eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
49.2هزار عکس
35.9هزار ویدیو
1.7هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
👈 سودا چیست؟ خلط سودا، سنگین‌ترین خلط از بین چهار خلط در بدن است که رنگ آن سیاه است‌. خلط سودا، از خوردن غذا‌های سودازا در کبد و همچنین از رسوب و سوختن خلط صفرا در بدن تولید می‌شود‌. مرکز نگهداری خلط سودا طحال است و هنگام نیاز به دریچه معده ریزش و باعث احساس گرسنگی در فرد می‌شود‌. سودا در حالت متعادل هیچ‌گونه عوارضی ندارد و حتی برای حیات انسان ضروری است؛ اما اگر از حالت تعادل خارج شود مضر است‌. اگر سودا خارج از حد در بدن رسوب کند و درمان نشود، می‌تواند منجر به انواع سرطان‌ها و مشکلات دیگر در بدن شود. 👈 علت غلبه سودا متاسفانه سبک زندگی غلط امروزی کاملا به غلبه سودا منجر می‌شود. سودای بدن به دلایلی که در ادامه نام می‌بریم بالا رفته و با غلبه بر سه خلط دیگر باعث بیماری‌هایی مانند سرطان، کک‌ومک، واریس و غیره می‌شود که در چنین مواقعی درمان سودا کار چندان راحتی نیست. 👈 دلایل بروز غلبه سودا در بدن: بی‌تحرکی، استراحت بیش از حد و گوشه‌گیری ، در معرض بو‌های مستمر بودن ، مصرف فلفل زیاد ، گوشت گاو فریزر شده ، بد اخلاقی و بد خلقی ، غم مستمر ، شادی بیش از حد ، سردی‌های خیلی زیاد ، گرمی‌های خیلی زیاد ، شوک ، نفرت زیاد ، حضور مستمر در هوای گرم و سرد شدید حضور ضد و نقیض در هوای سرد و گرم مثل رفتن به سونا ، استماع صدا‌های مستمر و ناهنجار مثل موسیقی‌های نکره ، فکر منفی مستمر ، دیدن تصاویر زشت استمرار حضور در یک حالت و قالب ، مصرف مستمر مواد مخدر خیلی گرم مثل تریاک ، مشروبات الکی ، بدبینی ، پرخوری، استمرار مصرف دارو‌ی سودا بر گیاهی بسیار گرم ، حسادت، حرص و کینه ، استفاده مستمر از کامپیوتر، تلفن همراه و امواج ماهواره 👈 علائم غلبه خلط سودا 🔸علائم سودا در پوست تیرگی رنگ پوست و تمایل آن به سیاهی به خصوص تیره‌گی زیر چشم، خارش و سوزش پوست، اگزما، خشکی پوست، ایجاد لکه‌های تیره کوچک یا بزرگ در سطح پوست. 🔸در سر و گردن پیر چشمی، بدخوابی، آب سیاه، وسواس، فکر و خیال زیاد، بدبینی، وزوز گوش و حساس شدن به صداها و بوها 🔸در استخوان و مفاصل لرزش دست و پا و لرزش بدن، خشکی مفاصل، محدودیت حرکتی‌ 🔸در قلب و عروق تپش قلب، گرفتگی عروق قلبی، گرفتگی عروق مغزی، بواسیر، واریس پا، هموروئید و… و تمامی بیماری‌های صعب العلاج مانند MS و انواع سرطان‌ها. 🔹 بارزترین علائم فرد مبتلا به سودا کمر درد: دردهای شدید در ناحیه کمر می‌تواند از علائم ابتلا به سودا باشد سردرد: یکی از رایج‌ترین علائم در بین تمامی افراد مبتلا به سودا احساس درد در ناحیه سر است.سردردهای سوداوی معمولا کل سر را در بر میگیرند. احساس سرگیجه و کاهش اشتها و به دنبال آن کاهش وزن، از علائم رایج در افراد سودایی است‌. بیش‌تر افراد سودایی معمولا در خوابیدن با مسائل زیادی مواجه می‌شوند و احساس خستگی شدیدی دارند. همان‌طور که بیان شد بسیاری از علائمی که یک فرد مبتلا به سودا دارد، یک سری علائم عمومی و جامع هستند که در بسیاری دیگر از بیماری‌ها نیز وجود دارد و به همین دلیل است که تشخیص و همچنین درمان غلبه سودا کار ساده‌ای نیست. 👈 درمان سودا دکتر روازاده باید از مصرف غذاهایی سودازا مانند شکلات، یخمک، سیب زمینی، ماست، پنیر، خیارشور، نمک زیاد، ماهی دودی، ماهی شور، بادمجان، غذای فریزری، رب، سس، چای خودداری کرد. مصرف زیاد مواد غذایی با طبع گرم و تر روغن مالی کردن بدن با روغن بادام شیرین حمام گرم انجام حجامت به موقع و به تشخیص پزشک
8.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بی نظیرترین میوه روی زمین 🌎 میوه نیپا این میوه محصول درخت نخل نیپا (Nypa fruticans) است که انتهای رود هایی که در سواحل هند و اقیانوس آرام هستند رشد می‌کند. عصاره‌ی میوه‌ی نارس درخت نخل نیپا غنی از آنتی‌اکسیدان‌ها است. این میوه رنگ شاه‌بلوطی دارد و روی ساقه رشد می‌کند. مغزهای چوبی این درخت در ظاهر کروی هستند. هر میوه‎ی چوبی، مغزی شیرین و ژله مانند دارد و در دسرها به کار می‌رود. این ژله از میوه‌های نارس درخت نخل جمع‌آوری می‌شود. ژله‌ی نیپا در میوه‌های نارس نرم، سفید و آبدار است؛ اما در میوه‌های رسیده، این گوشت سفت و به رنگ سفید شیری است. هنگامی‌که این میوه برسد، مغز از ساقه‌ی درخت جدا شده و به زمین می‌افتد. کل این میوه اندازه‌ی یک توپ فوتبال است و هر مغز حدود ۶ تا ۸ اینچ طول دارد. 
