پیروی از پیامبر سبب زنده شدن دلها
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَجِیبُوا للهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاکُمْ لِما یُحْیِیکُمْ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللهَ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ وَ أَنَّهُ إِلَیْهِ تُحْشَرُونَ [۱]
ای کسانی که ایمان آورده اید! هرگاه خدا و رسول شما را به چیزی که حیات بخش شماست دعوت میکنند، بپذیرید و بدانید خداوند، میان انسان و دل او حایل میشود و به سوی او محشور میشوید.
نکته ها:
حیات، اقسام مختلفی دارد:
۱. حیات گیاهی. «أَنَّ اللهَ یُحْیِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها» خداوند زمین را زنده میکند.
----------
[۱]: (أنفال، ۲۴)
۲. حیات حیوانی. «لَمُحْیِ الْمَوْتی» خداوند مردگان را زنده میکند.
۳. حیات فکری. «مَنْ کانَ مَیْتاً فَأَحْیَیْناهُ» آن که مرده بود و زنده اش کردیم.
۴. حیات ابدی. «قَدَّمْتُ لِحَیاتِی» کاش برای زندگیم چیزی از پیش فرستاده بودم.
مقصود از حیاتی که با دعوت انبیا فراهم میآید، حیات فکری، عقلی ومعنوی، اخلاقی و اجتماعی و بالاخره حیات و زندگی در تمام زمینهها میباشد.
حیات انسان، در ایمان و عمل صالح است و خداوند و انبیا هم مردم را به همان دعوت کرده اند. «دَعاکُمْ لِما یُحْیِیکُمْ» اطاعت از فرامین آنان رمز رسیدن به زندگی پاک و طیّب است، چنانکه در جای دیگر میخوانیم: «مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثی وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَةً» و طبق روایات از مصادیق حیات طیّبه، پذیرش ندای پیامبر در مسأله ولایت علیّ بن أبی طالب و اهل بیت اوست.
پیام ها:
۱- شرط ایمان واقعی، اجابت کردن دعوت خدا و رسول است. «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَجِیبُوا للهِ وَ لِلرَّسُولِ»
۲- دعوت خدا و رسول، حقیقتی واحد دارد. «دَعاکُمْ» و نفرمود: «دعواکم»
۳- حرکت در مسیر خدا و انبیا، حیات واقعی است و کناره گیری از آن، مرگ انسانیّت است. «دَعاکُمْ لِما یُحْیِیکُمْ»
۴- تمام دستورات دینی و فرامین انبیا، حتّی فرمان جنگ و جهاد، مایه ی حیات فرد و جامعه میباشد. «دَعاکُمْ لِما یُحْیِیکُمْ»
۵- کسی که به حضور و احاطه خداوند ایمان داشته باشد، از دعوت پیامبران سرپیچی نمی کند. «اسْتَجِیبُوا... یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ»
۶- همه ی ما خواسته یا ناخواسته در قیامت محشور خواهیم شد، پس به رسولان الهی پاسخ مثبت دهیم. «اسْتَجِیبُوا للهِ وَ لِلرَّسُولِ... إِلَیْهِ تُحْشَرُونَ»
#سبک_زندگی_سوره_نور
✍محسن قرائتی
@zandahlm1357
الگو بودن امامان معصوم
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فِی شَیْ ءٍ فَرُدُّوهُ إِلَی اللهِ وَ الرَّسُولِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ ذلِکَ خَیْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْوِیلًا [۱]
ای کسانی که ایمان آورده اید! خدا را اطاعت کنید و از رسول و اولی الامر خود (جانشینان پیامبر) اطاعت کنید. پس اگر درباره چیزی نزاع کردید آن را به حکم خدا و پیامبر ارجاع دهید، اگر به خدا و قیامت ایمان دارید. این (رجوع به قرآن و سنّت برای حلّ اختلاف) بهتر و پایانش نیکوتراست.
نکته ها:
این آیه به وظیفه ی مردم در برابر خدا و پیامبر اشاره میکند. با وجود سه مرجع «خدا»، «پیامبر» و «اولی الامر» هرگز مردم در بن بست قرار نمی گیرند. آمدن این سه مرجع برای اطاعت، با توحید قرآنی منافات ندارد، چون اطاعت از پیامبر و اولی الامر نیز، شعاعی از اطاعت خدا و در طول آن است، نه در عرض آن و به فرمان خداوند اطاعت از این دو لازم است.
در تفسیر نمونه به نقل از ابن عباس آمده است که وقتی پیامبر اسلام، هنگام عزیمت به تبوک، علی علیه السلام را در مدینه به جای خود منصوب کرد و فرمود:
«انت منّی بمنزلة هارون من موسی» این آیه نازل شد.
----------
[۱]: (نساء، ۵۹)
تکرار فرمانِ «أَطِیعُوا» رمز تنوّع دستورهاست. پیامبر گاهی بیان احکام الهی میکرد، گاهی دستور حکومتی میداد ودو منصب «رسالت» و «حکومت» داشت. قرآن گاهی خطاب به پیامبر
می فرماید: «أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیْهِمْ» آنچه را نازل کرده ایم برای مردم بیان کن. و گاهی میفرماید: «لِتَحْکُمَ بَیْنَ النَّاسِ بِما أَراکَ اللهُ» میان مردم بر اساس قوانین الهی، حکومت و قضاوت کن.
در آیه، اطاعت از اولی الامر آمده، ولی به هنگام نزاع، مراجعه به آنان مطرح نشده، بلکه تنها مرجع حلّ نزاع، خدا و رسول معرفی شده اند. و این نشانه آن است که اگر در شناخت اولی الامر و مصداق آن نیز نزاع شد، به خدا و رسول مراجعه کنید که در روایات نبوی، اولی الامر اهل بیت پیامبر معرّفی شده اند. [۱]
حسین بن ابی العلاء گوید: من عقیدهام را درباره اوصیای پیامبر واینکه اطاعت آنها واجب است، بر امام صادق علیه السلام عرضه کردم، حضرت فرمود: آری چنین است، اینان همان کسانی هستند که خداوند درباره ی آنان فرموده: أَطِیعُوا اللهَ... و همان کسانی اند که درباره ی آنها فرموده: إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللهُ... وَ هُمْ راکِعُونَ [۲]
حضرت علی علیه السلام فرمود: هر حاکمی که به غیر از نظر اهل بیت معصوم پیامبر قضاوت کند، طاغوت است. [۳]
----------
[۱]: کمال الدین صدوق، ص ۲۲۲.
[۲]: کافی، ج ۱، ص ۱۸۷.
[۳]: دعائم الاسلام، ج ۲، ص ۵۳۰.
در زمان غیبت ما را به حال خود رها نکرده اند، بلکه ما را به پیروی از فقها و اسلام شناسان عادل و با تقوا که نوّاب عام آن حضرت هستند، سفارش کرده اند. «امّا الحوادث الواقعة فارجعوا فیها الی رواة حدیثنا فانّهم حجّتی علیکم و انا حجّة اللّه»
#سبک_زندگی_سوره_نور
✍محسن قرائتی
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357
پیام ها:
۱- مردم باید نظام اسلامی را بپذیرند و از رهبران الهی آن در قول و عمل پشتیبانی کنند. «أَطِیعُوا اللهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ»
۲- اسلام مکتبی است که عقاید و سیاستش بهم آمیخته است. اطاعت از رسول واولی الامر که امری سیاسی است، به ایمان به خدا و قیامت که امری اعتقادی است، آمیخته است. «أَطِیعُوا اللهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ»
۳- سلسله مراتب در اطاعت باید حفظ شود. «اللهَ، الرَّسُولَ، أُولِی الْأَمْرِ»
۴- اولی الامر باید همچون پیامبر معصوم باشند، تا مانند پیامبر
اطاعت از آنان، لازم و بی چون وچرا باشد. «أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ»
۵- اطاعت از حاکمی واجب است که مؤمن و از خود مردم با ایمان باشد. «أَطِیعُوا... مِنْکُمْ»
۶- نشانه ی ایمان واقعی، مراجعه به خدا و رسول، هنگام تنازع و بالا گرفتن درگیری هاست و اطاعت در شرایط عادّی کار مهمّی نیست. «فَإِنْ تَنازَعْتُمْ»
۷- یکی از وظایف حکومت اسلامی ایجاد وحدت و حلّ تنازعات است. «فَإِنْ تَنازَعْتُمْ.. »
۸- دین کامل باید برای همه ی اختلاف ها، راه حل داشته باشد. «فِی شَیْ ءٍ فَرُدُّوهُ إِلَی اللهِ وَ الرَّسُولِ»
۹- پذیرش فرمان از حکومتهای غیر الهی و طاغوت، حرام است. «فَرُدُّوهُ إِلَی اللهِ وَ الرَّسُولِ»
۱۰- اگر همه ی فرقه ها، قرآن و سنّت را مَرجع بدانند، اختلافها حل شده، وحدت و یکپارچگی حاکم میشود. «فَرُدُّوهُ إِلَی اللهِ وَ الرَّسُولِ»
۱۱- مخالفان با احکام خدا و رسول و رهبران الهی، باید در ایمان خود شک کنند. إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ...
۱۲- برنامه عملی اسلام بر اساس برنامه اعتقادی آن است. أَطِیعُوا... إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ به عبارت دیگر ایمان به خدا و قیامت، پشتوانه ی اجرایی احکام اسلام و مایه ی پرهیز از نافرمانی خدا و رسول است.
