eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
49.4هزار عکس
36.1هزار ویدیو
1.7هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
🌴 🌹 و قال عليه‌السلام مَنْ‌ نَالَ‌ اسْتَطَالَ‌. امام عليه السلام فرمود: كسى كه به نوايى رسد طغيان میکند.
شرح و تفسير رابطۀ فزونى نعمت و طغيانگرى امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه به وضع حال بسيارى از مردم اشاره مى‌كند كه از مواهب مادى سوء استفاده مى‌كنند، مى‌فرمايد:«كسى كه به نوايى رسد طغيان مى‌كند و برترى مى‌جويد»؛ (مَنْ‌ نَالَ‌ اسْتَطَالَ‌) . «استطال» از ريشۀ «طول» بر وزن (قول) به معناى قدرت و برترى است و هگامى كه به باب استفعال مى‌رود مفهوم برترى‌جويى دارد. عبارت امام عليه السلام مفهوم وسيع و گسترده‌اى دارد و تمام كسانى را كه به مال يا مقام و يا هر گونه قدرت ديگرى مى‌رسند شامل مى‌شود و اين سيره‌اى ناپسند در بسيارى از مردم است؛ هنگامى كه مال و ثروت فراوانى پيدا مى‌كنند مى‌كوشند خود را برتر از ديگران نشان دهند و هنگامى كه مقامى پيدا كنند اصرار دارند ديگران را زير سلطۀ خود قرار دهند. همچنين هنگامى كه علم و دانشى به دست مى‌آورند ديگران را نادان مى‌پندارند و شاگرد خود مى‌دانند. به ويژه اگر پيش از اين محروميت‌هايى كشيده باشند؛ فقير بوده و به نوايى رسيده، ضعيف بوده و به قدرتى دست يافته، جاهل مطلق بوده و به علم و دانش مختصرى رسيده است. كبر و غرور و برترى‌جويى اين گونه افراد بيشتر و شديدتر است و تاريخ گذشته و حتى حوادثى كه امروز با چشم خود مى‌بينيم شاهد گوياى اين گفتار امام عليه السلام است. در واقع مى‌توان گفت: اين كلام حكيمانه از آيۀ شريفۀ ٦ و ٧ سورۀ «علق» برگرفته شده كه مى‌فرمايد: «كَلاّ إِنَّ‌ الْإِنْسانَ‌ لَيَطْغى‌* أَنْ‌ رَآهُ‌ اسْتَغْنى‌» ؛چنين نيست به يقين انسان طغيان مى‌كند از اين‌كه خود را بى‌نياز ببيند». ١ گرچه بعضى از مفسران، انسان را در آيۀ مورد نظر، خصوص «ابو جهل» دانسته‌اند كه مرد ثروتمند و طغيانگرى بود و به مبارزه با پيغمبر اسلام صلى الله عليه و آله پرداخت؛ ولى به يقين، انسان در اينجا مفهومى كلى دارد كه به گروه كثيرى از نوع بشر اشاره مى‌كند و ابوجهل و امثال آن مصداق‌هاى روشنى از آن هستند. در كلمات قصار گذشته نيز كراراً به اين حقيقت با تعبيرات ديگرى اشاره شده است؛ از جمله در گفتار حكيمانۀ ١٥٠ كه در مقام موعظه به نكته‌هاى مهمى اشاره مى‌كند، مى‌فرمايد: «لَا تَكُنْ‌ مِمَّنْ‌... إِنِ‌ اسْتَغْنَى بَطِرَ وَ فُتِنَ‌» . اگر غنى و بى‌نياز شود مغرور و مفتون مى‌گردد و در گفتار ١٦٠ نيز مى‌فرمايد: «مَنْ‌ مَلَكَ‌ اسْتَأْثَرَ ؛كسى كه دستش به حكومتى رسد استبداد پيشه مى‌كند». و مى‌توان گفت: كلام مورد بحث جامعيت بيشترى دارد، زيرا كلمات گذشته يا در مورد غنى و ثروت بود و يا مقام؛ اما گفتار حكيمانۀ مورد بحث، رسيدن به هر نوع توانايى مالى و مقامى و علمى را شامل