eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
47.9هزار عکس
34.8هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
.......: غيبت و كبر متن حديث الغيبة و التكبّر الصدوق قال: حدّثنا أحمد بن زياد بن جعفر الهمدانى رضى الله عنه قال: حدّثنا علىّ بن إبراهيم بن هاشم عن أبيه عن علىّ بن معبد عن الحسين بن خالد عن علىّ بن موسي الرضا عن أبيه موسي بن جعفر عن أبيه جعفر بن محمّد عليهم السلام، أنّه قال: إنّ الله تبارك و تعالي لَيُبغض [ البيتَ ] اللّحِم و اللّحم السمين، فقال له بعض أصحابه: يا بن رسول الله إنّا لَنحبّ اللّحم و ما تخلو بيوتنا منه، فكيف ذلك؟ فقال عليه السلام: ليس حيث تذهب، إنّما البيت اللّحِم الّذى تُؤكل فيه لُحوم الناس بالغِيبة، و أما اللّحِم السمين فهو المتجبّر المتكبّر المختال فى مشيه. غيبت و كبر صدوق گويد: احمد بن زياد بن جعفر همداني (رض) ما را چنين حديث گفت كه علي بن ابراهيم بن هاشم از پدرش، از علي بن معبد، از حسين بن خالد، از علي بن موسي الرضا، از پدرش موسي بن جعفر، از پدرش جعفر بن محمد (ع) نقل كند كه حضرتش فرمود: خداوند تبارك و تعالي خانه پرگوشت و شخص گوشتي فربه را مورد بغض دارد، يكي از اصحاب آن حضرت گفت: اي رسول خدا ما گوشت را دوست داريم و خانه‌هاي مان از آن خالي نيست، اين سخن چگونه است؟ حضرتش (ص) فرمود: آن گونه كه تو پنداري، نيست، خانه پرگوشت سرايي است كه در آن با غيبت گوشت مردم خورده شود، و شخصِ گوشتيِ فربه آن است كه كبر ورزد و بزرگي فروشد و در راه رفتن غرور نمايد۱. منبع حديث ۱- عيون اخبار الرضا ۱/ ۳۱۴. فروتني متن حديث التواضع الكلينى عن عدّة من أصحابنا عن علىّ بن أسباط عن الحسن بن الجهم عن أبى الحسن الرضا عليه السلام قال: التواضع أن تعطى الناس ما تحبّ أن تعطاه. و فى حديث آخر قال: قلت: ما حدّ التواضع الّذى إذا فعله العبد كان متواضعاً؟ فقال عليه السلام: التواضع درجات: منها أن يعرف المرء قدر نفسه فينزلها منزلتها بقلب سليم، لايحبّ أن يأتى إلي أحد إلّا مثل ما يؤتي إليه، إن رأي سيّئة درأها بالحسنة، كاظم الغيظ، عافٍ عن الناس، و الله يحبّ المحسنين. فروتني كليني گويد: گروهي از اصحاب ما، از علي بن اسباط، از حسن بن جهم، از ابوالحسن الرضا (ع) نقل كنند كه حضرتش فرمود: فروتني آن است كه به مردم چيزي را عطا كني كه دوست داري به تو عطا شود. و در حديثي ديگر گويد: به ايشان گفتم: مرز تواضع كه چون بنده آن را انجام دهد، فروتن است، چيست؟ فرمود: فروتني درجاتي دارد از جمله آن كه شخص جايگاه خويش شناخته، با قلبي سليم خود را در آن جاي دهد، دوست ندارد نزد كسي رود مگر آن گونه كه نزد او آيند، اگر بدي بيند با نيكي پاسخ دهد، فرو برنده خشم و درگذرنده از مردم است، و خدا نيكوكاران را دوست دارد۱. منبع حديث ۱- اصول كافى ۲/ ۱۲۴. قناعت متن حديث القناعة الكلينى عن علىّ بن إبراهيم عن محمّد بن عيسي عن محمّد بن عرفة عن أبى الحسن الرضا عليه السلام قال: من لم يقنعه من الرزق إلّا