eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.5هزار دنبال‌کننده
49.1هزار عکس
35.7هزار ویدیو
1.7هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
AUD-20150826-WA0012.mp3
3.43M
👆👆👆 🔊 ✨ضمانت امام رضا برای آزادی غارت کننده خانه اش ✨ 🎤 سخنران : علیرضا پناهیان .......: @zandahlm1357
هنر آن است ڪه بمیرے پیش از آنڪه بمیرانندت و مبدا و منشا حیات آنانند ڪه چنین مرده‌اند... https://eitaa.com/zandahlm1357
⭕️ بخشی از وصیت نامه محمودرضا بیضایی 🔹تمام دنیا جمع شده اند؛ تمام استکبار، کفار، صهییونیست ها، مدعیان اسلام آمریکایی، وهابیون آدمکش بی شرف، همه و همه جبهه ی واحدی تشکیل داده اند و هدفشان شکستِ اسلام حقیقی و عاشورایی به رهبریِ ایران و هدفشان شکستِ نهضت زمینه سازان ظهور است و بس. در این فضای فتنه آلود، متأسفانه بسیاری از مسلمین ناآگاه و افراطی نیز همراه شده اند تا این علم و این نهضت زمینه ساز را به شکست بکشانند که اگر این اتفاق بیفتد سال ها و شاید صدها سال دیگر باید شیعه خونِ دل بخورد تا تحقق وعده الهی را نزدیک ببینند. 👈"کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا"؛ این یعنی اینکه همه ما شب انتخابی خواهیم داشت که به صف عاشوراییان بپیوندیم یا از معرکه جهاد بگریزیم و در خون ولی خدا شریک باشیم. ان شاءالله در پناه حق و تا [تحقق] وعده الهی و یاری حکومت ایشان خواهیم جنگید. .......: @zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📕برنامه هفتگی کانال مجله تازنده ایم رزمنده ایم📰👓 📖آیه گرافی📚نهج البلاغه🌳گل وگیاه🌍 صفحه سبک زندگی 👨👩👧👦اتاق مشاور📂داستان 📖آیه گرافی📝احکام 📡امر به معروف 👨👩👧👦اتاق مشاور📂داستان 📖آیه گرافی👼فرزند سالم 🔬پزشکی📜اولیاء الله📂داستان شنبه📖آیه گرافی 💑همسرداری🏘نکته و تجربه🎓موضوع بصیرتی🖋کلاس مربی📂داستان 📖آیه گرافی⏱نماز 💅حجاب🔍پرسش و پاسخ🌍حکایت 📂داستان شنبه📖 آیه گرافی🌍تدبر در قرآن⚰معاد شناسی تست هوش💠آیه درمانی📂داستان 📖آیه گرافی☀️مهدویت 👂روایت تاریخ 💻آیا می دانید😂لبخند📂داستان با ما همراه باشید👇👆 @zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📕برنامه هفتگی کانال مجله تازنده ایم رزمنده ایم📰👓 📖آیه گرافی📚نهج البلاغه🌳گل وگیاه🌍 صفحه سبک زندگی 👨👩👧👦اتاق مشاور📂داستان 📖آیه گرافی📝احکام 📡امر به معروف 👨👩👧👦اتاق مشاور📂داستان 📖آیه گرافی👼فرزند سالم 🔬پزشکی📜اولیاء الله📂داستان شنبه📖آیه گرافی 💑همسرداری🏘نکته و تجربه🎓موضوع بصیرتی🖋کلاس مربی📂داستان 📖آیه گرافی⏱نماز 💅حجاب🔍پرسش و پاسخ🌍حکایت 📂داستان شنبه📖 آیه گرافی🌍تدبر در قرآن⚰معاد شناسی تست هوش💠آیه درمانی📂داستان 📖آیه گرافی☀️مهدویت 👂روایت تاریخ 💻آیا می دانید😂لبخند📂داستان با ما همراه باشید👇👆 @zandahlm1357
.......: من نهج البلاغه میخوانم https://eitaa.com/zandahlm1357 💠💠💠💠💠💠💠
ای وجه رب العالمین هو یا امیر المومنین  ای قبله ی اهل یقین هو یا امیر المومنین 
