین راه بازگشت از سنگر (چاله) خارج می‌شود. با رفتن وی دوباره تشویش و اضطراب به سراغ نیروها می‌آید و خیره خیره در سیاهی شب برق چشمان یکدیگر را دنبال می‌کنیم. ترس، مفهومی است که سراسر وجودمان را گرفته است. [صفحه ۱۵۱] -... اگر حاج ناصر گیر عراقی‌ها بیفته چی؟ -... ان شاء الله طوری نمی شه... محسن جان طاقت بیار، الان می‌ریم عقب. بهترین آرامش بخش، یاد خدا است. ذکر می‌گوییم و دعا می‌کنیم. مانند آن مردی که در پاسخ به سؤال حضرت امام صادق (ع) عرض کرد، در آن لحظه که در آب افتادم، به یک چیز غیر مادی فکر می‌کردم و امام صادق فرمودند: همان خداست که در فطرت توست. حالا می‌توان اعتقاد به خدا را شناخت. به هیچ کس و هیچ چیز دل نبسته ایم. فقط می‌دانیم اگر خدا بخواهد می‌توانیم عقب برویم و گرنه هیچ. شاید حالت سؤال نکیر و منکر در شب اول قبر این چنین باشد. یعنی وقتی سؤال می‌کنند «من ربک؟ » آن جوابی را بدهی که در دل داری. و خوش به حال آنان که فقط خدا را دارند. غیر خدا به درد نمی خورد. توجه به ذات اقدس خداوند به انسان آرامش می‌بخشد. زیارت عاشورا هم دوای خوبی است. تو زیارت عاشورا بخوان! السلام علیک یا ابا عبدالله... مدت زیادی است که حاج ناصر رفته و هنوز برنگشته. فکرهای عجیب و غریبی می‌کنیم. ولی باید صبر کرد. هر چند سه ساعت تا روشن شدن هوا نمانده! ناگهان جسم بزرگ و سنگینی به درون چاله افتاد. وحشتناک. در این سیاهی واقعا ترسناک است. یکی از بچه‌ها کلاش را بر می‌دارد ولی صدای حاج ناصر، یعنی نزن، صبر کن. خیلی خسته شده. پیراهنش پاره شده. سینه خیز رفته. نفس نفس می زند. در این تاریکی نمی توان رنگ چهره اش را دید، ولی از کلامش امید می‌بارد: «... بچه‌ها پیدا کردم. می‌تونیم بر گردیم. باید سینه خیز بریم. محسن را هم می‌بریم. فقط نباید صدا کرد. بچه‌ها همین عقب هستند. خیلی دور نرفته اند. آماده شدید. راه می‌افتیم. همه پشت سر من بیایین. کسی جا نمونه. یا علی! » [صفحه ۱۵۲] حالا هر نه نفرمان در وسط دشت به حالت سینه خیز به جلو می‌رویم. دو نفر مأمور آوردن محسن شده اند. یک نفر زیر بغل او را گرفته و می‌کشد و دیگری سعی می‌کند با بلند کردن رانها به پاهایش فشار نیاید. ترس و خستگی هر دو هجوم آورده اند. بدتر از همه اینکه بعد از مدتی متوجه می‌شویم راه را گم کرده ایم و دور خودمان می‌چرخیم. حاج ناصر هم قاطی کرده و هر چند لحظه یکبار به پشت می‌خوابد و ستارگان را نگاه می‌کند. ناگهان آتش سیگار یک عراقی ما را به خود آورد. به طرف ما می‌آید. نزدیک می‌شود. سایه اش در افق به خوبی دیده می‌شود. یک عراقی که دستش در جلوی شلوارش و زیپ را باز می‌کند. کمی آن طرف تر می‌نشیند و... پای راست را بلند کرده و از کنار به طرف پهلو می‌آوریم. بعد نوبت پای چپ است، و هر دفعه کمی سینه را از روی زمین بلند کرده و با کمک دستها جلو می‌رویم. خیلی سخت است، ولی باید رفت. ناله ی محسن هم در آمده و در حالی که خودش قصد دارد، صدایش در نیاید، گاهی اوقات غیر ارادی، آه جانسوزی از دل می‌کشد. بقیه هم در هر حالتی هستند، وضعیت را تحمل می‌کنند. ولی تا چه موقع؟ ما گم شده ایم! در میان عراقی ها، می‌چرخیم. باز هم دست عنایت خدایی به کمک می‌آید. حتی در این دل شب و در میان عراقی‌های دژخیم می‌توان به مولا امید داشت. خداوند همه انسانها را هدایت می‌کند. خواه با ناقه ی صالح یا عصای موسی. گاه با کشتی نوح و گاه با دم مسیحایی عیسی. گاه با شق القمر و گاه با آیات قرآن. خواه با خون حسین (ع) و خواه با انتظار فرج. گاه با قیام ۱۵ خرداد و گاه با فتح خرمشهر و امروز هدایت ما در گلوی یک صد پاره تن بسیجی و در میان کانال قرار گرفته. ناگهان صدای یک ناله ی ضعیف راه را به ما می‌نمایاند. اگر به طرف صدا برویم یعنی وارد کانال شده ایم و بعد جهت عقب مشخص می‌شود. دفاع مقدس سینای شلمچه https://eitaa.com/zandahlm1357
hafez 102.mp3
2.02M
می‌کند حافظ دعایی، بشنو، آمینی بگو
اعتراف همچنین فرمود: خندانی که اعتراف به گناه دارد بهتر است از گریانی که کوتاهی در حقوق پروردگارش می‌کند. دنیا و آخرت همچنین فرمود: دنیا محل عبور و قیامت سرای باقی است. پس خدا شما را ببخشد، از محل عبور برای محل بقا توشه برگیرید؛ و پرده خود را نزد کسی که اسرار شما نزد او مخفی نیست، ندرید؛ و پیش از خروج بدنتان از دنیا، دلهایتان را از دنیا خارج کنید؛ شما برای آخرت خلق شده اید و در دنیا نگه داشته شده اید. زمانی که انسان می‌میرد، فرشتگان می‌گویند: چه آورده ای؟ انسانها می‌گویند چه بگذاشته ای؟ پس شما را به خدا از پدران عبرت گیرید و بفرستید چیزی که از آن شما شود و هر چه دارید در دنیا جا نگذارید، چرا که دنیا مانند سم است، کسی که آن را نمی شناسد از آن می‌خورد. شیخ بهاء https://eitaa.com/zandahlm1357
تاریخ انقلاب 8.MP3
6.28M
🔰 سلسله جلسات و با موضوع 8 🌀 بررسی دولت ها و وقایع بعد انقلاب جهت روشنگری سیاسی 🎬 جلسه 8️⃣ ✳️ ، ( جلسه 8) 🎤 از اساتید مهدویت و پژوهشگر تاریخ معاصر و انقلاب
🔵 تعیین نخست وزیر شاه توسط آمریکا! 💠 فریدون هویدا سفیر و نماینده دائم در سازمان ملل متحد در کتاب خود مینویسد: موقع ورود شاه به در نوامبر 1977 خبرنگار مجله نیوزویک با وی مصاحبه ای ترتیب داد و طی آن از شاه پرسید:دولت ایران در هفته پیش اعلام داشت که پرزیدنت کندی در سال 1961 پرداخت مبلغ 35 میلیون دلار کمک آمریکا به ایران را منوط به انتصاب دکتر علی امینی به نخست وزیری کرده بود، آیا شما این ادعای دولت را تایید میکنید؟ و شاه پاسخ داد:این البته یک مساله کهنه است ولی حقیقت دارد. 📚 منبع: کتاب سقوط شاه/نوشته فریدون هویدا/ص53 📸 تصاویر صفحات کتاب به عنوان کامنت اول بارگذاری شده.
🔵 راه آهنی که با دستور و نقشه انگلیس ساخته شد! 💠 غلامرضا مصور رحمانی سرهنگ نیروی هوایی ارتش در کتاب خاطرات خود مینویسد:بنا بر اظهار یکی از کارمندان اداری با سابقه وزارت راه، منشا اصلی پرونده مسیر سراسری، منحصر به یک برگه کاغذ آبی رنگ بود که روی آن خطی از منتهی الیه شمال غربی خلیج فارس به تهران و به جنوب شرقی بحر خزر کشیده شده بود بدون اینکه جزئیات در آن مشخص باشد. آن صفحه ی کاغذ را سفیر انگلیس به داده بود و رضا شاه به دست خود آن را برای عمل مستقیم به وزیر راه داد.به این دلیل بود که بر خلاف اصل معمول در تمام دنیا هیچ موسسه صلاحیتدار ایرانی یا هیچ فرد صلاحیتدار ایرانی، در انشاء این کار مهم هرگز طرف شور قرار نگرفت. 📚 منبع:کتاب کهنه سرباز/ج1/نوشته سرهنگ ستاد غلام رضا مصور رحمانی(سرهنگ نیروی هوایی ارتش پهلوی)/ص100 📸 تصویر صفحه کتاب به عنوان کامنت اول بارگذاری شده.
