eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
47.9هزار عکس
34.8هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
متن و ترجمه کامل خطبه غدیر
هر روز با امام رضا @zandahlm1357 @HashtominEmam آرشیو مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
.......: فرقان متن حديث سورة الفرقان (۲۵) ۱- الصدوق قال: حدّثنا أحمد بن زياد بن جعفر الهمدانى رضى الله عنه قال: حدّثنا علىّ بن إبراهيم بن هاشم، عن أبيه، قال: حدّثنا أبوالصلت عبدالسّلام بن صالح الهروى، قال: حدّثنا علىّ بن موسي الرضا عليه السلام، عن أبيه موسي بن جعفرعليه السلام، عن أبيه جعفر بن محمّد عن أبيه محمّد بن علىّ عن أبيه علىّ بن الحسين، عن أبيه الحسين بن علىّ قال: أتى علىّ بن أبى طالب عليه السلام قبل مقتله بثلاثة أيّام، رجل من أشراف تميم، يقال له عمرو، فقال: يا أميرالمؤمنين أخبرنى عن (أصحاب الرّسّ) فى أى عصر كانوا؟ و أين كانت منازلهم؟ و من كان ملكهم؟ و هل بعث الله عزّوجلّ إليهم رسولاً أم لا؟ و بماذا هلكوا؟ فإنّى أجد فى كتاب الله تعالي ذكرهم و لاأجد غيرهم؟ فقال له علي: لقد سألتنى عن حديث ما سألنى عنه أحد قبلك، و لايحدّثك به أحد بعدى إلّا عنّي، و ما فى كتاب الله عزّوجلّ آية إلّا و أنا أعرفها و أعرف تفسيرها، و فى أى مكان نزلت من سهل أو جبل، و فى أىّ وقت من ليل أو نهار، و إنّ هاهنا لعلماً جمّاً - و أشار إلي صدره- و لكن طلّابه يسير، و عن قليل يندمون لو فقدوني، كان من قصّتهم يا أخا تميم أنّهم كانوا قوماً يعبدون شجرة صنوبر، يقال لها: شاه درخت. كان يافث بن نوح غرسها علي شفير عين يقال لها: دوشاب، كانت انبطّت لنوح عليه السلام بعد الطوفان، و إنّما سمّوا أصحاب الرّس لأنّهم رسّوا نبيّهم فى الأرض، و ذلك بعد سليمان بن داود عليه السلام، و كانت لهم اثنتا عشرة قرية علي شاطى ء نهر، يقال لها: رس من بلاد المشرق، و بهم سمّى ذلك النهر، و لم يكن يومئذ فى الأرض نهر أغزر منه و لاأعذب منه، و لاقرى أكثر و لاأعمر منها. تسمّى إحداهنّ آبان، و الثانية آذر، و الثالثة دِىْ، و الرابعة بهمن، و الخامسة أسفندار، و السادسة فروردين، و السابعة اُرديبهشت، و الثامنة خرداد، و التاسعة مرداد، و العاشرة تير، و الحادية عشرة مهر، و الثانية عشرة شهريور، و كانت أعظم مدائنهم اسفندار، و هى الّتى ينزلها ملكهم، و كان يسمّى تركوذبن غابور بن يارش بن سازن بن نمرود بن كنعان، فرعون إبراهيم عليه السلام و بها العين و الصنوبرة. و قد غرسوا فى كلّ قرية منها حبّة من طلع تلك الصنوبرة فنبتت الحبّة و صارت شجرة عظيمة، و حرموا ماء العين و الأنهار فلايشربون منها و لا أنعامهم و من فعل ذلك قتلوه و يقولون هو حياة آلهتنا، فلاينبغى لأحد أن ينقص من حياتها، و يشربون هم و أنعامهم من نهر الرّس الّذى عليه قراهم، و قدجعلوا فى كلّ شهر من السنة فى كلّ قرية عيداً يجتمع إليه أهلها، فيضربون علي الشجرة الّتى بها كلّة من حرير فيها من أنواع الصور ثمّ يأتون بشاة و بقر فيذبحونها قرباناً للشجرة، و يشعلون فيها النيران بالحطب، فإذا سطع دخان تلك الذبائح و قتارها فى الهواء و حال بينهم، و بين النظر إلي السماء خرّوا للشجرة سجّداً و يبكون و يتضرّعون إليها أن ترضى عنهم. فكان الشيطان يجي ء فيحرّك أغصانها، و يصيح من ساقها صياح الصبى