🌹 🌴 ومن كلام له عليه السلام : للسائل لما سأله: أَكان مسيرنا إِلى الشام بقضاءٍ من الله وقدر؟ بعد كلام طويل هذا مختاره: طوَيْحَكَ! لَعَلَّكَ ظَنَنْتُ قَضَاءًلاَزِماً، وَقَدَراًحَاتِماً وَلَوْ كَانَ ذلِكَ كَذلِكَ لَبَطَلَ الثَّوَابُ والْعِقَابُ، وَسَقَطَ الْوَعْدُ وَالْوَعِيدُ. إِنَّ اللهَ سُبْحَانَهُ أَمَرَ عِبَادَهُ تَخْيِيراً، وَنَهَاهُمْ تَحْذِيراً، وَكَلَّفَ يَسِيراً، وَلَمْ يُكَلِّفْ عَسِيراً، وَأَعْطَى عَلَى الْقَلِيلِ كَثِيراً، وَلَمْ يُعْصَ مَغْلُوباً، وَلَمْ يُطَعْ مُكْرِهاً، وَلَمْ يُرْسِلِ الاََْنْبِيَاءَ لَعِباً، وَلَمْ يُنْزِلِ الكُتُبَ لِلْعِبَادِ عَبَثاً، وَلاَ خَلَقَ السَّماوَاتِ وَالاََْرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا بَاطِلاً، . سخن ذيل را امام(ع) در پاسخ آن مرد شامى فرمود كه از او پرسيدآيا مسير ما بسوى شام به قضا، و قدر خداوند است.؟ -البته اين سخن طولانى بوده كه قسمتى از آن بر گزيده شده- واى بر تو(اى مرد شامى كه گمان ميكنى قضا و قدر به معنى اجبار است) گويا تو گمان كردى قضاء لازم و قدر حتمى را. اگر چنين بود ثواب و عقاب و وعد و وعيد الهى بيهوده بود، خداوند سبحان بندگان خود را امر كرده و مخير ساخته، و نهى كرده و بر حذر داشته، و تكاليف آسانى بر دوش آنان گذارده، هرگز تكليف سنگينى نكرده، و در برابر كار كم پاداش زياد قرار داده و هيچگاه كسى از روى اجبار او را معصيت نكرده و اطاعت از روى اكراه نبوده. و پيامبران را بيهوده نفرستاده و كتب آسمانى براى بندگان را عبث نازل نكرده است، آسمانها و زمين و آنچه در ميان آنها استباطل و بى هدف نيافريده، «اين گمان كسانى است كه كافرند واى بر كافران ازآتش دوزخ» (سوره انبياء(21) ،آيه27.)
شرح و تفسير دلايل بطلان مکتب جبر اين کلام پربار همان گونه که در ذکر اسناد آن آمد، از سخنان مهم و معروفى است که از امير مؤمنان على(عليه السلام) در زمينه قضا و قدر (و جبر و اختيار) نقل شده و يکى از بهترين طرق حل اين مسئله است. مرحوم سيّد رضى بخشى از آن را گزينش کرده و صدر حديث را نياورده است. ما براى روشن شدن محتواى حديث به طور کامل صدر آن را از کتاب کافى مى آوريم و آن چنين است: امير مؤمنان على(عليه السلام) پس از بازگشت از جنگ صفين در کوفه بود که پيرمردى آمد در برابر آن حضرت دو زانو نشست و عرض کرد: اى امير مؤمنان به ما خبر ده که آيا رفتن ما به سوى اهل شام به قضا و قدر الهى بود؟ امير مؤمنان(عليه السلام)فرمود: آرى اى پيرمرد. شما هيچ تپه اى را بالا نرفتيد و هيچ دره اى را فرود نيامديد مگر اين که به قضا و قدر الهى بود. پيرمرد گفت: اگر چنين باشد پس ما در برابر اين همه زحمت اجر و پاداشى نخواهيم داشت. امام(عليه السلام)فرمود: خاموش باش اى پيرمرد! به خدا سوگند خداوند پاداش بزرگى براى شما در مسير اين راه قرار داد و همچنين در توقف هايى که داشتيد و نيز در بازگشتتان. شما در هيچ يک از اين حالات مکره و مجبور نبوديد. پيرمرد سؤال کرد: چگونه ما مکره و مجبور نبوديم در حالى که رفت و آمد ما تمام به قضا و قدر الهى بود؟ امام(عليه السلام) فرمود: (بقيه همان گونه است که در نهج البلاغه آمده است). مرحوم سيّد رضى از اين حديث شريف به اين چند جمله قناعت کرده مى گويد: «اين بخشى از کلام امام(عليه السلام)است که به سؤال کننده شامى هنگامى که پرسيد: آيا رفتن ما به شام به قضا و قدر الهى بود بعد از سخنى طولانى بيان فرمود که گزيده اش اين است»; (وَمِنْ کَلاَم لَهُ(عليه السلام): لِلسَّائِلِ الشَّامِيِّ لَمَّا سَأَلَهُ: أَکَانَ مَسِيرُنَا إِلَى الشَّامِ بِقَضَاء مِنَ اللَّهِ وَقَدَر؟ بَعْدَ کَلاَم طَوِيل هَذَا مُخْتَارُهُ). امام(عليه السلام) در ادامه اين سخن چنين مى فرمايد: «واى بر تو شايد گمان کردى منظورم قضاى لازم و قدر حتمى است (و مردم در کارهايشان مجبورند و اختيارى از خود ندارند)»; (وَيْحَکَ! لَعَلَّکَ ظَنَنْتَ قَضَاءً لاَزِماً، وَقَدَراً حَاتِماً!(1)). سپس افزود: «اگر چنين بود، ثواب و عقاب الهى به يقين باطل مى شد و وعده و وعيد ساقط مى گشت»; (لَوْ کَانَ ذَلِکَ کَذَلِکَ لَبَطَلَ الثَّوَابُ وَالْعِقَابُ، وَسَقَطَ الْوَعْدُ وَالْوَعِيدُ). يعنى چگونه ممکن است خداوند کسى را به کار خوب مجبور کند و بعد به او پاداش دهد يا مجبور به گناه سازد بعد او را مجازات نمايد؟ اين کارى ظالمانه و غير عادلانه است و چگونه ممکن است به کسى که از خود اختيار ندارد وعده بدهند که اگر فلان کار نيک را انجام دهى پاداشى چنين و چنان به تو خواهيم داد و يا تهديد کنند که اگر فلان کار بد را انجام دادى چنين و چنان کيفر داده خواهى شد؟ به يقين اين وعد و وعيد لغو و بيهوده است. آيا به کسى که بر اثر بيمارى رعشه، دست او پيوسته بى اختيار مى لرزد مى توان گفت: اگر دستت را ثابت نگه دارى فلان پاداش را به تو مى دهيم و اگر لرزش را ادامه دهى مجازاتت مى کنيم؟ اگر کسى چنين بگويد همه مردم او را نادان و بى خبر مى خوانند. در حديث کافى اين جمله هاى امام(عليه السلام) که در حقيقت تالى فاسد قول به جبر است به صورت مشروح ترى آمده است، مى فرمايد: «لَوْ کَانَ کَذَلِکَ لَبَطَلَ الثَّوَابُ وَالْعِقَابُ وَالاَْمْرُ وَالنَّهْيُ وَالزَّجْرُ مِنَ اللَّهِ وَسَقَطَ مَعْنَى الْوَعْدِ وَالْوَعِيدِ فَلَمْ تَکُنْ لاَئِمَةٌ لِلْمُذْنِبِ وَلاَ مَحْمَدَةٌ لِلْمُحْسِنِ وَلَکَانَ الْمُذْنِبُ أَوْلَى بِالاِْحْسَانِ مِنَ الْمُحْسِنِ وَلَکَانَ الْمُحْسِنُ أَوْلَى بِالْعُقُوبَةِ مِنَ الْمُذْنِبِ تِلْکَ مَقَالَةُ إِخْوَانِ عَبَدَةِ الاَْوْثَانِ وَخُصَمَاءِ الرَّحْمَنِ وَحِزْبِ الشَّيْطَانِ وَقَدَرِيَّةِ هَذِهِ الاُْمَّةِ وَمَجُوسِهَا; اگر اين گونه باشد که تو پنداشتى ـ يعنى مردم در کارهايشان مجبور باشند ـ ثواب و عقاب و امر و نهى از سوى خداوند باطل مى شود و وعد و وعيد ساقط مى گردد، نه هيچ گنهکارى درخور سرزنش و نه هيچ نيکوکارى شايسته ستايش است، بلکه گنهکار سزاوارتر به نيکى از نيکوکار است (زيرا نيکوکار ثمره نيکوکارى خود را هم علاوه بر پاداش مى برد) و نيز نيکوکار شايسته تر به کيفر از گنهکار است (زيرا گنهکار از گناه خود نيز زجر مى بيند) اين گفتار برادران بت پرستان و دشمنان رحمان و حزب شيطان و قَدَريه اين امت و مجوس آن است».