مى‌شود. البته اين امر در مورد افراد كم‌ظرفيت و بى‌شخصيت است كه تغيير وضع زندگى آنها را به كلى دگرگون مى‌سازد؛ ولى مردان باايمان و پرظرفيت و باشخصيت اگر تمام عالم را به آنها بدهند تغييرى در زندگى آنان پيدا نمى‌شود. نمونۀ اتم آن خود امام اميرمؤمنان عليه السلام است. در آن روز كه در گوشۀ خانه تنها نشسته بود و آن روز كه بر تخت قدرت خلافت قرار داشت حالش از هر نظر يكسان بود؛ ساده‌زيستى، عبادات شبانه، رسيدگى به حال محرومان و دفاع از مظلومان در هر حال مورد توجه ايشان بود. دليل آن روشن است، زيرا آنها اين مواهب را مال خود نمى‌دانند و به عنوان امانتى از سوى خدا براى خدمت به خلق و پيمودن راه قرب حق حساب مى‌كنند. از اينجا روشن مى‌شود دعاهاى پيوسته بعضى كه به مال و مقام و قدرت برسند و مستجاب نمى‌شود بسا به علّت همين است كه خدا مى‌داند اگر آنها به نوايى برسند طغيان مى‌كنند و استطاله و برترى‌جويى را پيشه مى‌سازند. لطف پروردگار شامل آنها مى‌شود و آنها را از رسيدن به اين امور محروم مى‌سازد. داستان معروف ثعلبة بن حاطب انصارى كه در ذيل آيۀ ٧٥ سورۀ «توبه» آمده است نشان مى‌دهد كه او مرد فقيرى بود و با اصرار زياد از پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله خواست در حق او دعا كند تا ثروتمند شود و پيغمبر صلى الله عليه و آله خواستۀ او را رد مى‌كرد. پس از اصرار زياد دعايى در حقش فرموده و صاحب ثروت عظيمى شد و راه طغيان را پيش گرفت، نه تنها از پرداختن زكات سر باز زد، بلكه حكم زكات را ظالمانه پنداشت و آن را شبيه جزيۀ يهود و نصارى قلمداد كرد و بر سرش آمد آنچه آمد. ١ اين حالت - همان گونه كه اشاره كرديم - در افراد بى‌نوايى كه به نوايى مى‌رسند غالباً شديدتر است، ازاين‌رو در روايتى از امام كاظم عليه السلام مى‌خوانيم: «مَنْ‌ وَلَّدهُ‌ الْفَقْرُ أبْطَرَهُ‌ الْغِنى‌ ؛كسى كه در دامان فقر متولد شده غنا و بى‌نيازى او را به طغيان وا مى‌دارد». ٢ در روايات مخصوصاً تأكيد شده كه اگر حاجتى داشتيد هرگز به اين‌گونه افراد مراجعه نكنيد، ازاين‌رو همان گونه كه پيش از اين نيز آورده‌ايم در حديثى از امام صادق عليه السلام مى‌خوانيم كه به يكى از يارانش فرمود: «تُدْخِلُ‌ يَدَكَ‌ فِي فَمِ‌ التِّنِّينِ‌ إِلَى الْمِرْفَقِ‌ خَيْرٌ لَ
كَ‌ مِنْ‌ طَلَبِ‌ الْحَوَائِجِ‌ إِلَى مَنْ‌ لَمْ‌ يَكُنْ‌ لَهُ‌ وَ كَانَ‌ ؛دست خود را تا مرفق در دهان اژدها كنى براى تو بهتر از آن است كه حاجت از كسى بطلبى كه چيزى نداشته و سپس به نوايى رسيده است». ١ ابن ابى‌الحديد در تفسير اين گفتار حكيمانه غير از اين تفسير معروف احتمال ديگرى داده است و آن اين‌كه منظور از «مَنْ‌ نالَ‌» كسى است كه جود و بخششى بر ديگران مى‌كند و به موجب جود و بخشش راه برترى‌جويى را پيش مى‌گيرد. گرچه «نالَ‌» گاه به معناى بخشيدن چيزى به ديگران آمده است؛ ولى سياق كلام نشان مى‌دهد كه در اينجا منظور چيز دیگری است.