#سبک_زندگی_سوره_نور
✍محسن قرائتی
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357
شناخت عظمت قرآن
اللهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِیثِ کِتاباً مُتَشابِهاً مَثانِیَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِینَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِینُ جُلُودُهُمْ وَ قُلُوبُهُمْ إِلی ذِکْرِ اللهِ ذلِکَ هُدَی اللهِ یَهْدِی بِهِ مَنْ یَشاءُ وَ مَنْ یُضْلِلِ اللهُ فَما لَهُ مِنْ هادٍ [۱]
خداوند بهترین سخن را در قالب کتابی نازل کرد (که آیاتش) متشابه (و مشابه یکدیگر است). از (تلاوت آیات) آن پوست کسانی که از پروردگارشان میترسند به لرزه میافتد، سپس (با ایمان و انس) به یاد خدا پوستها و دلهای آنان نرم و آرام میشود، این است هدایت خداوند که هر که را بخواهد به آن هدایت میکند و هر که را خداوند (به خاطر فسق و فسادش) گمراه نماید، پس هیچ هدایت کننده ای برای او نیست.
----------
[۱]: (زمر، ۲۳)
نکته ها:
«حدیث» به معنای سخن و گفتار و مراد قرآن است و «احسن الحدیث» بودن قرآن به خاطر جامعیّت، حقّانیّت، استواری، فصاحت و بلاغت قرآن است.
کلمه ی «متشابه» چند معنا دارد: یک معنای آن چند پهلو بودن برخی آیات قرآن است، در برابر آیات محکم و روشن، که در این معنا متشابه، صفت بعضی آیات است. «هُنَّ أُمُّ الْکِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ» لکن متشابه در این آیه به معنای شباهت آیات به یکدیگر است که بنابراین صفت تمام آیات است.
«مَثانِیَ» جمع مثنی به معنای گرایش است، یعنی آیات قرآن به یکدیگر گرایش دارند و بعضی آیات، بعضی دیگر را تفسیر میکنند و به تعبیری دیگر یک مفهوم را در قالب الفاظی متفاوت تکرار میکنند.
#سبک_زندگی_سوره_نور
✍محسن قرائتی
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357
پیام ها:
۱- قرآن، بهترین گفتارهاست. «أَحْسَنَ الْحَدِیثِ» (زیرا صادق ترین سخن هاست، «وَ مَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللهِ حَدِیثاً» و حرف آخر و فصل الخطاب است. «فَبِأَیِّ حَدِیثٍ بَعْدَهُ یُؤْمِنُونَ»)
۲- تمام آیات قرآن به یکدیگر شباهت دارند و هیچ ناهماهنگی و تضادّی در آنها نیست. «مُتَشابِهاً»
۳- خداترسی، در ظاهر جسم و بدنِ مؤمنان نمایان است و صورت آنان بیانگر سیرت آنان است. «تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِینَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ»
۴- مؤمن، با شنیدن آیات عذاب خوف دارد، «تَقْشَعِرُّ» و با شنیدن آیات رحمت امیدوار میشود. «ثُمَّ تَلِینُ جُلُودُهُمْ»
۵- قرآن، کتاب هدایت الهی است. «کِتاباً... ذلِکَ هُدَی اللهِ»
۶- خداوند، اسباب هدایت را برای همه فراهم کرده است، امّا تنها گروهی این هدایت را میپذیرند. «ذلِکَ هُدَی اللهِ... یَهْدِی... یُضْلِلِ»
اوصاف و ویژگیهای قرآن
... وَ نَزَّلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْ ءٍ وَ هُدیً وَ رَحْمَةً وَ بُشْری لِلْمُسْلِمِینَ [۱]
... و بر تو این کتاب را نازل کردیم که روشنگر هر چیز است و مایه ی هدایت و رحمت و بشارت برای مسلمانان است.
نکته ها:
در تفاسیر روایات متعدی ذیل آیه آمده است، از جمله: امام باقر علیه السلام فرمود: هر چه را که امّت به آن نیاز داشته، در قرآن آمده است و هر سخنی که از من شنیدید اگر سند قرآنی اش را بخواهید، خواهم گفت. حضرت علی علیه السلام فرمود: خبر شما و تاریخ گذشتگان و آیندگان و آسمان و زمین در قرآن آمده است.
امام رضا علیه السلام در جلسه ای به رؤسای ادیان فرمود: از معجزات پیامبر اسلام آن
----------
[۱]: (نحل، ۸۹)
است که یتیمی فقیر و چوپانی درس نخوانده، کتابی داشته باشد که «تبیان کل شی» باشد و اخبار گذشته و آینده تا قیامت در آن ثبت شده باشد.
امام صادق علیه السلام فرمود: هر مسأله ای که مورد اختلاف دو نفر باشد در کتاب خدا، اصلی که آنرا حلّ کند وجود دارد، گرچه عقل مردم
به آن نرسد.
قرآن بیان هر چیز است، امّا هر کس نمی فهمد چنانکه حضرت علی علیه السلام میفرماید: در قرآن، برای عوام عبارتِ ظاهری، برای خواص اشاراتِ رمزی، برای اولیای خدا، لطائف الهی و برای انبیا، حقایق است.
تبیان همه چیز بودن، یا مستقیم است یا بواسطه ی آیاتی که در آن اصولی مطرح شده و آن اصول برای ما کارساز است. نظیر آیه؛ «ما آتاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا» آنچه را پیامبر برای شما آورده بگیرید و از آنچه شما را نهی کرده دور شوید و نظیر آیه؛ «لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیْهِمْ»
#سبک_زندگی_سوره_نور
✍محسن قرائتی
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357
پیام ها:
۱- هم پیامبر اسلام بر همه پیامبران شاهد است و هم کتابش، تبیان کلّ شی ء است. «نَزَّلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْ ءٍ»
۲- قرآن کتابی جامع برای بیان همه نیازهای جامعه است. «تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْ ءٍ»
۳- تسلیم بودن، لازمه دریافت هدایت، رحمت و بشارت الهی است. «هُدیً وَ رَحْمَةً وَ بُشْری لِلْمُسْلِمِینَ»
شناخت راه قرآن
إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ یَهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ وَ یُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِینَ الَّذِینَ یَعْمَلُونَ الصَّالِحاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْراً کَبِیرا [۱]
همانا این قرآن به استوارترین راه، هدایت میکند و به مؤمنانی که کارهای شایسته انجام میدهند، بشارت میدهد که برایشان پاداش بزرگی است.
جمله ی «یَهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ» را دو گونه میتوان معنا کرد:
الف: قرآن به پایدارترین شیوه هدایت میکند.
----------
[۱]: (إسراء، ۹)
ب: قرآن استوارترین ملّتها و امّتها را هدایت میکند.
پیام ها:
۱- خرافات و اوهام در منطق استوار قرآن راه ندارد. «یَهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ»
۲- قرآن تنها کتابی است که قوانین ابدی و ثابت دارد. «یَهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ»
۳- دریافت اجر به ایمان و عمل نیاز دارد، «الْمُؤْمِنِینَ الَّذِینَ یَعْمَلُونَ الصَّالِحاتِ»
انس با قرآن و تدبّر در آن
کِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَیْکَ مُبارَکٌ لِیَدَّبَّرُوا آیاتِهِ وَ لِیَتَذَکَّرَ أُولُوا الْأَلْبابِ
(این) کتاب مبارکی است که به سوی تو فرو فرستادیم تا در آیات آن تدبّر کنند و خردمندان پند گیرند. (ص، ۲۹)
#سبک_زندگی_سوره_نور
✍محسن قرائتی
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357
نکته ها:
«مُبارَکٌ» به چیزی گفته میشود که فایده و خیر آن، رشد و فزونیِ زیاد و ثابت داشته باشد.
قرآن از منبع مبارک است: «تَبارَکَ الَّذِی» در شبی مبارک: «فِی لَیْلَةٍ مُبارَکَةٍ» در مکان مبارک نازل شده: «بِبَکَّةَ مُبارَکاً» و خود نیز مبارک است. «کِتابٌ... مُبارَکٌ»
سیمای قرآن در این آیه ترسیم شده است:
الف) متن آن نوشته شده است. «کِتابٌ»
ب) از سرچشمه ی وحی و علم بی نهایت الهی است. «أَنْزَلْناهُ»
ج) گیرنده ی آن پیامبر معصوم است. «إِلَیْکَ»
د) محتوایش پر برکت است. «مُبارَکٌ»
ه) هدف از نزول، تدبّر در آن است. «لِیَدَّبَّرُوا»
و) آگاهی به معارف آن، مقدّمه ی حرکت معنوی و قرب به خداست. «لِیَتَذَکَّرَ»
ز) کسانی این توفیق را خواهند داشت که خردمند باشند. «أُولُوا الْأَلْبابِ»
کسی که در آیات قرآن تدبّر نکند، سزاوار تحقیر الهی است. «أَ فَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلی قُلُوبٍ أَقْفالُها»
پیام ها:
۱- قرآن، مبارک است. (تلاوت، تدّبر، تاریخ، استدلال، داستان، الگوهای، معارف، اخبار غیبی، تشبیهات، اوامر و نواهی آن، همه و همه پر از راز و رمز است). «کِتابٌ... مُبارَکٌ»
۲- گرچه قرآن، مبارک است، امّا برای تدبّر است، نه فقط تبرّک جستن به ظاهر آن. (برای حفظ منزل، مسافر و عروس از خطرات)
«کِتابٌ... مُبارَکٌ لِیَدَّبَّرُوا»
۳- تدّبر در قرآن مقدّمه ی تذکر است وگرنه چه بسا انسان اسرار و لطایف علمی قرآن را درک کند ولی مایه ی غرورش شود. «لِیَدَّبَّرُوا- لِیَتَذَکَّرَ»
۴- تدّبر باید در همه آیات قرآن باشد نه تنها در آیات الاحکام. «لِیَدَّبَّرُوا آیاتِهِ»
۵- شرط تدبّر و بهره گیری و پندپذیری، عقل و خرد است. «لِیَدَّبَّرُوا... وَ لِیَتَذَکَّرَ أُولُوا الْأَلْبابِ» کسانی که از قرآن متذکر نمی شوند، بی خردند.