(2) منظور از «قدريه» قائلين به جبر است و تعبير از آنها به «مجوس اين امت» به سبب آن است که مجوس حتى در مبدأ آفرينش جهان قائل به جبر بودند و معتقد بودند خداى خير و نيکى ها (يزدان) فقط مى تواند امور خير ايجاد کند و خداى شر و بدى
آشنای غریب: بر کافران از آتش دوزخ»; (وَلاَ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالاَْرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا بَاطِلاً: «ذلِکَ ظَنُّ الَّذِينَ کَفَرُوا، فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ کَفَرُوا مِنَ النّارِ»). يعنى آفرينش آسمان و زمين به حکم رواياتى که سخن از تسخير آنها براى انسان ها مى گويند براى اين انسان است تا مسير حق را در پيش گيرد و راه تکامل را بپيمايد. اگر گفتار طرفداران جبر صحيح باشد آفرينش آسمان ها و زمين و آنچه در ميان آنهاست باطل و بيهوده خواهد بود، چون انسان براى پيمودن راه تکامل اختيارى ندارد و مى دانيم تکامل جبرى تکامل نيست. اينکه امام ـ مطابق نسخه کافى ـ فرموده است: اين نظر، عقيده بت پرستان و دشمنان رحمان و قائلان به قدَر و مجوس اين امت است اشاره به اين است که مجوس قائل به ثنويت و دوگانه پرستى بودند: يزدان را خداى خير مى دانستند که صدور شر از او غير ممکن است و اهريمن را خداى شر که صدور خير از او غير ممکن. حوادث و موجودات جهان را نيز به خير و شر تقسيم مى کردند; خيرات را به يزدان و شرور را به اهريمن نسبت مى دادند و به اين ترتيب در مبدأ جهان هستى نيز قائل به جبر بودند و به طريق اولى، انسان ها را در افعالشان مجبور مى پنداشتند. آن کس که باطن او مخلوق يزدان است جز خير انجام نمى دهد و آن کس که باطن روحش مخلوق اهريمن است همواره تمايل به شر دارد. آنچه امام(عليه السلام) فرموده: جبر عقيده مشرکان نيز هست گويا اشاره به آيه شريفه 35 از سوره «نحل» است: «(وَ قالَ الَّذينَ أَشْرَکُوا لَوْ شاءَ اللّهُ ما عَبَدْنا مِنْ دُونِهِ مِنْ شَيْء نَحْنُ وَلا آباؤُنا وَلا حَرَّمْنا مِنْ دُونِهِ مِنْ شَيْء کَذلِکَ فَعَلَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَهَلْ عَلَى الرُّسُلِ إِلاَّ الْبَلاغُ الْمُبينُ); مشرکان گفتند: اگر خدا مى خواست نه ما و نه پدران ما غير او را پرسش نمى کرديم و چيزى را بدون اراده او حرام نمى ساختيم (آرى) کسانى که پيش از ايشان بودند نيز همين گونه عمل مى کردند ولى آيا پيامبران وظيفه اى جز ابلاغ آشکار دارند». در روايت کافى آمده است: هنگامى که امام(عليه السلام) اين جواب شافى و کافى را به آن پيرمرد شامى در مورد مسئله جبر و اختيار بيان فرمود، او شادمان شد و (بالبداهه) اشعارى سرود که دو بيتش