‍ بند_میزان شاهکار معماری ایران باستان. بند میزان سدی است در شهر شوشتر و ساخته شده در دوره ساسانیان که تا امروز پابرجاست و کاربرد دارد... این سد آب رودخانه کارون را به نسبتهای ۲ و ۴ بین رودهای گرگر و شطیط شهر شوشتر تقسیم می‌کند. رود گرگر را ( دو دانگه) و رود شطیط را (چهاردانگه) نیز میگویند... این بند از چند دهانه تشکیل شده‌است که مهمترین آنها دهانه‌ای جدا کننده آب ورودی کارون است که تنظیم آب دو شاخهٔ رودخانه را انجام می‌دهد به گونه‌ای که اگر دبی گرگر بیشتر از یک سوم باشد آن را به شاخهٔ شطیط انتقال می‌دهد و همینطور برعکس. در توصیف اهمیت این سد آنکه شکسته شدن این سد بمنزله ازدیاد فقر و بدبختی در شوشتر و پابرجا بودن آن به ‌همراه دیگر سازه‌های آبی شوشتر باعث آبیاری ۴۰هزار هکتار دشت میان آب شوشتر. بند میزان از شاهکارهای مهندسی معماری ایرانیان باستان است که به همراه نظام آبی شوشتر به ثبت جهان نیز رسیده است.... زمان ساخت بند میزان را به عهد شاهپور یکم ساسانی نسبت میدهند..
.......: یکی دیگر از مریدان ایشان مرحوم مستوفی الممالک بزرگ بوده که خیلی نسبت به مرحوم حاجی ارادت می‌ورزیده و همیشه به خاطر زیارت ایشان به اصفهان مسافرت می‌کرده است. مرحوم پدرم می‌فرمودند ناصرالدین شاه با امام جمعه وقت اصفهان مرحوم آقا میر سید محمد که شخصی بزرگ و با سیاست و کفایت بود میانه شان به هم خورده بود. به همین سبب به مستوفی الممالک مأموریت می‌دهد به اصفهان رفته و مرحوم سید را با خود به تهران بیاورد مستوفی الممالک به اصفهان می‌رود و با امام جمعه مذاکره می‌کند. امام جمعه می‌گوید من حاضر به آمدن نیستم اگر شما مجبورید می‌توانید مرا به زور ببرید. مستوفی الممالک فکر می‌کند بردن امام جمعه با اکراه ممکن است مشکلاتی ایجاد کند و باعث درگیری شود لذا وقتی خدمت مرحوم حاجی میرسد با ایشان در مورد مأموریت خود و مذاکراتی که با امام جمعه نموده مشاوره می‌نماید. مرحوم حاجی می‌فرمایند: مزاحم ایشان نشوید به تهران برگردید و به ناصرالدین شاه بگوئید چون امام جمعه حاضر نبود بیاید من صلاح ندیدم او را با اکراه، بیاورم لذا تنها برگشتم، مستوفی الممالک نیز به دستور مرحوم حاجی عمل می‌نماید. آن ایام مصادف بود با جدا شدن افغانستان از ایران و ناصرالدین شاه از این موضوع ناراحت بود. لذا تمکین نکردن امام جمعه باعث شدت ناراحتی او می‌شود اتفاقا شب مادر شاه علت شدت ناراحتی شاه را جویا می‌شود. شاه میگوید امام جمعه اصفهان مالیات وصولی را مصرف نموده و مانع از ارسال آن به تهران شده از آمدن به اینجا نیز خودداری نموده است. مادرش می‌گوید افغانستان را که خارجی‌ها از تو گرفته اند، بگذار اصفهان را نیز این سید بخورد. ناراحت مباش. این سخن در شاه اثر کرده باعث فروکش کردن غضب او شده از مزاحمت برای امام جمعه صرف نظر میکند. همچنین مرحوم پدرم می‌فرمودند، شخص سودجوئی از ارادت مستوفی الممالک به مرحوم حاجی مطلع می‌شود از این مسئله سوء استفاده می‌کند. نامهای جعلی از قول حاجی به مستوفی الممالک می‌نویسد به این مضمون که ماهی سه تومان و سالی سه خروار گندم مقرری به آن شخص پرداخت شود. مهر مرحوم حاجی را نیز جعل می‌کند و نامه را نزد مستوفی الممالک می‌برد. مستوفی الممالک دستور می‌دهد طبق مفاد نامه برای او