وفاداری کنید، امان نشان بدهید، صفا نشان بدهید، توقّعات خود را خیلی بالا نبرید، همکاری کنید، اظهار محبّت کنید، اینها محبّت ایجاد میکند. هردو نسبت به هم این وظیفه را دارند. محبّت در زندگی باید باشد. همکاری باید باشد، ایرادگیری و زیاده طلبی نباید باشد. [۱]
اگر زن بخواهد شوهرش به او محبّت بورزد، باید حرکت و تلاش کند. اگر مرد بخواهد زنش او را دوست داشته باشد، باید یک تلاشی انجام بدهد. محبّت، محتاج تلاش و ابتکار است. اساس محبّت، اطمینان است. اگر اعتماد بین زن و شوهر از بین رفت، محبّت آرام آرام از بین خواهد رفت. باید به هم اعتماد داشته باشید. [۲]
بالاتر از واقعیات زندگی؛ آرزوها و عشقها و احساسات انسانی، در زندگی نقش دارند. نقششان هم نقش تَبَعی و درجه ی دوم نیست، بلکه نقش اصلی است و میتواند ملاط این بنای فخیم و بسیار مستحکم قرار بگیرد. این را چگونه باید تنظیم کرد؟ زن و مرد باید هرکدام جایگاه خودشان را بشناسند. مرد نسبت به زن و زن نسبت به مرد، نگاهی محبّت آمیز و همراه با یک عشق پاک داشته باشند و آن را حفظ کنند؛ چرا که زائل شدنی است، مثل همه چیزهای دیگر. باید نگهش دارند و حفظ کنند که زائل نشود. [۳]
در استحکام بنیان خانواده، خود زن و شوهر بیش ترین نقش دارند. با گذشتِ خودشان، با همکاری خود، با مهربانی و محبّت و اخلاق خوب خودشان - که از همه مهم تر هم محبّت است - میتوانند این بنا را ماندگار و این سازگاری را همیشگی بکنند. [۱]
اگر یک وقتی خدای نکرده یک کدورتی پیش آمد، باید لابه لای محبّت ذوبش کنید و از بین ببرید. نباید یک حرفِ کوچکی را بزرگ کنند و مرتب کش بدهند، اینها نباید باشد. [۲]
وفاداری خیلی مهم است. اگر زن احساس کند شوهرش به او وفادار است و شوهر احساس کند زنش به او وفادار است، این خود به وجود آورنده ی محبّت است. محبّت که به وجود آمد، آن وقت خانواده پایدار خواهد شد. یک بنای مستحکم و پایداری که سالهای متمادی ادامه پیدا میکند. [۳]
محبّت در صورتی خواهد ماند که طرفین حقوق یکدیگر و حدود خود را رعایت کنند و از آن تخطّی و تجاوز نکنند. یعنی در واقع هرکدام از این دوطرف که دو شریک هستند و با هم زندگی را بنا میکنند، سعی کنند که جایگاه خود را در دل و ذهن و فکر طرف مقابل، جایگاه راسخ و نافذی قرار دهند؛ یعنی همان نفوذ معنوی، همان ارتباط و پیوند قلبی زن و شوهر. حقوق اسلامی برای این است. [۴]
زن و شوهر باید به هم محبّت داشته باشند، همین! کارهایی که محبّت را کم میکند، انجام ندهید. مواظب باشید چیزهایی که شما را از هم گله مند و بیزار
می کند، از شما سرنزند. درست نگاه کنید ببینید شوهر شما یا زن شما روی چه چیزهایی خیلی حسّاس است، از آنها اجتناب کنید. بعضیها بی اعتنایی میکنند. مثلاً فرض بفرمایید که زن از یک عادتی که مرد دارد، بدش میآید، این مرد هم بی اعتناست و آن عادت را باز تکرار میکند. این بد است. همین طور زن ها، فرض بفرمایید زنهایی هستند که هوسهای شخصی خود را - فلان چیز را بخریم، فلان جا برویم و... - بر راحتی و آسایش شوهر ترجیح میدهند. چه لزومی دارد؟ اصل کار، شما دو نفر هستید. همه ی دنیا فرع شمایند. همدیگر را داشته باشید، با همدیگر مهربان باشید. [۱]
اگر زن و شوهرها نسبت به احساسات یکدیگر بی اعتنای
ی و بی توجّهی کنند و به تدریج حالت بی محبّتی از یک طرف به وجود بیاید، چون بی محبّتی مرضی مُسری است، حتماً به آن طرف دیگر هم سرایت میکند. این طوری است. نباید بگذارید. هر دو باید تلاش و کوشش کنید. این پایه ی اصلی است. [۲]
----------
[۲]: . خطبه ی عقد مورخه ی ۳۰-۷-۱۳۷۶
[۳]: . خطبه ی عقد مورخه ی ۲۱-۱۲-۱۳۷۹.
