eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
49.2هزار عکس
35.9هزار ویدیو
1.7هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
شرح و تفسير : اين کلام حکيمانه خواه دنباله کلام پيشين باشد يا کلامى مستقل، شرح کوتاه و پرمعنايى از صفات سعادت مندان خوش بخت است که در ضمن هشت وصف بيان شده است. نخست مى فرمايد: «خوشا به حال کسى که در نزد خود کوچک (و متواضع) است (و در نظر مردم بزرگ و عزيز)»; (طُوبَى لِمَنْ ذَلَّ فِي نَفْسِهِ). امام(عليه السلام) نخستين وصف را همان تواضع و فروتنى ذکر کرده است، زيرا مى دانيم تکبّر که نقطه مقابل آن است سرچشمه انواع گناهان است. نخستين معصيتى که در زمين شد تکبّر شيطان بود که منشأ همه بدبختى ها براى خود و ديگران گرديد. در بعضى از دعاهاى ماه مبارک رمضان همين مضمون به صورت يک دعا و درخواست از خداوند آمده است; مرحوم سيد بن طاووس در دعاى روز هفدهم ماه مبارک رمضان چنين نقل مى کند: «اللّهُمَّ لاتَکِلْني إلى نَفْسي طَرْفَةَ عَيْن أبَداً... وَفِي نَفْسي فَذَلِّلْني وَفي أعْيُنِ النّاسِ فَعَظِّمْني; خداوندا! هرگز لحظه اى مرا به خودم وامگذار... و مرا در درون خود کوچک و متواضع کن و در نظر مردم مرا بزرگ دار».(1) سپس در دومين وصف مى فرمايد: «و خوشا به حال کسى که کسب و کار او پاک و حلال باشد»; (وَطَابَ کَسْبُهُ). مى دانيم يکى از عوامل موفقيت و نشاط عبادت و استجابت دعا کسب حلال است تا آنجا که در کتاب شريف کافى از امام صادق(عليه السلام) نقل شده است که فرمود: «مَنْ سَرَّهُ أنْ يُسْتَجابَ دَعْوَتُهُ فَلْيَطِبْ مَکْسَبَهُ; کسى که خوشحال مى شود از اين که دعايش مستجاب گردد بايد کسب خود را پاک و حلال کند».(2) شبيه همين معنا با عبارت ديگر از پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله) نقل شده است: «مَنْ أَحَبَّ أنْ يُسْتَجابَ دُعائُهُ فَلْيَطِبْ مَطْعَمَهَ وَمَکْسَبَهُ».(3) در حديثى که در کتاب اسد الغابة در حالات «سعد بن معاذ انصارى» نقل شده، آمده است: هنگامى که پيغمبر(صلى الله عليه وآله) از غزوه تبوک باز گشت، «سعد انصارى» به استقبال پيامبر آمده. حضرت با او مصافحه کرد و (چون دست او را بسيار خشن ديد) فرمود: چه چيز دستت را اين گونه خشن کرده است؟ عرض کرد: «اى رسول خدا! من با داس و بيل کار مى کنم تا زندگى عيالم را فراهم سازم». نقل شده است: «فَقَبَّلَ يَدَهُ رَسُولُ اللهِ(صلى الله عليه وآله) وَقالَ: هذِهِ يَدٌ لا تَمُسُّهُ النّارُ; پيغمبر(صلى الله عليه وآله)دست او را بوسيد و فرمود: اين دستى است که هرگز آتش دوزخ به آن اصابت نمى کند».(4) حضرت در سومين وصف مى فرمايد: «خوشا به حال کسى که باطن او پاک و صالح است»; (وَصَلَحَتْ سَرِيرَتُهُ). صلاح باطن عبارت از خلوص نيت، پاکى فطرت و خيرخواهى براى همه انسان هاست. از آنجا که اعمال و اقوال انسان تراوشى از صفات درونى اوست، کسى که درونى پاک داشته باشد اعمال و رفتار و اقوالش نيز پاک و شايسته است. در چهارمين وصف مى فرمايد: «و خوشا به حال کسى که اخلاق او نيکو است»; (وَ حَسُنَتْ خَلِيقَتُهُ). «خليقة» که به معناى خلق و خوست دو گونه تفسير شده است: بعضى آن را به معناى خلق و خوى باطنى تفسير کرده اند که اشاره به کسانى است که باطنى پاک دارند و به کسى شر نمى رسانند. بعضى نيز آن را به معناى برخورد خوب و گشاده رويى با مردم تفسير کرده اند و معناى دوم مناسب تر به نظر مى رسد، زيرا در جمله