فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سعدی
از تو دل برنكنم تا دل و جانم باشد****مي برم جور تو تا وسع و توانم باشد
گر نوازي چه سعادت به از اين خواهم يافت****ور كشي زار چه دولت به از آنم باشد
چون مرا عشق تو از هر چه جهان بازاستد****چه غم از سرزنش هر كه جهانم باشد
تيغ قهر ار تو زني قوت روحم گردد****جام زهر ار تو دهي قوت روانم باشد
در قيامت چو سر از خاك لحد بردارم****گرد سوداي تو بر دامن جانم باشد
گر تو را خاطر ما نيست خيالت بفرست****تا شبي محرم اسرار نهانم باشد
هر كسي را ز لبت خشك تمنايي هست****من خود اين بخت ندارم كه زبانم باشد
جان برافشانم اگر سعدي خويشم خواني****سر اين دارم اگر طالع آنم باشد
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سعدی
سر جانان ندارد هر كه او را خوف جان باشد****به جان گر صحبت جانان برآيد رايگان باشد
مغيلان چيست تا حاجي عنان از كعبه برپيچد****خسك در راه مشتاقان بساط پرنيان باشد
ندارد با تو بازاري مگر شوريده اسراري****كه مهرش در ميان جان و مهرش بر دهان باشد
پري رويا چرا پنهان شوي از مردم چشمم****پري را خاصيت آنست كز مردم نهان باشد
نخواهم رفتن از دنيا مگر در پاي ديوارت****كه تا در وقت جان دادن سرم بر آستان باشد
گر از راي تو برگردم بخيل و ناجوانمردم****روان از من تمنا كن كه فرمانت روان باشد
به درياي غمت غرقم گريزان از همه خلقم****گريزد دشمن از دشمن كه تيرش در كمان باشد
خلايق در تو حيرانند و جاي حيرتست الحق****كه مه را بر زمين بينند و مه بر آسمان باشد
ميانت را و مويت را اگر صد ره بپيمايي****ميانت كمتر از مويي و مويت تا ميان باشد
به شمشير از تو نتوانم كه روي دل بگردانم****و گر ميلم كشي در چشم ميلم همچنان باشد
چو فرهاد از جهان بيرون به تلخي ميرود سعدي****وليكن شور شيرينش بماند تا جهان باشد
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سعدی
نظر خداي بينان طلب هوا نباشد****سفر نيازمندان قدم خطا نباشد
همه وقت عارفان را نظرست و عاميان را****نظري معاف دارند و دوم روا نباشد
به نسيم صبح بايد كه نبات زنده باشي****نه جماد مرده كان را خبر از صبا نباشد
اگرت سعادتي هست كه زنده دل بميري****به حياتي اوفتادي كه دگر فنا نباشد
به كسي نگر كه ظلمت بزدايد از وجودت****نه كسي نعوذبالله كه در او صفا نباشد
تو خود از كدام شهري كه ز دوستان نپرسي****مگر اندر آن ولايت كه تويي وفا نباشد
اگر اهل معرفت را چو ني استخوان بسنبي****چو دفش به هيچ سختي خبر از قفا نباشد
اگرم تو خون بريزي به قيامتت نگيرم****كه ميان دوستان اين همه ماجرا نباشد
نه حريف مهربانست حريف سست پيمان****كه به روز تيرباران سپر بلا نباشد
تو در آينه نگه كن كه چه دلبري وليكن****تو كه خويشتن ببيني نظرت به ما نباشد
تو گمان مبر كه سعدي ز جفا ملول گردد****كه گرش تو بي جنايت بكشي جفا نباشد
دگري همين حكايت بكند كه من وليكن****چو معاملت ندارد سخن آشنا نباشد
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سعدی
با كاروان مصري چندين شكر نباشد****در لعبتان چيني زين خوبتر نباشد
اين دلبري و شوخي از سرو و گل نيايد****وين شاهدي و شنگي در ماه و خور نباشد