[۴]: . خطبه ی عقد مورخه ی ۲۸-۹-۱۳۷۴.
[۵]: . خطبه ی عقد مورخه ی ۱۰-۲-۱۳۷۵
[۱]: . خطبه ی عقد مورخه ی ۱۹-۱۲-۱۳۷۶.
[۲]: . خطبه ی عقد مورخه ی ۱۹-۱-۱۳۷۷.
[۳]: . خطبه ی عقد مورخه ی ۲۲-۱۲-۱۳۷۸.
[۱]: . خطبه ی عقد مورخه ی ۱۷-۱۱-۱۳۷۹.
[۲]: . خطبه ی عقد مورخه ی ۲۴-۹-۱۳۷۶
[۳]: . خطبه ی عقد مورخه ی ۳۰-۷-۱۳۷۶.
[۴]: . خطبه ی عقد مورخه ی ۱۱-۱۲-۱۳۷۷.
[۱]: . خطبه ی عقد مورخه ی ۲۴-۹-۱۳۷۱.
[۲]: . خطبه ی عقد مورخه ی ۱۶-۵-۱۳۷۹
#زن و باز یابی هویت حقیقی
✍مقام معظم رهبری
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
✅ کارگاه #مهدویت_و_فرق_انحرافی 2 💠 جلسه 2⃣ 🎤 استاد احسان عبادی از اساتید مهدویت کشور 👌 انتشار فای
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
37.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ کارگاه #مهدویت_و_فرق_انحرافی 3
💠 جلسه 3⃣
🎤 استاد احسان عبادی از اساتید مهدویت کشور
👌 انتشار فایل آزاد و حلال
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 دوره مهم #مهدویت_آسیبها_غفلتها 1
🔰 شناسایی آسیب ها و نکات مورد غفلت در موضوع #مهدویت
🎬 جلسه 1️⃣
🌀 پرداختن افراطی به موضوع #علائم_ظهور و غفلت از معرفت به امام ( قسمت اول )
👈 مشاهده کلیپ با کیفیتهای بالاتر در آپارات 👈 اینجا
🎤 استاد احسان عبادی / از اساتید مهدویت و مدرس علوم حدیث و تاریخ
👌 نشر دوره با هر لینک و آدرسی جایز و حلال می باشد.
🔰سیاست همراه دیانت🔰
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هنر آن است ڪه بمیرے پیش از آنڪه بمیرانندت و مبدا و منشا حیات آنانند ڪه چنین مردهاند...
.......:
@zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
.......: آماده ميشدند تا به نقطه درگيري بروند و بجنگند. من و ميراب پاپيچشان شديم كه نرويد و اگر م
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......:
آخرين ديدار
جواد عباسعليزاده
پدرم كه آمد منطقه به اصرار او برگشتم مرخصي و هنوز سه، چهار روز از مرخصيام مانده بود كه خبردار شدم لشكر از موقعيت شهيد مدني در كاسه گران، منتقل شده به منطقه عملياتي جديد. معطل نشدم و سريع برگشتم جبهه. توي موقعيت شهيد مدني هيچ كس نبود، كاسه گران سوت و كور بود. غير از چند دژبان كسي نبود. در نهايت نااميدي به طرف چادرهاي آموزش نظامي رفتم. قدم هايم سنگين شده بود. وقتي رسيدم، هنوز مربيها آنجا بودند و اينها را به موقعيت جديد نبرده بودند. جرقههايي در دلم زده شد كه تنها نيستم؛ عليرضا تندرو، رمضان فتحي، حسين بهارلو، جواد جباري، جواد صالحي و... هنوز در اردوگاه بودند. شب، پيكي از طرف فرمانده لشكر عاشورا آمد: از هر تخصصي يكي از مربيها ميتونن برن منطقه عملياتي.
شور و شعفي عجيب در جمع ما موج براشت؛ اما تعداد معدودي بايد ميرفتند و اين باعث دلگيري بود. هيچ كس كوتاه نمي آمد كه
[ صفحه ۷۸]
نرود، كار به درازا كشيد و توافق جمعي بر قرعه كشي انجاميد.
