طب الصادق علیه السلام:
از این دمنوش ها در فصل سرما استفاده کنید
🔸دمنوش زنجبیل
🔹دمنوش آویشن
🔸دمنوش دارچین
🔹دمنوش اسطوخودوس
🔸دمنوش زعفران
🔹دمنوش چای ترش
➣ https://eitaa.com/zandahlm1357
در چه شرایطی مغز به سمت سرد و خشکی میرود؟
🔸قرار گرفتن در معرض امواج الکترومغناطیسی، دیر خوابیدن، انجام کارهای فکری خستهکننده مانند استفاده طولانیمدت از رایانه از جمله رفتارهایی است که سبب سوق پیدا کردن مزاج مغز به سوی طبع سرد و خشک میشود، یعنی فعالیتهای سخت جسمانی که بر اثر آنها قوای بدن تحلیل رفته و تعریق زیاد روی میدهد.
🔹زندگی در آب و هوای سرد و خشک، غم و غصه و استرس زیاد داشتن از دیگر عوامل مؤثر در گرایش مزاج مغز به سمت سرد و خشکی به شمار میآیند. قرار گرفتن در معرض امواج الکترومغناطیسی وای فای، تماشای تلویزیون، کار با رایانه و استفاده از تلفن همراه و تبلت سبب شده که سودای افراد افزایش پیدا کند.
➣ https://eitaa.com/zandahlm1357
دیابتی ها مصرف گل سرخ را فراموش نکنند!
✍مصرف گل سرخ برای بیماران دیابتی توصیه میشود و قند خون را کاهش می دهد.
ادویههایی مثل زنجبیل، دارچین و زعفران؛ نیز با اندک تفاوتهایی، اثرات مشابهی روی مغز دارند و میتوانند آثار گل محمدی را تقویت کند.
➣ https://eitaa.com/zandahlm1357
درمان امراض عفونی در منزل
🔸زنجبیل برای سرماخوردگی معده
🔹سیر برای عفونت کاندیدا یا عفونت قارچی
لیموترش برای گلو درد
🔸فلفل کاین برای عفونت سینوسها
میوه کران بری برای عفونت مجاری ادرار
🔹آب پیاز برای عفونت گوش
🔸 روغن نارگیل برای برفک دهان
🔹عسل برای عفونت سیستم تنفسی فوقانی
➣ https://eitaa.com/zandahlm1357
✅اگر این بیماریها سراغتان آمدند ناراحت نباشید.
✍ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله:از چهار بیماری ناراحت نشوید زیرا برای پیشگیری از بیماری های دیگر هستند. زکام، پیشگیری از جذام است. دمل، پیشگیری از برص (پیسی، ویتیلیگو) است. عفونت چشم، پیشگیری از کوری است. سرفه، پیشگیری از فلج هست.
📚خصال؛ ج۱، ص۲۱۰
🔴جایگزین قرص #سرماخوردگی
👈🏻دمکرده پونه
رفع آبریزش بینی و حساسیت
👈🏻دمکره گل گاوزبان
تقویت سیستم عمومی بدن و درمان فوری مسمومیت معده و سرما خوردگی
👈🏻دمکرده نعنا
ضد سرماخوردگی و اسهال عفونی
👈🏻دمکرده بنفشه
رفع حساسیت و سرفه های خشک
👈🏻دمکرده آویشن
رفع خلط و شستشوی مجاری گوارشی و درمان سرما خوردگی
👈🏻دمکرده بابونه
رفع میکروب معده و خون تقویت سیستم ایمنی بدن.
https://eitaa.com/zandahlm1357
قدیمی ترین عکس از دروازه قرآن #شیراز ، ۱۱۵ سال پیش
دروازه قرآن تا به امروز نیز وجود دارد.
مجسمه کوهنورد دربند _تهران
حدودا زمستان 50 سال پیش،
هواپیمای حامل یک گروه آمریکایی در کوه های شمال تهران سقوط می کند ، ابتدا یک چترباز آلمانی را برای نجات آمریکایی ها می فرستند اما او هم چترش به صخره ها گیر میکند و آویزان باقی میماند!
