.......:
پيام به مردم قم به مناسبت سالروز قيام نوزدهم ديماه
پيام به مردم قم به مناسبت سالروز قيام نوزدهم ديماه بسم اللَّه الرّحمن الرّحيم ياد روز تاريخي ۱۹ دي را گرامي ميدارم و براي شهداي آن حادثه ي خونين كه جزو پيشگامان كاروان شهادت در جمهوري اسلامي بودند، از خداوند متعال طلب رحمت و علو درجات ميكنم. تجليل از اين گونه حوادث تاريخي به معناي تجليل و تكريم مناسبتهايي است كه آن حوادث را به وجود آورده است. دفاع شجاعانه ي مردم قم از امام بزرگوار كه مظهر آرمانهاي اسلامي ملت ايران بود، همان مناسبت بزرگ و فراموش ناشدني است كه با يادآوري خاطره ۱۹ دي در يادها زنده ميماند و تجليل ميشود. مردم مؤمن و عزيز قم در سالهاي بعد و در آزمايشهاي بزرگ ديگر نيز همين حضور شجاعانه را همواره از خود نشان داده اند و اين يكي از بركات و جلوههاي ايمان اسلامي است. آن جا كه ايمان هست، ايستادگي و اقدام شجاعانه و آگاهي و تصميم آگاهانه نيز هست. دشمنان ملت ايران از آن رو است كه در تلاشهاي گوناگون تبليغي و فرهنگي خود، هميشه ايمان ملت ايران را هدف گرفته اند. در كشور ما بحمداللَّه ريشههاي ايمان، مستحكم
و شاخههاي آن سرسبز و پُرثمر است؛ و نسل جواني كه در مسير حوادث استثنايي كشور بزرگ ما رو به بالندگي و رشد ميرود، به هدايت و مدد الهي، همه جا مشعل ايمان را با خود حمل ميكند. البته همه ي تلاشگران فرهنگي كشور، بخصوص فضلا و علماي حوزههاي علميه و ديگر دلسوزان و راهنمايان فكرها و دلها بايد مسؤوليت عظيمي را كه در قبال حفظ و
تقويت و باروري ايمان اسلامي نسل جوان برعهده دارند، هرگز از ياد نبرند. اين ميدانِ مجاهدتي است كه زمينه ي آن را مجاهدات ساليان پُرمحنت دوران نهضت اسلامي، از جمله شهداي عزيز ۱۹ ديِ قم پديد آورده است. خداوند به همه ي رهروان راه حق، توفيق و كمك خود را ارزاني خواهد داشت؛ ان شاءاللَّه. والسّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته - سيّد علي خامنه اي - نوزدهم ديماه يكهزاروسيصدوهفتادوهفت
#پیامهای مقام معظم رهبری
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
.......: ۲-۳-۲-۳- از بین بردن عمق و ریشه ی خانواده با کارهای غلط و افراطی خانوادهها آن ریشهها و پ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......:
فصل سوم: تشکیل و تقویت خانواده
۱-۳-۳- ثمرات
۱-۱-۳-۳- عامل آرامش زن و مرد و مایه ی کمال و اتمام شخصیت آن ها
مسأله ی ازدواج در شرع مقدّس امر بسیار مهمّی است و فواید بسیاری هم دارد اما، مهم ترین فایده و هدف ازدواج، عبارتست از تشکیل خانواده. نفسِ این عُلقِه ی زوجیت و تشکیل یک واحد جدید، مایه ی آرامش زن و مرد و مایه ی کمال و اتمام شخصیت آن هاست. بدون آن هم مرد و هم زن ناقصند. همه ی مسائل دیگر فرع است. [۱]