الكثير، لم يكفه من العمل إلّا الكثير، و من كفاه من الرزق القليل فإنّه يكفيه من العمل القليل. قناعت كليني از علي بن ابراهيم، از محمد بن عيسي، از محمد بن عرفه، از ابوالحسن الرضا (ع) كه فرمود: هر كه جز به روزي زياد قانع نباشد، جز عمل بسيار او را كافي نباشد و هر كه روزي اندك او را بس باشد عمل اندك نيز او را كفايت نمايد ۱. منبع حديث ۱- اصول كافى ۲/ ۱۳۸. امام رضا علیه السلام https://eitaa.com/zandahlm1357
.......: ۲. مبارزات حضرت رضا (علیه السلام) با فرقه صوفیه یکی از فرقه‌هایی که در جامعه اسلامی، در قرن اوّل هجری، توسط فردی به نام ابوهاشم کوفی پدید آمد، فرقه صوفیه بود که در پوشش زهد و دوری از دنیا، بدعت‌هایی را در دین ایجاد کردند و دارای افکار و اعمال ویژه ای بودند. اینان از همان نخست از مکتب اهل بیت (علیهم السلام) منحرف بودند و ائمه (علیهم السلام) نیز به شدت به مبارزه با آن‌ها پرداخته و پیروان خود را از نزدیک شدن به ایشان برحذر داشته اند. از جمله حضرت رضا (علیه السلام) نیز شیعیان را از خطر این گروه آگاه کرد و فرمود: هیچ کس معتقد به صوفی گری نمی شود مگر برای فریب یا گمراهی یا حماقت و چه بسا برخی همه این امور را داشته باشند. [۱] و فرمود: هرکه صوفیه نزد او یاد شوند و با زبان و دلش آن‌ها را انکار نکند، از ما نیست و هرکه آن‌ها را انکار کند، گویا با کفار در مقابل رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) جهاد کرده است. [۲] روایات در مذمت این گروه منحرف از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه اطهار (علیهم السلام) فراوان است و شیعه امامیه از زمان ائمه اطهار (علیهم السلام) پیوسته بر بطلان مذهب تصوّف اجماع داشته [۳] و بر ردّ ایشان کتاب‌ها نوشته است. و حضرت صادق (علیه السلام) صوفیه را دشمنان اهل بیت (علیهم السلام) خواند و کسانی را که به آنان متمایل شوند محشور با ایشان شمرد و فرموده اند: به زودی گروهی که مدعی محبت ما هستند به صوفیه متمایل می‌شوند، خود را شبیه آن‌ها می‌کنند، به القاب آن‌ها نام می‌نهند و سخنان آن‌ها را توجیه می‌کنند، هرکه به آن‌ها متمایل شود از ما نیست و من از او بیزارم. [۱] و متأسفانه این فرقه ضالّه با سوء استفاده از شرایط معنوی جامعه و تسامح برخی مسئولان فرهنگی و سکوت برخی علما، بعد از انقلاب شکوهمند اسلامی ایران، فعالیت خود را وسعت بخشیده است. وظیفه آحاد مردم به ویژه رهبران جامعه و علمای اعلام است که از این انحراف و بدعت بزرگ جلوگیری و به مسئولیت خویش در مورد حفظ امنیت مرزهای دین و عقیده مردم، عمل کنند و از تبلیغ رهبران آن‌ها و کتاب‌ها و سخنان آن‌ها بپرهیزند. چرا که در کشور امام زمان ---------- [۱]: الشیخ المفید به سند صحیح، در کتاب الرد علی اصحاب الحلاج ر. ک: الرساله الاثنا عشریه فی الردعلی الصوفیه، ص ۳۱. [۲]: -الرساله الاثنا عشریه فی الدر علی الصوفیه، ص ۳۲. [۳]: الرساله الاثنا عشریه فی الدر علی الصوفیه، ص ۴۴. [۱]: الرساله الاثنا عشریه فی الدر علی الصوفیه، ص ۳۲. عجل الله تعالی فرجه الشریف و با استفاده از انفال و اموال آن حضرت، به تبلیغ مخالفان ایشان پرداختن، سبب محرومیت از الطاف الهی و عنایات آن حضرت می‌شود. ۳. حضرت رضا (علیه السلام) و اهمیت امام از دیدگاه اهل بیت (علیهم السلام) از جمله اقدامات فرهنگی مهم حضرت رضا (علیه السلام) نشر عقیده شیعه در مورد امام و امامت می‌باشد، زیرا بسیاری از مخالفان در مورد امام، چنان عقاید سطحی دارند که مقام و جایگاه امام را، حتّی از انسان‌های معمولی پایین تر می‌آورند، و هیچ گناهی را مانع امامت یا اطاعت از او نمی دانند، لذا حضرت رضا (علیه السلام) به ترویج عقیده اهل بیت (علیهم السلام) در این باره همت گماشت. از امام رضا (علیهم السلام) مکرر در مورد لزوم امام در روی زمین پرسیده شد که حضرت فرمود: زمین خالی از امام نمی شود وگرنه اهل خود را فرو می‌برد و همچنین می‌فرمود: اگر یک چشم بر هم زدن زمین از حجت خالی باشد، اهل خود را فرو می‌برد. [۱] حضرت در مورد نشانه‌های امام فرمود: امام دارای علامت‌هایی است؛ این که داناترینِ مردم و بهترین داور و باتقواترین و بردبارترین و شجاع ترین و سخاوتمندترین و عابدترین مردم است، ختنه کرده متولد می‌شود و پاکیزه است، او از پشت سر می‌بیند آن گونه که از جلو می‌بیند... از مردم به مردم سزاوارتر و از پدران و مادرانشان به آن‌ها دلسوزتر است، تواضعش در مقابل خداوند عزّوجل از همه بیشتر و از همه نسبت به امر و نهی الهی کوشاتر است، دعایش مستجاب است به گونه ای که اگر بر صخره ای دعا کند، دو نیم شود.... [۲] ---------- [۱]: عیون اخبارالرضا (علیه السلام)، ج ۱، ص ۲۱۲. [۲]: عیون اخبارالرضا (علیه السلام)، ج ۱، ص ۱۶۹. در حدیث دیگری فرمود: امام به وسیله روح القدس تأیید می‌شود، میان او و خداوند ستونی است از نور که اعمال مردم را در آن می‌بیند و هر آن چه لازم دارد بر آن آگاه می‌شود، گاهی بازمی شود و می‌داند و گاهی بسته می‌شود و نمی داند... [۱] حضرت رضا (علیه السلام) فرمود: ماییم حجت‌های خداوند در زمین او، و جانشینان او در میان بندگان او و امینان سرّ او؛ ماییم کلمه تقوا و دستگیره محکم، و ماییم گواهان خداوند و پرچم‌های او در میان مخلوقاتتش، به جهت ما خداوند آسمان‌ها و زمین را از نابودی نگه می‌دارد و به (جهت یا وسیله) ما باران می‌فرستد و رحمتش را منتشر می‌ک
ند، زمین هرگز از یک نفر از ما خالی نیست یا علنی و یا مخفی، اگر یک روز از حجت خدا خالی باشد ساکنان خود را به لرزه و اضطراب می‌اندازد، آن گونه که دریا اهل خود را می‌لرزاند. [۲] مهم تر از همه، سخنان مفصّلی است که حضرت رضا (علیه السلام) در مسجد جامع مرو، در اوایل ورود به آن جا وقتی خبر اختلاف مردم در مورد امامت به حضرت رسید بیان کرد. حضرت در ابتدا تبسمی نمود و فرمود: ای عبدالعزیز، این گروه نفهمیدند و با آرای خود فریب خوردند... سپس با بیان این که دین کامل است و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) علی را پرچم هدایت قرار داد و دین کامل شد، فرمود: آیا این‌ها ارزش و جایگاه امامت را در امت می‌دانند تا حق انتخاب داشته باشند؟ جایگاه امامت برتر و شأنش بزرگ تر و جایگاهش رفیع تر و دسترسی به آن مشکل تر و عمقش بیشتر از آن است که مردم آن را با عقل خود بیابند یا به آرای خود به آن دسترسی یابند یا امامی را انتخاب کنند.... همانا امامت، جایگاه انبیا وَ اِرث اوصیاست، امامت، خلافت خدا و خلافت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) ومقام امیرالمؤمنین و میراث حسن و حسین (علیه السلام) است، امامت، نظام دهنده امور مسلمین و صلاح دنیا و عزت مؤمنین است، امامت، پایه اسلام بالنده است... امام، چون خورشید فروزان است که با نور او عالم روشن می‌شود ولی او در افق است به گونه ای که دست و چشم به او نمی رسد... امام، آن همدم مهربان و برادر دلسوز و پدر مهربان و پناه مردم در سختی هاست، امام، امین خدا در میان مردم و حجت او بر بندگان و جانشین او در زمین است که مردم را به سوی خدا دعوت می‌کند و از حریم الهی دفاع می‌کند. امام از گناهان پاک و از عیوب به دور است، او به علم مخصوص شده است و از حلم علامت دارد، نظام دین و عزّت مسلمانان و خشم منافقان و نابودی کافران است. امام یکتای روزگار خویش است و هیچ کس و هیچ عالمی همتای او نیست، او بَدَل و مانند و نظیر ندارد... کیست که بتواند امام را بشناسد و انتخاب کند؟ هرگز، هرگز؛ عقل‌ها گمراه و فکرها سرگردان و درون‌ها حیران و چشم‌ها مانده و بزرگان، کوچک و حکما، متحیر و حلیمان، قاصر و خطیبان، درمانده و اندیشمندان، نادان و شاعران، وامانده و ادیبان، عاجز و سخنوران، ناتوان هستند از وصف یکی از شئون امام یا فضیلتی از فضایل او.... [۱] ---------- [۱]: عیون اخبارالرضا (علیه السلام)، ج ۱، ص ۱۶۹. این حدیث و امثال آنمی فهماند که بر خلاف توهم برخی، علوم امام (علیه السلام) نه ذاتی است و نه نامحدود بلکه تابع مشیت الهی است. [۲]: بحار، ج ۲۳، ص ۳۵ از کمالالدین. آن چه در این حدیث شریف و احادیث گوناگون دیگر به این مضمون آمده است نشاناز تأثیر عمیق امام در تکوین عالم دارد و این که ثمره وجود امام (علیه السلام) منحصر در هدایت تشریعی نیست و از همین جا می‌توانبه فایده عظیم وجود حضرت حجت f در عصر غیبت پی برد. [۱]: عیون اخبارالرضا (علیه السلام)، ج ۱، ص ۱۷۱. 📚حکایت آفتاب نگاهی به زندگی امام رضا علیه السلام https://eitaa.com/zandahlm1357
36.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ کارگاه 4 💠 جلسه 4⃣ 🎤 استاد احسان عبادی از اساتید مهدویت کشور 👌 انتشار فایل آزاد و حلال
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 دوره مهم 2 🔰 شناسایی آسیب ها و نکات مورد غفلت در موضوع 🎬 جلسه 2️⃣ 🌀 پرداختن افراطی به موضوع و غفلت از معرفت به امام ( قسمت دوم ) 👈 مشاهده کلیپ با کیفیتهای بالاتر در آپارات 👈 اینجا 🎤 استاد احسان عبادی / از اساتید مهدویت و مدرس علوم حدیث و تاریخ 👌 نشر دوره با هر لینک و آدرسی جایز و حلال می باشد. 🔰سیاست همراه دیانت🔰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هنر آن است ڪه بمیرے پیش از آنڪه بمیرانندت و مبدا و منشا حیات آنانند ڪه چنین مرده‌اند... .......: @zandahlm1357