وقتي اسمم در آمد، از شادي در پوستم نمي گنجيدم. شاد و خوشحال بودم. آنهايي كه ماندني بودند، ناراحت و عصباني بنظر ميرسيدند، بسيار سخت بود ماندن در آن شرايط. به قدري شاد بوديم كه از خير خوردن شام گذشتيم و راه افتاديم. صبح به منطقه جديد كه بچهها (توزآباد) [۳۳] ميگفتند، رسيديم. صبح با اولين كسي كه روبرو شدم؛ اكبر جوادي بود، از ديدارش انگار جان تازه اي گرفتم. گفت: يك مأموريتي هست، اگه مايل باشي تو رو ميفرستم و گرنه اجباري نيست.
گفتم: برادر جوادي! من براي همين اومده ام. هر مأموريتي باشه ميرم.
گفت: شما پيش از نيروهاي عمل كننده به منطقه ميرين و توي جزيره چراغهاي مهتابي قرار ميدين تا هلي كوپترهايي كه نيروها را هلي برن ميكنن مسير رو گم نكنن و بعد از اين مأموريت بايد برين پل مواصلاتي عراقيها رو با جزيره منفجر كنين و...
صبح عمليات توي جزيره آقا مهدي را ديدم كه مشغول هدايت نيروها بود، دو گردان از نيروهاي عمل كننده لشكر از همان پل مواصلاتي عراقي گذشته و رفته بودند آن سوي خط دشمن. اگر پل منفجر ميشد ديگر هيچ راه بازگشتي براي نيروهاي خودي نمي ماند. از آقا مهدي براي انفجار پل كسب تكليف كردم، گفت: نه برادر جواد لازم نيست پل را منفجر كنين، با اين وضعيت اگر پل منفجر بشه بچهها آن طرف آب قتل عام ميشن...
پرسيدم: حالا ميگين چكار كنيم؟
[ صفحه ۷۹]
گفت: مأموريت شما منتفي است برگرد به گروهان آرپي جي زنها. به اكبر
جوادي گفتهام چكار بايد بكني.
برگشتم عقبه جزيره. جوادي هم آنجا بود، مثل هميشه با طمأنينه و وقار مخصوص خودش ايستاده بود و نيروها را هدايت ميكرد.
گزارش مأموريت مان را گفتم و اينكه آقا مهدي گفت پل منفجر نشود و من برگردم به گروهان آرپي جي. گفت: حالا برو گروهان آرپي جي زن ها. فرماندهي آرپي جي زنها با تو.
از پذيرش فرماندهي گروهان طفره رفتم. اما او اصرار ميكرد و جدي سخن ميگفت. از جوادي جدا شدم و اين آخرن ديدار من با او در جزيره شد.
هواپيماهاي دشمن جزيره را مرتب بمباران ميكردند. روز هفتم اسفند ماه سال ۶۲ بود، دشمن فشار زيادي براي بازپس گيري جزيره وارد ميكرد، هواپيماهاي دشمن آسمان جزيره را پوشانده بودند و خيل تانكهاي دشمن در برابر خط ما صف آرايي كرده بودند و با تيرهاي مستقيم شان بچهها را هدف ميگرفتند. باران تير و تركش ميباريد و فرصت سربلند كردن نبود. حوالي ظهر چشم گرداندم در خط خودمان، شايد كساني كه سرپا بودند و ميجنگيدند به ده نفر نمي رسيدند. رحيم خان محمدي گلوله اي در آرپي جي گذاشت و بلند شد تا شليك كند، بلند شدن او همان و بر زمين افتادنش همان. فقط صداي محزونش به گوش رسيد؛ اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمدا رسول الله...
بسيجي نوجواني كه اسمش را هم نمي دانستم خيز برداشت و آرپي جي خان محمدي را بر دوش گرفت؛ ولي دشمن فرصت شليك را به او هم نداد و بي صدا افتاد بر زمين. اين بار نوبت من
بود كه سلاح افتاده يارانم را بردارم. و
برداشتم و قامت راست كردم تا موشك آرپي جي را شليك كنم. يك لحظه احساس كردم كه بدنم لرزيد مثل برق گرفته ها، آرپي جي از دستم سر خورد و افتاد زمين. همزمان انفجار مهيبي را در نزديكيام حس كردم. درست در تيررس دشمن افتاده بودم. امكان برگشتن نبود، هركس از جايش تكان ميخورد با تير مستقيم تانك نقش زمين ميشد. محشري برپا بود انگار، بچهها اسلحه را به طرفم دراز كردند از لوله تفنگ گرفتم و كشيدند پايين. در داخل پتويي پيچيدند و دوان دوان آوردند عقب. آقا مهدي آنجا بود مثل هميشه در جنب و جوش و بي قرار. تا مرا ديد، احوالپرسي كرد و وضعيتم را جويا شد، عجله داشت و تند ميرفت. درحال رد شدن گفت: ببرين عقب...