۶- قرآن، مطابق عقل و خرد است، لذا اهل خرد با تدبّر در آن به احکام و رموزش پی میبرند. «لِیَتَذَکَّرَ أُولُوا الْأَلْبابِ»
۷- معارف قرآن پایان ناپذیر است. این که به همه دستور تدبّر میدهد نشان آن است که هر کس تدبّر کند به نکته ی تازه ای میرسد و اگر علما و دانشمندان گذشته همه ی اسرار قرآن را فهمیده باشند، تدّبر ما لغو است. «لِیَدَّبَّرُوا آیاتِهِ»
#سبک_زندگی_سوره_نور
✍محسن قرائتی
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357
جاودانگی قرآن
تَبارَکَ الَّذِی نَزَّلَ الْفُرْقانَ عَلی عَبْدِهِ لِیَکُونَ لِلْعالَمِینَ نَذِیراً [۱]
مبارک است آن که قرآن، وسیله ی شناخت حقّ از باطل را بر بنده اش نازل کرد، تا برای جهانیان مایه ی هشدار باشد.
نکته ها:
کلمه «تَبارَکَ» ممکن است از واژه ی «برک» به معنای ثابت و پایدار باشد، و ممکن است از واژه ی «برکة» به معنای خیر زیاد باشد، یعنی کسی که قرآن را
نازل کرد منشأ خیرات بسیار است که نمونه ی برکت و خیر او همین نزول قرآن است. آری چه برکتی بالاتر از قانون الهی که میلیاردها انسان را در طول تاریخ از ظلمات به نور هدایت کرده است.
نزول، اگر در قالب «انزلنا» باشد به معنای فرستادن دفعی و یکجاست، ولی اگر در قالب «نَزَّلَ» باشد به معنای فرستادن تدریجی است و قرآن دارای هر دو نزول است؛ یکبار در شب قدر به
صورت دفعی بر پیامبر نازل شد، «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ» و بار دیگر به صورت تدریجی و در مدّت ۲۳ سال نازل شده است، «نَزَّلَ الْفُرْقانَ» یا میخوانیم: «وَ قُرْآناً فَرَقْناهُ لِتَقْرَأَهُ عَلَی النَّاسِ عَلی مُکْثٍ وَ نَزَّلْناهُ تَنْزِیلًا» ما قرآن را قطعه قطعه فرستادیم تا به تدریج بر مردم بخوانی.
پیام ها:
۱- قرآن، از سرچشمه ی مبارکی صادر شده است. «تَبارَکَ الَّذِی نَزَّلَ»
۲- هم نظام تکوینی انسان (آفرینش او که به قدرت خدا انجام گرفته) سزاوار تحسین است، «فَتَبارَکَ اللهُ أَحْسَنُ الْخالِقِینَ» و هم نظام تشریعی او (نزول قرآن و تدوین احکام دین). «تَبارَکَ الَّذِی نَزَّلَ»
۳- قرآن به تدریج نازل شده است. «نَزَّلَ»
۴- قرآن، بهترین وسیله ی شناخت حقّ از باطل است. «الْفُرْقانَ»
۵- اگر کتب آسمانی ورسالت انبیا نبود، انسان متحیّر وسرگردان بود. «الْفُرْقانَ»
۶- عبودیّت و بندگی، زمینه ی دریافت وحی است. «نَزَّلَ الْفُرْقانَ عَلی عَبْدِهِ»
۷- رسالت پیامبر اسلام جهانی است. «لِلْعالَمِینَ»
۸- وظیفه ی انبیا هشدار و انذار است. «نَذِیراً»
----------
[۱]: (فرقان، ۱)
#سبک_زندگی_سوره_نور
✍محسن قرائتی
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357
مهجوریت قرآن
وَ قالَ الرَّسُولُ یا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً [۱]
پیامبر (در روز قیامت از روی شکایت) میگوید: پروردگارا! قوم من این قرآن را رها کردند.
نکته ها:
این آیه، از گلایه ی پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلم سخن میگوید و آن حضرت چون «رَحْمَةً لِلْعالَمِینَ» است نفرین نمی کند.
امام رضا علیه السلام فرمود: دلیل آن که در نماز، قرآن میخوانیم آن است که قرآن از مهجوریّت خارج شود. [۲]
در روایات آمده است: هر روز پنجاه آیه از قرآن را بخوانید و هدفتان رسیدن به آخر سوره نباشد، آرام بخوانید و دل خود را با تلاوت قرآن تکان دهید و هرگاه فتنهها همچون شب تاریک به شما هجوم آوردند، به قرآن پناه برید. [۳]
به نظرم رسید اقرار بعضی بزرگان را درباره ی مهجوریّت قرآن نقل کنم:
الف) ملاصدرا قدس سره در مقدّمه تفسیر سوره واقعه میگوید: بسیار به مطالعه کتب حکما پرداختم تا آنجا که گمان کردم کسی هستم، ولی همین که کمی بصیرتم باز شد، خودم را از علوم واقعی خالی دیدم. در آخر عمر به فکر رفتم که به سراغ تدبّر در قرآن و روایات محمّد و آل محمّد علیهم السلام بروم. یقین کردم که کارم بی اساس بوده است، زیرا در طول عمرم به جای نور در سایه ایستاده بودم. از غصه جانم آتش گرفت و قلبم شعله کشید، تا رحمت الهی دستم را گرفت و مرا با اسرار قرآن آشنا کرد و شروع به تفسیر و تدبّر در قرآن کردم، درِ خانه ی وحی را کوبیدم، درها باز شد و پردهها کنار رفت و دیدم فرشتگان به من میگویند: «سَلامٌ عَلَیْکُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوها خالِدِینَ». [۴]
ب) فیض کاشانی قدس سره میگوید: کتابها و رسالهها نوشتم، تحقیقاتی کردم، ولی در هیچ یک از علوم دوائی برای دردم و آبی برای عطشم نیافتم، بر
خود ترسیدم و به سوی خدا فرار و انابه کردم تا خداوند مرا از طریق تعمّق در قرآن و حدیث هدایت کرد. [۱]
ج) امام خمینی قدس سره در گفتاری از اینکه تمام عمر خود را در راه قرآن صرف نکرده، تأسّف میخورد و به حوزهها و دانشگاهها سفارش میکند که قرآن و ابعاد گوناگون آن را در همه ی رشته ها، مقصد اعلی قرار دهند تا مبادا در آخر عمر برایّام جوانی تأسّف بخورند. [۲]
«هجر»، جدایی با عمل، بدن، زبان و قلب را شامل میشود. [۳]
رابطه ی میان انسان و کتاب آسمانی، باید دائمی و در تمام زمینهها باشد، زیرا کلمه ی «هجر» در جایی به کار میرود که میان انسان و آن چیز رابطه باشد. [۴]
بنابراین باید تلاشی همه جانبه داشته باشیم تا قرآن را از مهجوریّت در آوریم و آن را در همه ی ابعاد زندگی، محور علمی و عملی خود قرار دهیم تا رضایت پیامبر عزیز اسلام را جلب کنیم.
نخواندن قرآن، ترجیح غیر قرآن بر قرآن، محور قرار ندادن آن، تدبّر نکردن در آن، تعلیم ندادنش به دیگران و عمل نکردن به آن، از مصادیق مهجور کردن قرآن است. حتّی کسی که قرآن را فرا گیرد ولی آن را کنار گذارد و به آن نگاه نکند و تعهّدی نداشته باشد، او نیز قرآن را مهجور کرده است.
----------
[۱]: (فرقان، ۳۰)
[۲]: تفسیر کنزالدقائق.
[۳]: تفسیر نورالثقلین.
[۴]: مقدّمه تفسیر سوره واقعه.
[۱]: رسالة الانصاف.
[۲]: صحیفه نور، ج ۲۰، ص ۲۰
[۳]: مفردات راغب.
[۴]: التحقیق فی کلمات القرآن.
#سبک_زندگی_سوره_نور
✍محسن قرائتی
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357
۱- در قیامت یکی از شاکیان، پیامبر اکرم است. «وَ قالَ الرَّسُولُ»
۲- انتقاد از کسانی است که آگاهانه قرآن را کنار میگذارند. «اتَّخَذُوا... »
۳- جمع آوری و تدوین قرآن، در زمان شخص پیامبر اکرم انجام شده و لذا مورد اشاره و خطاب قرار گرفته است. «هذَا الْقُرْآنَ»
۴- مهجوریّت قرآن و گلایه ی پیامبر و مسئولیّت ما قطعی است. («قالَ» فعل ماضی نشانه ی حتمی بودن است)
۵- تلاوت ظاهری کافی نیست، بلکه مهجوریّت زدایی لازم است. «مَهْجُوراً»
حکمت و فلسفه سختیها
امتحان و آزمایش الهی
أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَکُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا یُفْتَنُونَ. وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَیَعْلَمَنَّ اللهُ الَّذِینَ صَدَقُوا وَ لَیَعْلَمَنَّ الْکاذِبِینَ
آیا مردم پنداشتند که چون گفتند: ایمان آوردیم، رها میشوند و دیگر مورد آزمایش قرار نمی گیرند؟! در حالی که بدون تردید کسانی را که پیش از ایشان بودند آزمودیم تا خداوند کسانی را که راست گفتند معلوم دارد و دروغگویان را (نیز) معلوم نماید. [۱]
نکته ها:
کلمه ی «فتنة» به معنای گداختن طلا برای جدا کردن ناخالصیهای آن است و چون در حوادث و سختی ها، جوهره ی انسان از شعارهای دروغین جدا میشود، حوادث و آزمایشها را «فتنه» میگویند.