مقرری برقرار گردد بعد از مدتی عده ای خدمت مرحوم حاجی آمده عرض می‌کنند فلان شخص نامه ای جعلی از قول شما پیش مستوفی الممالک برده و برای خود حقوقی سالیانه مقرر ساخته شما بنویسید این نامه جعلی بوده و درست نیست. مرحوم حاجی میفرمایند بگذارید مردم از مهر و اسم انسانی به نوائی برسند چرا چنین کاری انجام دهیم و باعث قطع خیر بشویم. همچنین می‌فرمودند یک روز ظل السلطان حاکم وقت اصفهان می‌آید خدمت مرحوم حاجی در تکیه مادر شازده، بعد از سلام و عرض ارادت و احوالپرسی از مرحوم حاجی سؤال میکند مشغول چه کارید. می‌فرمایند دعا در حق خلق خدا. می‌گوید در حق شاه بابا هم دعا می‌کنید؟ (منظور از شاه بابا ناصرالدین شاه بوده است) می‌فرمایند کار ما دعا کردن برای تمام خلق است. باز ظل السلطان می‌گوید: در حق شاه بابا هم؟ و حاجی می‌فرمایند در حق همه خلق خدا. این سؤال و جواب سه مرتبه تکرار می‌شود. بعد ظل السلطان خداحافظی می‌کند و سوار اسب شده می‌رود ولی هنوز چند قدم نرفته است که اسب او را محکم به زمین می‌زند. ظل السلطان از زمین بلند می‌شود. و مجددا خدمت مرحوم حاجی رسیده دست ایشان را می‌بوسد و می‌گوید غرض من از تکرار این سخن توهین به مقام شما نبود بلکه می‌خواستم مزاحی کرده باشم حاجی می‌فرمایند: منظور اسب هم از زمین زدن شما یک شوخی بیش نبود والآ بایست هلاک می‌شدید. بعد مبلغی پول به حاجی تقدیم می‌کند، ایشان قبول نمی کنند. عرض می‌کند پس اجازه دهید به این فقرائی که در اطراف تکیه هستند بدهم. می‌فرمایند خودت میدانی سپس وجه مزبور را بین آنان تقسیم می‌کند و مجددا از مرحوم حاجی عذرخواهی کرده بر می‌گردد. باز مرحوم پدرم می‌فرمودند: در یک زمستان سخت که برف زیادی باریده بود؛ یکشب به حاجی عرض میکنند روباهی پای دیوار تکیه ایستاده و از سرما می‌لرزد. می‌فرمایند گوش او را بگیرید و بیاورید اینجا، می‌روند روباه را می‌آورند مرحوم حاجی خطاب به روباه می‌فرمایند در اینجا اطاقی هست که چند مرغ و خروس از ما در آنجا است تو هم می‌توانی شبها بیائی و در آن اطاق با آن حیوانات بمانی و صبح که شد دنبال کارت بروی. سپس به خدمتکارشان می‌فرمایند: روباه را ببرید در اطاق مرغها جای دهید. از آن پس، روباه هر شب می‌آمد و مستقیم به اطاق مرغها می‌رفت و تا صبح پهلوی آنها بود. صبح که میشد از تکیه بیرون می‌رفت. بعد از مدتی یک شب یکی از مرغها را می‌خورد و صبح زود هم طبق معمول از تکیه خارج می‌گردد اما شب که بر می‌گردد دیگر داخل تکیه نمی شود و بیرون تکیه پای دیوار می‌خوابد. جریان را به حاجی عرض می‌کنند. می‌فرمایند بروید روباه را بیاورید. روباه را می‌آورند. حاجی رو
به او کرده می‌فرمایند: تو تقصیری نداری طبع روباهی تو غلبه کرد و بر خلاف تعهدت عمل نمودی، حالا برو جای هر شب بخواب ولی شرط کن دیگر خطا نکنی. می‌فرمودند دو ماه دیگر روباه هر شب می‌آمد و صبح میرفت بدون اینکه دیگر متعرض این حیوانات بشود، تا اینکه زمستان تمام شد. در هر حال سخن کوتاه کنیم که سخن اولیای حق تمامی ندارد. از بی نشانها...... شیخ حسنعلی اصفهانی https://eitaa.com/zandahlm1357
20.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥امام زمان (عج) و بازار مسگرها.... 🌷 لطفاً صلواتی جهت تعجیل در فرج و سلامتی مولایمان عج عنایت بفرمایید.