.......: نبرد پل طلاييه ابوالفضل هادي ظهر جمعه بود، دومين روز عمليات خيبر. حوالي پل طلاييه صحنه‌هايي سرخ از ايثار و رشادت مردان عاشورايي را در ذهن خود ثبت مي‌كرد. شب قبل به دستور آقا مهدي باكري وارد منطقه شده بوديم؛ دو گردان از لشكر عاشورا و دو گردان هم از لشكر نجف اشرف. تا رسيدن نيروهاي لشكر ۲۷ حضرت رسول بايد با دشمن مي‌جنگيديم. مأموريت ما موفقيت آميز بود و توانسته بوديم به عمق مواضع دشمن نفوذ كنيم و در اطراف پل طلاييه موضع بگيريم. ساعت حوالي چهار بامداد روز شنبه، به فكر افتاديم كه با روشن شدن هوا، دشمن دست به پاتك خواهد زد، بايد چاره اي انديشيد. نتيجه صحبت‌هاي فرماندهان اين شد؛ نيروهاي لشكر نجف و گردان امام حسين (ع) لشكر عاشورا با عمليات غافلگيرانه پل طلاييه را نصرف كنند. يك گروهان از گردان علي اكبر هم با آنها برود و دو گروهان هم جاده منتهي به پل طلاييه را حفظ كنند. من جزو نيروهايي بودم كه در كنار ورمزياري [۳۴] مانديم تا جاده را حفظ كنيم و مانع محاصره بقيه نيروها شويم. زمين مسطح بود. شروع كرديم به كندن جان پناه براي خودمان تحركات زرهي دشمن را مي‌ديديم و سنگرهاي ما هم آسيب پذير بود. با اين حال درگيري‌هاي پراكنده اي با دشمن داشتيم. وقت نماز صبح شده بود. نماز را خوانديم و پس از نماز بود كه صداي مشهدي عبادي فرمانده گردان امام حسين (ع) از ميان خش خش گوشي بي سيم پيچيد: برادر ورمزياري! ما پل را تصرف كرديم. جاي مناسبي است براي پدافند. بهتره با نيروهات بيايي اينجا. تا هوا روشن نشده و دشمن پاتك نزده بيايين... ورمزياري نيروها را حركت داد. در حين حركت متوجه شديم كه جلوتر از ما دو گروه زرهي در دو طرف جاده با همديگر درگير هستند. يكديگر را محكم مي‌كوبيدند. مات و مبهوت نگاه مي‌كرديم به صحنه درگيري. دو تن از بچه‌ها را فرستادند براي كسب اطلاعات. بچه‌ها سريع برگشتند. گفتند هر دو طرف، نيروي دشمن هستند. به خيال اين كه طرف مقابل دشمن است بر سر همديگر آتش مي‌ريزند. اين وضعيت براي ما خوشحال كننده بود كه سرشان به خودشان گرم است؛ ولي گذشتن از ميان اين حجم آتش ممكن نبود، عبور از جاده يعني بردن دو گروهان به كام مرگ! مجبور بوديم از راه ميان بر برويم. راه ميانبر يعني عبور از كنار سنگرها، تانك‌ها و دوشكاهاي دشمن. يعني عبور از جلوي چشم [ صفحه ۸۳] عراقي‌ها كه هر لحظه منتظر ما بودند. ولي هيچ راهي غير از اين نبود. آرام آرام خزيديم توي دشت، مواظب صداي نفس كشيدن مان بوديم كه عراقي‌ها متوجه نشوند. اما با روشن شدن هوا، عراقي‌ها متوجه ما شدند. تيراندازي‌ها به طرف ما شروع شد و فشارها رفته رفته شدت گرفت و عراقي‌ها عرصه را بر ما تنگ كردند. ما هم مقاومت مي‌كرديم. عقربه‌هاي ساعت ده صبح را نشان مي‌داد كه با آقا مهدي باكري تماس بي سيمي برقرار شد. ورمزياري صحبت كرد وضعيت را برايش شرح داد. در آخر پرسيد: «آقا مهدي! حال تكليف چيه؟ چيكار كنيم؟ » آقا مهدي گفت: هنوز از نيروهاي حضرت رسول خبري نيست. از شما انتظار دارم حسين وار در مقابل يزيديان استقامت كنيد... حرف‌هاي آقا مهدي حجت را بر ما تمام كرده و تكليف معلوم شده بود. با اين پيام جان تازه اي گرفتيم. همه مي‌دانستيم كه اگر نيروهاي لشكر حضرت رسول نيايند، اميدي به بازگشت نيست. ولي هيچ كس به فكر بازگشت نبود. نه گلايه اي و نه خمي به ابروئي... تكليف اين بود حسين وار جنگيدن و حسين وار شهيد شدن. حلقه محاصره لحظه به لحظه تنگ تر مي‌شد. نيروهاي عراقي انگار بو برده بودند كه ديگر براي ما نيروي كمكي نمي رسد جسارت شان بيشتر شده و به شكل سازمان يافته به ما هجوم مي‌آوردند. بچه‌ها هر چند دقيقه يكي مي‌افتاد؛ مجروح يا شهيد. زخمي‌ها تا حد امكان مداوا مي‌شدند. ورمزياري يك جا بند نمي شد و هر لحظه به نيروها سر و سامان مي‌داد. ايازي معاون ورمزياري رفت ايستاد پشت دوشكاي غنيمتي. وقتي آتش كرد نفسي تازه كرديم. ورمزياري نگران تلف شدن نيروهايش بود. ده- دوازده نفر با خودش برداشت رفتيم به شكار تانك‌ها و شكستن حلقه محاصره. بقيه را هم داخل كانال فرستاد. حاج مهدي روحاني گردان، ظفركش، مهري، كريم ظاهري، بنده و... گروه ده- دوازده نفري ورمزياري را تشكيل مي‌داديم. تانك‌هاي دشمن با تير مستقيم جاده را مي‌كوبيدند. سطح جاده بالاتر از سطح زمين بود. براي در امان ماندن از تيرهاي مستقيم تانك‌ها از كناره جاده نيم خيز مي‌دويديم. ظاهر شدن هلي كوپترهاي عراقي در آسمان منطقه اوضاع را خراب تر كرد و باران گلوله و تركش بود كه بر سرمان باريدن گرفت. https://eitaa.com/zandahlm1357
.......: رزق معلوم مقسوم برای هر موجود قوله علیه السلام: وَ جَعَلَ لِکُلِّ رُوحٍ مِنْهُمْ قُوتاً مَعْلُوماً مَقْسُوماً مِنْ رِزْقِهِ، لاَ یَنْقُصُ مَنْ زَادَهُ نَاقِصٌ، وَ لاَ یَزِیدُ مَنْ نَقَصَ مِنْهُمْ زَائِدٌ. یعنی: و قرار داده است از برای هر ذی روحی از انواع ذی حیاة چون مطلق حیوانات، حتی در طرف نقصان چون خراطین - و در طرف کمال - چون انسان که نوع الانواع و فصل الفصول است - «رزقی»، أی کلّ ما ینتفع به الإنسان، و یعیش به الحیوان معلوم در علم عنائی و مقسوم در تقدیر خود، به طوری که « لاینقص من زاده ناقص »، یعنی: کم نمی نماید رزق آن را که خدا زیاد نموده ناقص کننده، « و لایزید من نقص منهم زائد »، و زیاد نمی نماید رزق کسی را که ناقص و کم قرار داده زیاد نمایند. کما قال علی علیه السلام: «الرزق مقسوم، و الحریص محروم » [۱] . بالجمله: اگر چه خداوند تعالی نوع انسان را مدنی بالطبع ایجاد نموده و هر یک را در حرکات و تصرّفات مصدر امری و آلتِ کاری در معاونت هم به واسطه تهیه و تکمیل ما یحتاج یکدیگر قرار داده، که عموم در تلاش و حرکت و تهیه