https://eitaa.com/zandahlm1357
کتاب صوتی #خداحافظ_سالار
"خاطرات پروانه چراغ نوروزی همسر سرلشکر #شهید_حاج_حسین_همدانی"
گردآورنده #حمید_حسام
#دفاع_مقدس #سوریه #مدافعان_حرم
گوینده : سودابه آقاجانیان
Part01_خداحافظ سالار.mp3
16.58M
📗کتاب صوتی
#خداحافظ_سالار
قسمت 1⃣
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
بچه محل امام رضا: آیات نه گانه موسوی بالجمله، از جمله آیاتی که مشعر است بر وقوع امورات [۳] به اوقات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بچه محل امام رضا:
اِسکان بنی اسرائیل در زمین
چون فرعون خبر هلاکت خود را شنید اراده نموده که « أَن یَسْتَفِزَّهُم مِّنَ الاْءَرْضِ [۵] » یعنی: قصد آن که تمام بنی اسرائیل « یستفزهم » أی یستخفّهم بالقتل من ثقل أرض البدن، و چون این اراده را نمود ؛ لهذا « فَأَغْرَقْنَاهُ وَ مَن مَّعَهُ
----------
[۵]: ۳ - همان، آیه ۱۰۳.
جَمِیعًا [۱] » ثمّ « قُلْنا »، یعنی: بعد از هلاکت و غرق فرعون و قومش گفتیم از برای بنی اسرائیل که حالا وقت خفّت شما از ثقل ارض تن و رفتن به آخرت نبود، بلکه « اسْکُنُوا الاْءَرْضَ [۲] » حالا در ارض تن سکونت نمائید « فَإِذَا جَآءَ وَعْدُ الاْآخِرَة [۳] » یعنی: پس زمانی که آمد وعده رجوع به آخرت شما و مسافرت از دنیا و خفت شما از بدن ارضیه به مقتضای: « اثَّاقَلْتُمْ إِلَی الاْءَرْضِ أَرَضیتُمْ بِالْحَیاةِ الدُّنْیَا مِنَ الاْآخِرَةِ [۴] »، آن وقت « جِئْنَا بِکُمْ لَفِیفًا [۵] »، یعنی: میآوریم شما را « لفیفاً » أی مجتمعاً، بحیث لایبقی منکم أحد ؛ زیرا که دنیا دار ممرّ است، نه دار مَقّر [۶] که مقصود از ذکر آیات همان « فَإِذَا جَآءَ وَعْدُ الاْخِرَةِ »بود که مؤیّد مطلب است بر این که هر امری باید در زمان خاصّ به خود واقع شود.
----------
[۱]: ۴ - همان، آیه ۱۰۳.
[۲]: ۵ - همان، آیه ۱۰۴.
[۳]: ۶ - همان.
[۴]: ۷ - سوره مبارکه توبه، آیه ۳۸.
[۵]: ۸ - سوره مبارکه اسراء، آیه ۱۰۴.
[۶]: ۹ - اشاره به حدیث أمیرالمؤمنین علیه السلام در نهج البلاغه، ج ۴، ص ۳۳، حکمت ۱۳۳، «الدنیا دار الممر إلی دار القرار».
📚✍شرح بر صحیفه سجادیه
میرزا ابراهیم سبزواری وثوق الحکماء
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
شکر نعمت مسیح علیه السلام میگوید: اگر آدمی به خاطرگناهش عذاب نشود، سزاوار است که به خاطر شکر نعمت،
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بچه محل امام رضا:
فراموشی خطای دیگران
زمانی که یعقوب به یوسف رسید، به او گفت: اخبار حوادث را بازگو. یوسف گفت: پدر جان، از آنچه برادرانم با من کردند نپرس، از آنچه خدا با من کرد بپرس.
پارسایی
هارون به فضیل عیاض گفت: چقدر زهد میورزی؟ فضیل گفت: تو از من زاهدتری! چرا که من در دنیای فانی زهد میورزم و تو در دنیای باقی که فنا ندارد زهد ورزیده ای.
دنیای جاودان
حکیمی گوید: چیزی ارزنده تر از زندگی نیست و زیانی برتر وجود ندارد که آن چیز گرانبها
را در غیر زندگی جاودانی خرج کنی.
