🍂
🔻#زندان_الرشید ۲۱۸
خاطرات سردار گرجیزاده
بقلم، دکتر مهدی بهداروند
سکوت بر تمام زندان حاکم شده بود و احدی حرفی نمی زد. صدای پای عریف شنیده می شد. به طرف سلول من می آمد، در سلول را باز کرد و گفت: «علی، چه گفتی؟ تو می خواهی مرا بدبخت کنی؟ تو مرا بیچاره می کنی؟ مگر تو چه کارهای؟ تو اسیر ثبت نام نشده ای و هیچ کس هم از تو هیچ خبری ندارد. بلایی سرت می آورم که دیگر جرئت نکنی با یک گروهبان عراقی این طور حرف بزنی. تا حالا اسیری به قلدری و پررویی تو ندیده ام. ولی درستت میکنم که نفر بعدی مثل تو پیدا نشود. چرا لال شده ای؟ بگو به چه چیزت مینازی؟ حتما یادت رفته اسیری و من رئيس محجر؟» .
او پشت سر هم تهدید می کرد و اجازه نمی داد جواب بدهم. در حالی که دستش را به کمرش زده بود گفت: «در ضمن، الان می روم و به ضابط میگویم تو به من توهین کرده ای و خیلی ادعا داری. مطمئن باش ضابط تو را بدبخت می کند. کاری با تو می کند که یادت برود اسمت چه بوده و هیچ وقت فراموشت نشود برخورد با یک نظامی عراقی یعنی چه؟».
وقتی این حرفها عریف را می شنیدم برای یک لحظه گفتم که همه چیز را باختم. کاش با او دهان به دهان نمی شدم. حالا چه بلایی سرم می آورند؟ او حرف میزد و من دلم متوجه خدایم بود. عرض کردم: «خدایا! او به من توهین نکرد. به امام خمینی توهین کرد. اینجا کسی غیر تو ندارم. اینجا من هستم و تو، اینجا غریبم. راضی نشو آنها این طور راحت و بی شرمانه به رهبرم فحش بدهند و هیچ اتفاقی بیفتد.» یادم آمد استخباراتی ها در ارتش عراق همه کاره اند و همه از آنها می ترسند؛ حتی درجه دارهای بالاتر، از درجه دارهای پایین تر از خودشان می ترسند و در مقابلشان مثل بید میلرزند.
صدای عریف مرا از این حالت توسل بیرون آورد که می گفت: «ها على، خفه خون گرفته ای! حرف بزن قلدر. چرا مثل موش مرده ساکت شده ای؟ چه شد؟ چرا قلدری نمیکنی؟ نکند ترسیده ای؟» نمیدانم چه شد ولی ناخوداگاه گفتم: «عریف!، تو هم خوب گوش هایت را باز کن. اتفاقا کار خوبی میکنی که به ضابط اطلاع میدهی. کار خوبی میکنی او را اینجا می آوری. چون من هم برای او خبرهای خوبی دارم.»
- چطور مگر؟
- خبرهایی دارم که اگر بشنود خیلی ناراحت میشود.
عريف محمود با شنیدن این حرف جا خورد و مثل کسی که برق او را گرفته باشد خشک و بی حرکت ماند.
- یعنی می خواهی چه حرفی به ضابط بزنی که او از شنیدن آن ناراحت می شود؟ مگر ضابط به حرف یک اسیر گوش میدهد؟ بگو حرف حسابت چیست؟
- عريف محمود به هم ریخته بود و پشت سر هم سؤال میکرد و معلوم بود اوضاعش به هم ریخته است.
برای دقایقی جوابی ندادم. در حالی که عصبانی شده بود فریاد زد: «مگر با تو نبودم؟ چرا ساکتی؟ جوابم را بده. چه می خواهی به ضابط بگویی؟» خودم را جمع و جور کردم و انگار که عصبانیت عريف محمود را نمی بینم گفتم: «وقتی ضابط اینجا آمد به او می گویم که عريف محمود هر روز تا وارد زندان می شود به سيد الرئيس صدام) فحش میدهد و او را مسخره میکند. مگر او چه بدی ای به عريف محمود کرده که باید هر روز به او فحش بدهد؟!»