رزق و معایش کار یکدیگر را نموده، تا امر تمام به انجام رسد. ولی باید دانست که تلاش و حرص زیاد در کسب رزق و تحصیل معاش موجب زیادتی رزق نشود، و همان طور که کثرت حرص در کسب مذموم است نیز به کلی وجود خود را مهمل و معطل واداشتن از کسب و اهتمام به امور دنیوی و انجام امر معاش مذموم است. کما قال فی القدسی: « لایرزق عبادی إلاّ بکدّ الیمین و عرق الجبین، إلاّ طالب العلم » [۲] . ---------- [۱]: ۱ - غررالحکم، ص ۳۹۶. [۲]: ۲ - بسنجید: تفسیر النسفی، ج ۲، ص ۷. 📚✍ بر صحیفه سجادیه میرزا ابراهیم سبزواری وثوق الحکماء https://eitaa.com/zandahlm1357
.......: دنیای جاودان حکیمی گوید: چیزی ارزنده تر از زندگی نیست و زیانی برتر وجود ندارد که آن چیز گرانبها را در غیر زندگی جاودانی خرج کنی. عمرو بن عبید و منصور دوانیقی در کتاب وفیات الاعیان آمده است: عمرو بن عبید روزی بر منصور وارد شد، او پیش از خلافت از دوستان وی بود و لذا منصور او را نزد خود نشاند و اکرام کرد و به او گفت: مرا موعظه کن. عمرو مواعظی چند مطرح کرد از جمله: این خلافت که اکنون در دست توست، اگر در دست دیگری می‌ماند به تو نمی رسید، پس بترس از شبی که پس از آن شبی نباشد. وقتی عمرو بن عبید خواست برخیزد منصور به او گفت: دستور داده‌ام ده هزار درهم به تو بدهند. ابن عبید گفت: نیازی به آن ندارم. منصور گفت: به خدا باید بگیری. ابن عبید گفت: به خدا نمی گیرم. مهدی پسر منصور حاضر بود. گفت: امیرالمؤمنین سوگند یاد می‌کند و تو هم سوگند یاد می‌کنی! عمرو به منصور رو کرد و گفت: این جوان کیست؟ منصور گفت: مهدی است پسرم که ولی عهد من است. عمرو گفت: لباس نیکان تن او کرده ای و بنامی که شایسته اش نیست نامیده ای و کاری به او سپرده ای که بیشترین نفعی که از آن به او می‌رسد این است به غیر آن مشغول باشد. سپس عمرو به مهدی روی کرد و گفت: ای برادر زاده! اگر عموی تو سوگند پدرت را بشکند، پدرت برای دادن کفاره از عموی تو قوی تر است. منصور به او گفت: نیازی داری؟ گفت: آری، دنبال من نفرستی برای اینکه به نزد تو آیم، تا اگر خواستم خودم بیایم. منصور گفت: در این صورت نمی آیی، ابن عبید گفت: حاجت من همین بود. او رفت و منصور در حیرت او بود و گفت: همه ی شما آهسته می‌روید به دنبال صید الا عمروبن عبید. وی در سال ۱۴۴ هجری زمانی که از مکه باز می‌گشت، در محلی به نام مران، از دنیا رفت. منصور در رثای او سرود. درود بر تو ای قبری که در مران قرار گرفته ای، قبری که مؤمنی حقیقی را در بر گرفته و یکتایی خدا را تصدیق و با قرآن بود. اگر این زمانه انسان شایسته را باقی می‌گذارد، ابوعثمان عمرو بن عبید را برای ما می‌گذاشت. صلی اللّٰه علیک من متوسد قبراً مررت به علی مران قبراً تضمن مؤمناً متحققاً صدیق (صدق) الاله و دان بالفرقان لو ان هذا الدهر ابقی صالحاً ابقی لنا عمرواً اباعثمان ابن خلکان گوید نشنیده‌ام خلیفه ای جز منصور که در رثای کسی شعر بسراید. شیخ بهاء https://eitaa.com/zandahlm1357