گفتم به شيرمردي چشم از نظر بدوزم****با تير چشم خوبان تقوا سپر نباشد
ما را نظر به خيرست از حسن ماه رويان****هر كو به شر كند ميل او خود بشر نباشد
هر آدمي كه بيني از سر عشق خالي****در پايه جمادست او جانور نباشد
الا گذر نباشد پيش تو اهل دل را****ور نه به هيچ تدبير از تو گذر نباشد
هوشم نماند با كس انديشهام تويي بس****جايي كه حيرت آمد سمع و بصر نباشد
بر عندليب
عاشق گر بشكني قفس را****از ذوق اندرونش پرواي در نباشد
تو مست خواب نوشين تا بامداد و بر من****شبها رود كه گويي هرگز سحر نباشد
دل ميبرد به دعوي فرياد شوق سعدي****الا بهيمه اي را كز دل خبر نباشد
تا آتشي نباشد در خرمني نگيرد****طامات مدعي را چندين اثر نباشد
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سعدی
تا حال منت خبر نباشد****در كار منت نظر نباشد
تا قوت صبر بود كرديم****ديگر چه كنيم اگر نباشد
آيين وفا و مهرباني در****در شهر شما مگر نباشد
گويند نظر چرا نبستي****تا مشغله و خطر نباشد
اي خواجه برو كه جهد انسان****با تير قضا سپر نباشد
اين شور كه در سرست ما را****وقتي برود كه سر نباشد
بيچاره كجا رود گرفتار****كز كوي تو ره به درنباشد
چون روي تو دلفريب و دلبند****در روي زمين دگر نباشد
در پارس چنين نمك نديدم****در مصر چنين شكر نباشد
گر حكم كني به جان سعدي****جان از تو عزيزتر نباشد
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سعدی
چه كسي كه هيچ كس را به تو بر نظر نباشد****كه نه در تو بازماند مگرش بصر نباشد
نه طريق دوستانست و نه شرط مهرباني****كه ز دوستي بميريم و تو را خبر نباشد
مكن ار چه ميتواني كه ز خدمتم براني****نزنند سائلي را كه دري دگر نباشد
به رهت نشسته بودم كه نظر كني به حالم****نكني كه چشم مستت ز خمار برنباشد
همه شب در اين حديثم كه خنك تني كه دارد****مژه اي به خواب و بختي كه به خواب درنباشد
چه خوشست مرغ وحشي كه جفاي كس نبيند****من و مرغ خانگي را بكشند و پر نباشد
نه من آن گناه دارم كه بترسم از عقوبت****نظري كه سر نبازي ز سر نظر نباشد
قمري كه دوست داري همه روز دل بر آن نه****كه شبيت خون بريزد كه در او قمر نباشد
چه وجود نقش ديوار و چه آدمي كه با او****سخني ز عشق گويند و در او اثر نباشد
شب و روز رفت بايد قدم روندگان را****چو به مؤمني رسيدي دگرت سفر نباشد
عجبست پيش بعضي كه ترست شعر سعدي****ورق درخت طوبيست چگونه تر نباشد
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357
#سعدی
آن به كه نظر باشد و گفتار نباشد****تا مدعي اندر پس ديوار نباشد
آن بر سر گنجست كه چون نقطه به كنجي****بنشيند و سرگشته چو پرگار نباشد
اي دوست برآور دري از خلق به رويم****تا هيچ كسم واقف اسرار نباشد
مي خواهم و معشوق و زميني و زماني****كو باشد و من باشم و اغيار نباشد
پندم مده اي دوست كه ديوانه سرمست****هرگز به سخن عاقل و هشيار نباشد
با صاحب شمشير مبادت سر و كاري****الا به سر خويشتنت كار نباشد
سهلست به خون من اگر دست برآري****جان دادن در پاي تو دشوار نباشد
ماهت نتوان خواند بدين صورت و
گفتار****مه را لب و دندان شكربار نباشد
وان سرو كه گويند به بالاي تو باشد****هرگز به چنين قامت و رفتار نباشد