#کشکول شیخ بهاء
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
.......: ۲۸- اخلاص در نیّت پرتوی از اسرار نماز » اخلاص در نیّت گرچه نیّت، اولین واجب در متن نماز
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......:
۳۰- نمونههایی از اخلاص
پرتوی از اسرار نماز » نمونههایی از اخلاص
علی علیه السلام، در صفت متقین میفرماید:
«اِذا زکّیَ اَحَدُهُم خافَ مِمّا یُقالُ لَهُ» (۲۴۱) هر گاه یکی از آنان ستایش میشود، از آنچه درباره اش گفته اند میهراسد.
مردان وارسته، هراس از آن دارند توجّه مردم به آنان، مانع توجه شان به خدا گردد خود، مصداق «یَصُدُّونَ عَن سَبِیلِ اللَّهِ» (۲۴۲) شوند!
شبی در سیمای جمهوری اسلامی، مصاحبه ای با یک رزمنده شانزده ساله پخش شد. مصاحبه گر پرسید: کار تو چیست؟ گفت: خنثی کردن مین. پرسید: تاکنون چند «مین» خنثی کرده ای؟ گفت: از
دل، حرم الهی است، جز خدا را در آن وارد نسازید.
لطف خدا زیاد. پرسید: عدد آنرا میدانی؟ جواب داد: میترسم بگویم، شیطان مرا گول بزند و دچار عجب و غرور شوم و دوستانم که کمتر موفق بوده اند، احساس کوچکی کنند. اللّه اکبر...!
نمونه دیگر: نقل شده یکی از شاگردان مرحوم آیة الله سید عبدالهادی شیرازی، در درس اشکال کرد. هر چه استاد به نرمی جواب داد، او سرسختانه قبول نکرد. پس از تمام شدن درس، شاگرد نزد استاد آمده و باز اشکال میکند. مرحوم شیرازی ۱۴ جواب علمی به وی میدهد. شاگردان دیگر که قدرت علمی استاد را میبینند، میپرسند: شما با این جوابهای محکم، چرا در هنگام درس، کوتاه آمدید؟ میگوید: این جوابها یادم بود،
ولی ترسیدم اگر بگویم، روحیه آن طلبه شکسته شود و من دچار عجب و غرور شوم. صلاح آن دیدم که او آزادانه اشکال کند تا شهامت سخن گفتن در او زنده بماند.
این بزرگی روح و نیّت خالص را میرساند. برخی با آن همه خدمت، خود رامطرح نمی کنند، عده ای هم اگر یک سطل زباله ای برای خیابان و کوچه ای میدهند، نام خود را روی آن مینویسند تا مردم بدانند که فلانی چنین کرده است...!
اولیاء خدا کار و عبادت را برای خدا انجام میدهند و تنها به پاداش او چشم میدوزند و هر عملشان، صبغه و رنگ الهی دارد، که رنگی است ماندگار و زوال ناپذیر: صبغةالله... [۱] و چه رنگی از رنگ الهی بهتر، که هرگز پاک نمی شود وحرارت وسرما وفقر وثروت وگمنامی وشهرت در آن اثری ندارد.
علی علیه السلام میفرماید:
«اَخْلِصْ لِلّهِ عَمَلَکَ وَ عِلْمَکَ وَ بُغْضَکَ وَ اَخْذَکَ وَ تَرکَکَ وَ کَلامَکَ وَ صُمْتَکَ» [۲]
کار و دانش و خشم و گرفتن و نگرفتن و سخن و سکوت خود را، خالص برای خدا گردان.
در این صورت است که کارها و آثارشان باقی میماند و هر چه که وجهه و چهره خدایی داشته باشد، ماندگار است: «کُلُّ شَی ءٍ هالِکٌ اِلاّ وَجْهَهُ» [۳]
----------
[۱]: ۲۴۳) بقره، آیه ۱۳۸.
[۲]: ۲۴۴) فهرست، غرر، واژه اخلاص.
[۳]: ۲۴۵) قصص، آیه ۸۸.
#پرتویی از نماز
✍محسن قرائتی
https://eitaa.com/zandahlm1357
🔰 #معرفی_کتاب
⬅️ دانلود رایگان و حلال کتاب " شیوه های دعوت به نماز " تالیف استاد قرائتی
👌 از بهترین کتب نوشته شده برای تشویق فرزندان خود به نماز خواندن
🔗 لینک دانلود pdf 👈 اینجا
🔗 لینک دانلود اندروید 👈 اینجا
27.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍ #شیوه_های_دعوت_نوجوانان_به_نماز
📖شیوه اشتباه
مورداستفاده اولیاء ومربیان درراستای دعوت نوجوانان به نماز
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 با یک نماز شب میکائیل بر ما نازل نمی شود❗️
▫️حجت الاسلام #فرحزاد