۲-۱-۳-۳- اصلاح و تربیت صحیح، سالم و کامل انسانها از لحاظ ساختار روحی، عاطفی و روانی
در خانواده، سه دسته انسان اصلاح میشوند، یکی مردها که پدران این خانواده هستند، یکی زنها که مادران این خانواده اند و دیگر کودکان که نسل بعدی این جامعه هستند. [۲]
اگر خانواده در جامعه ای نباشد، همه ی تربیتهای بشری و همه ی نیازهای روحی انسانها ناکام خواهد ماند؛ زیرا طبیعت و ساخت بشری این گونه است که جز در آغوش خانواده و در محیط خانواده و در آغوش پدر و مادر، آن تربیت سالم و بی عیب و عقده و آن بالندگی لازم روحی پیدا نخواهد شد. انسان زمانی از لحاظ روحی و عاطفی، صحیح و سالم و کامل بار خواهد آمد که در خانواده تربیت شود. اگر محیط زندگی آرام و مناسبی در خانواده حکم فرما باشد، میتوان خاطر جمع شد که فرزند از لحاظ ساختار عاطفی و روانی سالم هستند. [۱]
ازدواج چون سنت طبیعی و الهی است. این را پیامبر اکرم (ص) به سنّت خودشان تعبیر میکنند. معنایش این است که در اسلام بر روی این مسأله تأکید ویژه ای شده. چرا؟ به خاطر اهمیّت این مسأله، به خاطر تأثیر عمیق تشکیل خانواده در تربیت انسان، در رشد فضایل، در ساخت و ساز انسان سالم از لحاظ عاطفی، رفتاری، روحی و تربیتهای بعدی. [۲]
خانواده بنیاد بسیار مهم و حایز اهمیّتی است. فایده ی خانواده در تربیت نسل بشر و ایجاد انسانهای سالم از لحاظ معنوی و فکری و روانی یک فایده ی منحصر به فردی است. هیچ چیز جای خانواده را نمی گیرد... وقتی نظام خانواده وجود داشته باشد، این میلیاردها انسان، هر کدامشان دو موکّل و پرستار ویژه دارند که هیچ چیز جای آن دو پرستار را نمی گیرد. [۳]
۳-۱-۳-۳- اساس همه ی اصلاحات واقعی در یک کشور و پایه ی سعادت جامعه و رشد فکری و روحی افراد آن
خانواده ی خوب یعنی: زن و شوهری که با هم مهربان باشند، با وفا باشند و به
یکدیگر محبّت و عشق بورزند، رعایت همدیگر را بکنند، مصالح همدیگر را گرامی بدارند. این درجه ی اوّل؛ بعد اولادی که در آن خانواده بوجود میآید، نسبت به او احساس مسئولیت کنند، بخواهند او را از لحاظ مادی و معنوی سالم بزرگ کنند. بخواهند از لحاظ مادّی و معنوی او را به سلامت برسانند، چیزهایی به او یاد بدهند، به چیزهایی او را وادار کنند، از چیزهایی او را بازدارند و صفات خوبی را در او تزریق کنند. یک چنین خانواده ای اساس همه ی اصلاحات واقعی در یک کشور است. چون انسانها در چنین خانواده ای خوب تربیت میشوند، با صفای خوب بزرگ میشوند، با شجاعت، با استقلال عقل، با فکر، با مسئولیت، با احساس محبّت، با جرأت، جرأت تصمیم گیری، با خیرخواهی - نه
----------
[۱]: . خطبه ی عقد مورخه ی ۱۰-۲-۱۳۷۶.
[۲]: . خطبه ی عقد مورخه ی ۱۹-۲-۱۳۷۴.
[۱]: . خطبه ی عقد مورخه ی ۱۱-۵-۱۳۷۴.
[۲]: . خطبه ی عقد مورخه ی۲۹-۴-۱۳۷۹.
[۳]: . خطبه ی عقد مورخه ی ۴-۱۰-۱۳۸۱.