تکثیر: روش تکثیر آن به روش جداکردن غده ها در توده نسبتاً بزرگ، یا با کاشت بذر در بهار یا اوایل تابستان است. عادت رشدی: در زمانی که در سایه رشد کند، ساقه ها کشیده تر می شوند و گستردگی گیاه بیشتر می گردد، در آفتاب متراکم و سفت (محکم) می گردد. سرعت رشد: کند، ارتفاع cm90-60 و گسترش 1.2-1متر نیاز نوری: سایه آفتاب، به قرارگرفتن طولانی مدت در آفتاب کامل حساس است و در سایه کامل نیز برگ ها زرد رنگ می شوند. خاک: مناسب ترین خاک برای آن، خاک نیمه سبک، اصلاح شده و دارای تخلخل PH متمایل به اسیدی است. نیاز آبی: نیاز آبی آن در فاصله بهار تا پاییز متوسط است. مقاومت به سرما: حساس به سرما، برگ های آسیب دیده از سرما، حذف گردند. https://eitaa.com/zandahlm1357
در هنگام هرس گیاهانتان هیچ گاه برگ های پایینی گیاه را قطع نكنید. معمولا ۵سانتیمتری بالای زمین، حالت مطلوب هوا را برای گیاه ایجاد می كند. https://eitaa.com/zandahlm1357
.......: در حدیث دیگر منقول است: هرکه در خانه او طنبور یا عود یا چیز دیگر از آلت‌های ساز یا نرد یا شطرنج، چهل روز بماند مستوجب غضب الهی گردد و اگر در این چهل روز بمیرد فاجر و فاسق مرده باشد و جای او در جهنّم باشد. از امیر المؤمنین علیه السلام منقول است: کبوتر در خوانندگی که می‌کند نفرین می‌کند بر آن‌ها که سازها می‌زنند و کنیزان خواننده نگاه می‌دارند و عود و نی می‌نوازند. در حدیث معتبر از حضرت صادق علیه السلام منقول است: هرکه چهل روز در خانه او طنبور بنوازند، حق تعالی بر او مسلط گرداند شیطانی را که او را «قفندر» می‌گویند، پس هیچ عضوی از اعضای او نماند مگر آن که شیطان بر آن بنشیند، پس چون چنین شود حیا از او برطرف شود و پروا نکند از آنچه گوید یا شنود و غیرت از او زایل شود تا آن که اگر داند که با زنانش زنا می‌کنند غیرت نورزد. از حضرت صادق علیه السلام پرسیدند از تفسیر این آیه کریمه، «فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الْاَوْثانِ وَاجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ» [حج / آیه ۳۰]، که ترجمه لفظش این است که اجتناب کنید از نجس و بد که آن هابت هاست و اجتناب کنید از گفتار باطل. فرمود: آن بت‌ها شطرنج است، و گفتار باطل، غنا و خوانندگی است و نرد بدتر از شطرنج است. و اما شطرنج پس نگاه داشتن آن کفر است و بازی کردن با آن شرک و یاد دادنش به کسی، گناه کبیره هلاک کننده است، و سلام کردن بر کسی که بازی کند گناه است و کسی که دست در میان آن گرداند چنان است که دست در میان گوشت خوک گرداند و کسی که نظر به سوی آن کند چنان است که به فرج مادر خود نظر کند و کسی که نرد بازی کند به قمار، مثل کسی است که گوشت خوک خورده و کسی که به قمار و گروبندی بازی کند، چنان است که دست در میان گوشت و خون خوک گذاشته باشد. و جایز نیست انگشتر بازی و تخته ای که بر رویش ریگ‌ها می‌چینند و بازی می‌کنند و این‌ها و امثال این‌ها تمام قمار است حتی