خداوند متعال، همه ی انسانها را آزمایش میکند، امّا آزمایش و امتحان همه یکسان نیست. تمام جهان، صحنه آزمایش و تمام مردم حتّی پیامبران نیز مورد امتحان قرار میگیرند.
وسایل آزمایش الهی نیز تمام حوادث تلخ و شیرین، ترس و گرسنگی، زیان مالی و جانی و کمبود محصولات است. «وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْ ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرِینَ» البته بعضی اوقات، این امور کیفر اعمال خود انسان است.
لازم نیست همه ی مردم با همه ی مسائل آزمایش شوند، بلکه ممکن
----------
[۱]: (عنکبوت، ۲ و ۳)
است:
الف) هرکس با چیزی آزمایش شود.
ب) فردی در آزمایشی روسفید باشد، ولی در امتحان دیگری
رسوایی به بارآورد.
ج) ممکن است آزمایش فردی، وسیله ی آزمایش دیگران نیز باشد.
راه پیروزی در آزمایشهای الهی چند چیز است:
الف) صبر و مقاومت. ب) توجّه به گذرا بودن حوادث و مشکلات. ج) توجّه به گذشتگان که چگونه مشکلات را پشت سر گذارده اند. د) توجّه به علم و نظارت خداوند. امام حسین علیه السلام وقتی فرزندش روی دستانش تیر خورد و شهید شد، فرمود: «هون علیّ ما نزل بی انّه بعین الله» [۱] این حادثه سخت، چون خدا میبیند برایم آسان مینماید.
----------
[۱]: بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۴۶.
#سبک_زندگی_سوره_نور
✍محسن قرائتی
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357
پیام ها:
۱- ایمان، تنها با زبان و شعار نیست، بلکه همراه با آزمایش است. «أَ حَسِبَ... هُمْ لا یُفْتَنُونَ» (ادّعا کافی نیست، باید عملکرد را دید و قضاوت کرد. )
۲- آزمایش، یک سنّت الهی در طول تاریخ است. «وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ»
۳- حوادث را تصادف نپنداریم؛ همه اسباب آزمایش ماست. «فَتَنَّا»
۴- آشنایی با تاریخ و حوادث پیشینیان، مردم را برای پذیرش حوادث آماده میکند. «مِنْ قَبْلِهِمْ»
۵- دلیل آزمایشهای الهی، عینی و محقّق شدن علم ازلی خداوند و جدا شدن مؤمنان واقعی و شکوفا شدن استعدادهای درونی و به فعلیّت رسیدن آنهاست. «فَلَیَعْلَمَنَ... الَّذِینَ صَدَقُوا وَ... الْکاذِبِینَ»
حکمت دشواریهای زندگی
۱. خیر و مصلحت بندگان
کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِتالُ وَ هُوَ کُرْهٌ لَکُمْ وَ عَسی أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ عَسی أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَ اللهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ (بقره، ۲۱۶)
جهاد بر شما مقرّر شد، در حالی که برای شما ناخوشایند است و چه بسا چیزی را ناخوش دارید، در حالی که خیر شما در آن است و چه بسا چیزی را دوست دارید، در حالی که ضرر و شرّ شما در آن است. و خداوند (صلاح شما را) میداند و شما نمی دانید.
نکته ها:
کلمه «کَره» به مشقّتی گفته میشود که انسان از درون خود احساس کند، مانند ترس از جنگ. و «کره» به مشقتی گویند که از خارج به انسان تحمیل شود، مانند حکم اجباری در آیه ی «ائْتِیا طَوْعاً أَوْ کَرْهاً قالَتا أَتَیْنا طائِعِینَ» به آسمانها و زمین گفتیم: یا با رغبت بیایید یا با اکراه، گفتند: ما با رغبت میآییم.
جنگ با همه ی سختیهایی که دارد، آثار مثبت و فوایدی نیز دارد. از جمله:
الف) توان رزمی بالا میرود و دشمن جسور نمی شود.
ب) روح تعهّد و ایثار در افراد جامعه بوجود میآید.
ج) قدرت و عزت اسلام و مسلمانان در دنیا مطرح میشود.
د) امدادهای غیبی سرازیر میگردد.
ه) روحیّه ی استمداد از خدا پیدا میشود.
و) روحیّه ی ابداع و اختراع و ابتکار بوجود میآید.
برخلاف تبلیغاتی که دنیا برای صلح و علیه خشونت دارد، مسئله جهاد در راه دین، در تمام ادیان آسمانی بوده و یک ضرورت حتمی است. قرآن نیز در
سورههای آل عمران، مائده و بقره، جهاد در ادیان گذشته را مطرح کرده است.
#سبک_زندگی_سوره_نور
✍محسن قرائتی
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357
پیام ها:
۱- ملاک خیر وشر، آسانی و سختی و یا تمایلات شخصی نیست، بلکه مصالح واقعی ملاک است ونباید به پیش داوری خود تکیه کنیم. «عَسی أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ»
۲- کراهت و محبّت نفسانی، نشانه ی خیر و شرّ واقعی نیست. «تَکْرَهُوا... وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ... تُحِبُّوا... وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ»
۳- جنگ و جهاد، مایه خیر است. «کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِتالُ... وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ»
۴- تسلیم فرمان خدایی باشیم که بر اساس علم بی نهایت به ما دستور میدهد، گرچه ما دلیل آن را ندانیم. «وَ اللهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ»
۲. رشد مؤمنان
وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْ ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرِینَ. الَّذِینَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصِیبَةٌ قالُوا إِنَّا للهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ. أُولئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ [۱]
و قطعاً شما را با چیزی از ترس، گرسنگی، زیان مالی وجانی وکمبود محصولات، آزمایش میکنیم وصابران (در این حوادث وبلاها را) بشارت بده. (صابران) کسانی هستند که هرگاه مصیبتی به آنها رسد، میگویند: ما از آنِ خدا هستیم و به سوی او باز میگردیم. آنانند که برایشان از طرف پروردگارشان، درودها و رحمتهایی است و همانها هدایت یافتگانند.
----------
[۱]: (بقره، ۱۵۵- ۱۵۷)
#سبک_زندگی_سوره_نور
✍محسن قرائتی
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357
نکته ها:
خداوند چندین عنایت به صابران نموده است از جمله:
۱. محبّت. «وَ اللهُ یُحِبُّ الصَّابِرِینَ»
۲. نصرت. «إِنَّ اللهَ مَعَ الصَّابِرِینَ»
۳. بهشت. «یُجْزَوْنَ الْغُرْفَةَ بِما صَبَرُوا»
۴. پاداش بی حساب. «إِنَّما یُوَفَّی الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَیْرِ حِسابٍ»
۵. بشارت. «بَشِّرِ الصَّابِرِینَ»
شعار صابران «إِنَّا للهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ» است. در حدیث میخوانیم: هرگاه با مصیبتی مواجه شدید، جمله ی «إِنَّا للهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ» را بگویید. [۱]
----------
[۱]: درّالمنثور، ج ۱، ص ۳۷۷.
کلمه «صلوات» از واژه ی «صلو» به معنی ورود در نعمت
ورحمت است، بر خلاف واژه ی «صلی» که به معنای ورود در قهر و غضب است. مانند: «تَصْلی ناراً حامِیَةً»
خداوند بر مؤمنانی که در مشکلات، صبر و مقاومت کرده اند، خود درود و صلوات میفرستد؛ «صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ» ولی درباره مؤمنان مرفّه که زکات اموالشان را میپردازند، دستور میدهد پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم درود بفرستد. «صلّ علیهم»
پیام ها:
۱- آزمایش و امتحان یک برنامه و سنّت حتمی الهی است. «وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ»
۲- ناگواری ها، سبب مقاومت ورشد است. بسیاری از صفات انسان از قبیل صبر، رضا، تسلیم، قناعت، زهد، تقوا، حلم و ایثار، در سایه ی برخورد با تنگدستیها است. «وَ بَشِّرِ الصَّابِرِینَ»
۳- مورد بشارت، در آیه بیان نشده است به خاطر همین شامل انواع بشارتهای الهی میباشد. «بَشِّرِ الصَّابِرِینَ»
۴- ریشه ی صبر، ایمان به خداوند، معاد وامید به دریافت پاداش است. «الصَّابِرِینَ الَّذِینَ... قالُوا إِنَّا للهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ»
۵- خداوند، صابران را غرق در رحمت خاصّ خود میکند. «عَلَیْهِمْ صَلَواتٌ»
۶- تشویق صابران از طرف خداوند، به ما میآموزد که باید ایثارگران و صابران و مجاهدان، در جامعه از کرامت واحترام خاصّی برخوردار باشند. «عَلَیْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ... »
۷- تشویق، از شئون ربوبیّت و لازمه تربیت است. «صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ»
۸- هدایت صابران، قطعی و مسلّم است. با آنکه در قرآن، هدایت یافتن بسیاری از انسان ها، تنها یک آرزو است؛ «لَعَلَّهُمْ یَهْتَدُونَ» ولی در مورد صابران، هدایت آنان قطعی تلقّی شده است. «أُولئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ»
۹- هدایت، مراحلی دارد. با اینکه گویندگانِ «إِنَّا للهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ» مؤمنان و هدایت شدگان هستند، ولی مرحله بالاتر را بعد از صبر و دریافت صلوات و رحمت الهی کسب میکنند. «أُولئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ»
#سبک_زندگی_سوره_نور
✍محسن قرائتی
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357
۳. بروز استعدادها
فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً. إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً [۱]
پس (بدان که) با هر سختی آسانی است. آری، با هر دشواری آسانی است.