بدخواهی -، با نجابت؛ خب وقتی مردم جامعه ای این خصوصیات را داشته باشند، یعنی خیرخواه و نجیب و شجاع و متفکّر باشند و قدرت اقدام داشته باشند، این جامعه دیگر روی بدبختی را نخواهد دید. [۱]
تشکیل بنای خانواده، یک نیاز اجتماعی است، اگر چنان چه در یک جامعه ای، خانوادهها درست بودند، سالم بودند، استحکام داشتند، تزلزل نداشتند، حدود و ثغور خانواده محفوظ بود، این جامعه میتواند به خوبی اصلاح بشود. افرادش میتوانند رشد فکری پیدا کنند و از لحاظ روحی کاملاً سالم باشند، میتوانند انسانهایی بدون عقده باشند. [۲]
تشکیل خانواده اگر به شکل سالمی صورت بگیرد و اخلاق حاکم بر زوجین، صحیح و منطقی و منطبق با اصول شرع، با آن چه که خداوند معیّن فرموده باشد، این پایه ی اصلاح جامعه است و پایه ی سعادت همه ی افراد جامعه است. [۳]
----------
[۱]: . خطبه ی عقد مورخه ی ۱۲-۹-۱۳۷۷.
[۲]: . خطبه ی عقد مورخه ی ۱۱-۵-۱۳۷۴.
[۳]: . خطبه ی عقد مورخه ی ۸-۳-۱۳۸۱.
.......:
#زن و باز یابی هویت حقیقی
✍مقام معظم رهبری
https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔮نصیحت متفاوت برای اصلاح نفس
🎙شهید مطهری
🌹 🍃🍂
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#تلاوت_بسیار_زیبا
شيخ عبد الباسط
تلاوت تصویری فوق العاده
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هر روز با امام رضا
@zandahlm1357
@HashtominEmam
آرشیو
مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
.......: ريا متن حديث الرياء ۱- الكلينى عن علىّ بن إبراهيم عن محمّد بن عيسي بن عبيد عن محمّد بن ع
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......:
متن حديث
حبّ الرياسة الكلينى عن محمّد بن يحيي عن أحمد بن محمّد بن عيسي عن معمر بن خلاّد عن أبى الحسن عليه السلام أنّه ذكر رجلاً فقال: إنّه يحبّ الرياسة، فقال: ماذئبان ضاريان فى غنم قوم قد تفرّق رعاؤها بأضرّ فى دين المسلم من الرياسة.
رياست خواهي كليني از محمد بن يحيي، از احمد بن محمد بن عيسي، از معمّر بن خلّاد روايت كرده است كه وي در نزد ابوالحسن (ع) مردي را ياد نمود و گفت: او رياست طلب است، حضرت فرمود: حمله گرگ درنده به گله گوسفندي كه چوپانانش حاضر نباشند، براي دين مسلمان، زيان بارتر از رياست طلبي نيست۱.
منبع حديث
۱- اصول كافى ۲/ ۲۹۷.
#دانستنیهای امام رضا علیه السلام
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
.......: آگاهی حضرت رضا (علیه السلام) از فرزندان در رحم مادران شخصی به امام رضا (علیه السلام) گفت:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......:
آگاهی حضرت رضا (علیه السلام) از کیفیت شهادت و محل دفن خویش
حضرت مکرر در مورد شهادت خویش به وسیله ی مأمون و چگونگی آن خبر داده بود که مشروح آن در فصل شهادت ایشان خواهد آمد؛ اینک به پاره ای از آن اشاره میکنیم.
