.......:
فروش دعای کمیل در کلیسایی در مسکو!👇
✍️یک وقتی دعای کمیل را به زبان روسی ترجمه کرده بودیم. [در مسکو] من به کلیسایی رفتم دیدم در این کلیسا دعای کمیل را میفروشند. یعنی جزء کتاب مذهبی آنهاست. به کشیشی که آنجا بود گفتم این کتاب چیست؟ گفت یک گفتوگوی بین خدا و انسان است. گفتم: شما خواندید؟ گفت: بله، کتاب خوبی است و زیاد هم میخرند. من برای اینکه تشویقش کنم صد نسخه از او خریدم و به او دادم که ارزانتر بفروشد.
✍️همانجا یک آذری به من گفت وقتی دعای کمیل ما را مسیحیها اینقدر خوششان میآید، اگر ما دعای عرفه را برایشان ترجمه کنیم چه اتفاقی میافتد؟ همانجا به ذهنم رسید که دعای عرفه را هم ترجمه کنیم. رفتیم یک مترجم پیدا کردیم و دو برابر معمول به او پول دادیم و به او گفتیم در ترجمه خیلی دقت کن و بحمدالله دعای عرفه هم ترجمه شد. به ذهنم رسید مجموعه منتخب ادعیه شیعه را نیز ترجمه کنیم.
✍️باور کنید الان مسیحیها بیشتر از مسلمانها از این ادعیه استفاده میکنند. آنچه که ما داریم و قابل عرضه برای جهان است، فوقالعاده ارزشمند است.
🔸خاطرهای از دکتر ابراهیم ترکمان، رئیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، خبرنامه آینده روشن، شماره نوزدهم، خرداد ۱۳۹۳
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰 پاسخ به شبهات ، شایعات
https://eitaa.com/zandahlm1357
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
.......:
#عطر_زدن_زنان
#پرسش
❔آیا حقیقت دارد که اگر زنی عطر بزند و بیرون برود #زناکار محسوب می شود ❗️
💠#پاسخ💠
👌آنچه شایسته همسران مومنه است آن است که در منزل برای شوهرشان خود را زینت و #معطر کرده و بوی ناخوش و چیزهایی که سبب تنفر شوهر می شود را از خود دور کنند ، چنان که همین وظیفه عینا برای شوهر هم ثابت است ، تا خدایی ناکرده عدم توجه به این نکته موجبات انحرافات جنسی هیچ یک از زوجین را #فراهم نکند ، لذا در روایات اهل بیت صریحا به این نکته پرداخته و دستور داده شده است ؛
📚وسائل الشیعه ج 20 ص 246 باب 141
❕اما از سوی دیگر دستور داده شده است که زنان مومنه در هنگام خروج از منزل و حضور در اجتماع ، عفت و حجاب خود را حفظ کند و در برابر نامحرمان از استعمال بوی خوش و #عطر اجتناب کند تا سلامت اخلاقی جامعه و خانواده احیانا مورد آسیب قرار نگیرد .
🔹امام #صادق علیه السلام فرمود ؛
« هر زنی که برای غیر شوهر خود را معطر کند ، خداوند نمازی از او را قبول نمی کند تا ( از این معصیت ) و بوی خوش ، غسل ( توبه ) کند »
📚الکافی ج 5 ص 507 _ الفقیه ج 3 ص 439
❕پیامبر گرامی فرمود ؛
« هر زنی که خود را خوشبو و معطر کند و از منزل خارج شود ، پیوسته #ملعون ملائکه است تا به منزل باز می گردد »
📚عقاب الاعمال ص 308
❕در نقل دیگر آمده است ؛
« پیامبر نهی کرد که زن برای غیر همسر خود را زینت ( و معطر ) کند که اگر چنین کند ، برای خداوند حق است که او را وارد #آتش کند »
📚الفقیه ج 4 ص 6
❕بنابراین اصل عمل معطر کردن برای غیر همسر ، امری ناپسند است و باید ترک شود ، با این وجود در #نقلی از پیامبر گرامی آمده است ؛
« هر زنی که خود را معطر کند و از میان جماعتی ( نامحرم ) بگذرد تا بوی خودش را به مشام آنها برساند ، چنین زنی زنا کار است »
👌مستند اصلی این نقل کتب و روایات اهل #سنت است مانند ؛
📚مسند احمد ج 4 ص 414_ سنن دارمی ،ج 2 ص 279_ سنن نسائی ج 8 ص 153 _ المستدرک ج 2 ص 396 و ...