قبل «صَلَحَتْ سَرِيرَتُهُ» به حسن باطن اشاره شده بود، بنابراين جمله مورد بحث اشاره به حسن ظاهر و برخورد خوب با مردم است. حُسن خلق به اندازه اى در اسلام اهميت دارد که در بعضى از روايات، از پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله) به عنوان «نصف دين» معرفى شده است: «حُسْنُ الْخُلْقِ نِصْفُ الدّينِ» و در ادامه اين حديث آمده است: کسى از پيغمبر(صلى الله عليه وآله)سؤال کرد: برترين چيزى که خداوند به فرد مسلمانى داده است چيست؟ پيغمبر اکرم فرمود: «اَلْخُلْقُ الْحَسَنِ».(5) در پنجمين فصل فرموده است: «و خوشا به حال کسى که اموال اضافى خود را در راه خدا انفاق مى کند»; (وَأَنْفَقَ الْفَضْلَ مِنْ مَالِهِ). انفاق در راه خدا و کمک به نيازمندان از مهم ترين امورى است که قرآن کريم و روايات اسلامى بر آن تأکيد فراوان کرده اند و اگر تنها آيات مربوط به انفاق، جمع آورى و تفسير شود، کتاب قابل توجهى خواهد شد. مثلا: قرآن کريم انفاق را به بذر پربارى تشبيه کرده که در زمين مستعدى افشانده شود و از يک تخم، هفتصد تخم يا چند برابر آن عائد گردد: (مَّثَلُ الَّذِينَ يُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِى سَبِيلِ اللهِ کَمَثَلِ حَبَّة أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِى کُلِّ سُنْبُلَة مِّائَةُ حَبَّة)(6) و در آيه اى ديگر، رسيدن به مقام والاى نيکوکارى را مشروط به انفاق از اموالى که مورد علاقه انسان است کرده است: (لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ).(7) جالب اين که در حديثى مى خوان
يم: پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله) دستور داد گوسفندى (براى قربانى و انفاق بر نيازمندان) ذبح کنند (همه آن ـ جز کتف گوسفند ـ را انفاق کردند) پيامبر(صلى الله عليه وآله) فرمود: چه چيزى از اين گوسفند باقى مانده است؟ عايشه گفت: تنها کتف آن; پيغمبر(صلى الله عليه وآله) فرمود: (چنين نيست) «بَقِىَ کُلُّها غَيْرَ کِتْفِها; تمام آن باقى مانده جز کتفش»(8) قرآن نيز مى فرمايد: «(مَا عِنْدَکُمْ يَنفَدُ وَمَا عِنْدَ اللهِ بَاق); آنچه نيز شماست از ميان مى رود و آنچه نزد خداست باقى مى ماند».(9) در ششمين جمله مى فرمايد: «خوشا به حال کسى که سخنان زايد زبانش را نگه مى دارد»; (وَأَمْسَکَ الْفَضْلَ مِنْ لِسَانِهِ). فضولات لسان اشاره به سخنان بى هدف و بى دليلى است که انسان بر زبان جارى مى کند که بسيارى از آنها آلوده به غيبت، تهمت، پخش شايعات و گناهان ديگر است. به همين دليل در دستورات اسلامى، حفظ زبان يکى از مهم ترين نشانه هاى ايمان و اخلاق شمرده شده است. ازاين رو، در حديثى از پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله) مى خوانيم: «لايَسْلَمُ أحَدٌ مِنَ الذُّنُوبِ حَتّى يَخْزُنَ لِسانَهُ; هيچ کس از گناهان محفوظ نمى ماند مگر اين که زبانش را حفظ کند».(10) در شرح حکمت دوم در آغاز کلمات قصار نيز شرحى در اين باره داشتيم. در هفتمين جمله حکمت آميز مى فرمايد: «خوشا به حال کسى که آزار او به مردم نمى رسد»; (وَعَزَلَ عَنِ النَّاسِ شَرَّهُ). در احاديث مکرّر آمده است که: با ايمان کسى است که مسلمانان از شر او در امان باشند.