چنين است: أَنْتَ الاِْمَامُ الَّذِي نَرْجُو بِطَاعَتِهِ *** يَوْمَ النَّجَاةِ مِنَ الرَّحْمَنِ غُفْرَاناً أَوْضَحْتَ مِنْ أَمْرِنَا مَا کَانَ مُلْتَبِساً *** جَزَاکَ رَبُّکَ بِالاِْحْسَانِ إِحْسَانا تو امامى هستى که به وسيله اطاعت تو آمرزش خداوند رحمان را در روز نجات آرزو داريم. آنچه از امر دين ما پيچيده و مشتبه بود بر ما واضح ساختى. پروردگارت در برابر اين احسان که به ما کردى به تو احسان کند.(3) (1). در تعدادى از نسخ به جاى «حاتم» «حتم» آمده و همان صحيح تر به نظر مى رسد، زيرا به گفته بعضى «حاتم» به معناى حتم و قطعى در لغت عرب نيامده است. (بهج الصباغه، ج 8، ص 280) ولى با مراجعه به کتب لغت از جمله لسان العرب و کتاب العين روشن مى شود که به شخص قاضى و داور نيز «حاتم» گفته مى شود; يعنى حکمى را قطعى مى کند حتى اگر به کلاغ نيز «حاتم» گفته مى شود براى آن است که عرب معتقد بود هنگامى که او در برابر جريانى صدا مى کند شوم بودن آن را حتمى خواهد کرد، بنابراين معناى «حاتم» با قدر تناسب دارد. (2). کافى، ج 1، ص 155، ح 1. (3). کافى، ج 1، ص 155، ح 1.
ادامه جلسه گذشته امام(عليه السلام) در اين عبارت کوتاه و پرمعنا محکم ترين دليل را براى ابطال جبر بيان فرموده و چهار تالى فاسد براى آن ذکر کرده که در نسخه کافى به ده تالى فاسد ارتقا يافته و نشان مى دهد که مرحوم سيّد رضى در اينجا گزينشى عمل کرده است. در نسخه نهج البلاغه آمده است که اگر جبر در کار باشد ثواب و عقاب و وعد و وعيد باطل و ساقط مى شود، زيرا هيچ عقلى نمى پذيرد کسى را مجبور به کارى کنند و بعد او را پاداش يا کيفر دهند و يا قبل از شروع به کار به او بگويند اگر اين کار را انجام دهى چنين تشويق خواهى شد و اگر ندهى چنان توبيخ مى شوى. اينها همه در صورتى است که انسان اختيارى از خود داشته باشد در غير اين صورت پاداش و کيفر ظالمانه و وعد و وعيد لغو و بيهوده است. در نسخه کافى اضافه بر اين فرموده: هيچ گنهکارى را در فرض جبر نمى توان ملامت نمود و هيچ نيکوکارى را نمى توان ستايش کرد، زيرا ملامت و سرزنش در چنين حالتى ظالمانه و تشويق و ستايش غير عاقلانه است. بلکه شخص گنهکار در فرض جبر اولى به احسان است، زيرا گناه دامان او را گرفته و او را تحت فشار قرار داده، بنابراين بايد به جاى مجازات مورد محبت قرار گيرد و به عکس نيکوکار به مجازات سزاوارتر است، زيرا از کار نيک خود بهره مند مى شود و هيچ يک از اين امور با منطق و عقل و عدالت پروردگار سازگار نيست. به عبارت ديگر نه نيکوکار اختيارى از خود داشته و نه بدکار، بنابراين نه مجازات در مورد آنها عادلانه است نه پاداش عاقلانه و اگر بنا شود بدون استحقاق کيفر و پاداشى در کار باشد پاداش را بايد به بدکار داد تا تخفيف رنج او شود و کيفر را بايد به نيکوکار داد تا تعادلى حاصل گردد و به هر حال هدف امام اين است که روشن سازد در فرض جبر مسئله ثواب و عقاب و اوامر و نواهى ومؤاخذه و تشويق همه به هم