37.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❇️ سلسله جلسات کارگاه 9 💠 جلسه 9⃣ ( ویژگی های ولی فقیه ) 🎤 🔸انتشار فایلها آزاد و بلامانع است 👌 مبانی ولایت فقیه خود را قوی کنید تا در فتنه های آتی در امان باشید
2⃣نکته دوم اینکه شورا و مشورت در امر خلافت برای نخستین بار مطرح شد. ابن عوف به دلیل خویشاوندیش با عثمان در انتخاب او متهم بود. بنابراین، مشاوره با مردم می توانست پوششی برای آن به شمار آید. به علاوه، آن دو، عقد اخوت با یکدیگر داشتند، درست همانطور که ابوبکر و عمر چنین عقد اخوتی داشتند. 👈آنچه اهمیت دارد نقش "شورا" است. در حالی که شورا تنها در میان شش نفر برگزیده بود، اما همین مقدار راه حل جدیدی برای انتخاب یک نفر از میان شش نفر محسوب شد. چنین شیوه ای، نوعی شورای محدود در میان چند نفر نخبه قریشی است، به طوری که کسی به جز آنان حق⚡️مداخله نداشت. تاثیر این شیوه در دوره های بعدی، در میان برخی از مخالفان امام علی (ع)، و نیز در میان زبیری ها که ضد امویان بودند، دیده شده است. 3⃣نکته سوم در ارتباط با مساله بیعت است. پس از بیعت ابن عوف و سایر اعضای شورا، علی(ع) از بیعت با عثمان سرباز زد. ابن عوف به او گفت: بیعت کن والا گردن تو را خواهم زد. امام از خانه بیرون رفت. اصحاب شورا👥 در پی او رفته، به آن حضرت گفتند: بیعت کن والا با تو جهاد خواهیم کرد؛ آنگاه امام همراه آنان آمد و با عثمان بیعت کرد. این مساله ای است که مورد انتقاد واقع شده است. در آنجا مقداد از علی (ع)✨ سوال کرد: آیا اهل مقاتله است تا آنان نیز او را کمک کنند امام فرمود: با کمک چه کسی با آنان جنگ کنم. 💬این سخن اعضای شورا با امام، بر اساس این گفته عمر بود که هر کس از بیعت تخلف کرد گردن او را بزنند. پیش از این اشاره کردیم که عمر از جمله کسانی بود که معتقد به گرفتن بیعت، به زور بود.⚔ بعدها خواهیم دید که امام پس از روی کار آمدن، حاضر نشد از کسانی که حاضر به بیعت نبودند، به زور بیعت بگیرد. 4⃣چهارمین نکته آن که یکی از آثار جانبی شورا آن بود که اعضای شورا بعدها به هوس خلافت افتادند. با کاری که عمر کرده بود، این افراد تصور می کردند که شایسته خلافت هستند. نتیجه چنین توقعی، ایجاد آشوبهای بعدی و نیز مخالفتهایی بود که با عثمان و سپس در برابر علی (ع) پیش آمد. تحلیل معاویه این بود که شورای عمر سبب اختلاف میان مسلمانان شده است. زیرا طلحه، زبیر و سعدبن ابی وقاص، چنین میپنداشتند که لیاقت خلافت دارند. 📚شیخ مفید نیز درباره سعدبن ابی وقاص می نویسد: او شخصا کسی نبود که خود را برابر با علی (ع)✨ بداند؛ اما از زمانی که در شورا وارد شد، احساسی در او پدید آمد که اهلیت خلافت را دارد و همین بود که دین و دنیای او را خراب کرد. 👈ابن ابی الحدید از استاد خود چنین تحلیلی را نقل کرده که هر یک از اعضای شورا در درون خود چنین احساسی را پیدا کردند که زمینه خلافت و ملک را دارند؟ این امر آنان را همچنان به خود مشغول می داشت تا کار به اختلافات بعدی رسید. 🔹ادامه دارد ... ✍بـرگرفته از کتاب "تـاریخ سیاسی اسلام، ج2، ص139-147"، رسول جعفریان. ۸۸