نکته ها:
عُسرها سبب یُسر است. کلمه «مع» ممکن است به معنای سبب باشد، یعنی هر سختی در درون خود تجربهها و سازندگیهایی دارد. «إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً»
حذف حرف فاء در جمله دوم «فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً، إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً» بیانگر آن است که این اصل عمومی است و مخصوص پیامبر نیست.
زنی از ندادن نفقه شوهر فقیرش، نزد حضرت علی علیه السلام شکایت کرد. حضرت مرد را زندانی نکرد و فرمود: «إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً»
صابران، به جای خودباختگی وپناهندگی به دیگران، تنها به خدا پناه میبرند. زیرا از دید آنها، تمام جهان کلاس درس و میدان آزمایش است که باید در آن رشد کنیم. دنیا جای ماندن نیست، خوابگاه و عشرتکده نیست و شداید و سختیهای آن نیز نشانه ی بی مهری خداوند نیست. ناگواریها برای آن است
که زیر پای ما داغ شود تا تندتر و سریعتر حرکت کنیم، بنابراین در تلخیها نیز شیرینی است. زیرا شکوفا شدن استعدادها، کامیابی از پاداشهای الهی را بدنبال دارد.
مصیبتهایی که از طرف اوست، تصرف مالک حقیقی و خداوند در مملوک خود است. اگر انسان بداند که خداوند حکیم و رحیم است و او نیز بنده ای بوده که قبلًا هیچ نبوده؛ «لَمْ یَکُ شَیْئاً» و حتّی بعد از مراحلی هم چیز قابل ذکری نبوده است؛ «لَمْ یَکُنْ شَیْئاً مَذْکُوراً» خواهد پذیرفت که من باید در اختیار او باشم. او مرا از جماد به نبات، و از نبات به حیوان و از مرتبه ی حیوانیّت به انسانیّت سوق داده و این حوادث را برای رشد و ارتقای من قرار داده است. همانگونه که ما دانه ی گندم را زیر فشار، آرد میکنیم و بعد نیز در آتش تنور، تبدیل به نان میکنیم تا مراحل وجودی او را بالا بریم.
مردم در برابر مشکلات و مصایب چند دسته اند:
الف) گروهی جیغ و داد میکنند. «إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً»
ب) گروهی بردبار و صبور هستند. «وَ بَشِّرِ الصَّابِرِینَ»
ج) گروهی علاوه بر صبر، شکرگزارند. «اللهم لک الحمد حمد الشاکرین لک علی مصابهم»
این برخوردها، نشانه معرفت هر کس نسبت به فلسفه مصایب و سختی هاست. همان گونه که کودک، از خوردن پیاز تند، بی تابی میکند و نوجوان تحمّل میکند، ولی بزرگسال پول میدهد تا پیاز خریده و بخورد.
پیام ها:
۱- سنّت و برنامه الهی آن است که بدنبال هر سختی، آسانی است. «إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً» (در جای دیگر قرآن میخوانیم: «سَیَجْعَلُ اللهُ بَعْدَ عُسْرٍ یُسْراً» سختیها و مشکلات زوال پذیرند و به آسانی تبدیل میشوند).
صبر و ظفر هر دو دوستان قدیمند بر اثر صبر نوبت ظفر آید
----------
[۱]: (شرح، ۵ و۶)
#سبک_زندگی_سوره_نور
✍محسن قرائتی
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357
۴. جزای اعمال بندگان
وَ ما أَصابَکُمْ مِنْ مُصِیبَةٍ فَبِما کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ وَ یَعْفُوا عَنْ کَثِیرٍ
و آنچه از مصیبت به شما رسد پس به خاطر دست آورد خودتان است و
او از بسیاری (گناهانتان) در میگذرد. [۱]
نکته ها:
سؤال: اگر مصیبتها به خاطر عملکرد خود ماست، پس مصائب اولیای خداوند چه توجیهی دارد؟
پاسخ: برنامهها و سنّتهای الهی متعدّد است، یکی از سنّتها چشاندن مزه تلخ عملکرد به انسان گناهکار است که در این آیه آمده است ولی یکی دیگر از سنّتهای الهی رشد مردم در لابلای حوادث و آزمایشهای پی در پی است. لذا حوادث تلخ که برای معصومین رخ میدهد برای رشد معنوی و دریافت درجه و الگو بودن آنان برای دیگران است. در حدیث میخوانیم: «البلاء للظالم ادب و للمؤمن امتحان و للاولیاء درجه» [۲] حوادث تلخ برای ظالم وسیله ادب و برای مؤمن وسیله آزمایش و برای اولیای الهی وسیله قرب بیشتر است.
مشابه این آیه، آیه چهل و یکم سوره روم است که میفرماید: «ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ لِیُذِیقَهُمْ بَعْضَ الَّذِی عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ» به خاطر عملکرد مردم، در دریا و خشکی فساد پدید آمد که گوشه ای از عملکردشان را بچشند.
----------
[۱]: (شوری، ۳۰)
[۲]: بحار، ج ۸۰، ص ۱۸۹.
پیام ها:
۱- میان رفتار انسان و حوادث تلخ و شیرین زندگی رابطه است. «ما أَصابَکُمْ... فَبِما کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ»
۲- مشکلات انسان، تنها عکس العمل بخشی از خلافهای اوست، نه تمام آن.
زیرا خداوند از بسیاری خطاهای انسان درمی گذرد. «وَ یَعْفُوا عَنْ کَثِیرٍ»
۳- مصیبتها جنبه هشداری دارد و اگر انتقامی بود، عفوی در کار نبود. «وَ یَعْفُوا عَنْ کَثِیرٍ»
#سبک_زندگی_سوره_نور
✍محسن قرائتی
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357
۵. تضرّع و زاری و یاد خدا
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا إِلی أُمَمٍ مِنْ قَبْلِکَ فَأَخَذْناهُمْ بِالْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ یَتَضَرَّعُونَ [۱]
و همانا به سوی امّتهای پیش از تو (نیز پیامبرانی) فرستادیم، (و چون سرپیچی کردند) آنان را به تنگدستی و بیماری گرفتار کردیم. باشد که تضرّع کنند.
نکته ها:
«بأساء» به معنای جنگ، فقر، قحطی، سیل، زلزله و امراض مُسری است و «ضراء» به معنای غم، غصّه، آبروریزی، جهل و ورشکستگی.
حضرت علی علیه السلام فرمود: اگر هنگام ناگواریها مردم صادقانه به درگاه خدا ناله کنند، مورد لطف او قرار میگیرند. [۲] مولوی در ترسیم این حقیقت میگوید:
پیش حقّ یک ناله از روی نیاز به که عمری در سجود و در نماز
زور را بگ-ذار و زاری را بگی-ر رح-م سوی زاری آید ای فقی-ر
پیام ها:
۱- در تربیت و ارشاد، گاهی فشار وسخت گیری هم لازم است. «فَأَخَذْناهُمْ بِالْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ»
۲- مشکلات، راهی برای بیداری فطرت وتوجّه به خداوند است. «یَتَضَرَّعُونَ»
۳- هر رفاهی لطف نیست و هر رنجی قهر نیست. «لَعَلَّهُمْ یَتَضَرَّعُونَ»
----------
[۱]: (أنعام، ۴۲)
[۲]: تفاسیر صافی و نورالثقلین.
#سبک_زندگی_سوره_نور
✍محسن قرائتی
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357
اهمیت دعا
وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی وَ لْیُؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ [۱]
و هرگاه بندگانم از تو درباره من پرسند (بگو: ) همانا من نزدیکم؛ دعای نیایشگر را آنگاه که مرا میخواند پاسخ میگویم. پس باید دعوت مرا بپذیرند و به من ایمان آورند، باشد که به رشد رسند.
نکته ها:
دعا کننده، آنچنان مورد محبّت پروردگار قرار دارد که در این آیه، هفت مرتبه خداوند تعبیر خودم را برای لطف به او بکار برده است. این ارتباط محبّت آمیز در صورتی است که انسان بخواهد با خداوند مناجات کند.
سؤال: چرا گاهی دعای ما مستجاب نمی شود؟
----------
[۱]: (بقره، ۱۸۶)
پاسخ: عدم استجابت دعای ما به خاطر شرک یا جهل ماست. در تفسیر المیزان میخوانیم که خداوند در این آیه میفرماید: «أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ» خودم اجابت میکنم دعا کننده ای را که فقط مرا بخواند و با اخلاص تمام، از من طلب خیر کند. پس اگر دعا مستجاب نشد، یا به جهت آن است که ما از خداوند خیر نخواسته ایم، و در واقع برای ما شرّ بوده و یا اگر واقعاً خیر بوده، خالصانه و صادقانه از خداوند درخواست نکرده ایم و همراه با استمداد از غیر بوده است. و یا اینکه استجابت درخواست ما، به مصلحت ما نباشد که به فرموده روایات، در این صورت به جای آن بلایی از ما دور میشود ویا برای آینده ما یا نسل ما ذخیره میشود ویا در آخرت جبران میگردد.
در حدیث میخوانیم: کسی که غذای حرام بخورد، یا امر به معروف ونهی از منکر نکند ویا از سر غفلت وبی اعتنایی دعا کند، دعایش مستجاب نمی گردد.
معنای دعا، ترک کسب وکار نیست، بلکه توکل به خداوند همراه با تلاش است. لذا در حدیث میخوانیم: دعای بیکار مستجاب نمی شود.