ما توبه شكستيم كه در مذهب عشاق****صوفي نپسندند كه خمار نباشد
هر پاي كه در خانه فرورفت به گنجي****ديگر همه عمرش سر بازار نباشد
عطار كه در عين گلابست عجب نيست****گر وقت بهارش سر گلزار نباشد
مردم همه دانند كه در نامه سعدي****مشكيست كه در كلبه عطار نباشد
جان در سر كار تو كند سعدي و غم نيست****كان يار نباشد كه وفادار نباشد
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سعدی
جنگ از طرف دوست دل آزار نباشد****ياري كه تحمل نكند يار نباشد
گر بانگ برآيد كه سري در قدمي رفت****بسيار مگوييد كه بسيار نباشد
آن بار كه گردون نكشد يار سبكروح****گر بر دل عشاق نهد بار نباشد
تا رنج تحمل نكني گنج نبيني****تا شب نرود صبح پديدار نباشد
آهنگ دراز شب رنجوري مشتاق****با آن نتوان گفت كه بيدار نباشد
از ديده من پرس كه خواب شب مستي****چون خاستن و خفتن بيمار نباشد
گر دست به شمشير بري عشق همانست****كان جا كه ارادت بود انكار نباشد
از من مشنو دوستي گل مگر آن گاه****كم پاي برهنه خبر از خار نباشد
مرغان قفس را المي باشد و شوقي****كان مرغ نداند كه گرفتار نباشد
دل آينه صورت غيبست وليكن****شرطست كه بر آينه زنگار نباشد
سعدي حيوان را كه سر از خواب گران شد****دربند نسيم خوش اسحار نباشد
آن را كه بصارت نبود يوسف صديق****جايي بفروشد كه خريدار نباشد
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سعدی
تو را ناديدن ما غم نباشد****كه در خيلت به از ما كم نباشد
من از دست تو در عالم نهم روي****وليكن چون تو در عالم نباشد
عجب گر در چمن برپاي خيزي****كه سرو راست پيشت خم نباشد
مبادا در جهان دلتنگ رويي****كه رويت بيند و خرم نباشد
من اول روز دانستم كه اين عهد****كه با من ميكني محكم نباشد
كه دانستم كه هرگز سازگاري****پري را با بني آدم نباشد
مكن يارا دلم مجروح مگذار****كه هيچم در جهان مرهم نباشد
بيا تا جان شيرين در تو ريزم****كه بخل و دوستي با هم نباشد
نخواهم بي تو يك دم زندگاني****كه طيب عيش بي همدم نباشد
نظر گويند سعدي با كه داري****كه غم با يار گفتن غم نباشد
حديث دوست با دشمن نگويم****كه هرگز مدعي محرم نباشد
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سعدی
گر گويمت كه سروي سرو اين چنين نباشد****ور گويمت كه ماهي مه بر زمين نباشد
گر در جهان بگردي و آفاق درنوردي****صورت بدين شگرفي در كفر و دين نباشد
لعلست يا لبانت قندست يا دهانت****تا در برت نگيرم نيكم يقين نباشد
صورت كنند زيبا بر پرنيان و ديبا****ليكن بر ابروانش سحر مبين نباشد
زنبور اگر ميانش باشد بدين لطيفي****حقا كه در دهانش اين انگبين نباشد
گر هر كه در جهان را شايد كه خون بريزي****با يار مهربانت بايد كه كين نباشد
گر جان نازنينش در پاي ريزي اي دل****در كار نازنينان جان نازنين نباشد
ور زان كه ديگري را بر ما همي گزيند****گو برگزين كه ما را بر تو گزين نباشد
عشقش حرام بادا بر يار سروبالا****تردامني كه جانش در آستين نباشد
سعدي به هيچ علت روي از تو برنپيچد****الا گرش براني علت جز اين نباشد
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سعدی
اگر سروي به بالاي تو باشد****نه چون بشن دلاراي تو باشد