(11) آن گاه در هشتمين و آخرين سخن مى فرمايد: «خوشا به حال آن کس که سنت براى او کافى است و بدعتى از او سر نمى زند»; (وَوَسِعَتْهُ السُّنَّةُ، وَلَمْ يُنْسَبْ إلَى الْبِدْعَةِ). در واقع کسى که به سنت پيغمبر اکرم و امامان معصوم(عليهم السلام) قناعت مى کند و آن را براى دين و دنياى خود کافى مى داند هرگز به سراغ بدعت نمى رود. بدعت ها از آنِ کسانى است که سنت ها را کافى نمى دانند و خواسته هاى خود را در بدعت ها مى بينند. در حديثى از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) مى خوانيم: «أهْلُ الْبِدَعِ شَرُّ الْخَلْقِ وَالْخَليقَةِ; بدعت گزاران بدترين مخلوقات خدا و بدعت گزار نکوهيده ترين خلق است».(12) نيز از آن حضرت نقل شده که در تفسير آيه شريفه: «(إِنَّ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَکَانُوا شِيَعاً); کسانى که در آيين خود تفرقه ايجاد کردند، و به دسته هاى گوناگون (و مذاهب مختلف) تقسيم شدند»(13) فرمود: «هُمْ أصْحابُ الْبِدَعِ وَأصْحابُ الاْهْواءِ لَيْسَ لَهُمْ تَوْبَةٌ أنَا مِنْهُمْ بَرىءٌ وَهُمْ مِنّي بُرَآءُ; آنها صاحبان بدعت و صاحبان آراى باطله هستند. توبه آنها پذيرفته نمى شود (زيرا گروه هايى را منحرف ساخته اند; تا آنها را باز نگردانند پذيرش توبه از آنان امکان ندارد) من از آنها بيزارم آنها نيز از من بيزارند».(14) در اينجا نکته مهمى است که بايد به آن توجه کرد تا از افتادن در دام وهابى هاى افراطى نجات يافت. منظور از «بدعت» اين است که چيزى را که جزء دين نيست ـ اعم از اصول و فروع دين ـ به عنوان دين معرفى کنند و اگر باب بدعت باز شود چيزى نمى گذرد که احکام و عقايد دينى دستخوش تغيير و تبديل و زوال و نابودى خواهد شد. ولى نوگرايى هايى که به دين نسبت داده نمى شود و به تعبير ديگر «بدعت عرفى» هرگز حرام نيست. مثلاً گرفتن مجالس جشن و سرور در ميلاد بزرگان اسلام يا مراسم عزادارى در شهادت و رحلت آنها براى عرض ارادت و امرى عرفى بدون اسناد به شرع مقدس است نه تنها اشکالى ندارد، بلکه سبب پيشرفت در مسائل اعتقادى و اجتماعى مى شود. يا ساختن مساجد باشکوه با مناره و گنبد و محراب هاى متعدد و کتاب خانه و کلاس هاى درس قرآن و احکام و مانند آن گرچه روايت خاصى در آنها وارد نشده باشد و کسى نيز آن را به عنوان يک دستور خاص دينى انجام نمى دهد، همه اينها امورى جايزند، بلکه مى توان بسيارى از آنها را در عنوان «تعظيم شعائر» به طور عام يا ابداع «سنت حسنه» که در آيات و روايات از آن مدح شده است به حساب آورد. عجيب است وهابيون افراطى بدون اين که فرق ميان اين دو را درک کنند خودشان را گرفتار تناقض هاى غير قابل دفاع ساخته اند; در مسجد پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله) و در خانه خدا ده ها و صدها بدعت و نوآورى آورده اند و هيچ کدام به آن ايراد نمى کنند; ولى اگر کسى مجلس جشن و سرورى براى ميلاد پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله)تشکيل دهد بر او مى شورند و به او حمله مى کنند و اين نيست جز براى اين که درک صحيحى از مفاهيم اسلامى ندارد و مخصوصاً تفاوت ميان بدعت شرعى و عرفى را نمى دانند. مرحوم سيّد رضى در پايان اين سخن مى گويد: «بعضى از مردم اين کلام حکمت آميز و همچنين کلامى را که قبل از آن است به رسول خدا(صلى الله عليه وآله) نسبت داده