به صورت او نگاه نمی کردم و همین طور با قدرت حرفهایم را می زدم، میان حرفهایم یک مرتبه دیدم دسته کلید از دستش افتاد. نگاهی به صورتش کردم، دیدم مثل گچ سفید شده و می لرزد.
توجهی به حالت او نکردم و تا آمدم ادامه بدهم دستش را بالا برد و گفت: «صبر کن. صبر کن. تو واقعا میخواهی این حرف ها را به ضابط بگویی؟ میخواهی این دروغها را بگویی؟»
- بله. شک نکن! مگر شوخی دارم.
عریف لرزید و عقب عقب رفت و به دیوار راهرو خورد. طوری میلرزید و لب و دهانش تکان می خورد که معلوم بود الان است که سکته بکند و دراز به دراز بیفتد و جان بدهد. بریده بریده و با لکنت زبان گفت: «علی، تو این کار را نمی کنی! واقعا این کار را می کنی؟»
- بله. باید این حرف ها را به ضابط بگویم تا بفهمد تو چطور آدمی هستی.
عریف حسابی جا خورده بود. میلرزید. احساس می کرد بازی را باخته و هیچ راه پس و پیشی هم ندارد.
در عراق و ارتش آن، کمترین توهین به صدام، از طرف هرکسی، سزایش مرگ بود. نه تنها خودش، بلکه خانواده اش هم اعدام می شد. این اعدام ها چنان ترسی در دل مردم و مسئولان عراقی انداخته بود که کسی در خفا و علنی نازک تر از گل به صدام نمیگفت. عریف قدری این پا و آن پا کرد و در حالی که اشک در
چشمانش جمع شده بود گفت: «علی، به خدا غلط کردم. از حالا به بعد هر کاری بگویی انجام می دهم. فقط بیا و از این حرفهایت صرف نظر کن. علی، به خدا ضابط اگر این حرفها را بشنود شبانه من و خانواده ام را اعدام می کنند. قول می دهم هیچ وقت به شماها بیاحترامی نکنم، تو را به مقدسات عالم قسمت میدهم از این حرفت برگرد. اشتباه کردم. بابت همه چیز از تو معذرت میخواهم.»
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357
#پاسخ_به_سؤال_اعضای_کانال
#سؤال_شرعی
سؤال👇
سلام
وقتتون بخیر
حکم رفتن به سفرهای خارجی برای تفریح چیه ؟ در حالی که هیچ حرامی مرتکب نشه...
رعایت کامل وظایف شرعی داشته باشه و از انجام افعال حرام دوری کنه...
فقط صرف تفریح...
مقصد کشور اسلامی باشه یا نه آیا تفاوتی داره ؟ مثلا بین ترکیه ،لبنان با روسیه و چین تفاوت هست ؟
مقلد حضرت اقا
پاسخ👇
سلام علیم
در فرض سؤال اشکالی ندارد.
#احکام
#احکام_سفر
#پاسخ_به_سؤال_اعضای_کانال
#سؤال_شرعی
سؤال👇
سلام روزتون بخیر
در حرم معصوم که شیار بندی شده برای زیارت وصف تشکیل شده چنانچه از میان راه وارد صف بشویم حق الناس است؟( مقداری فاصله وشکاف ایجاد شده باشد )
ممنون از شما
پاسخ👇
سلام علیکم
تضییع حقوق دیگران است و کار شایسته ای نمی باشد.
#حق_الناس
#پاسخ_به_سؤال_اعضای_کانال
#سؤال_شرعی
سؤال 👇
سلام وقت بخیر
استفاده از دفترچه بیمه ی کسی دیگر که خودش راضی هست و دکتر هم میدونه اشکال داره؟
مرجع:رهبر
پاسخ 👇
سلام علیکم
چون خلاف قوانين است، جایز نیست.
#احکام
#احکام_بیمه
#پاسخ_به_سؤال_اعضای_کانال
#سؤال_معرفتی
سؤال 👇
سلام
بدهی دارم
خواهش میکنم ذکری دعایی بفرمائید تا بتونم پرداخت کنم
سوره طه رو خوندم
پاسخ 👇
سلام علیکم
مداومت بر نماز استغفار داشتهباشید.
چله زیارت عاشورا بگذارید.
سوره طه هنگام اذان صبح را هم ادامه بدهید.
شبها سوره واقعه بخوانید.