و گر خورشيد در مجلس نشيند****نپندارم كه همتاي تو باشد
و گر دوران ز سر گيرند هيهات****كه مولودي به سيماي تو باشد
كه دارد در همه لشكر كماني****كه چون ابروي زيباي تو باشد
مبادا ور بود غارت در اسلام****همه شيراز يغماي تو باشد
براي خود نشايد در تو پيوست****همي سازيم تا راي تو باشد
دو عالم را به يك بار از دل تنگ****برون كرديم تا جاي تو باشد
يك امروزست ما را نقد ايام****مرا كي صبر فرداي تو باشد
خوشست اندر سر ديوانه سودا****به شرط آن كه سوداي تو باشد
سر سعدي چو خواهد رفتن از دست****همان بهتر كه در پاي تو باشد
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سعدی
در پاي تو افتادن شايسته دمي باشد****ترك سر خود گفتن زيبا قدمي باشد
بسيار زبونيها بر خويش روا دارد****درويش كه بازارش با محتشمي باشد
زين سان كه وجود توست اي صورت روحاني****شايد كه وجود ما پيشت عدمي باشد
گر جمله صنمها را صورت به تو مانستي****شايد كه مسلمان را قبله صنمي باشد
با آن كه اسيران را كشتي و خطا كردي****بر كشته گذر كردن نوع كرمي باشد
رقص از سر ما بيرون امروز نخواهد شد****كاين مطرب ما يك دم خاموش نمي باشد
هر كو به همه عمرش سوداي گلي بودست****داند كه چرا بلبل ديوانه همي باشد
كس بر الم ريشت واقف نشود سعدي****الا به كسي گويي كو را المي باشد
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سعدی
تو را خود يك زمان با ما سر صحرا نمي باشد****چو شمست خاطر رفتن بجز تنها نمي باشد
دو چشم از ناز در پيشت فراغ از حال درويشت****مگر كز خوبي خويشت نگه در ما نمي باشد
ملك يا چشمه نوري پري يا لعبت حوري****كه بر گلبن گل سوري چنين زيبا نمي باشد
پري رويي و مه پيكر سمن بويي و سيمين بر****عجب كز حسن رويت در جهان غوغا نمي باشد
چو نتوان ساخت بي رويت ببايد ساخت با خويت****كه ما را از سر كويت سر دروا نمي باشد
مرو هر سوي و هر جاگه كه مسكينان نيند آگه****نمي بيند كست ناگه كه او شيدا نمي باشد
جهاني در پيت مفتون به جاي آب گريان خون****عجب ميدارم از هامون كه چون دريا نمي باشد
همه شب ميپزم سودا به بوي وعده فردا****شب سوداي سعدي را مگر فردا نمي باشد
چرا بر خاك اين منزل نگريم تا بگيرد گل****وليكن با تو آهن دل دمم گيرا نمي باشد
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سعدی
مرا به عاقبت اين شوخ سيمتن بكشد****چو شمع سوخته روزي در انجمن بكشد
به لطف اگر بخرامد هزار دل ببرد****به قهر اگر بستيزد هزار تن بكشد
اگر خود آب حياتست در دهان و لبش****مرا عجب نبود كان لب و دهن بكشد
گر ايستاد حريفي اسير عشق بماند****و گر گريخت خيالش به تاختن بكشد
مرا كه قوت كاهي نه كي دهد زنهار****بلاي عشق كه فرهاد كوهكن بكشد
كسان عتاب كنندم كه ترك عشق بگوي****به نقد اگر نكشد عشقم اين سخن بكشد
به شرع عابد اوثان اگر ببايد كشت****مرا چه حاجت كشتن كه خود وثن بكشد
به دوستي گله كردم ز چشم شوخش گفت****عجب نباشد اگر مست تيغ زن بكشد
به يك نفس كه برآميخت يار با اغيار****بسي نماند كه غيرت وجود من بكشد
به خنده گفت كه من شمع
جمعم اي سعدي****مرا از آن چه كه پروانه خويشتن بكشد
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سعدی