اند»; (قالَ الرَّضِيُّ: أقُولُ: وَمِنَ النّاسِ مَنْ يَنْسِبُ هذا الْکَلامَ إلى رَسُولِ اللهِ(صلى الله عليه وآله)، وَکَذلِکَ الَّذي قَبْلَهُ). البته هيچ منافاتى ندارد که پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله) سخنانى را فرموده باشد و امير مؤمنان(عليه السلام) که پرورش يافته دامان و مکتب اوست و «باب مدينة علم النبى» محسوب مى شود آنها را فرا بگيرد و در موارد لزوم بر آن تکيه کند. به هر حال اين جمله مرحوم سيّد رضى بيان گر نهايت امانت او در نقل کلمات و احاديث معصومين(عليهم السلام) است. (1). اقبال الاعمال، ج 1، ص 306. مرحوم علاّمه مجلسى نيز آن را در بحارالانوار، ج 95، ص 48 آورده است. (2). کافى، ج 2، ص 486، ح 9 . (3). بحارالانوار، ج 90، ص 372. (4). اسد الغابة، ج 2، 269. (5). بحارالانوار، ج 68، ص 393، ح 62. (6). بقره، آيه 261 . (7). آل عمران، آيه 92 . (8). نحل، آيه 96 . (9). کنزالعمّال، ح 16150 (طبق نقل ميزان الحکمة). (10). تحف العقول، ص 298. (11). همين معنا در خطبه همام به صورت ديگرى آمده بود (پيام امام اميرالمؤمنين(عليه السلام)، ج 7، ص 681) و در بحارالانوار، ج 14، ص 320، ح 23 و ج 64، ص 60، ح 3. (12). کنزالعمّال، ح 1095. (13). انعام، آيه 159 . (14). کنزالعمّال، ح 1126. (طبق نقل ميزان الحکمة (واژه «بدعت»).
لینک کانال را با دوستان خود به اشتراک بگذارید تا با دنبال کردن حکمت ها و انشالله با عمل به حکمت ها ، 🌹 مرام علی پررونق تر از نام علی بشه https://eitaa.com/zandahlm1357
صفحه گلدان من🌳🌳🌳🌳 با ما همراه باشید👇👇👇 .......: @zandahlm1357
❇️وقتی گلدان راپشت پنجره میگذارید سعی کنید گلها با شیشه تماس نداشته باشد چون گرما و سرما به گل آسیب میرساند https://eitaa.com/zandahlm1357
👇👇 💢 :هوای خشک محیط، صدمه‌های فیزیکی، زیاد یا کم بودن آبیاری، زیاد یا کم بودن نور و درجه حرارت، آبپاشی در آفتاب https://eitaa.com/zandahlm1357 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
👇 🌷 اگر مشاهده کردید که برگها دیفن باخیا زرد شده و زیر آنها تار عنکبوت بسته است، مطمئنا کنه قرمز به آن آسیب رسانده، بنابراین هر دو هفته یکبار باسم کنه کش سم پاشی کنید🌷 https://eitaa.com/zandahlm1357
فصل اول : در فضيلت حمام منقول است كه عمر گفت كه بد خانه ايست حمام ، عورت را ظاهر مى كند و پرده را مى درد. حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام فرمود كه نيكو خانه ايست حمام ، جهنم را بياد ميآورد و چرك را از بدن ميبرد. از حضرت امام موسى عليه السلام منقول است كه حمام يك روز در ميان ، گوشت بدنرا زياد ميكند و هر روز رفتن ، پيه گرده ها را مى گدازد و بدنرا لاغر ميكند. از سليمان جعفرى منقول است كه گفت بيمار شدم تا آنكه گوشتم همه تحليل رفت ، بخدمت حضرت امام رضا عليه السلام رفتم ، فرمود كه ميخواهى گوشت بدنت برگردد، گفتم : بلى ، فرمود كه يك روز نه يك روز بحمام برو، كه گوشت بدنت عود ميكند و زينهار كه هر روز مرو، كه باعث مرض سل مى شود. در حديث ديگر فرمود كسيكه خواهد فربه شود، يك روز بحمام برود و يك روز نرود، و كسى كه گوشت زياد داشته باشد و خواهد كه لاغر شود، هر روز بحمام برود. از حضرت امام محمد باقر عليه السلام منقول است كه بهترين دواهاى شما حقنه و حجامت كردن و دوادر بينى چكانيدن و حمام است . در روايت ديگر وارد شده است كه هر كه ايمان بخدا و روز قيامت داشته باشد، بايد كه زنش را بحمام نفرستد و علما تاءويل كرده اند به دو وجه ، اول اينكه اين در بلاديست كه در آن بلاد باعتبار گرمى هوا احتياج ندارند زنان بحمام رفتن ، دوم آنكه مراد آنست كه زن خود را رخصت دهد كه براى سير كردن بحمامها رود. حلیة_المتقین https://eitaa.com/zandahlm1357