🍂
🔻#زندان_الرشید ۲۲۹
خاطرات سردار گرجیزاده
بقلم، دکتر مهدی بهداروند
مشورت کردیم که اگر ضابط آمد و سؤالات خاصی کرد چه جوابی بدهیم و چطور برخورد کنیم.
بعد از هواخوری عریف گفت: «زود به اتاق بروید که قرار است ضابط بیاید.» همگی به اتاق برگشتیم. حرفهایمان را با هم هماهنگ کردیم و منتظر شدیم ضابط بیاید.
تقریبا ساعت یازده بود که ضابط آمد و گفت: «علی، چه شده؟ چه خبر است؟ باز چه کار داری؟» گفتم: «سلام علیکم. خبری نیست. اوضاع عادی و طبیعی است. فقط تقاضا داریم اگر ممکن است ورقه فلزی جلوی پنجره مان را بردارید. یا اگر نمی شود قدری از آن را ببرید تا هوا و نور راحت به اتاق برسد.»
او انگشت سبابه اش را روی شقیقه اش گذاشته بود و به پنجره نگاه می کرد و بعد از چند لحظه گفت: «علی، کلکی، چیزی، در کار نیست؟» گفتم: «ضابط، تو چقدر بدبینی؟ کلک یعنی چه؟ لابد فکر میکنی ما داریم نقشه فرار میکشیم ها؟» خندید و گفت: «شاید. بعید نیست!» با نگاه سرزنش آمیزی گفتم: «اشتباه میکنی. ما این مکان راحت را با هیچ چیز عوض نمی کنیم. راحت و آسوده داریم زندگی مان را می کنیم. تازه نمی دانیم پشت این دیوار چه خبر است؟ چطور می خواهیم فرار کنیم؟» ضابط قدری فکر کرد و خنده ای تحویلمان داد و گفت: «عیبی ندارد. ورقه فلزی را بردارید.» از تعجب خشکمان زده بود. نگهبان تا این حرف را شنید، محکم گفت: «نعم سیدی.» ضابط در حالی که با نگهبان مشغول حرف زدن بود، زیرچشمی هم ما را میپایید تا عکس العمل ما را ببینید. ما که دست او را خوانده بودیم، واکنشی نشان ندادیم. ضابط بعد از صحبت هایش با نگهبان، بی خداحافظی، از اتاق بیرون رفت. در اتاق که قفل شد، جلوی دهانمان را با دست گرفته بودیم و می خندیدیم.
ساعتی بعد، نگهبان در اتاق را باز کرد. چند نفر با قلم و چکش و پتک داخل شدند. آنها بعد از بالا رفتن از صندلی آهنی شروع به کندن ورقه کردند. هر پتکی که به ورقه می خورد گویی ضربه ای بر سرم فرود می آمد. نیم ساعتی چکش و پتک زدنها ادامه داشت تا اینکه یکی از آنها گفت: «خلاص» و ورقه را وسط اتاق انداخت. تا ورقه از جلوی پنجره برداشته شد به خوبی حس کردیم هوای تازه ای وارد اتاق شد و از سوی دیگر نور اتاق هم قدری بیشتر شد. نگاهی به پنجره کردم و دیدم با طرح و برنامه ای که داریم چقدر فضا برای فرار احتمالی مان باز شده است. باور نمی کردم کار ما به دست خود عراقی ها به این سرعت آسان شود و آنها کمترین شک و تردیدی هم پیدا نکنند. نگهبان و کارگرها با برداشتن وسایلشان و ورقه از اتاق بیرون رفتند و در را قفل کردند.
از این فتح جديد شادی کردیم. محمد گفت: «به سلامتی این پیروزی و به نیابت از همه شما رزمندگان عزیز، یک سیگار سومر میکشم!»