💠و اگر در برخی کتب مانند نهج الفصاحه ( ص 188) میزان الحکمه ( ج 2 ص 1167) این نقل آمده است بدون سند #صحیح بوده به گونه ای که منبع اصلی آن همان نقل اهلسنت محسوب می شود.
👌بنابراین با توجه به این که این نقل در روایات معتبر شیعه نیامده است و مویدی هم در #کتب ما ندارد ، زیاد قابل اعتماد نیست ، اگر چه اصل عمل معطر کردن در برابر نامحرمان ، زشت و ناپسند است .
پاسخ به شبهات ، شایعات
https://eitaa.com/zandahlm1357
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
.......:
⛔️ شبهه اعدام روسپی های پهلوی ⛔️
متنی با این مضمون منتشر شده که: در سال ۵۸ سه زن تیرباران شدند. 1-پری بلنده ٢-ثریا ترکه ٣-اشرف چهار چشم! به جرم دایر کردن شهرنو و فریب زنان و..، و آیت الله #طالقانی اعتراض کرد که هر خانه نیاز به یک #مستراح دارد و شهرنو مستراح بود برای پایتخت. حالا 4 دهه بعد از انقلاب، تهران دیگر شهرنو و قلعه ندارد! فاحشه ها در هر خیابان رها هستند! .. دیگر خبری هم از کارت سلامت و معاینه ماهانه نیست... اتوپیای اسلامی است دیگر! در شهرهای کوچک به خردسالان و در شهرهای بزرگ به یک زن در یک شب سه بار تجاوز می کنند!و...
✅ اما پاسخ:
1️⃣ از زمان #رضاشاه محله های فاحشه نشین و شهرنوها در تهران و برخی شهرها ساخته شد. از نظر بهداشتی وضعیت این محله ها چنان وحشتناک بود که بسیاری از اهالی دچار انواع بیماریهای مقاربتی بودند.
2️⃣ این تصور باطل است که با ایجاد فاحشه خانه آمار #فساد کم خواهد شد. چنانکه آمار روسپی گری، در دوره پهلوی روزبروز درحال افزایش بود. در #شهرنو بالای ۲۰۰۰ زن و ۹۰۰۰ مرد فعالیت داشتند. ۱۲۰۰زن نفر کارت داشتند و بقیه غیرقانونی بودند.
3️⃣ #اعدامی ها چه کسانی بودند؟ عجیب است که پهلوی پرستی برخی به جایی رسیده که حتی بدکاره های پهلوی را هم با چهره #مظلوم و #معصوم به نسل بعد قالب میکنند.😦سران قلعه نو، چند "خانم رئیس" و قوّاد (پاانداز) بودند. #پری_بلنده، اشرف چهارچشم، ثریا ترکه ثروتمندترین آنها بودند که دختران و زنان کم سن را با فریب و وعده وارد شهرنو میکردند. این بیچارگان از صبح تا نیمهشب مورد سوءاستفاده جنسی قرار داشتند و از اینرو دچار پیری زودرس شده و اغلب از فرط تالمات روحی به مواد #مخدر (بیشتر هروئین) روی میآوردند. آنها پس از یکی دوسال فرسوده میشدند و توسط سردستهها از خیابانهای شهرنو به کوچههای خیابان دوم که مأمن فواحش هروئینی بود رانده میشدند. اعدامی ها، همین سردسته ها بودند.