تا كي اي دلبر دل من بار تنهايي كشد****ترسم از تنهايي احوالم به رسوايي كشد
كي شكيبايي توان كردن چو عقل از دست رفت****عاقلي بايد كه پاي اندر شكيبايي كشد
سروبالاي منا گر چون گل آيي به چمن****خاك پايت نرگس اندر چشم بينايي كشد
روي تاجيكانه ات بنماي تا داغ حبش****آسمان بر چهره تركان يغمايي كشد
شهد ريزي چون دهانت دم به شيريني زند****فتنه انگيزي چو زلفت سر به رعنايي كشد
دل نماند بعد از اين با كس كه گر خود آهنست****ساحر چشمت به مغناطيس زيبايي كشد
خود هنوزت پسته خندان عقيقين نقطه ايست****باش تا گردش قضا پرگار مينايي كشد
سعديا دم دركش ار ديوانه خوانندت كه عشق****گر چه از صاحب دلي خيزد به شيدايي كشد
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سعدی
خواب خوش من اي پسر دستخوش خيال شد****نقد اميد عمر من در طلب وصال شد
گر نشد اشتياق او غالب صبر و عقل من****اين به چه زيردست گشت آن به چه پايمال شد
بر من اگر حرام شد وصل تو نيست بوالعجب****بوالعجب آن كه خون من بر تو چرا حلال شد
پرتو آفتاب اگر بدر كند هلال را****بدر وجود من چرا در نظرت هلال شد
زيبد اگر طلب كند عزت ملك مصر دل****آن كه هزار يوسفش بنده جاه و مال شد
طرفه مدار اگر ز دل نعره بيخودي زنم****كآتش دل چو شعله زد صبر در او محال شد
سعدي اگر نظر كند تا نه غلط گمان بري****كو نه به رسم ديگران بنده زلف و خال شد
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سعدی
امروز در فراق تو ديگر به شام شد****اي ديده پاس دار كه خفتن حرام شد
بيش احتمال سنگ جفا خوردنم نماند****كز رقت اندرون ضعيفم چو جام شد
افسوس خلق ميشنوم در قفاي خويش****كاين پخته بين كه در سر سوداي خام شد
تنها نه من به دانه خالت مقيدم****اين دانه هر كه ديد گرفتار دام شد
گفتم يكي به گوشه چشمت نظر كنم****چشمم دور بماند و زيادت مقام شد
اي دل نگفتمت كه عنان نظر بتاب****اكنونت افكند كه ز دستت لگام شد
نامم به عاشقي شد و گويند توبه كن****توبت كنون چه فايده دارد كه نام شد
از من به عشق روي تو ميزايد اين سخن****طوطي شكر شكست كه شيرين كلام شد
ابناي روزگار غلامان به زر خرند****سعدي تو را به طوع و ارادت غلام شد
آن مدعي كه دست ندادي ببند كس****اين بار در كمند تو افتاد و رام شد
شرح غمت به وصف نخواهد شدن تمام****جهدم به آخر آمد و دفتر تمام شد
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سعدی
هر كه شيريني فروشد مشتري بر وي بجوشد****يا مگس را پر ببندد يا عسل را سر بپوشد
همچنان عاشق نباشد ور بود صادق نباشد****هر كه درمان ميپذيرد يا نصيحت مينيوشد
گر مطيع خدمتت را كفر فرمايي بگويد****ور حريف مجلست را زهر فرمايي بنوشد
شمع پيشت روشنايي نزد آتش مينمايد****گل به دستت خوبرويي پيش يوسف ميفروشد
سود بازرگان دريا بي خطر ممكن نگردد****هر كه مقصودش تو باشي تا نفس دارد بكوشد
برگ چشمم مينخوشد در زمستان فراقت****وين عجب كاندر زمستان برگهاي تر بخوشد
هر كه معشوقي ندارد عمر ضايع ميگذارد****همچنان ناپخته باشد هر كه بر آتش نجوشد
تا غمي پنهان نباشد رقتي پيدا نگردد****هم گلي ديدست سعدي تا چو بلبل ميخروشد