و يقول: إنّى قدرضيت عنكم عبادي، فطيبوا نفساً و قرّوا عيناً، فيرفعون رؤوسهم عند ذلك، و يشربون الخمر، و يضربون بالمعازف، و يأخذون الدست بند، فيكونون علي ذلك يومهم و ليلتهم ثمّ ينصرفون، وإنّما سمّيت العجم شهورها بآبان ماه، و آذرماه و غيرهما اشتقاقاً من اسماء تلك القرى، لقول أهلها بعضهم لبعض: هذا عيد شهر كذا و عيد شهر كذا، حتّي إذا كان عيد شهر قريتهم العظمى, اجتمع إليه صغيرهم، فضربوا عند الصنوبرة و العين سرادقاً من ديباج عليه من أنواع الصّور, له إثنا عشر باباً، كلّ باب لأهل قرية منهم، و يسجدون للصنوبرة خارجاً من السرادق و يقرّبون لها الذبائح أضعاف ما قرّبوا للشجرة الّتى فى قراهم، فيجيء إبليس عند ذلك فيحرّك الصنوبرة تحريكاً شديداً، و يتكلّم من جوفها كلاماً جهوريّاً، و يعدهم و يمنّيهم بأكثر ممّا وعدتهم، و منّتهم الشياطين كلّها، فيرفعون رؤوسهم من السجود و بهم من الفرح و النشاط ما لايفيقون و لايتكلّمون من الشرب و العزف فيكونوا علي ذلك اثنى عشر يوماً، و لياليها بعدد أعيادهم، سائر السنة. ثمّ ينصرفون, فلمّا طال كفرهم بالله عزّوجلّ وعبادتهم غيره، بعث الله عزّوجلّ إليهم نبيّاً من بنى إسرائيل، من ولد يهود بن يعقوب فلبث فيهم زماناً طويلاً, يدعوهم إلي عبادة الله عزّوجلّ و معرفة ربوبيّته، فلايتّبعونه فلمّا رأى شدّة تماديهم فى الغى و الضلال، و تركهم قبول ما دعاهم إليه من الرّشد و النجاح، و حضر عيد قريتهم العظمى. قال: يا ربّ إنّ عبادك أبوا إلّا تكذيبى و الكفر بك و غدوا يعبدون شجرة لاتنفع و لاتضرّ، فأيبس شجرهم أجمع، و أرهم قدرتك و سلطانك، فأصبح القوم و قديبس شجرهم، فهالهم ذلك و قطع بهم و صاروا فرقتين، فرقة قالت: سحر آلهتكم هذا الرجل الّذى يزعم أنّه رسول ربّ السماء و الأرض إليكم، ليصرف وجوهكم عن آلهتكم إلي إلهه. و فرقة قالت: لا, بل غضبت آلهتكم حين رأت هذا الرجل يعيبها و يقع فيها و يدعوكم إلي عبادة غيره
ا، فحجبت حسنها و بهاءها لكى تغضبوا لها فتنتصروا منه، فأجمع رأيهم علي قتله، فاتّخذوا أنابيب طوالاً من رصاص واسعة الأفواه، ثمّ أرسلوها فى قرار العين إلي أعلي الماء واحدة فوق الأخرى مثل البرابخ، و نزحوا ما فيها من الماء، ثمّ حفروا فى قرارها بئراً ضيّقة المدخل عميقة، و أرسلوا فيها نبيّهم و ألقموا فاها صخرة عظيمة. ثمّ أخرجوا الأنايب من الماء و قالوا: نرجوا الآن أن ترضى عنّا آلهتنا، إذا رأت أنّا قدقتلنا من كان يقع فيها، و يصدّ عن عبادتها، و دفنّاه تحت كبيرها فيتشفّى منه، فيعود لنا نورها و نضارتها كما كان، فبقوا عامّة يومهم يسمعون أنين نبيّهم عليه السلام، و هو يقول: سيّدى قدترى ضيق مكاني، و شدّة كربي، فارحم ضعف ركني، و قلّة حيلتي، و عجّل بقبض روحي، و لا تؤخّر إجابة دعوتي، حتّي مات عليه السلام. فقال الله عزّوجلّ لجبرئيل عليه السلام: يا جبرئيل أنظر عبادى هؤلاء الّذين غرّهم حلمي، و أمنوا مكري، وعبدوا غيري، و قتلوا رسولى أن يقوموا لغضبى أو يخرجوا من سلطانى كيف؟! و أنا المنتقم ممّن عصانى و لم يخش عقابي، و إنّى حلفت بعزّتى لأجعلنّهم عبرة و نكالاً للعالمين، فلم يرعهم و هم فى عيدهم ذلك إلّا بريح عاصف شديدة الحمرة، فتحيّروا فيها و ذعروا منها، و انضم بعضهم إلي بعض. ثمّ صارت الأرض من تحتهم كحجر كبريت يتوقّد و أظلّتهم سحابة سوداء فألقت عليهم كالقبّة جمرة تلتهب، فذابت أبدانهم فى النار كما يذوب الرصاص فى النار فنعوذ بال تعالي ذكره له من غضبه، و نزول نقمته و لاحول و لاقوّة إلّا بالله العلي العظيم...... امام رضا علیه السلام https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌🎥 زن و شوهر شراب فروش، و معامله با امام رضا (ع) 😭👆 ما چی؟؟؟ جرأت همچین معامله ای با امام رضا داریم؟؟؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥جواب کارشناس برنامه به شبهه که اعتقاد به امام مهدی(عج) از خود بیگانگی است 🔶🔹🔶
👌⚠️سومین علائم از ظهور امام زمان علیه السلام ندای آسمانی بخش اول 👈از نشانه هایی که نزدیک و متصل به ظهور حضرت تحقق می یابد و در احادیث پیشوایان معصوم علیهم السلام برآن تاکید فراوانی شده، ندای آسمانی است  👌👌⚠️هنگام ظهور حضرت مهدی علیه السلام دو ندا شنیده خواهد شد، 1⃣یکی ندای آسمانی توسط حضرت جبرئیل (فرشته وحی) 2⃣و دیگری ندای شیطانی توسط ابلیس ملعون . ابو بصیر از امام باقرعلیه السلام روایت می کند که فرمود: «پیش از ظهور حضرت مهدی علیه السلام چاره ای از دو ندا نیست، ندایی از آسمان که صدای جبرئیل است و صدایی از زمین که صدای ابلیس ملعون است .» ✅☪در شب جمعه، بیست و سوم ماه مبارک رمضان، جبرئیل (فرشته وحی) از آسمان نام و نام پدر حضرت مهدی علیه السلام را ندا می دهد و می گوید: آگاه باشید که حجت خدا در کنار خانه خدا ظهور کرد . از او پیروی کنید چرا که حق با او و در اوست، فلان بن فلان (نام حضرت مهدی علیه السلام و نام پدرش) قائم آل محمدصلی الله علیه وآله، بهترین امت و امیر و حاکم شماست . این مهدی علیه السلام است که به شیوه داود علیه السلام و سلیمان علیه السلام قضاوت می کند و درخواست شاهد و بینه نمی کند . پس جنگ و خونریزی برای چیست؟ به او گوش بسپارید و از دستوراتش پیروی کنید . 👏بدانید که حق با علی علیه السلام و آل محمد و پیروان آن هاست و علی علیه السلام و پیروانش رستگارند . ای مردم جهان! عمر جباران و ستمگران به پایان رسیده است. 👌😔زراره از امام صادق علیه السلام روایت میکند که امام فرمود:نداء کننده ای قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را به نام میخواند.گفتم:ندای خاص است یا عام؟ فرمودند عام است و هر ملتی به زبان خود آن را میشنود. گفتم پس چه کسی با او مخالفت میکند در حالی که او را به نام می خوانند؟ فرمودند ابلیس آنان را رها نمیکند و در آخر شب ندا میکند و مردم را به شک وا می دارد. کمال الدین و تمام النعمه جلد۲ باب ۵۷ صفحه ۵۵۶
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هنر آن است ڪه بمیرے پیش از آنڪه بمیرانندت و مبدا و منشا حیات آنانند ڪه چنین مرده‌اند... .......: @zandahlm1357
.......: خمپاره در پشت خاکریز یک بازی بچه گانه است. آنها از ماجرا می‌پرسند و می‌خواهند بدانند چطور آنها مانده و چطور موفق به بازگشت شده ایم. و تو از وضعیت نیروها و خط و عقب نشینی سؤال می‌کنی. می‌خواهی بدانی دوستان و نیروهای گردان و گروهان و دسته ات کجایند؟ آنها هم با لهجه ی زیبای اصفهانی، توضیح می‌دهند. امیدوارند تا در حمله ی فردا بتوانند انتقام بگیرند و پس از کشتن عراقیها و منهدم کردن تانکهایشان، اجساد شهدا را به عقب بیاورند. نماز مغرب و عشای شب گذشته با تیمم و به صورت نشسته و در میان عراقیها بود. ولی نماز صبح در جمع عزیزان و به صورت ایستاده و با وضوی حاصل از آب قمقمه‌ها می‌باشد. رهایی و بازگشت هیچ یک از نیروهای گردان باور نمی کند که ما بازگشته ایم و با وجودی که خودشان خیلی خسته شده اند ولی دست از شوخی بر نمی دارند. - بچه‌ها روح... -... بی خود نیست می‌گن شهیدان زنده ان، اومدن بجنگن! صحنه ی کانال دیشب ما را از بذله و شوخی دور می‌کند. اصلا حال و حوصله خندیدن نداریم. در پشت پد راه می‌رویم و از بچه‌ها آمار می‌گیریم. می‌خواهیم بدانیم چه کسانی رفته اند و چه کسانی مانده اند. یک بار که پد را می‌روی و بر می‌گردی، همه چیز مشخص می‌شود. شهید، مجروح، اسیر!! اسارت بچه‌ها باور کردنی نیست، آخر چطوری؟ آن را هم توضیح می‌دهند. اما زیباتر از همه توصیف جنگ کانال است. یکی از بچه‌های دسته، تمام ماجرای یک ساعت مقاومت آخر را جزء به جزء توصیف می‌کند. از همان زمانی که تانکهای عراقی خود را به کانال نزدیک کردند تا زمانی که نیروها براساس دستور فرمانده گردان، عقب نشینی کردند، لحظه لحظه نبرد مردانه کانال را ترسیم و رقص ملکوتی دوستان را بازگو می‌کند: «بچه‌ها تند تند آرپی جی می‌زدن. تیربارچی‌ها هم بیکار نبودن و نفرات روی تانک عراق را می‌زدن. اول، چند تا گلوله تانک اومد تو کانال و تعدادی از بچه‌ها لت و پار شدن. تا اومدیم اون بچه‌ها رو جمع کنیم، چند تا خمپاره کانال رو به هم ریخت. حاج علی داشت با دوربین تانکهارو نگاه می‌کرد که سیف الله رفت پیش حاجی و گفت بده من هم نگاه کنم. تا دوربین رو گرفت یک تیر اومد خورد تو پیشونیش. آخ هم نگفت، افتاد کف کانال. بچه‌های گردان سمت راستی، زود مهماتشون تموم شد و نمی دونم چی شد که یدفه حدود یک گروهانشون بلند شد و با زیرپوش رفتن به طرف عراقیها، اسیر شدن. چند تا از بچه‌ها رفتن اون طرف تا جای اونا رو بپوشونن که یدفه یه تانک عراقی رسید بالای کانال. حسابی زد. درب و داغون کرد. بچه‌ها تانک رو زدند ولی خیلی تلفات گرفت. مثلا کاظم که فقط ۱۷ سال داشت با کلاش به تانک می‌زد. رفته بود جلوی تانک و با کلاش به تانک می‌زد. شجاعی هم هی گلوله آرپی جی جور می‌کرد و پای برهنه این طرف و آن طرف می‌دوید. می‌گفت: به کفشها گل چسبیده، سنگین شدن. آخه یادت هست، یه نم بارون اومد و همه جا گل شد. خیلی ناجور بود. بچه هاخوب جنگیدن! یه ترکش اومد از بی سیم - پشت - عمو حیدر رد شد و از سینه اش زد بیرون. اکثرا مجروح شده بودند. هیچ کس هم نبود کمک کند. بی سیم هم قطع شده بود. اگه می‌رفتیم توی دشت بهتر بود. اونجا مثل قفس بود. گلوله می‌اومد توی کانال و ترکشاش بچه‌ها رو می‌گرفت. همه ناله می‌کردن. یوسفی می‌خواست بره کمک فرهاد. آخه فرهاد یه تیر خورده بود به دهنش و داشت شهید می‌شد. بعد یوسفی، خودش هم تیر خورد و افتاد بالای کانال آوردیمش پایین. ولی توی همین مدت چند تا تیر دیگه بهش زدن. شاید حدود ۳۰ نفر هنوز سالم بودن. دفاع مقدس سینای شلمچه https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هنرمند ایرانی جوری نقاشی کشیده که از سمت راست شهید ابو مهدی المهندس دیده می شود و همان نقاشی از سمت چپ شهید حاج قاسم دیده می شود.
hafez 104.mp3
1.77M
گر چه دوریم از بساط قرب، همت دور نیست