eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
50هزار عکس
36.5هزار ویدیو
1.7هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
💠☀️💠☀️💠☀️💠 ☀️اخلاق مهدوی☀️ ◀️قسمت صد و سی و یکم 🤔چطور ما به اخلاص و حضور قلب در دعا برسیم⁉️ چند ق
💠☀️💠☀️💠☀️💠 ☀️اخلاق مهدوی☀️ ◀️قسمت صد و سی و دوم ⚠️..به این جا رسیدیم اخلاص در دعا یعنی بنده از همه دل ببرد، از همه جز خدای متعال دلش را خالی بکند، که در اصطلاح می گویند ضرورت انقطاع از خدا. تعبیر می کنند به این واژه، یعنی غیر او را کنار گذاشتن!✅ 🔹به غیر خدا اینطور بگوییم برو دنبال کارت، تو کاره ای نیستی❌، اگر باشی ابزار و وسیله در دست قدرت خدایی والا خودت به خودی خود نمی توانی کاری بکنی، خدا باید فرمان بدهد، تا فرمان خدا نباشد تو هیچ کاره ای! 👈اصلا مطلب اساسی در بابت دعا همین است که خدا از روی رحمت و ‌لطفی🌸 که به بنده اش دارد به بندگان خودش کمک می کند‌. آن بندگانی که گوشه چشمی به او دارند ولی در دعا نقص دارند، اینها یک مقدار باید دقت کنند، نه گوشه چشم، تمام چشمشان را باید به خدا بدهند‌، تمام توجه، تمام 💭تفکر، تمام دل باید با خدا باشد. 🤔گاهی در ذهن این افراد می آید که غیر خدا هم ممکن است کارساز باشند؟ خدا می‌گوید اگر بخواهی با غیر خدا معامله بکنی، برنامه ریزی ها طوری صورت می‌گیرد که از همان خدا هم قطع امید بکنی. چرا⁉️ چون رفتی سراغ غیر. اما وقتی از غیر خدا قطع امید کردی، خدا می‌گوید به تو حالا پاداشت را می دهم، ثوابت را به تو می‌دهم. در روایات ما هم آمده، اینطوری نیست📚 که روایات ما اینها را نیاورده باشد. 🔆خدای متعال می فرمایند؛ هیچ بنده ای نیست که بیاید و دربست خودش را در پناه من قرار دهد و غیر من هیچ چیز را قبول نداشته باشد مگر اینکه راه فراری برای او‌ درست می کنم. تو شش دانگ تمام حواست💞 را به من خدا بده، من مشکلت را حل می کنم. مشکل این است تو گاهی غیر خدا را دخیل می دانی. 🔸بعد خدا می گوید اگر تمام آسمان و زمین بخواهند جلوی خواسته این فرد را بگیرند یا به او زیان برسانند، من ابدا نمی‌گذارم، راه فرار برای آن فرد باز می‌کنم.‌ و نمونه عینی اش را ما در عصر حاضر برای امام خمینی (ره)✨ دیدیم، حتی برای مقام معظم رهبری هم داریم می بینیم. ⚠️وقتی همه تفکرت و توکلت را به خدای متعال بگذاری خدا قطعا راه آسان و راه فرار (فرار مثبت) را برای تو باز می‌کند. «وَمَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ» صراحت آیه قرآن هست که هر کس بر ما توکل بکند تقوای الهی پیشه کند «وَ مَن یَتَّقِ اللهَ یَجعَل لَهُ مَخرَجاً..» خدا راه خروجی برایش قرار می‌دهد. ❌مهم این است توکل ما گیر دارد، توکل هایمان توکل صددرصدی نیست‌. اما خدا می گوید بنده من بخواهد جای من برود سراغ کسی دیگر، او را به همان فرد واگذار می کنم👤 برو از همان فرد بگیر. در روایت می گوید خدا قسم می خورد! قسم می‌خورم که تو را ناامید می کنم، اگر بخواهی غیر از من سـراغ کس دیگری بروی. 🗣شما شاید بگویید خدا سر جنگ با بنده‌اش دارد⁉️ نه سر جنگ نیست اتفاقا این هم لطف و رحمت🌸 خداست. چطور؟ یعنی این قدر به این در و آن در بزن جز در خدا که بفهمی جز خدا نمی تواند کسی کارت را بکند.☝️ حالا پاشو مستقیم بیا سمت خانه ی خدا‌. این لطف است! مثل پدری که اجازه ندهد‌ فرزندش با آن رفیق، آن رفیق.. دوست بشود، تا دوباره برگردد به محیط خانه. 💭آیا باید بگوییم پدر ظالم است؟ نه دارد لطف می کند. خدا هم نمی گذارد وقتی ما در خانه ی این و آن رفتیم‌ دست پر برگردیم، می خواهد بگوید اینها همه هیچ کاره هستند، بیا دم خانه ی من! ما در دعاهایمان🤲 گیرمان این است که شش دانگ حواسمان به سمت خدا نیست، اگر کامل به خدای متعال تـوجه بکنیم، آن وقت همه اینها حل خواهد شد. 🔹ادامه دارد .... 💽برگرفته از سخنرانی"اخلاق مهدوی" فایل شماره (28) 🎤استاد احسان عبادی 132 💠☀️💠☀️💠☀️💠 ______________
ظهور یار برای خود یا خدا؟.mp3
7.48M
🎧🎧🎧 ☪ ظهور یار برای خود یا برای خدا ؟ 🎤 حاج آقا عزلتی مقدم 📚 معارف ناب مهدوی
هر روز با امام رضا .......: @zandahlm1357