گاهی میفرمود: من به سفری میروم - خراسان - که از آن برنمی گردم [۱] و چون مأمون حضرت را برای ولایت عهدی از مدینه به خراسان احضار کرد، راوی میگوید: حضرت برای وداع با رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) به حرم آمد و با صدای بلند میگریست. به حضرت سلام کردم و ولایت عهدی را تبریک گفتم. فرمود: مرا از کنار جدم رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) بیرون میبرند و من در غربت خواهم مرد و کنار هارون دفن خواهم شد. [۲] و به همین جهت بود که هنگام خروج از مدینه دستور داد تا بر او بگریند. [۳]
چون مأمون در ظاهر به حضرت رضا (علیه السلام) اظهار علاقه مینمود و از امامت علی (علیه السلام) در محافل دفاع میکرد، حضرت رضا (علیه السلام) به دوستان خود میفرمود: مأمون با سخنان خود شما را فریب ندهد، به خدا سوگند مرا کسی جز او نمی کشد. و من چاره ای ندارم جز آن که آن چه مقرّر شده است، انجام شود. [۴]
در جریان دیگری راوی میگوید: دیدم هارون - خلیفه عباسی - از یک در مسجد الحرام بیرون آمد و حضرت رضا (علیه السلام) از در دیگر و حضرت فرمود: یا بُعْدَ الدّارِ وَ قُرْبَ الْمُلْتَقی اِنَّ
طوسَ سَتَجْمَعْنی وَ اِیّاهُ؛ چه دور است خانه و نزدیک است ملاقات، شهر طوس میان من و او جمع خواهد کرد. [۱] و میدانیم که قبر هارون کنار قبر حضرت رضا (علیه السلام) است.
و گاهی در مسجد مدینه در حالی که هارون مشغول سخنرانی بود، میفرمود: تَرَونی وَ اِیّاهُ نُدْفَنُ فی بَیْتٍ واحِد یعنی مرا با او در یک اتاق مدفون خواهید دید. [۲] و گاهی نیز میفرمود: من و هارون مثل این دو خواهیم بود و دو انگشت سبابه و وسطی را به یکدیگر میچسباند. راوی گوید: معنی سخن حضرت را نفهمیدم تا آن که حضرت کنار هارون به خاک سپرده شد. [۳]
----------
[۱]: -عیون اخبارالرضا (علیه السلام)، ج ۱، ص ۲۳۳.
[۲]: عیون اخبارالرضا (علیه السلام)، ج ۱، ص ۲۳۴.
[۳]: عیون اخبارالرضا (علیه السلام)، ج ۱، ص ۲۳۵.
[۴]: عیون اخبارالرضا (علیه السلام)، ج ۱، ص ۱۹۹.
[۱]: الاتحاف بحب الاشراف ۵۹؛ ر. ک: اعلام الهدایه، ص ۳۶.
[۲]: اعلام الهدایه، ص ۳۶.
[۳]: اعلام الهدایه، ص ۳۶.
:
📚حکایت آفتاب نگاهی به زندگی امام رضا علیه السلام
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
🎥 سلسله کلیپهای #حکومت_موعود 10 🔰 بررسی ویژگی های حکومت #امام_زمان عجل الله فی فرجه 🎬 قسمت 10 :
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 سلسله کلیپهای #حکومت_موعود 11
🔰 بررسی ویژگی های حکومت #امام_زمان عجل الله فی فرجه
🎬 قسمت 11 : امام زمان با امر جدید می آیند ، یعنی چه ؟
🎙با توضیحات #استاد_احسان_عبادی از اساتید مهدویت کشور
👌دنیای بعد ظهور
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 دوره مهم #مهدویت_آسیبها_غفلتها 1
🔰 شناسایی آسیب ها و نکات مورد غفلت در موضوع #مهدویت
🎬 جلسه 1️⃣
🌀 پرداختن افراطی به موضوع #علائم_ظهور و غفلت از معرفت به امام ( قسمت اول )
👈 مشاهده کلیپ با کیفیتهای بالاتر در آپارات 👈 اینجا
🎤 استاد احسان عبادی / از اساتید مهدویت و مدرس علوم حدیث و تاریخ
👌 نشر دوره با هر لینک و آدرسی جایز و حلال می باشد.
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هنر آن است ڪه بمیرے پیش از آنڪه بمیرانندت و مبدا و منشا حیات آنانند ڪه چنین مردهاند...