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سعدی
دوش بي روي تو آتش به سرم بر ميشد****و آبي از ديده ميآمد كه زمين تر ميشد
تا به افسوس به پايان نرود عمر عزيز****همه شب ذكر تو ميرفت و مكرر ميشد
چون شب آمد همه را ديده بيارامد و من****گفتي اندر بن مويم سر نشتر ميشد
آن نه ميبود كه دور از نظرت ميخوردم****خون دل بود كه از ديده به ساغر ميشد
از خيال تو به هر سو كه نظر ميكردم****پيش چشمم در و ديوار مصور ميشد
چشم مجنون چو بخفتي همه ليلي ديدي****مدعي بود اگرش خواب ميسر ميشد
هوش ميآمد و ميرفت و نه ديدار تو را****مي بديدم نه خيالم ز برابر ميشد
گاه چون عود بر آتش دل تنگم ميسوخت****گاه چون مجمرهام دود به سر بر ميشد
گويي آن صبح كجا رفت كه شبهاي دگر****نفسي ميزد و آفاق منور ميشد
سعديا عقد ثريا مگر امشب بگسيخت****ور نه هر شب به گريبان افق بر ميشد
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سعدی
سرمست ز كاشانه به گلزار برآمد****غلغل ز گل و لاله به يك بار برآمد
مرغان چمن نعره زنان ديدم و گويان****زين غنچه كه از طرف چمنزار برآمد
آب از گل رخساره او عكس پذيرفت****و آتش به سر غنچه گلنار برآمد
سجاده نشيني كه مريد غم او شد****آوازه اش از خانه خمار برآمد
زاهد چو كرامات بت عارض او ديد****از چله ميان بسته به زنار برآمد
بر خاك چو من بي دل و ديوانه نشاندش****اندر نظر هر كه پري وار برآمد
من مفلس از آن روز شدم كز حرم غيب****ديباي جمال تو به بازار برآمد
كام دلم آن بود كه جان بر تو فشانم****آن كام ميسر شد وين كار برآمد
سعدي چمن آن روز به تاراج خزان داد****كز باغ دلش بوي گل يار برآمد
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سعدی
ساعتي كز درم آن سرو روان بازآمد****راست گويي به تن مرده روان بازآمد
بخت پيروز كه با ما به خصومت ميبود****بامداد از در من صلح كنان بازآمد
پير بودم ز جفاي فلك و جور زمان****باز پيرانه سرم عشق جوان بازآمد
دوست بازآمد و دشمن به مصيبت بنشست****باد نوروز علي رغم خزان بازآمد
مژدگاني بده اي نفس كه سختي بگذشت****دل گراني مكن اي جسم كه جان بازآمد
باور از بخت ندارم كه به صلح از در من****آن بت سنگ دل سخت كمان بازآمد
تا تو بازآمدي اي مونس جان از در غيب****هر كه در سر هوسي داشت از آن بازآمد
عشق روي تو حرامست مگر سعدي را****كه به سوداي تو از هر كه جهان بازآمد
دوستان عيب مگيريد و ملامت مكنيد****كاين حديثيست كه از وي نتوان بازآمد
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سعدی
روز برآمد بلند اي پسر هوشمند****گرم ببود آفتاب خيمه به رويش ببند
طفل گيا شير خورد شاخ جوان گو ببال****ابر بهاري گريست طرف چمن گو بخند
تا به تماشاي باغ ميل چرا ميكند****هر كه به خيلش درست قامت سرو بلند
عقل روا مينداشت گفتن اسرار عشق****قوت بازوي شوق بيخ صبوري بكند
دل كه بيابان گرفت چشم ندارد به راه****سر كه صراحي كشيد گوش ندارد به پند
كشته شمشير عشق حال نگويد كه چون****تشنه ديدار دوست راه نپرسد كه چند
هر كه پسند آمدش چون تو يكي در نظر****بس كه بخواهد شنيد سرزنش ناپسند
در نظر دشمنان نوش نباشد هني****وز قبل دوستان نيش نباشد گزند