4️⃣ نقش دربار #پهلوی: سردسته ها علاوه بر جور کردن دختران کاباره ای برای دربار، برای دام انداختن طعمه های جدید، در هماهنگی با وزارت دادگستری و دربار بودند. آنها از طریق کلانتریها، زنان مستعد و گرفتار مسائل خانوادگی و مالی را تحریک به طلاق و نهایتا فساد میکردند و این دور فساد مرتب تکرار میشد. دربار آنچنان از آنها حمایت میکرد که وقتی "مجله جوانان امروز"، گزارشی از جذب دختران فقیر از طریق آگهیهای رسمی در قالب استخدام تلفنچی و منشی و..منتشر کرد، دفتر مخصوص #فرح، #شهربانی و #ساواک، گردانندگان نشریه را بازخواست و تهدید میکنند. (http://yon.ir/11CB2 )
5️⃣ ماجرای تخریب شهرنو: هیچ آتش سوزی بدست جمهوری اسلامی صورت نگرفت. تنها حکم تخریب خانه ها صادر میشود و پس از تخریب، مردم، محله نفرین شده را به آتش میکشند. قبل از تخریب، تک تک خانه ها را بررسی میکنند و عجیب آنکه در جریان تخریب، بین دیوارها اسکلت💀 پیدا میشده. جریان چه بوده؟ وقتی پدر یا شوهر این زنان متوجه میشدند که همسر و یا دخترشان وارد قلعه نو شده، از سردسته ها میخواستند که آنها را برگردانند، ولی آنها تهدید به قتل و درصورت اصرار کشته میشدند و جسدشان آنجا دفن میشد که درس عبرت شود.😔
6️⃣ آیت الله طالقانی از مخالفین تخریب بوده ولی کسانیکه در مجاورت شهر نو زندگی میکردند بشدت اصرار به امحای این مکان فساد داشتند. مهدی طالقانی میگوید: «شایعهای هم در مورد تأیید مرحوم پدر از فعالیت مفسدهانگیز آنها درست شده بود، که آن را تکذیب میکنم. البته ایشان نظرشان این بود که باید افراد مظلوم واقع شده را به جایی در خارج از شهر ببرند و کارهایی را به آنها یاد بدهند تا بتوانند امرار معاش کنند.» http://yon.ir/talghanii
7️⃣❗️اسلام، نیاز جنسی را مستراح نمیداند بلکه جزئی از زندگی حلال میشمارد. بله هر خانه مستراح و آشپزخانه میخواهد و یک اتاق خواب زیبا. اما هر خانه، #زندان و #لجنزار نمیخواهد. وضعیت دهشتبار تجاوز و خشونت در کشورهای غربی که در آنها روسپی گری آزاد است،مویدهمین است. (http://yon.ir/mPTXz ) بجای توالتی کردن زنان و مردانمان، برایشان شغل و خانواده شریف بسازیم. نه لجنزار. حتی آمریکا روسپیگری را اختلال در نظم عمومی میپندارد ولی در ایران مسلمان! عده ای زنباره با پیامهای خوش رنگ و لعاب، بدنبال توجیه آنند!
8️⃣ این آدرس غلطی است که عامل فحشا و فساد را اسلام و #جمهوری_اسلامی بخوانند‼️ریشه فحشا در ایران را باید از همان #رضاشاه سراغ گرفت که با چکمه های خونینش، #چادر از سر زنان این سرزمین کشید و #محمدرضاشاه که بانوان عفیف #ایران را به رقصندگان بدکاره پرده های #سینما و کاباره ها تبدیل کرد. آدرس فحشا را اتفاقا باید از همانها سراغ گرفت که #بی_حجابی را بر نیزه #آزادی ! عَلَم کرده اند. #علینژاد های امروز، #جم و #منوتو و #bb
پاسخ به شبهات و شایعات
https://eitaa.com/zandahlm1357
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.......:
🔴خیلی مهم:
👈 از فتنه سبز👒(سال88) تا فتنه شیرازیها🇬🇧😱
لطفا ببینید✅ و نشر دهید📣
#تشیع_انگلیسی
#تفرقه
#اسلام_آمریکایی
#فتنه_شیرازیها
#فتنه88
https://eitaa.com/zandahlm1357
🍃🍃🍃🍃🍃🍃
💫🌴 ﷽ 🌴💫
#خطابهی_غدیر
🎴من به تو گفتم، تو نیز به دیگران بگو.