صبح روز بعد، ضابط بی سروصدا وارد ساختمان شد و از دور ما را زیر نظر گرفت. با صدای در اصلی ساختمان متوجه آمدن او شدم و سریع به بچه ها اطلاع دادم حواسشان را جمع کنند. سرمان به کار خودمان گرم بود؛ و انگار از آمدن ضابط مطلع نشده ایم، عادی رفتار می کردیم. بعد از مدتی که ما را زیر نظر داشت، خسته شد و گویی چیزی دستگیرش نشد و از زندان بیرون رفت.
شب، بعد از شام، وقتی سکوت تمام زندان را پر کرده بود، به بچه ها گفتم: «خوب، این هم از برداشتن ورقه. حالا باید چه کار کنیم؟» اكبر گفت: «تو که از اول طراح این کار بودی، باید بگویی چه کار کنیم.»
- در اولین قدم، با استفاده از طناب و چوب و قانون اهرمها میله های پنجره را به هم نزدیک کنیم.
- ولی علی، نمی دانیم پشت این پنجره چیست؟ کیوسک نگهبانی است یا خیابان یا هال یا... نمی شود همین طوری ندانسته عمل کرد. اگر اشتباه کنیم دیگر فرصت جبران نداریم.
او درست میگفت.
همراه باشید
════°✦ 💠 ✦°════
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357
به کوروش به آرش به جمشید قسم
به نـقـش و نـگار تخت جمشید قسـم
ایــــران همی قلب و خون مـن اســــت
گـــرفــتـــه زجــان در وجـــود مــن اســت
بـــخــوانـیــم ایــن جـــمـلـه در گــوش بــــاد
چـــو ایــــــران مـــبــــاشــد تــن مـــن مــبــاد
#صفحه_شاعران_ایران_زمین
.......:
@zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
☘️#درس_مثنوی قسمت 4⃣7⃣ #استاد_رنجبر ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
درس مثنوی 75.mp3
22.09M
☘️#درس_مثنوی
قسمت 5⃣7⃣
#استاد_رنجبر
✅ پایان حکایت مرد بازرگان و طوطی
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
۴۷- چرا هر کاری را با «بسم اللّه» شروع کنیم؟ تفسیر نماز » چرا هر کاری را با «بسم اللّه» شروع کنیم؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۴۹- بسم اللّه
تفسیر نماز » بسم اللّه
بسم اللّه، نشانگر رنگ وصبغه الهی وبیانگر جهت گیری توحیدی ماست.
بسم اللّه، رمز توحید و به نام دیگران رمز کفر و به نام خدا و دیگران نشانه شرک است. نه درکنار نام خدا، نام دیگری را ببریم و نه به جای نام او نام دیگری قرار دهیم. معنایِ «سَبِحّ اسْمَ رَبّک» آن است که حتی اسم پروردگار نیز باید از هر شریکی منزّه باشد.
بسم اللّه، رمز بقا و دوام است و هرچه رنگ خدایی نداشته باشد فانی است. [۱]
بسم اللّه، رمز عشق به خدا و توکّل به اوست.
----------
[۱]: ۱۸۸) کُلُّ شَئ هالِکٌ اِلاّ وَجْهه». سوره قصص، آیه ۸۸.
بسم اللّه، رمز دوری از تکبر و اظهار عجز به درگاه خداست.
بسم اللّه، رمز بیمه کردن کارها با نام خداست.
بسم اللّه، رمز قداست بخشیدن به کارهاست.
بسم اللّه، رمز ذکر و یاد همیشگی خداست که خدایا ترا در هیچ حال فراموش نمی کنم.
بسم اللّه، بیانگر هدف انسان است که خدایا هدفم تو هستی، نه مردم، نه دنیا و نه هوسها.
بسم اللّه، یعنی فقط و فقط از او استمداد میجویم نه دیگران.
بسم اللّه، بیانگر آن است که محتوای سوره از مبدأ حق و مظهر رحمت نازل شده است.
#تفسیر_نماز
✍محسن قرائتی
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357
46.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📝تاریخچه نماز (32 )
داستان تغییر قبله( 1)
#تاریخچه_نماز
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357