.......:
@zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
.......: اصرار و خواهش از من و انكار از آنها. به هيچ وجه قبول نكرد. آرام و قرار نداشتم. مقداري هم كا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......:
كسي از ميدان سالم بيرون نمي آيد
كاظم آفاقي
بعد از عمليات و الفجر يك، لشكر به منطقه كاسه گران در دوازده كيلومتري گيلانغرب منتقل شد. گردان تخريب هم مثل ساير گردانهاي لشكر، مشغول سازماندهي و آماده كردن نيروهايش بود. يكي از اين مراحل آمادگي؛ آموزش نيروهاي جديد بود كه به گردان تخريب ملحق ميشدند. مسوول آموزش تخريب، محمدرضا احمدي گوگاني بود. احمدي در و الفجر مقدماتي از ناحيه شكم مجروح شده بود و هنوز زخمش بهبود نيافته بود. با اين حال در همه مراحل آموزش، خودش حضور مييافت. با نيروهاي آموزشي سينه خيز ميرفت، ميدويد و گاهي در اين كارها از محل زخمش خون جاري ميشد؛ ولي كم نمي آورد. يك دفعه كه محل زخمش عفونت كرده بود، گفتم آقا رضا! آخر تو مربي هستي و بايد آموزش بدي، چه ضرورتي داره كه خودت هم سينه خيز بري و...
گفت من نمي تونم كاري كه خودم نمي كنم به بسيجيها
[ صفحه ۶۲]
تكليف كنم!
در آن دوران، هم چادر بوديم و از نزديك به خصوصياتش آشنا شده بودم. از ديگر خصوصيات احمدي گوگاني اين بود كه از تداركات لباس نمي گرفت. يك بلوز چيني و يك شلوار بسيجي داشت
كه هميشه خدا اينها را ميپوشيد. هر وقت هم نياز ميشد بشويد، شب ميشست و صبح ميپوشيد. فرقي هم نمي كرد خشك شده يا نشده باشد. منطقه كاسه گران كوهستاني و سرد بود، لباسهايش خشك نمي شد و گوگاني بيشتر وقتها لباسهايش را مرطوب ميپوشيد.
يك روز گفتم: احمدي! از تداركات لباس بگير. حداقل در اينگونه موارد استفاده بكني.
گفت: لباسهايي كه پوشيدهام حقشو ادا نكرده ام. هر وقت حق اينارو ادا كردم اون موقع لباس ميگيرم.
بعد از مدتي از كاسه گران به منطقه عملياتي و الفجر ۲، در منطقه حاج عمران آمديم. لشكر عاشورا در آن عمليات نيروي پشتيباني بود. منطقه تمرچين، منطقه اي بود آلوده به مين. پس از عمليات ميخواستند از آن منطقه، جاده بزنند. ما بايد آن منطقه را از وجود مينها پاكسازي ميكرديم. مدت زمان زيادي از مين گذاري آنجا ميگذشت و همه جا علف سبز شده بود. بعضي جاها ارتفاع علفها به يك متر هم ميرسيد و حتي در بعضي جاها ميدان مين، در لابه لاي علفها گم شده بود. ابتدا چند نفري رفتيم شناسايي.
مينها تله گذاري شده بودند. احمدي گوگاني در اين مأموريت، مسوول اكيپ ما بود. پاي كار دو نفر، دو نفر تقسيم شديم. من با يوسف جديدي اول، اصغر آفرين سار با اكبر مسلم مهرواني و... به
[ صفحه ۶۳]
فاصله يك متر و نيم از همديگر شروع كرديم به پاكسازي ميدان مين. محمدرضا احمدي گوگاني هم به عنوان مسوول اكيپ بر كار همه بچهها نظارت ميكرد و آرام و قرار نداشت. كار در ميدان مين بسيار سخت مينمود و در بعضي موارد هم كار گره
مي خورد. مينها مثل سنگ به زمين چسبيده بودند و با وجود تله، حساسيت كار خنثي سازي بيشتر بود. وقتي سيخك به زمين ميخورد، مين از جاي خود قدري بالاتر ميآمد و بايد با احتياط و اعتماد به نفس كامل، مينها را خنثي ميكردي، تا مبادا اشتباهي رخ دهد. چون در تخريب ياد گرفته بوديم؛ اولين اشتباه آخرين اشتباه است! انفجار در محل كار اكبر مسلم مهرواني همه را در جاي خود ميخكوب كرد. انفجار مين ضد تانك (۶۴ TM ).
