#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
.......: ۴۱ نیمه شب از خواب برخاستم، دیدم سید حسین چراغ قوه در دست دارد مفاتیح میخواند و به شدت گر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......:
۴۵
شبی که خبر شهادت حسین رسید؛ حضرت آیت الله خامنه ای، علیرغم ناامن بودن شهر، به منزل شهید تشریف آوردند. در بین راه یکی از آقایان از ایشان میخواهد که خاطره ای یا سخنی از حسین بگوئید. ایشان میفرمایند: از حسین همین بس که هر وقت با هم به جبهه میرفتیم، از ایشان میخواستم که به جای من برای رزمندگان صحبت کند.
۴۶
بعد از شهادت سید حسین یکی از دوستان صمیمی او به منزل ما آمد و تقاضا کرد که یک پیراهن یا وسیله شخصی از حسین به عنوان یادگار به او بدهیم. من سراغ کمد حسین رفتم؛ جز کتاب و دفتر چیزی در آن ندیدم؛ پیراهن حسین همانی بود که پوشیده بود.
۴۷
خدمت حضرت امام خمینی (ره) رسیدم و گفتم: در جریان هویزه برادران بسیار خوبی را از دست دادیم؛ از جمله برادر سید حسین علم الهدی که من قبل از انقلاب با ایشان آشنایی داشتم. او فرد صادق و با تقوایی بود؛ زحمت بسیار برای اسلام کشید و در حقیقت سرمایه ای بود برای خوزستان!
در این جا امام (ره) شروع کردند به اشک ریختن، و در همان حال دستهایشان را بلند کردند و دعا فرمودند: خدایا این شهدا را از ما قبول کن!
۴۸
پس از شهادت حسین، مادر ایشان به محضر حضرت امام خمینی (ره) رسیدند. امام که قبلاً از شهادت سید حسین و دیگر دانشجویان پیرو خط امام اطلاع پیدا کرده بودند، به حاج خانم تسلیت گفتند. حاج خانم گفتند: حسین عازم مکه بود اما...
امام فرمودند: او به جوار خدای متعال رفت که از مکه بالاتر است.
📚پیک افتخار خاطرات شهید حسین علم الهدی
https://eitaa.com/zandahlm1357