شب جمعه چهاردهم ماه شوال سنه 1343 هجرى قمرى خانمى بنام فاطمه دختر فرج الله خان زوجه حاج غلامعلى جوينى ساكن سبزوار شفاء يافت چنانچه شوهرش نقل كرده : زوجه ام بعد از وضع حمل بيمار شد تا گرفتار تب دائم گرديد و تب او به 37 الى چهل درجه مى رسد و هرچه دكتران سبزوار در معالجه او سعى كردند فائده نبخشيد بلكه بمرضهاى ديگر دچار گرديد. يكى از اطباء گفت خوب است او را به جهت تغيير آب و هوا بخارج شهر ببرى . مريضه چون اين سخن را شنيد به من گفت حال كه دكتر چنين گفته است بيا و منّتى بر من گذار باينكه مرا بزيارت حضرت رضا (ع ) ببر تا شفاى خود را از آنحضرت درخواست كنم يا در آنجا بميرم . من راى او را پسنديدم و حركت نموده تا به مشهد مشرف شديم و چهار روز نزد طبيبى كه او را مؤيدالاطباء مى گفتند براى معالجه رجوع كرديم لكن اثر بهبودى ظاهر نشد. آنگاه به دكتر آلمانى رجوع نموديم و او پس از معاينه گفت بايستى يكسال لااقل معالجه شود. پس بيست روز مشغول معالجه گرديد. لكن عوض ‍ بهبودى مرض شدت كرد بنحويكه زمين گير شد و نتوانست حركت كند. لذا من خودم نزد دكتر مى رفتم و دستور مى گرفتم تا روز سه شنبه يازدهم شوال وقتى كه رفتم ديدم حاج غلامحسين جابوزى با جماعتى نزد دكتر آمدند و حاجى مذكور به دكتر گفت ديروز حضرت رضا (ع ) دختر مرا شفاء مرحمت فرموده و اينك او را آورده ام تا معاينه كنى همان قسمى كه ديروز معاينه نمودى پس دكتر دست دختر را سوزن زد و فرياد او از سوزش بلند شد. دكتر دانست كه دستش صحت يافته خوش وقت شد و گفت : من تو را باين كار دلالت كردم . آنگاه بديلماج خود گفت بنويس كه من ديروز كوكب مشلوله را معاينه كردم و علاجى براى او نيافتم مگر به نظر پيغمبر يا وصى او. و امروز او را سلامت ديدم و شكى در شفاى او ندارم . حاج غلامحسين مى گويد: بديلماج گفتم به دكتر بگو چرا مرا به توسل بامام راهنمائى نكردى ؟ جواب داد كه او مردى بود بيابانى و محتاج بدلالت بود لكن تو مردى باشى تاجر و با معرفت احتياج بدلالت نداشتى . پس من اجازه حمام براى او خواستم اذن نداد. گفتم براى بودن بحرم و توسل بامام چاره اى نيست از اينكه حمام رود و پاكيزه شود گفت پس ‍ بحمام معتدل الحراره رود. بالجمله نزد مريضه خود آمدم و حكايت شفاى كوكب را بوى گفتم و او بگريه در آمد من باو گفتم تو نيز شب جمعه شفاى خود را از امام هشتم (ع ) بگير پس روز پنجشنبه بهمراهى زنى بحمام رفته و عصرى بحرم مطهر تشرف حاصل كرده و شفاى خودش را از حضرت گرفت . و اما خود آن زن گفته است چون خبر شفا يافتن كوكب را شنيدم دلم شكست با خود گفتم من باميد شفا به مشهد آمده ام لكن چه كنم كه بمقصود نرسيدم تا اينكه پيش از ظهر روز چهارشنبه خوابيده بودم . در عالم رؤ يا سيد بزرگوارى را ديدم كه عمامه سياه بر سر و قرص نانى بزير بغل داشت آن نان را بيك طرفى گذارد و بآن علويه كه پرستار من بود فرمود اين نان را بردار اين سخن را فرمود از نظر غائب شد چون بيدار شدم قدرت برخواستن و نشستن در خود يافتم و حال آنكه پيش از خواب حالت حركت در من نبود. پس فهميدم كه تب قطع شده و ساعت بساعت حالم بهتر مى شد تا شب جمعه كه بحرم مطهر رفته توسل جستم و بامام اظهار درد دل مى نمودم كه از سبزوار باميدى بدربارت آمده ام نه باميد طبيب حال يا مرگ يا شفاء مى خواهم . اتفاقا در حرم پهلوى زوجه حاج احمد بودم كه شفاء يافت . من همين قدر ديدم نورى ظاهر شد كه دلم روشن گرديد. مانند شخص كورى كه يكمرتبه چشمانش بينا گردد و در آنحال هيچ دردى و كسالتى در خود نيافتم به نظر مرحمت امام هشتم (ع) و شوهرش حاج غلامحسين گفت : بعد از سه روز او را نزد دكترش بردم دكتر پرسيد: در اين چند روز گذشته كجا بودى . گفتم به جهت اينكه امام ما، مريضه مرا شفا داده و او را آورده ام كه مشاهده نمايى . سپس دكتر آلمانى او را معاينه كرد و گفت او را هيچ مرضى نيست . آنگاه گفتم خواهش دارم كه در اين خصوص چيزى بنويسى كه براى ما حجتى باشد. دكتر مضايقه نكرد و بديلماج گفت بنويس فاطمه زوجه حاج غلامعلى سبزوارى مدت يكماه در تحت معالجه من بود و علاج نشد و امروز او را معاينه كردم و سلامت ديدم . https://eitaa.com/zandahlm1357