اين كه سرش در كمند جان به دهانش رسيد****مي نكند التفات آن كه به دستش كمند
سعدي اگر عاقلي عشق طريق تو نيست****با كف زورآزماي پنجه نشايد فكند
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سعدی
آن را كه غمي چون غم من نيست چه داند****كز شوق توام ديده چه شب ميگذراند
وقتست اگر از پاي درآيم كه همه عمر****باري نكشيدم كه به هجران تو ماند
سوز دل يعقوب ستمديده ز من پرس****كاندوه دل سوختگان سوخته داند
ديوانه گرش پند دهي كار نبندد****ور بند نهي سلسله در هم گسلاند
ما بي تو به دل برنزديم آب صبوري****در آتش سوزنده صبوري كه تواند
هر گه كه بسوزد جگرم ديده بگريد****وين گريه نه آبيست كه آتش بنشاند
سلطان خيالت شبي آرام نگيرد****تا بر سر صبر من مسكين ندواند
شيرين ننمايد به دهانش شكر وصل****آن را كه فلك زهر جدايي نچشاند
گر بار دگر دامن كامي به كف آرم****تا زندهام از چنگ منش كس نرهاند
ترسم كه نمانم من از اين رنج دريغا****كاندر دل من حسرت روي تو بماند
قاصد رود از پارس به كشتي به خراسان****گر چشم من اندر عقبش سيل
براند
فرياد كه گر جور فراق تو نويسم****فرياد برآيد ز دل هر كه بخواند
شرح غم هجران تو هم با تو توان گفت****پيداست كه قاصد چه به سمع تو رساند
زنهار كه خون ميچكد از گفته سعدي****هرك اين همه نشتر بخورد خون بچكاند
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سعدی
آن سرو كه گويند به بالاي تو ماند****هرگز قدمي پيش تو رفتن نتواند
دنبال تو بودن گنه از جانب ما نيست****با غمزه بگو تا دل مردم نستاند
زنهار كه چون ميگذري بر سر مجروح****وز وي خبرت نيست كه چون ميگذراند
بخت آن نكند با من سرگشته كه يك روز****همخانه من باشي و همسايه نداند
هر كو سر پيوند تو دارد به حقيقت****دست از همه چيز و همه كس درگسلاند
امروز چه داني تو كه در آتش و آبم****چون خاك شوم باد به گوشت برساند
آنان كه ندانند پريشاني مشتاق****گويند كه ناليدن بلبل به چه ماند
گل را همه كس دست گرفتند و نخوانند****بلبل نتوانست كه فرياد نخواند
هر ساعتي اين فتنه نوخاسته از جاي****برخيزد و خلقي متحير بنشاند
در حسرت آنم كه سر و مال به يك بار****در دامنش افشانم و دامن نفشاند
سعدي تو در اين بند بميري و نداند****فرياد بكن يا بكشد يا برهاند
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سعدی
كسي كه روي تو ديدست حال من داند****كه هر كه دل به تو پرداخت صبر نتواند
مگر تو روي بپوشي و گر نه ممكن نيست****كه آدمي كه تو بيند نظر بپوشاند
هر آفريده كه چشمش بر آن جمال افتاد****دلش ببخشد و بر جانت آفرين خواند
اگر به دست كند باغبان چنين سروي****چه جاي چشمه كه بر چشم هات بنشاند
چه روزها به شب آورد جان منتظرم****به بوي آن كه شبي با تو روز گرداند
به چند حيله شبي در فراق روز كنم****و گر نبينمت آن روز هم به شب ماند
جفا و سلطنتت ميرسد ولي مپسند****كه گر سوار براند پياده درماند
به دست رحمتم از خاك آستان بردار****كه گر بيفكنيم كس به هيچ نستاند
چه حاجتست به شمشير قتل عاشق را****حديث دوست بگويش كه جان برافشاند
پيام اهل دلست
اين خبر كه سعدي داد****نه هر كه گوش كند معني سخن داند
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357