▪️➖💠•°•⚜➖¤¤
🏮فراز《۸》:
✨ و اکنون بہ بندگے خویش و پروردگارے او گواهے مےدهم و وظیفه خود را در آنچہ وحی شده انجام مےدهم؛
مباد از سوے او عذابی فرود آید کہ کسے
را یاراے دور ساختن آن از من نباشد،
هر چند توانش بسیار و دوستے اش با من خالص باشد؛
- خداوندے جز او نیست - چرا کہ بہ من هشدار داده که اگر آنچہ در حق علے نازل کرده بہ مردم ابلاغ نکنم،
وظیفهی رسالتش را انجام نداده ام و خود او، تبارک و تعالے، امنیت از آزار مردم را برایم تضمین کرده،
و البتہ کہ او بسنده و بخشنده است…
🏮 فراز《۹》:
✨ پس آنگاه خداوند چنین وحے ام فرمود:
به نام خداوند همه مهرِ مهرورز؛
اے فرستادهی ما!
آنچہ از سوے پروردگارت - دربارهء علے و جانشینے او - بر تو فرو فرستادیم ، بہ مردم برسان؛
و گر نہ رسالت خداوندے را بہ انجام نرسانده اے,
و او تو را از آسیب مردمان نگاه مےدارد.
(مائده /٦٧)؛
هان مردمان ! در تبلیغ آنچه خداوند بر من نازل فرموده کوتاهے نکردهام و اکنون سبب نزول آیہ را بیان مےکنم : …
▪️➖💠•°•⚜➖¤¤
📣مبلغ غدیر باشیم!
#غدیر97
https://eitaa.com/zandahlm1357
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
أَشِدّاءُ عَلَى الكُفّارِ رُحَماءُ بَينَهُم:
🔴فوری 🔴فوری
فقط چندماه صبر تا پیروزی بزرگ ان شاالله
🔴به همه گروهها و دوستان بفرستید تا دراین مسیر عظیم تاثیرگذارباشید....
https://eitaa.com/zandahlm
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
داستان واقعی از شهید ایمانی
https://eitaa.com/zandahlm1357
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
.......:
💐🍃💐🍃
🍃💐🍃
💐🍃
🍃
⚡️ادامه✅🌷#آرزوی_بزرگ🌷✅
💠 #قسمت_پانزدهم:جایی برای سگ ها
دستم رو جمع کردم و نشستم روی مبل ... اون هیچ توجهی بهم نداشت ... مهم نبود ... دیده نشدن، ساده ترین نوع تحقیری بود که تمام این سال ها تحمل کرده بودم ... .
- آقای رئیس ... من برای ثبت نام و شرکت در دانشگاه حقوق درخواست دادم ... اما علی رغم رتبه و معدل بالا، هیچ پاسخی به من داده نشد ... برای همین حضوری اومدم ...
- بهتره برای شرکت توی یه رشته و دانشگاه دیگه درخواست بدی ... سرش رو آورد بالا ... هر چند بعید می دونم برای پذیرش شما جایی وجود داشته باشه ... .
- اما فکر نمی کنم قانونی وجود داشته باشه که بگه .... یه بومی حق نداره وارد دانشگاه حقوق بشه ... .
خیلی جدی توی چشم هام نگاه کرد ... اینجا جایی برای تو نیست ... اینجا جائیه که حقوق دانها، قاضی ها و سیاستمدارهای آینده این کشور رو آموزش میده ... بهتره حد و مرز خودت رو بشناسی و هر چه زودتر از اینجا خارج بشی...
- طبق قانونی که تربیت شده های همین دانشگاه ها تصویبش کردن ... قانون بومی ها رو به عنوان یه انسان پذیرفته ... جالبه ... برای سگ یه سفیدپوست اینجا جا هست و می تونه همراه با صاحبش وارد بشه ... اما برای یه انسان جا نیست ... این حق منه که مثل بقیه اینجا درس بخونم ... چند لحظه مکث کردم ... نگران نباشید ... من قصد ندارم قاضی یا سیاستمدار بشم ... می خوام وکیل بشم و از انسان هایی دفاع کنم که کسی صداشون رو نمی شنوه ... .
بدون اینکه حتی پلک بزنه، چند لحظه توی چشم هام زل زد ... از این فرصت پیش اومده جای دیگه ای استفاده کن ... توی سیستم استرالیا جایی برای تو نیست ... این آخرین شانسیه که بهت میدم ... قبل از اینکه به پلیس زنگ بزنم و تبدیل به آدمی بشی که کسی صداش رو نمی شنوه ... از اینجا برو بیرون ... .