دعا و گفتگو با خداوند، ظرفیّت انسان را برای دریافت الطاف الهی بیشتر میکند. همانگونه که توسل و زیارت اولیای خدا، شرایط انسان را عوض میکند. چنانکه اگر کودکی همراه پدر به مهمانی رود، دریافت محبّتش بیش از آن خواهد بود که تنها برود. بنابراین دعا، زیارت و توسل، سبب تغییر شرایط است، نه برهم زدن سنّتهای قطعی الهی.
پیام ها:
۱- دعا در هرجا ودر هر وقت که باشد، مفید است. چون خداوند میفرماید: من نزدیک هستم. «فَإِنِّی قَرِیبٌ» آنچه از اوقات مخصوصه، یا اماکن مقدّسه برای دعا مطرح شده برای فضیلت است.
۲- خداوند به ما نزدیک است، ولی ما چطور؟ اگر گاهی قهر او دامن ما را میگیرد، به خاطر دوری ما از خداست که در اثر گناهان میباشد. «فَإِنِّی قَرِیبٌ»
۳- استجابت خداوند دائمی است، نه موسمی. «اجیب» نشانه ی دوام است.
۴- با آنکه خدا همه چیز را میداند، امّا دعا کردن وظیفه است. «فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی»
۵- دعا آنگاه به اجابت میرسد که همراه با ایمان باشد. «وَ لْیُؤْمِنُوا بِی»
۶- دعا، وسیله ی رشد و هدایت است. «لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ»
#سبک_زندگی_سوره_نور
✍محسن قرائتی
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357
معادباوری
شناخت دنیا و آخرت
وَ ما هذِهِ الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلَّا لَهْوٌ وَ لَعِبٌ وَ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوانُ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ (عنکبوت، ۶۴)
این زندگی دنیا چیزی جز سرگرمی و بازیچه نیست و اگر بدانند، زندگی حقیقی، همان سرای آخرت است.
نکته ها:
«لَهْوٌ» سرگرمیهایی است که انسان را از هدف اصلی و مسائل اساسی بازمی دارد؛ «لَعِبٌ» انجام کاری مثل بازی است که قصدی در آن نیست.
«هذِهِ الْحَیاةُ الدُّنْیا» رمز تحقیر دنیاست، همان گونه که «لَهِیَ الْحَیَوانُ» رمز عظمت آخرت است.
سؤال: با این که قرآن به کار و تلاش برای آباد کردن زمین و سیر و سفر و بهره مندی از طبیعت، همسر، زیبایی ها، خوراکیها و کسب درآمد، سفارش نموده است، پس چگونه در این آیه میفرماید: دنیا جز لهو و لعب نیست؟
پاسخ: کامیابیهایی که برای رسیدن به اهداف مقدّس و با روش و ابزار مقدّس و در محدوده قانون و با رعایت سایر شرایط باشد، همه آنها مزرعه آخرت است و آنچه در این آیه تحقیر و مذمّت شده و لهو و لعب معرّفی شده، مواردی است که هدف مقدّسی در کنار آن نباشد و با موازین دینی و قانونی مخالف باشد.
لهو و لعب بودن دنیا، چهار مرتبه در قرآن، در قالب حصر آمده است.
شاید از جمع بندی آیات قرآن در مورد دنیا بتوان این گونه استفاده کرد که هرگاه دنیا را به عنوان هدف و مقصد بنگریم، دنیا وسیله اغفال و غرور خواهد بود ولی اگر دنیا را مزرعه آخرت، مقدّمه و وسیله رسیدن به کمال بنگریم، دنیا
و نعمتهای آن ارزشمند سازنده خواهند بود؛ بنابر این از همین زندگانی دنیا، گروهی آن گونه بهره میگیرند که مغفرت و رضوان الهی را دریافت مینمایند و گروهی آن گونه که گرفتار عذاب شدید میشوند.
پیام ها:
۱- آفرینش دنیا، هدفدار و حکیمانه است، لیکن غفلت از آخرت، دنیاپرستی و غرق شدن در آن، سفیهانه است. «لَهْوٌ وَ لَعِبٌ»
۲- همه جا سکوت در برابر دلخوشیهای مردم جایز نیست، گاهی باید با نهیب و فریاد، به غافلان هشدار داد. «لَهْوٌ وَ لَعِبٌ»
۳- در شیوه ی تبلیغ، هرگاه امر زشتی را نفی میکنید، جایگزین خوبی به او ارائه دهید. «إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ»
۴- حیاتِ واقعی، حیات آخرت است. «الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوانُ»
۵- مردم، حقیقت آخرت را نمی دانند وگرنه به دنیا دل نمی بستند. «لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ»
#سبک_زندگی_سوره_نور
✍محسن قرائتی
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357
باور به بی ارزشی دنیا
وَ لَوْ لا أَنْ یَکُونَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً لَجَعَلْنا لِمَنْ یَکْفُرُ بِالرَّحْمنِ لِبُیُوتِهِمْ سُقُفاً مِنْ فِضَّةٍ وَ مَعارِجَ عَلَیْها یَظْهَرُونَ. وَ لِبُیُوتِهِمْ أَبْواباً وَ سُرُراً عَلَیْها یَتَّکِؤُنَ. وَ زُخْرُفاً وَ إِنْ کُلُّ ذلِکَ لَمَّا مَتاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ الْآخِرَةُ عِنْدَ رَبِّکَ لِلْمُتَّقِینَ [۱]
و اگر نبود که مردم یکسره و یک دست (کافر) میشدند، برای خانههای کسانی که به خدای رحمن کفر میورزند، سقفهایی از نقره قرار میدادیم و نیز نردبانهایی که بر آنها بالا روند. و برای خانه هایشان دربهای متعدّد و تختهایی که بر آنها تکیه زنند (قرار میدادیم). و هر گونه زینتی (برای آنان فراهم میکردیم) ولی اینها همه جز وسیله کامیابی زندگی دنیا نیست، در حالی که آخرت نزد پروردگارت مخصوص اهل تقواست.
نکته ها:
زرق و برق دنیا به قدری بی ارزش است که خداوند در این آیه میفرماید: ما حاضریم دنیا را در حد وفور به کفّار بدهیم ولی چون عقل مردم در چشم آنهاست، اگر به کفّار بدهیم همه به سوی کفر گرایش پیدا میکنند.
----------
[۱]: (زخرف، ۳۳ - ۳۵)
نه فقط همسان بودن همه ی انسانها در مسائل اقتصادی و معیشتی مورد اراده ی خداوند نیست، بلکه در مسائل اعتقادی هم نباید امور
به سمتی برود که حقّ انتخاب از افراد گرفته و گمان کنیم اگر همه ی مردم جهان یک فکر و یک عقیده شوند، به مطلوب رسیده ایم.
پیام ها:
۱- در دادن و پس گرفتن نعمتها باید ظرفیّت جامعه مراعات بشود. «لَوْلا... لَجَعَلْنا... »
۲- امّت واحده ای ارزش دارد که بر اساس ایمان باشد نه کفر. «لَوْ لا أَنْ یَکُونَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً»
۳- ثروت، نشانه عزّت در نزد خداوند نیست. «لَجَعَلْنا لِمَنْ یَکْفُرُ بِالرَّحْمنِ لِبُیُوتِهِمْ سُقُفاً مِنْ فِضَّةٍ»
۴- در دید کفّار ارزش به زینت و زیور و در دید متّقین، ارزش به سعادت اخروی است. وَ لِبُیُوتِهِمْ أَبْواباً... وَ الْآخِرَةُ عِنْدَ رَبِّکَ لِلْمُتَّقِینَ
۵- متّقین به جای آنکه در فکر زینت و زیور خانههای خود در دنیا باشند، در فکر آخرتند که همه اینها را خداوند خود فراهم کرده است. لِمَنْ یَکْفُرُ بِالرَّحْمنِ لِبُیُوتِهِمْ سُقُفاً مِنْ فِضَّةٍ... وَ زُخْرُفاً... وَ الْآخِرَةُ... لِلْمُتَّقِینَ
۶- جوار پروردگار و فیض حضور با هیچ چیز قابل مقایسه نیست. «عِنْدَ رَبِّکَ»
#سبک_زندگی_سوره_نور
✍محسن قرائتی
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357
روز پشیمانی
وَ أَنْذِرْهُمْ یَوْمَ الْحَسْرَةِ إِذْ قُضِیَ الْأَمْرُ وَ هُمْ فِی غَفْلَةٍ وَ هُمْ لا یُؤْمِنُونَ
و آنان را از روز ندامت و حسرت بترسان، آن هنگام که کار (از کار) بگذرد (و همه چیز پایان یابد) در حالی که (اکنون) آنان در غفلتند و ایمان نمی آورند. [۱]
نکته ها:
کلید همه ی بدبختی ها، غفلت است. غفلت از خداوند، غفلت از معاد، غفلت از آثار و پیامدهای گناه، غفلت از توطئه ها، غفلت از محرومان، غفلت از تاریخ و سنّتهای آن و غفلت از جوانی و استعدادها وزمینههای رشد.
یکی از نامهای قیامت «یَوْمَ الْحَسْرَةِ» است. حسرت بر فرصتهای از دست داده و سرمایههای تلف شده.
چه کسانی حسرت میخورند؟
۱. خوبان. حسرت اعمال نیک بهتر و بیشتری دارند.
۲. پیروان طاغوت. «یَا حَسْرَتی عَلی مَا فَرَّطْتُ فِی جَنبِ اللّهِ» [۲] دریغا از آنچه در حقّ خدا کوتاهی کردم! طبق روایات این حسرت مربوط به کسانی است که رهبران آسمانی و اوصیای آنان را رها کرده و به دنبال رهبران فاسق رفتند.