#ادای_قرض
#پاسخ_به_سؤال_اعضای_کانال
#سؤال_شرعی
سؤال 👇
سلام.وقتتون بخیر
از جایی برام انگور و لوبیا و ...تعارفی آوردن ولی من میدونم در چند و چون آبیاری کردن این محصولات حرف و حدیث هست !درست نمیدونم ولی گویا از آب عمومی اهالی روستا استفاده خاص شده یعنی در یک ساعاتی آب عمومی رو به صورت خاص هدایت میکنه و آبیاری قطره ای انجام میده .و این باعث ناراحتی برخی از اهالی.
حالا واقعا برای من خوردن یا استفاده از این محصولات شرعیه؟!
مرجع آقای خامنه ای
پاسخ 👇
سلام علیکم
از نظر شرعی استفاده برای شما اشکالی ندارد.
#احکام
#احکام_خوراکی_ها
#پاسخ_به_سؤال_اعضای_کانال
#سؤال_شرعی
سؤال 👇
سلام استاد محترم من در سجده اخرنمازسهواسرم ازروبلندشدودوبا ره رومهرخوردومنم بعدنمازسجده سهولنجام دادم وتشهدوسلام روخوندم آیا درسته ممنونم
پاسخ 👇
سلام علیکم
در فرض سؤال نماز درست بوده و نیازی به سجده سهو هم نبودهاست.
#احکام
#احکام_حیض
#پاسخ_به_سؤال_اعضای_کانال
#سؤال_معرفتی
سؤال 👇
سلام حاج آقا وقت تون بخیر
حاج آقا اگه تو نماز استغفار به جایه سوره قدر سوره توحید رو اشتباهی بخوانیم اشکالی داره یا ن لطفا راهنمایی کنید باشکر
پاسخ 👇
سلام علیکم
دستورالعمل آن سوره قدر است.
#نمازاستغفار
#پاسخ_به_سؤال_اعضای_کانال
#سؤال_شرعی
سؤال 👇
سلام شب بخیر
مادرم رفته شهرستان و نیت ۱۰ روزه کرده و تا امروز ۱۰ روزش کامل شده حالا ب دلایلی دوباره میخاد ۱۰ تا ۱۲ روز دیگه اونجا بمونه
آیا باید دوباره برای روزهای باقی مونده نیت ۱۰ روز و بیشتر بکنه یا نیت اول برای همون ۱۰ روز اول کفایت میکنه ؟؟؟
پاسخ 👇
سلام علیکم
همان نیت کافی است و تا وقتی آنجا هستند، نماز کامل است.
#احکام
#احکام_مسافر
#قصدده_روز
#پاسخ_به_سؤال_اعضای_کانال
#سؤال_شرعی
سؤال👇
باعرض سلام وخسته نباشید
من در بچگی روستا زندگی مکردم ویکی از اقوام با ماشینش لوازم فروشی میکرد یگ سری لوازمشو اورد خونه ما گذاشت گفت کسی خواست بهش بفروشین یه بنده خدایی امد کفش ودم پایی خرید من که بچه بودم دم پایی هار رو تز قیمتی که صاحبش گفته بود یه چیز کمی یادم نیست چقد بیشتر فروختم و زیادی شو برا خودم برداشتم حالا باید چکار کنم اون خریدار هم فوت کرده ولی به وارساش هم روم نمشه بگم چکار کنم البطه میودنم پول ناچیزی بود این قضیه مال شاید
سی سال پیش باشه لطفا راهنمایی بفرمید مقلد اقای خامنه ای
پاسخ👇
سلام علیکم
این مبلغ را به محاسبه تورم باید به خریدار بدهید، چون بیشتر به وی فروخته اید. اگر او را نمی شناسید یا به هیچ وجه دسترسی به وی ندارید باید رد مظالم بدهیدو اگر می شناسید و دسترسی دارید، باید به خودش بدهید و راه دیگری ندارد.
#احکام
#احکام_دیون
#پاسخ_به_سؤال_اعضای_کانال
#سؤال_شرعی
سؤال👇
سلام وقتتون بخیر، قرآن خواندن در رختخواب، یا به حالت دراز کشیده چه حکمی دارد؟
پاسخ👇
سلام علیکم
از نظر شرعی اشکالی ندارد اما از آداب قرآن رو به قبله نشستن و تلاوت است.
#احکام
#تلاوت_قرآن