.
در آن زمان یکی از کار آمدترین نیروهای ویژه ، استاد چتر ، کایت و کوهنوردی ارتش گروهبان" امیر شاه قدمی " از دیار قوچان برای نجات جان این گروه انتخاب می شود...
.
او قهرمانانه تمامی گروه را نجات میدهد و در آن زمان از طرف کِنِدی رییس جمهور وقت آمریکا مدال شجاعت به او اعطا میگردد و توسط شاه ایران هم از او تقدیر بعمل می آید و به پاس این عملیات شجاعانه مجسمه او ساخته و تا کنون حدود ۵۰ سال است که در میدان دربند تهران نصب گردیده است"
📸حسین نوریزاده
عکس هوایی از پاییز تالاب سوستان شهر لاهیجان در استان #گیلان
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
.......: به خاطر دارم، روزی باتفاق پدرم رحمة الله علیه به حمام رفته بودیم. پس از بازگشت به منزل، فرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......:
حکایت ۳۷-
شب اول ماه شوال بود و ما در مزرعه نخودک در خارج از شهر مشهد ساکن بودیم. پدرم فرمودند: تا به بالای بام روم و استهلال کنم. چون ابر، دامن افق مغرب را پوشانده بود، چیزی ندیدم و فرود آمدم و گفتم: رؤیت هلال با این ابرها هرگز ممکن نیست. عتاب آلوده فرمودند: بی عرضه چرا فرمان ندادی که ابرها کنار روند؟ گفتم: پدر جان، من کیام که به ابر دستور دهم؟ فرمودند: بازگرد و با انگشت سبابه اشاره کن که ابرها از افق کنار روند. ناچار به بام شدم، با انگشت اشاره نموده و چنانکه دستور داده بودند گفتم: «ابرها متفرق شوید، لحظههایی نگذشته بود که افق را صافی از ابر و هلال ماه شوال را آشکارا دیدم و پدرم را از رؤیت ماه آگاه ساختم. رحمة الله علیه.
حکایت ۳۸-
وقتی در باغی از روستای سمزقند [۱] ساکن بودیم، به امر پدرم هر بامداد، در بالاخانه ای که راهرو آن از اطاق ایشان بود، به ریاضتی سرگرم بودم و هر روز پس از نماز صبح، مدتی در حدود دو ساعت و نیم در آن بالاخانه مشغول کار خود میگردیدم. یکروز که خواستم از بالاخانه فرود آیم، احساس کردم، پدرم به خواب رفته اند و دریغم آمد که با رفت و آمد خود، استراحت کوتاه ایشان را برهم زنم، از طرف دیگر، حاجتی وادارم میکرد تا از آن اطاق پائین آیم. باری از اهل خانه خواستم
تا با قرار دادن نردبانی بر دیوار حیاط وسیله فرود آمدن مرا از بام فراهم سازند. اما نردبان کوتاه بود و من به زحمت خود را از دیوار خشتی و مرطوب از باران بهاری، پائین کشیدم و پای خود را به نردبان رساندم. ناگهان، خشت از جای کنده شد و نردبان به عقب برگشت و میرفت که به کف باغ سقوط کند، ولی با شگفتی دیدم نردبان، خود به خود، به جای اول بازگشت و من از خطر رهائی یافتم. پدرم چون از حال استراحت بیرون آمدند، به اتفاق به سوی شهر رهسپار شدیم. در راه به من فرمودند: چرا امروز از پلکان
----------
[۱]: ا- سمزقند، دهی بوده است در اطراف شهر مشهد. که اکنون جزو شهر شده
نیامدی و از نردبان استفاده کردی؟ مرا در عالم خواب ناراحت ساختی. آن وقت متوجه شدم که باطن ایشان پیوسته مراقب و نگران من است و در آن وقت نیز مرا حفظ کرده است.
#نشان از بی نشانها......
شیخ حسنعلی اصفهانی
https://eitaa.com/zandahlm1357