۳. منکران رسالت. رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم به ابوذر فرمود: روز قیامت کسانی که مقام رسالت مرا قبول نکردند، در حال کوری و کری در قیامت حاضر میشوند و میگویند: وای بر ما به خاطر کوتاهیهایی که در حقّ خداوند مرتکب شدیم!
۴. گویندگان بی عمل. امام باقر علیه السلام فرمود: بیشترین حسرت در قیامت از کسانی است که در کلام وبیان خود از عدالت دم زدند، ولی به آن عمل نکردند.
۵. افراد تندرو و افراطی نیز به هنگام قیامت حسرتها دارند.
۶. جاهلان. کسانی هستند که توانایی تحصیل علم را داشته اند، ولی به دنبال
فراگیری آن نرفته اند.
۷. عالم بی عمل. کسانی که مردم به خاطر حرف شنوی آنان اهل بهشت شدند، ولی خودشان به خاطر نداشتن عمل اهل دوزخند.
----------
[۱]: (مریم، ۳۹)
[۲]: زمر، ۵۶.
۸. اهل همنشینی و مجالستهای بیهوده. در حدیث میخوانیم: هرگاه گروهی در جلسه ای گرد هم بنشینند و به جای یاد خدا به حرفهای بیهوده سرگرم شوند، روز قیامت این مجلس برای آنان وسیله حسرت خواهد بود.
#سبک_زندگی_سوره_نور
✍محسن قرائتی
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357
۹. گناهکاران. در دعا میخوانیم: خدایا! از گناهانی که سبب ندامت وپشیمانی من در روز قیامت میشود به تو پناه میبرم.
۱۰. ریاست طلبان. آنان که برای ریاست دنیا دست و پا و حرص میزنند.
۱۱. منحرفان. کسانی که در دنیا توسط دوستان نااهل دچار انحراف شده اند: «یَا وَیْلَتی لَیْتَنِی لَم اتَّخِذْ فُلاناً خَلِیلًا» وای بر من ای کاش فلانی را برای خودم به عنوان دوست قرار نمی دادم، و از شدت ناراحتی دو دست خود را در دهان گذارده و به دندان میگیرد و میگوید: دوست بد مرا از راه خدا دور و منحرف کرد و ای کاش (به جای دوستی با فلانی، ) با رسول خدا راهی پیدا میکردم.
۱۲. ثروت اندوزان. کسانی که اموالی را چه بسا از راه نامشروع بدست آوردند، ولی مهلت بهره گیری از آن را نداشته و از دنیا رفته اند و آن اموال به دست کسانی رسیده که آنان در راه خدا خرج کرده اند و بدین وسیله صاحب مال به جهنّم رفته، ولی وارث نیکوکار به بهشت میرود. امام صادق علیه السلام درباره آیه ۱۶۶ سوه بقره «وَیَراهُمُ اللّهُ اعمالَهُم حَسَراتٍ» فرمود: پس از مرگ او اگر وارثان در راه خیر و مسیر الهی صرف کنند، پاداش برای وارث است، و اگر در راه گناه صرف کنند، او با بجاگذاردن این اموال در دست وارث، گناهکار را یاری کرده پس شریک گنهکار است- و سبب ندامت و حسرتش میگردد.
۱۳. آدم کشی، رهاکردن بستگان، نداشتن وصیّت، بی اعتنایی به حقوق مردم و نپرداختن زکات، هر کدام وسیله حسرت در قیامت خواهد بود.
#سبک_زندگی_سوره_نور
✍محسن قرائتی
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357
روز عزّت مؤمنان
إِذا وَقَعَتِ الْواقِعَةُ. لَیْسَ لِوَقْعَتِها کاذِبَةٌ. خافِضَةٌ رافِعَةٌ [۱]
آن گاه که آن واقعه (عظیم قیامت) روی دهد. که در واقع شدن آن دروغی نیست (و سزا نیست کسی آن را دروغ شمارد). (آن واقعه) پایین آورنده و بالا برنده است (نظام خلقت را زیر و رو میکند و نااهلان را پایین و خوبان را بالا میبرد).
نکته ها:
«خفض» به معنای فرو آوردن و به زیر کشیدن و «رفع» به معنای بالابردن و برافراشتن و «رج» به معنای لرزش شدید و تند و از جا کنده شدن است.
هر کجا وقوع امر و حادثه ای قطعی باشد، برای بیان آن میتوان از فعل ماضی استفاده کرد. لذا بسیاری از آیات درباره قیامت، با فعل گذشته بیان شده است. «إِذا وَقَعَتِ الْواقِعَةُ» چنانکه با دیدن سیل بزرگی که به سوی شهر حرکت میکند، میگویند: سیل شهر را برد، با این که هنوز سیل به شهر نرسیده است.
----------
[۱]: (واقعه، ۳- ۱)
امام سجاد علیه السلام فرمودند: به خدا سوگند! واقعه قیامت، دشمنان خدا را به دوزخ فرومی آورد، «خافِضَةٌ» و اولیای خدا را به بهشت بالا میبرد. «رافِعَةٌ» [۲] آری، عزّت و ذلّت، بلند مرتبگی و پستی واقعی در آن روز معلوم میشود که بزرگان گفته اند: «الفقر و الغنی بعد العرض علی الله» [۳] فقر و غنای واقعی پس از آنکه اعمال بر خدا عرضه شود، معلوم گردد.
پیام ها:
۱- قیامت، تنها واقعه ای است که نظیر و مانند ندارد. «الْواقِعَةُ»
۲- در تبلیغ، آنگاه که در مقام هشدار به امری مهم هستیم، با حذف
همه مقدّمات، به اصل مطلب بپردازیم. «إِذا وَقَعَتِ الْواقِعَةُ»
----------
[۲]: تفسیر نورالثقلین.
[۳]: غررالحکم.
۳- قیامت، هنگامه ی فروپاشی پندارها و تجلّی حقایق است. (شکست و سقوط عدّه ای و پیروزی و صعود عدّه ای دیگر) «خافِضَةٌ رافِعَةٌ»
#سبک_زندگی_سوره_نور
✍محسن قرائتی
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357
باور به حسابرسی دقیق اعمال
وَ وُضِعَ الْکِتابُ فَتَرَی الْمُجْرِمِینَ مُشْفِقِینَ مِمَّا فِیهِ وَ یَقُولُونَ یا وَیْلَتَنا ما لِهذَا الْکِتابِ لا یُغادِرُ صَغِیرَةً وَ لا کَبِیرَةً إِلَّا أَحْصاها وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً وَ لا یَظْلِمُ رَبُّکَ أَحَداً [۱]
وکتاب (و نامه اعمال) در میان نهاده میشود، پس مجرمان را میبینی که از آنچه در آن است بیمناک اند و میگویند: وای بر ما، این چه نوشته ای است که هیچ (گفتار و کردار) کوچک وبزرگی را فروگذار نکرده مگر اینکه برشمرده است! و آنچه انجام داده اند (مقابل خود) حاضر مییابند وپروردگارت به هیچ کس ستم نمی کند.
نکته ها:
----------
[۱]: (کهف، ۴۹)
بارها قرآن از کتاب و پرونده و نامه عمل در قیامت مطرح شده، از جمله:
فرستادگان ما مینویسند: «إِنَّ رُسُلَنا یَکْتُبُونَ»
آثار کارها را هم مینویسیم: «نَکْتُبُ ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُمْ»
نامه عمل آنان بر گردنشان آویخته میشود: «أَلْزَمْناهُ طائِرَهُ فِی عُنُقِهِ»
پروندهها در قیامت گشوده میشود: «وَ إِذَا الصُّحُفُ نُشِرَتْ»
نامهها به دست خود افراد داده میشود؛ نامه ی خوبان به دست راست و نامه بدکاران به دست چپ آنان داده میشود.
همان گونه که هر فردی پرونده ای دارد، هر امّتی نیز کتاب و پرونده ای دارد. «کُلُّ أُمَّةٍ تُدْعی إِلی کِتابِهَا»
پیامبراکرم صلی الله علیه و آله وسلم در بازگشت از جنگ حُنین، در یک صحرای خشک فرود آمد. به اصحاب فرمود: بگردید تا هر چه از چوب وخاشاک یافتید گرد آورید. اصحاب رفتند و هر کس چیزی آورد. روی هم ریختند و انباشته شد. پیامبر فرمود: گناهان اینگونه جمع میشوند، پس از گناهان کوچک پرهیز کنید. [۲] از این برنامه این درس را نیز میتوان گرفت که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله وسلم آموزشی اردوئی و
بیابانی تجسّمی، نمایشی و عملی، همراه با پرکردن اوقات فراغت برای یاران خود داشتند، آن هم وقتی که خطر غرور ناشی پیروزی در جنگ در کمین آنان بود، واصحاب خود را بی گناه یا کم گناه میپنداشتند.