مى ريزد و مفهوم خود را از دست مى دهد. اين سخن را مى توان به صورت ديگرى بيان کرد و آن اين که در تمام اقوام و ملت ها براى مجرمان بازجويى و دادگاه و مجازات و زندان و مانند آن قائلند و به عکس، براى افراد وظيفه شناس انواع سپاس ها و تشويق ها و بزرگداشت ها ترتيب مى دهند. حتى کسانى که از نظر فلسفى تفکر جبرى دارند در زندگى اجتماعى خود وجود دادگاه ها و مجازات بدکاران را از لوازم زندگى بشر و عاقلانه مى شمرند. اگر ما معتقد به جبر باشيم بايد بگوييم تمام اين برنامه ها ظالمانه است. درست به اين مى ماند که ما انسانى مبتلا به رعشه (پارکينسون) را به دادگاه حاضر کنيم که چرا دست تو مى لرزد و يا بيمارى را که به علت قطع نخاع قادر بر حرکت نيست مورد مذمت و ملامت قرار دهيم. شايد به همين دليل معتقدان به جبر ناچار عدالت خدا را نيز نفى کرده و گفته اند خدا هر کار کند عين عدالت است حتى اگر تمام نيکان را به دوزخ بفرستد و ظالمان و گنه کاران را به بهشت، کار خلافى رخ نداده است; سخنى که هر عاقلى بر آن مى خندد. آن گاه امام در ادامه اين سخن و پس از ذکر تالى فاسدها به توضيح مسئله اختيار پرداخته و به صورت بسيار شفاف و روشنى آن را بيان مى کند و مى فرمايد: «خداوند سبحان بندگانش را امر کرده و آنها را اختيار بخشيده و نهى کرده و برحذر داشته، تکاليف آسانى بر دوش آنان گذارده و هرگز تکليف سنگينى نکرده است. در برابرِ (اطاعت کم) پاداش کثيرى قرار داده و هرگز کسى از روى اجبار، او را معصيت نکرده و از روى اکراه اطاعت ننموده است»; (إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ أَمَرَ عِبَادَهُ تَخْيِيراً، وَنَهَاهُمْ تَحْذِيراً، وَکَلَّفَ يَسِيراً، وَلَمْ يُکَلِّفْ عَسِيراً، وَأَعْطَى عَلَى الْقَلِيلِ کَثِيراً; وَلَمْ يُعْصَ مَغْلُوباً، وَلَمْ يُطَعْ مُکْرِهاً). امام(عليه السلام) در اينجا اوامرونواهى تشريعى راآميخته با صفت اختيار ذکرکرده وفضل الهى را نيز در سنگين نبودن تکاليف و افزون بودن پاداش ها بر آن افزوده است. سپس در ادامه سخن سه تالى فاسد ديگر براى قول به جبر ذکر کرده و آن اين که اگر واقعاً مردم مجبور باشند ارسال رسل و انزال کتب آسمانى همه لغو و بيهوده است، زيرا نه نيکوکارِ مجبور را مى توان از نيکوکارى باز داشت و نه گنهکارِ مجبور را از گناه. مى فرمايد: «خدا پيامبران را بيهوده نفرستاده و کتب آسمانى را براى بندگان عبث نازل نکرده است»; (وَلَمْ يُرْسِلِ الاَْنْبِيَاءَ لَعِباً، وَلَمْ يُنْزِلِ الْکُتُبَ لِلْعِبَادِ عَبَثاً). اصولاً اگر ما قائل به جبر باشيم تمام مکتب هاى اخلاقى و توصيه هاى علماى اخلاق فرو مى ريزد، زيرا کسانى که کار غير اخلاقى را به حکم جبر انجام مى دهند هرگز گوششان بدهکار توصيه هاى علماى اخلاق يا برنامه هاى پيامبران الهى و دستورات کتب آسمانى نيست. در آخرين تالى فاسد مى فرمايد: «خداوند آسمان ها و زمين و آنچه در ميان آنهاست را باطل و بى هدف نيافريده. اين گمان کافر