بازی کردن اطفال به گردکان، و زنهار که سنج مزن، که شیطان با تو می‌دود و ملائکه از تو دوری می‌کند. از امام رضاعلیه السلام منقول است: هرکه با پسری لواط کند حدّش آن است که یا او را به آتش بسوزانند، یا دیواری بر سرش خراب کنند، یا شمشیری بر آن بزنند که کشته شود و خواهر و مادر آن پسر بر آن مرد حرام می‌شوند و در قیامت او را به حلق بکشند در کنار جهنّم، تا حق تعالی از حساب خلایق فارغ شود، پس او را در آتش اندازند، پس در هر طبقه ای از طبقات جهنّم او را عذاب کنند تا به آخر طبقات جهنّم برسد. و لواط بدتر از زناست زیرا که حق تعالی امتی را به زنا هلاک نکرد و به لواط، شهری چند را هلاک کرد. از امیر المؤمنین علیه السلام منقول است: لواط آن است که در غیر دبر با پسر عمل بکند اما اگر در دبر فرو برد پس آن کفر است به خدا. از حضرت رسول صلی الله علیه وآله وسلم منقول است: هرکه مُصرّ باشد بر وطی دبر پسران، نمیرد تا آن که مبتلا شود به آن که مردم را تکلیف کند که با او این عمل قبیح بکنند. از امام محمّد باقرعلیه السلام منقول است: حق تعالی می‌فرماید که به عزت و جلال خود سوگند می‌خورم که بر استبرق و حریر بهشت ننشیند کسی که در دبر او وطی کنند. در حدیث موثّق منقول است: شخصی به خدمت امام جعفر صادق علیه السلام آمد و گفت: مرا موعظه بگو. فرمود: اگر حق تعالی متکفل روزی مردم شده است پس غم خوردن تو برای چیست؟ و اگر روزی از جانب خدا قسمت شده است پس حرص از برای چیست؟ و اگر حساب قیامت حق است پس جمع کردن مال از برای چیست؟ و اگر آنچه در راه خدا می‌دهی خدا عوض می‌دهد پس بخل ورزیدن برای چیست؟ و اگر عقوبت خدا به آتش جهنّم است پس نافرمانی خدا برای چیست؟ و اگر مرگ حق است پس شادی برای چیست؟ و اگر همه چیز بر خدا عرضه می‌شود پس مکر برای چیست؟ و اگر شیطان دشمن توست پس غافل شدن از آن برای چیست؟ و اگر همه کس را بر صراط می‌باید گذشت پس عُجب و خودستایی برای چیست؟ پس اگر همه چیز به قضا و قدر الهی است پس اندوه برای چیست؟ و اگر دنیا فانی است پس دل به دنیا بستن برای چیست؟ در حدیث معتبر از حضرت رسالت پناه صلی الله علیه وآله وسلم منقول است: عابدترین مردم کسی است که آنچه خدا بر او واجب کرده است به جا آورد. و سخی ترین مردم کسی است که زکوة مال خود را بدهد. و زاهدترین مردم کسی است که آنچه خدا حرام کرده است ترک نماید. و پرهیزکارترین مردم کسی است که در همه جا حق بگوید، خواه برای او نفع داشته باشد و خواه ضرر داشته باشد. و عادل ترین مردم کسی است که از برای مردم بپسندد آنچه از برای خود می‌پسندد و از برای مردم نخواهد آنچه از برای خود نمی خواهد. و زیرک ترین مردم کسی است که یاد مرگ بیشتر کند. و محسودترین مردم کسی است که به زیر خاک رفته باشد و از عقاب الهی ایمن شده باشد و امید ثواب خدا داشته باشد. و غافل ترین مردم کسی است که از گردیدن‌های دنیا از حالی به حالی پند نگیرد. و صاحب قدرترین مردم کسی است که دنیا را نز