صداي انفجار منطقه را به لرزه در آورد. اكبر وقتي سيخك را به زمين ميزند، مين بالا ميآيد و ديگر فرصت نمي كند كه كاري براي خنثي سازي تله قطع فشار بكند. به دنبال انفجار، پيكر متلاشي شده اكبر در هوا پراكنده شد. و من كه تا حدي دورتر از آنها بودم، بدنم پر از تركش شد. سريع با تويوتا به پشت جبهه منتقل شدم. آنجا كارهاي مقدماتي مداوا انجام گرفت و بعد با برانكارد بردند باند هلي كوپترها، وقتي ميخواستند به هلي كوپتر بگذارند، يكي به امدادگر گفت: او زنده نمي ماند! زخمش خيلي زياده، زياد خودتو خسته نكن!
بعد از آن ديگر چيزي نفهميدم. وقتي چشمانم را باز كردم در نقاهتگاه ۷ تير اروميه بودم. دكتري كه بالاي سرم بود، گفت: » ۱۵ روزه كه بي هوشي، و بيش از ۶۰ تركش در بدنت جا خوش كرده. »
پس از بهبود نسبي آمدم تبريز. از بچهها هيچ خبري نداشتم. از
[ صفحه ۶۴]
جعفر منافي - يكي از نيروهاي تخريب - وضعيت بعد از خودم را جويا شدم. منافي گفت: محمدرضا احمدي گوگاني بر اثر انفجار
مين از كمر دو نيم شده بود و از اكبر مسلم مهرواني فقط يك پا به دست آمد. يوسف جديدي اول، سرش از تن جدا شده بود با دو دستش. و اصغر آفرين سار هم بعد از دو روز حوالي ميدان پيدا كرديم...
منافي در شرح وضعيت منطقه بعد از انفجار گفت: آقا مهدي، حميد آقا و برادر جوادي بعد از شما آمدند ميدان مين را ديدند. آقا مهدي گفت: كسي از اين ميدان مين سالم بيرون نمي آيد!
آقا مهدي هميشه اين گونه مواقع خودش را به صحنههاي خطر ميرساند. روزها طي شدند و رسيديم به عمليات خيبر. [۲۹].
... وقت آن بود كه گردان تخريب هم به نيروهاي مستقر در خط اول بپيوندد. آتش دشمن جزيره را در كام خود داشت. گردان به ستون ميرفت، اكبر
جوادي جلوتر از همه بود. از هر چند قدم مجبور بوديم خيز بزنيم، پس از لحظاتي دوباره بلند ميشديم و به راهمان ادامه ميداديم و اين كار مرتب تكرار ميشد. پس از چند قدم دوباره صوت خمپاره و خيز... ما شاء الله...، خسته نباشين، آفرين... بلندشين... با يك وضعيت بسيار آش و لاشي خودمان را به خط رسانديم. تير و تركش از كنار سر و صورتمان رد ميشد، فشار عراقيها بيش از آن بود كه فكر ميكرديم. آن قسمت از خط اول را كه گردان تخريب در آن مستقر شده بود، نزديك پل ارتباطي جزيره با عقبه دشمن [۳۰] بود. يعني دشمن از اين پل ميتوانست همه
[ صفحه ۶۵]
امكانات و تجهيزات و نيروهايش را وارد جزيره كند. طبق نقشه عمليات
اين پل بايد توسط گروهان انفجارات تخريب منهدم ميشد. منتهي بعد كه نيروهاي ما بيش از مقدار تعيين شده پيشروي كرده بودند، احتمالاتي داده ميشد كه پل در آينده براي خودمان لازم باشد، بنابراين با صلاحديد فرماندهان از خير انهدام اين پل گذشتند. محمد گروسي معاون گردان تخريب در دقايق اوليه درگيري با اصابت تيري شهيد شد.
