eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.5هزار دنبال‌کننده
49.1هزار عکس
35.8هزار ویدیو
1.7هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ثبت لحظه‌ی همکاری دست جمعی زنبورهای عسل در هوای گرم. دم کندو می‌ایستن و بال میزنن تا هوای کندو تهویه بشه و زیاد گرم نشه. اونا با این کار دما رو بین ۳۲ تا ۳۵ درجه و رطوبت داخل کندو رو در حد مناسب نگه میدارن.👏👏 @zandahlm1357👈
عروس دریایی و خرچنگ از لحاظ بیولوژی نامیرا محسوب میشوند. انها هرگز پیر نمیشوند و نمیمیرند مگر اینکه کشته شوند. @zandahlm1357👈
✨ این ماهی به خاطر راه‌راه‌های درخشان کبود رنگ بر روی بدنشان که عمدتا قهوه‌ای رنگ است و دم آبی مایل به سفید به نام‌های فرشته ماهی بلو رینگ(Blue Ring Angelfish) و فرشته ماهی بلو کینگ(Blue King Angelfish) شناخته می‌شود. ماهی‌ آنولاریس نمی‌تواند یک ساکن مرجانی خوب باشد . این موجودات نیمه تهاجمی در نظر گرفته می‌شوند و بعد از سازگاری با محیط ممکن است رفتار قلمروطلبی از خود نشان دهند . @zandahlm1357👈
دارید؟ غذای بخورید !🌶 تحقیقات نشان داده، استفاده از ادویه‌جات تند که در بدن باعث حرارت می‌شود، مانند زردچوبه، زنجبیل و دارچین برای آرتروز و التهابات آن بسیار مفید است.      📢 برای ارتقاء سلامت نشر دهید @zandahlm1357👈
صفحه طنز😂😂😂 @zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
🌸رزم شبانه موقع خواب بهمون خبر دادن که امشب رزم شب دارین ، آماده بخوابین همه به هول و ولا افتادیم و پوتین به پا و با لباس کامل و تجهیزات نظامی خوابیدیم تنها کسی که از رزم شب خبر نداشت حسین بود آخه حسین خیلی زودتر از بچه ها خوابیده بود... . نصفه های شب بود که رزم شب شروع شد با صدای گلوله و انفجار از جا پریدیم بچه ها مثل قرقی از چادر پریدند بیرون و به صف شدیم خوشحال هم بودیم که با آمادگی کامل خوابیدیم و کارمون بی نقص بوده اما یهو چشامون افتاد به پاهای بی پوتینمون تنها کسی که پوتیش پاش بود حسین بود از تعجب داشتیم شاخ در می آوردیم آخه ما همه شب موقع خواب با پوتین خوابیده بودیم و حسین بی پوتین به بچه ها نگاه کردم ، داشتن از تعجب کُپ می کردند فرمانده با عصبانیت گفت: مگه نگفتم آماده بخوابین و پوتینهاتون رو دم در چادر بذارین؟ این دفعه رو تنبیه تون می کنم که دفعه دیگه خواستون جمع باشه زود باشین با پای برهنه دنبالم بیاین...   ... صبح روز بعد همه داشتیم پاهامون رو از درد می مالیدیم مدام هم غُر می زدیم که چطور پوتین از پاهامون در اومده یهو حسین وارد شد و گفت: پس شما دیشب از قصد با پوتین خوابیده بودین؟ همه با حیرت نگاش کردیم و گفتیم: آره! مگه خبر نداشتی قراره رزم شب بزنن و ما تصمیم گرفتیم آماده بخوابیم؟ حسین با تعجب گفت: نه! من خواب بودم ، نشنیدم بچه ها که شاکی شده بودند گفتند: راستی چرا دیشب همه ی ماها پاهامون برهنه بود جز تو؟ حسین که عقب عقب راه می رفت گفت: راستش من نصف شب بیدار شدم خواستم برم بیرون چادر که دیدم همه با پوتین خوابیدن گفتم حتما خسته بودین و از خستگی خوابتون برده و نتونستین پوتیناتون رو در بیارین واسه همین اومدم ثواب کنم و آروم پوتین هاتون رو در آوردم ، بد کاری کردم؟ بعد که رزم شروع شد من هم پوتین‌هایم را پوشیده بودم آه از نهاد بچه ها در نمی یومد حسین رو گرفتیم و با یه جشن پتوی حسابی حالشو جا آوردیم @zandahlm1357👈