امام صادق علیه السلام فرمود: در روز قیامت هنگامی که کارنامه عمل انسان به او داده میشود، پس از نگاه به آن و دیدن آنکه تمام لحظهها و کلمهها و حرکات و کارهای او ثبت شده، همه آنها را به یاد میآورد، مانند اینکه ساعتی قبل آنها را مرتکب شده است، لذا میگوید: «یا وَیْلَتَنا ما لِهذَا الْکِتابِ لا یُغادِرُ صَغِیرَةً... ». [۱]
آنان که در دنیا بی خیال و بی تفاوت بوده و به هر کاری دست میزنند، در آخرت هراس و دلهره خواهند داشت، «مُشْفِقِینَ» ولی مؤمنان که در دنیا اهل تعهّد و خداترسی بودند در آنجا آسوده اند. «إِنَّا کُنَّا قَبْلُ فِی أَهْلِنا مُشْفِقِینَ»
پیام ها:
۱- در قیامت، هم نامه ی عمل هر فرد به دستش داده میشود، هم کتابی در برابر همه قرار داده میشود. «وَ وُضِعَ الْکِتابُ»
۲- نگرانی و هراس مجرمان، از عملکرد ثبت شده خویش است، نه از خداوند. «مُشْفِقِینَ مِمَّا فِیهِ»
۳- قیامت، روز حسرت و افسوس مجرمان است. «یا وَیْلَتَنا»
۴- علم افراد به عملکرد خودشان در قیامت چنان است که گویا همه با سواد میشوند، چون کتاب و خواندن برای همه مطرح است. «وُضِعَ الْکِتابُ... مُشْفِقِینَ مِمَّا فِیهِ»
۵- عملهای انسان دارای درجات است. «صَغِیرَةً وَ لا کَبِیرَةً»
۶- قیامت، صحنه ی تجسّم عملهای انسان است. «وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً»
۷- داشتن عدالت وظلم نکردن، لازمه ربوبیّت الهی است. «وَ لا یَظْلِمُ رَبُّکَ أَحَداً»
----------
[۲]: کافی، ج ۲، ص ۲۸۸.
[۱]: تفسیر المیزان
#سبک_زندگی_سوره_نور
✍محسن قرائتی
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357
دشمن شناسی
شیطان، دشمن آشکار انسان
یا بَنِی آدَمَ لا یَفْتِنَنَّکُمُ الشَّیْطانُ کَما أَخْرَجَ أَبَوَیْکُمْ مِنَ الْجَنَّةِ یَنْزِعُ عَنْهُما لِباسَهُما لِیُرِیَهُما سَوْآتِهِما إِنَّهُ یَراکُمْ هُوَ وَ قَبِیلُهُ مِنْ حَیْثُ لا تَرَوْنَهُمْ إِنَّا جَعَلْنَا الشَّیاطِینَ أَوْلِیاءَ لِلَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ [۱]
ای فرزندان آدم! مبادا شیطان فریبتان دهد، آنگونه که پدر و مادرِ (نخستین) شما را از بهشت بیرون کرد، (با وسوسه ی خوردن از آن درخت) لباس را از تن آن دو برکند تا عورت هایشان را بر آنان آشکار سازد. همانا شیطان و گروهش شما را از آنجا که شما آنها را نمی بینید میبینند. ما شیاطین را دوستان و سرپرستان کسانی که ایمان نمی آورند قرار دادیم.
نکته ها:
شیطان گرچه اهل ایمان را نیز وسوسه میکند و به لغزش میاندازد، ولی نمی تواند ولایت و سلطه ای کامل بر آنها پیدا نماید، «وَ ما کانَ لِی عَلَیْکُمْ مِنْ سُلْطانٍ» زیرا مؤمن، با توبه و پناه بردن به خدا نجات مییابد. آری، شیطان تنها بر کافران سلطه دارد.
از این که شیطان را نمی بینیم گمان نکنیم که او هم ما را نمی بیند، بلکه او در هر مکان که زمینه گناه فراهم باشد حاضر است و بدنبال فتنه و فریب میباشد.
پیام ها:
۱- از تاریخ و سرنوشت دیگران عبرت بگیریم. «کَما أَخْرَجَ أَبَوَیْکُمْ»
۲- خود را بیمه شده و به دور از انحراف ندانیم، حضرت آدم که مسجود فرشتگان بود، با فریب شیطان از جایگاه خود دور شد. «أَخْرَجَ أَبَوَیْکُمْ... »
----------
[۱]: (أعراف، ۲۷)
۳- برهنگی وکشف حجاب، عامل خروج از جایگاه قرب الهی است. «فَاخْرُجْ أَبَوَیْکُمْ... یَنْزِعُ عَنْهُما لِباسَهُما»
۴- هرگونه برنامه و تبلیغاتی که به برهنگی بیانجامد، شیطانی است. «لا یَفْتِنَنَّکُمُ الشَّیْطانُ... یَنْزِعُ عَنْهُما لِباسَهُما»
۵- هدف شیطان، برهنگی زن و مرد در برابر یکدیگر است. «لِیُرِیَهُما سَوْآتِهِما»
۶- شیطان تنها نیست، بلکه گروه و ایادی دارد. «إِنَّهُ یَراکُمْ هُوَ وَ قَبِیلُهُ» چنانکه در جای دیگر میخوانیم: «وَ جُنُودُ إِبْلِیسَ»
۷- چون شیطان را نمی بینیم، از او غافل نباشیم و همیشه آماده باشیم. «لا یَفْتِنَنَّکُمُ... لا تَرَوْنَهُمْ» زیرا فریبندگی شیطان به خاطر ناپیدایی اوست.
۸- برهنگی، نشانه ی عدم ایمان و سلطه ی شیطان است. «یَنْزِعُ عَنْهُما لِباسَهُما... أَوْلِیاءَ لِلَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ»
۹- سلطه ی شیطان، به خاطر اعمال خود انسان است. «أَوْلِیاءَ لِلَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ»
۱۰- سنّت خداوند آن است که شیطان بر کافران و منکران حاکم شود. «إِنَّا جَعَلْنَا الشَّیاطِینَ أَوْلِیاءَ لِلَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ»
۱۱- ایمان به خداوند، مانع ولایت و حاکمیّت شیطان بر انسان میشود. «أَوْلِیاءَ لِلَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ»
#سبک_زندگی_سوره_نور
✍محسن قرائتی
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357
کمینگاههای شیطان
وَ اسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِکَ وَ أَجْلِبْ عَلَیْهِمْ بِخَیْلِکَ وَ رَجِلِکَ وَ شارِکْهُمْ فِی الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ وَ عِدْهُمْ وَ ما یَعِدُهُمُ الشَّیْطانُ إِلَّا غُرُوراً [۱]
و (ای شیطان! ) هر کس از مردم را میتوانی با صدای خود بلغزان و نیروهای سواره و پیاده ات را بر ضدّ آنان گسیل دار و در اموال وفرزندان با آنان شریک شو و به آنان وعده بده، و شیطان جز فریب، وعده ای به آنان نمی دهد.
نکته ها:
«استفزاز» به معنای لغزاندن با سرعت و تردستی و هُل دادن است.
ابلیس برای فریب انسان از یک راه وارد نمی شود، بلکه با تبلیغات، وعده ها، آرزوها، وسوسه ها، همراهی و مشارکت، پیاده و سواره، انسان را محاصره میکند و در این میان عدّه ای همراه او میشوند.
در روایات میخوانیم: کسی که باکی ندارد که چه میگوید و یا درباره او چه گفته میشود ودست به هر کاری میزند وعلناً گناه یا غیبت میکند، شریک شیطان است. [۲] و همچنین لقمه ی حرام، حرام خواری، زنا و به وجود آوردن نسلی فاسد و منحرف، [۳] از موارد شریک شدن شیطان است. وکسی که اهل بیت پیامبر: را دشمن بدارد، شیطان در نسل او شریک شده است. [۴]
تولید و مصرف ناسالم، کنزاندوزی، وسرمایه گذاری شرکتها وکارخانجات خارجی، وایجاد مراکز علمی، فرهنگی، هنری ومسابقات بین المللی استعماری نوعی مشارکت شیطان است.
پیام ها:
۱- قدرت ابلیس محدود است. «مَنِ اسْتَطَعْتَ»
۲- تبلیغات فاسد، در انحراف مردم نقش دارد. «بِصَوْتِکَ»
۳- تهاجم تبلیغاتی و فرهنگی دشمن، مقدّم بر تهاجم نظامی است. «صوت»
قبل از «خیل» آمده است. «بِصَوْتِکَ أَجْلِبْ عَلَیْهِمْ بِخَیْلِکَ» شیطان ابتدا با تبلیغات، انگیزه ی توحیدی انسان را میگیرد، سپس با تسلیحات و لشکریانش بر او هجوم میآورد.
۴- ابلیس، هم خود مایه ی گمراهی است، «اسْتَفْزِزْ» وهم نیروهای او. «بِخَیْلِکَ»
----------
[۱]: (إسراء، آیه ۶۴)
[۲]: تفسیر نورالثقلین.
[۳]: بحار، ج ۱۰۱، ص ۱۳۶.
[۴]: کافی، ج ۵، ص ۵۰۲.
۵- شیوه ی شیطان، در کمین نشستن و جلب و ربودن است. «أَجْلِبْ»
۶- شرکت ابلیس در مال و فرزند انسان، از آغاز آن شروع میشود و تا لقمه ی حرام و مشتبه و زنا ادامه مییابد. «شارِکْهُمْ»
۷- هر آزادی و اختیاری نشان لطف الهی نیست، گاهی قدرت مانور، نوعی قهر الهی است. «اسْتَفْزِزْ أَجْلِبْ شارِکْهُمْ وَ عِدْهُمْ»
۸- بستر نفوذ شیطان، آرزوهای انسان است که با وعدههای خیالی شیطان تقویت میشود. «عِدْهُمْ وَ ما یَعِدُهُمُ الشَّیْطانُ إِلَّا غُرُوراً»
۹- شیطان، علاوه بر فریب، گناه را توجیه میکند، وعده ی دروغ شفاعت میدهد و توبه را به تأخیر میاندازد. «وَ ما یَعِدُهُمُ الشَّیْطانُ إِلَّا غُرُوراً»
#سبک_زندگی_سوره_نور
✍محسن قرائتی
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357