.
بلند شدم و رفتم سمت در ... مطمئن باشید آقای رئیس ... من کاری می کنم که صدای من شنیده بشه ... حتی اگر امروز، خودم نتونم وارد اینجا بشم ... به هر قیمتی شده راهی برای دیگران باز می کنم ... .
این رو گفتم و از در خارج شدم ... این تصمیم من بود ... تصمیمی که حتی به قیمت جانم، باید عملی می شد ... .
💠 #قسمت_شانزدهم:قاتل سریالی؟
قانون مصوبه در مورد بومی ها رو روی یه تکه مقوا با خط خوانا نوشتم ...و یه پلاکارد پایه دار درست کردم ... مقوای دیگه ای رو با طناب به گردنم انداحتم ... در این سرزمین، قانون مدافع اشراف سفید است... شرافت و جایگاه سگ سفید پوست ها از یک انسان بیشتر است ...رفتم نشستم جلوی ورودی اصلی دانشگاه...
تک و تنها ...بدون اینکه حتی لحظه ای از جام تکان بخورم ...حتی شب رو همونجا کنار خیابون و بدون هیچ زیرانداز و رو اندازی خوابیدم... روز اول کسی بهم کاری نداشت ....فکر می کردن خسته میشم خودم میرم ...اما همین که حس کردن دارم برای بقیه جلب توجه می کنم... گاردهای دانشگاه ریختن سرم و همه چیز رو داغون کردن ...بعد از یه کتک مفصل و به محض اینکه تونستم حرکت کنم ...دوباره تمام این مطالب رو نوشتم و رفتم جلوی دانشگاه...
این بار، چهره و بدن کتک خورده ام هم بهش اضافه شده بود ...کم کم افراد می ایستادن و از دور بهم نگاه می کردن ...داشتم برای گسترش حرکت و ایجاد تعامل با بقیه برنامه ریزی می کردم که ...سر و کله چند تا ماشین پلیس ظاهر شد ...چنان با سرعت ظاهر شدن که انگار برای گرفتن یه قاتل سریالی اومدن ...
در ماشین رو باز کردن با سرعت اومدن طرفم ... تا اومدم به خودم بیام، یکی شون با سرعت یقه ام رو گرفت و با شدت از روی زمین به سمت خودش کشید ... دومی از کنار به سمتم حمله کرد ... یه دستش رو دور گردنم حلقه کرد ... نمی تونستم به راحتی نفس بکشم ... اومدم دستم رو بالا بیارم گردنم رو آزاد کنم که نفر بعدی دستم رو گرفت ... و خلاف جهت تابوند ... و همزمان با هم، من رو محکم به کف پیاده رو کوبیدن ...
همه چیز در زمان کوتاهی اتفاق افتاد ... از شدت درد، نفسم بند اومده بود ... هم گلوم به شدت تحت فشار بود ... هم دستم از شدت درد می سوخت و آتش گرفته بود ... دیگه هیچ چیز رو متوجه نمی شدم ... درد دستم شدیدتر از این بود که به مغزم اجازه بده به چیز دیگه ای فکر کنه ... .
یکی شون، زانوش رو گذاشت پشت گردنم ... و تمام وزنش رو انداخت روی اون ... هنوز به خودم نیومده بودم که درد زجر آور دیگه ای تمام وجودم رو پر کرد ... اونها ... به اون دست نابود شده من ... توی همون حالت ... از پشت دستبند زدن ... و بلندم کردن ... .
از شدت درد و ضربه ای که به سرم خورده بود ... دیگه هیچی نمی فهمیدم ... تصاویر و حرکت دیگران، تاریک و روشن می شد ... صداها گنگ و مبهم، کم کم به سمت خاموشی می رفت ... .
من رو پرت کردن توی ماشین ... و این آخرین تصویر من بود... از شدت درد، از حال رفتم ...
⬅️ادامه دارد...
https://eitaa.com/zandahlm1357
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
شبهای گرم تابستان .......
https://eitaa.com/zandahlm1357
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