فاصله خط عراقيها با خط ما حدود ۱۰۰ متر بيشتر نمي شد. در ساعات آغازين حضور ما در خط، دشمن فشار آورد و با آتش سنگيني كه داشت ما را عقب راند. و اين بار نوبت ما بود كه دست به ضد حمله بزنيم و دشمن را پس بزنيم. عراقيها به زور اسلحه و آتش توپخانه قويي كه داشتند جلو آمدند، ولي ما با اتكا به
روحيه بچهها و ايمان شان پيش ميرفتيم. فكر نمي كردم در هيچ كجاي جزيره، عراقيها اين همه مهمات و گلوله حرام كرده باشند. پس از يك ساعت درگيري كه بسياري از بچههاي ما افتاده بودند؛ رجبي، فرجي، علي آتشبار و
... ابوالفضل فرهمند هم مجروح شد و سريع منتقل شد عقب. فاصله ما با دشمن به حداقل رسيده بود، به طوري كه به همديگر نارنجك پرتاب ميكرديم. با گوشت در برابر گلوله و خمپاره ايستاده بوديم. جنگي سخت و نابرابر داشتيم.
عراقيها كه نارنجك پرتاب ميكردند، بچههاي ما خيلي زود نارنجك را برمي داشتند و به خود عراقيها پرتاب ميكردند. اما عراقيها جرأت نداشتند چنين كاري بكنند. بچههاي ما ۴ ثانيه از ۷ ثانيه زمان تأخير را خودشان حفظ ميكردند و در ۳ ثانيه آخر، نارنجك را پرتاب ميكردند كه ديگر عراقيها فرصت
هيچ كاري
[ صفحه ۶۶]
نداشته باشند.
غم از دست دادن ياران دلاورمان آتش به جانمان ميزد. اما وقتي چشمم به رسول صارمي و اكبر بابازاده ميافتاد، احساس غرور ميكردم؛ اكبر با تيربار ايستاده بود نقطه اي كه بر پل كاملا تسلط داشت. اجازه نمي داد يك عراقي از پل سالم عبور كند. عراقيها كه به ستون ميآمدند اكبر رگباري ميبست و نيروهاي دشمن مثل برگ خزان ميريختند. پس از يكي دو ساعت
جنگ جانانه، نيروهاي دشمن از شور و شر افتادند و به اصطلاح فهميدند كه ديگر «اين تو بميري از آن تو بميريها نيست! ». برگشتند به جاي اول خود. وضعيت گردان تخريب، هيچ تعريفي نداشت. اگر همه بچهها را كه سرپا بودند جمع ميكردي، يك گروهان بيشتر نمي شد، بقيه مجروح شده بودند و شهيد!
تا حدودي، خط تثبيت شده بود ولي از يك بريدگي كه در طول خاكريز بود، اذيت ميشديم و عراقيها امانمان را بريده بودند و مرتب ميزدند. هيچ كس جرأت نمي كرد براي آن قسمت كاري بكند. يك لودر از لشكر نجف آنجا بود، راننده اي داشت با هيكل نحيف و ريزه ميزه. او هم جرأت نمي كرد كه برود رو لودر. آقا مهدي فرمانده لشكرمان كه به نيروهاي مستقر در خط اول پيوست، دل و جرأتمان بيشتر شد. وقتي وضعيت را اينجوري ديد به راننده لودر گفت: آقا جان! اينجا يك خاكريز بزن، بچهها قتل عام ميشن.
او آقا مهدي را نمي شناخت. گفت: برو بابا! تو هم ديوانه شده اي! در اين بحبوحه كي ميتونه بره رو لودر. اگه خواستي خودت بري مانعي نداره، من كه نمي تونم!
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
و منسوب ب ه او است تعالی، حتی الایمان و الکفر و الهدایة و الضلالة، کما قال: « وَ لَوْ شَآءَ اللَّهُ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا