eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
48.7هزار عکس
35.4هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽ آیه گرافی ﷽: چهار ناظر حاضر بر زندگی انسان : هر لحظه وهرزمان چهاردوربین زنده در حال فیلمبرداری از زندگی ما هستند که قراراست روزی در قیامت تمام زندگی ما را به نمایش بگذارند😳 چهارمین ناظر〖اعضاء و جوارح خود ما)می‌باشند. الله سبحان میفرماید : تکَلِّمُنا أَیْدِیهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ/یس۶۵ در آنروز دست‌ها و پاها شهادت می‌دهند که چه کاری کرده‌اند. 💌پیام ها💌 💌1- خداوند، سبب سوز و سبب ساز است. دهانى را كه وسيله سخن گفتن است مى‌بندد و دست و پا را وسيله‌ى سخن گفتن قرار مى‌دهد. نَخْتِمُ عَلى‌ أَفْواهِهِمْ وَ تُكَلِّمُنا أَيْدِيهِمْ وَ ... أَرْجُلُهُمْ‌ 💌2- معاد، جسمانى است. «تُكَلِّمُنا أَيْدِيهِمْ» 💌3- در قيامت اعضاى بدن، تابع اراده انسان نيست. «تُكَلِّمُنا أَيْدِيهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ» 💌4- قوى‌ترين گواه در دادگاه، اقرار و اعتراف عامل جرم است. «تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ» 💌5- اعضاى بدن داراى نوعى درك و شعورند كه مى‌توانند در قيامت شهادت دهند. «تُكَلِّمُنا أَيْدِيهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ» https://eitaa.com/zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
.......: .......: #مقام_معظم_رهبری: 💠 مرد در کشاکش زندگی مردانه خود احتیاج به یک لحظه #آرامش دارد تا بتواند راه را ادامه دهد. آن لحظه آرامش کی هست؟ 💠 همان وقتی است که او در محیط سرشار از #محبت و عطوفت خانوادگی خودش قرار می‌گیرد. 📙مطلع عشق، صفحه ۲۸ https://eitaa.com/zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.......: .......: 🎥 بیان عواطف واقعی کلید موفقیت در زندگی زناشویی https://eitaa.com/zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
.......: .......: ﯾﮏ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺧﻮﺏ ﻭ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻨﯽ ﺳﺎﺩﻩ ﺑﻪ ﺩﺳت ﻧﻤﯽ آﯾﺪ؛ ﺑﻠﮑﻪ ﻧﯿﺎﺯ ﺑﻪ ﺯﻣﺎﻥ ﻭ ﺍﻧﺮﮊﯼ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺩﺍﺭﺩ ﻧﯿﺎﺯ ﺑﻪ ﻓﺪﺍﮐﺎﺭﯼ ، ﻣﺤﺒﺖ، ﮔﺬﺷﺖ ﻭ ﺩﺭﮎ ﺩﻭ ﺟﺎﻧﺒﻪ ﺩﺍﺭﺩ پس ﺭﻭﯼ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﻭ ﻣﻨﺶ ﺧﻮﺩ ﮐﺎﺭ ﮐﻨﯿﺪ❤️ https://eitaa.com/zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
🔴 #آقایان_بدانند  💠 آیا می‌دانستید زنانی که در خانه #پرخاش می‌کنند و داد می‌زنند کمبود #محبت شدید از طرف همسر دارند؟ برای آرامش همسرتان، #محبت خرج کنید! 💠 تنها انرژی و #سوخت زن برای مدیریت خانه و همسرداری و تربیت فرزند، #محبت شوهر است. https://eitaa.com/zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠💠💠 👈 ✳️ سوالی یکی از کاربران عزیز 👇 متن شبهه زیر را بی زحمت پاسخ دهید: ‼️‼️ دلم برای شیخ حسن هنگام سخنرانی در سازمان ملل سوخت... آنقدر دستش خالی و حالش به حالی بود که از فرهنگ هزاران ساله ایران گرو گرفت، همان فرهنگی که جمهوری اسلامی در تضاد جدی با آن آرمانهای خود را بنا نهاده است، شما تاریخ ایران پیش از ۵۷ را اساسا تاریخ نمیدانی خیلی باید دستت خالی شده باشد که به آن توصل بجویی... شما نه قدرت آمریکا را داری و نه اقتصاد آمریکا را و بعد در پی حذف برخی از روی نقشه جغرافیا هستی و بعد آمریکا را به زورگویی متهم میکنید!؟ شما اگر قدرت آنها را داشتید به زور شمشیر در پی مسلمان کردن کل عالمیان بودید! شیخ حسن یادت رفته رئیس جمهور قبلی همین جمهوری اسلامی، قطعنامه های بین مللی را کاغذ پاره میخواند و میگفت آنقدر قطعنامه بدهید تا قطعنامه دان شما پاره شود! و حالا شما گلایه داری چرا آمریکا به قطعنامه اهمیت نداده است!؟ چطور است که در سازمان ملل میگویید به درخواست دولت سوریه(اسد) به سوریه رفته اید و به ملت ایران وقتی به شما میگوید پول ما را در سوریه خرج نکن، میگویید مدافع حرم هستید و مقدسات را به میان می اورید!؟ درخواست دولت سوریه مهم تر است یا خواسته ملت ایران که فرهنگ و تمدن آنها را پوششی میکنی برای شعر خواندن در سازمان ملل!؟ این ریا کاری شما را ملت میفهد که شما را مدافع اسد خطاب میکند. می دانی چرا در دریای شمال به توافق رسیده اید و در جنوب نه؟ برای اینکه رفیق پوتین آن بالا نشسته و شیشه عمر شما دست اوست و اصولا حرف حرف اوست اما در جنوب همسایه های مسلمان نوعی دیگر از عقلانیت را به مسلمانی پیوند زده اند که دقیقا بر ضد منش و باور متحجرانه شما در دنیای امروز است. بله آقای روحانی ایران یک امپراطوری فرهنگی بود که شما خنجر به سینه اش زده اید و مجروح و خون آلود رهایش کرده اید، لطفا با آن به دیگران فخر نفروشید، شما که یک نوروز ایرانی را هم به زور تحمل میکنید حق نداری از تمدن ایرانی خرج کنی! به ظاهرت نگاه کن! لباس ایرانی به تن توست آیا!؟ خیلی پرو رویی میخواهد عبای عربی بر دوش از فرهنگ و تمدن ایرانی برای جهانیان بگویی، تزویر و ریا در لباس شما خلاصه نشده است، تک به تک رفتار شما در خلاف منافع ایران و ایرانی بوده و اگر نبود، اینک حال روز ایرانی این نبود که دلار ۷ تومانی اش بشود ۱۷۰۰۰ تومان(۲۴۰۰ برابر) در روزی که تو سازمان ملل در حالی که با رقیبان داخلی ات در جنگی، دم از صلح جهانی بزنی! آقای روحانی ملت ایران امروز به این فکر میکنند اگر طی چهل سال گذشته توسط آمریکا و دیگر چپاولگران غارت میشد، آیا وضعیتی بدتر از این پیدا میکرد که در جوار شما پیدا کرده!؟ مقایسه کنید کشور هایی مثل کره جنوبی را که در زمان انقلاب یک رده پایین تر ایران بودند و راه آمریکا رفتند و سعادتمند شدند و خدا یارشان بود که گرفتار ملا جماعت نشدند که نه نفت داشتند و نه منابع غنی سرزمینی ایران را ! التماس ترامپ هم نکن برای مذاکره، رها کنید این ملت را بگذارید آمریکای جهانخوار ما را هم بخورد! ‼️‼️ ✳️ جواب 👇👇 با سلام خدمت شما کابر عزیز و همه اعضا لطفا حتما پاسخ شبهه را اگر فکر می کنید خوب است به همه جا بفرستید تا بتوانیم دفاعی از آرمان های کشور کرده باشیم. جواب طولانیست اما سعی می کنم به صورت اصولی جواب بدهم که در برگیرنده همه مباحث باشد. 1️⃣ این فکر که اگر با آمریکا سازش کنیم و همه حرفهایش را گوش کنیم ، همه چی حل می شود را خیلی دوست دارم این افراد بر چه اساسی مطرح می کنند؟ بر اساس کدام تجربه تاریخی؟ آمریکا به دکتر مصدق که حرفشان را گوش کرد هم رحم نکرد و علیه او کودتا کرد، به محمدرضا شاه هم رحم نکرد و او را به آمریکا راه ندادند برای اقامت طولانی و آن زمانی هم که برای درمان رفته بود ، او را در اتاقی که مخصوص بیماران روانی بوده بستری کردند (نقل از خود فرح) ، به صدام رحم نکردند ، به قذافی رحم نکردند و... پس ما کدام منطق می گویید با سازش با آمریکا همه چی حل می شود؟ بعد انقلاب هم ، هروقت در زمان آقایان رفسنجانی و خاتمی ، مذاکرده کردیم و معامله ، همیشه شکست خوردیم ، نمی دانم فیلم معامله آقای رفسنجانی با آمریکا را دیدید یا نه ، در زمان ریاست جمهوری ایشان بود ، اگر ندیدید بگویید در کانال بفرستیم. 2️⃣ نکته دیگر اینکه این فرد در متن خود همش به گذشته ایران اشاره کرد و از افتخارات و.... آیا گذشته سیاه قاجار افتخار دارد؟؟؟ آیا گذشته نحس پهلوی ها که کوه های آرارات و بحرین را دو دستی به کشورهای دیگر دادند افتخار دارد؟ آیا شکست ننگین کوروش از یک زن که رئیس قوم ماساژت ها بود افتخار دارد؟ آیا شکست ایران از اسکندر مقدونی و آتش کشیده شدن تخت جمشید افتخار دارد؟ آیا اینکه انوشیروان به اصطلاح عادل ، در یک روز ده ها هزار مزدکی را کشت افتخار دارد؟بله ، ما به اوایل حکومت ساس
انی و اوایل صفویه افتخار می کنیم ، اما آن دوران حکومت سیاسی تحت نظر رهبران دینی هم بود. یعنی هم دین هم سیاست. به جمهوری اسلامی هم افتخار می کنیم که هشت سال با تمام دنیا جنگید اما یک وجب از خاک این کشور را به کسی نداد 3️⃣ راجع به حمله اعراب به ایران و نشر اسلام به زور شمشیر هم باید گفت خود دکتر زرین کوب که این ادعا را کرد ، بعدا متوجه اشتباهش شد و کتاب کارنامه اسلام را نوشت که به خدمات اسلام به ایران اشاره داردو حداقل کتاب ایشان را بخوانند بد نیست! قبلا مفصل درباره عقائد دکتر زرین کوب در همین کانال بحث کردیم. 4️⃣ اینکه می گوید آمریکا هم قدرت دارد و هم اقتصاد، حرفیست که اگر پیش یک نفر عاقل بزند ، حتما موجبات خنده او را فراهم می کند. آمریکا اگر قوی بود چرا سربازانش چند سال قبل اسیر شیر بچه های سپاه شدند؟ آن هم با حالت گریه و ترس؟ اشک ها را ندیدید؟ خودشان اعتراف کردند نمی توانند به ایران حمله کنند ، بعد دم از قدرت می زنید؟ اقتصاد آمریکا قوی است؟ آقاجان اگر نمی دانی بدان، کشوری که حدود 20 هزار میلیارد دلار بدهی خارجی دارد ، قطعا دارای اقتصاد قوی نیست . 5️⃣ بعد اشاره کرده که کرده جنوبی راه آمریکا را رفت و پیشرفت کرد!!!!! یا للعجب! این بنده خدا نمی داند مولفه های پیشرفت چیست اصلا! سری به آمار خودکشی در دنیا بزند متوجه می شود همین کره جنوبی و ژاپن و .... از کشورهایی هستند که بیشترین آمار خودکشی در دنیا را دارند. ایران موفق به دستیابی علم رویان شده است ، علمی که بسیاری از سرطان ها و بیماری های صعب العلاج را درمان می کنند ، اما بسیاری از کشورهای دیگر اصلا چنین علمی ندارند. ایران جزو چند کشور معدود دنیاست که توانسته بدون هیچ کمکی ، به فرمول غنی سازی 20 درصد هسته ای برسد که کلی خاصیت پزشکی دارد ، آیا همین کره جنوبی به چنین چیزی رسید؟ این را به گوش همه برسانید ، اگر کشورهای ژاپن و کره و سوئد و سوئیس و... پیشرفته بودند ، هیچوقت آمار خودکشی شان این همه بالا نبود!!! مگر دیوانه ان در عین خوشی خودکشی کنند!!! کانال عالی @kharej2025 خوب واقعیت خارجی ها را رو کرده . حتما از مستندات آن استفاده کنید. 6️⃣ مگر همین آمریکا نبود که رجز می خواند کسی در منطقه جرات ندارد روی کشتی های من پرواز کند؟ مگر نبود؟ مگر ندیدید فیلمی که پهباد فوق پیشرفته و رادار گریز سپاه را که رفت بالای آن ناو و دقایقی فیلم گرفت و آنها متوجه نشدند؟ بعد که فیلم را برایشان فرستادند ، ترسیدند و فرار کردند؟ با یک سرچ ساده پیدا می کنید فیلم را. این است قدرت نظامی ما. آمریکا اگر جراتش را دادشت بارها به این کشور حمله می کرد. همان طور که در زمان خاتمی ، قصد داشت اما با غرش های شیرمردی به نام سیدعلی خامنه ای ، ترسید و فرار کرد ، البته قبلش قطعا شلوارشان را هم خیس کرده بودند ، همان طور ک سربازان انگلیسی موقع دستگیری این کار را کردند!!!! 7️⃣ درباره توافق در بحث دریای خزر هم که دروغش بارها اثبات شد که هیچ توافقی نشده بود ، در ضمن در هیچ زمانی سهم ایران از خزر 50 درصد نبود ، اگر کسی ادعا دارد ، بسم الله سند دهد. 8️⃣ اما نکته ای که گفت راجع به اینکه ایران به درخواست اسد رفت یا برای دفاع از حرم ، خب این که چیز جدیدی نیست ، این آقا باید جواب دهد اگر ما در سوریه نمی رفتیم و در عراق نمی رفتیم ، الان وضع ایران چه بود؟ شما فکر می کنید اگر داعش ، عراق را بگیرد و همسایه ما بشود ، می ایستد لب مرز برای ما بای بای می کند و دست تکان می دهد؟ نمی آید در ایران؟ آن وقت همین آقایان سینه چاک حاضرند بروند با داعش بجنگند؟ این یک استراتژی نظامی است که دفاع از مرزهای یک کشور باید در آن طرف مرزها صورت بگیرد ، نه روی مرز!!!!!!!!! ایکاش این آقایان سینه چاک هخامنشی ، به لشکرکشی ها و تجاوزات هخامنشی ها و کمبوجیه پسر کوروش به مصر هم اشاره می کردند!!!!!! 9️⃣ تک تک فیلم ها و اسنادی که در متن اشاره کردیم با یک سرچ راحت در اینترنت پیدا می شود. اگر نکردید بگویید در کانال بگذاریم. یاعلی ✍️ احسان عبادی 🌐🌐🌐🌐 https://eitaa.com/zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.......: کلیپی که این روزها دیدنش واقعا آدم را آرام می کند... https://eitaa.com/zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
مستند کف خیابان با ما همراه باشید👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
فهمیدم مانور دارند... اما نمیدونستم چقدر جدی هستند! ... به خاطر همین، تا یه نفر با لگد در دسشویی را باز کرد، با سر رفتم توی شکمش و انداختمش زمین... هیکلی بود... به خاطر همین توی راهروی کوچیک و اصولا هر جای تنگ و ترش، ابتکار عمل از آدمای هیکلی برداشته میشه و برگ برنده دست کسانی هست که هیکلشون کوچیکتر باشه... فهمیدم که از عمد اینو انداختند جلو تا آموزشش بدن... منم حسابی آموزشش دادم... با هم گلاویز نباید میشدیم... چون زیر دست و پای چنین آدمی در چنین جایی رفتن، خودکشیه... من فقط تونستم بچسبونمش به دیوار و با سر زانوم بزنم توی شکمش... اونم بی جنبه! ته قنداق تفنگش را نثار صورتم کرد... اگر حتی یک ثانیه بیشتر معطل کرده بودم، الان زیر تیغ جراحی فک صورتم بودم... فورا جاخالی دادم و از زیر دستاش، رفتم پشت سرش... رفتن به پشت سر یه آدم هیکلی در جای تنگ، مثل اینه که داری آخرین شانست را امتحان میکنی... یا باید بکشیش یا باید بیهوشش کنی! ... خب از بچه های خودمون بود... نباید میمرد... هرچند کلا اجازه قتل مستقیم نداشتم... اما فقط ترجیح دادم بیهوشش کنم تا از شرش خلاص بشم... زدم توی گودی گردنش و بیهوشش کردم... وقتی کارم با اون تموم شد، خیلی آروم رفتم بالا... پله پله که قدم برمیداشتم احساس کردم خیلی ساکته... فقط دو احتمال داشت... یا دارن همه منو میبینند یا منتظرن برم بالا و کلکلم را بکنند! من فقط یه کار کردم... روی یکی از همون پله ها نشستم! آره فقط نشستم و منتظر موندم ببینم چی میبشه؟! چون نمیدونستم بالا چه خبره؟ پایین که اون بابا بیهوش بود و تا به هوش بیاد و به خودش بیاد و اسمش یادش بیاد و اینا... حداقل نیم ساعتی طول میکشه... پس فقط باید مینشستم و ببینم این سیرک کی میخواد تموم بشه؟ سه چهار دقیقه گذشت... یه صدایی اومد که گفت: «سلام آقا! خسته نباشید! بفرمایید بالا! مانور تموم شد.» اما من تکون نخوردم! بازم اون صدا گفت: «بفرمایید جناب! مانور تموم شد! جلسه داره شروع میشه. بفرمایید لطفا!» بازم تکون نخوردم و همینجوری که آروم آروم بند کفشم را باز میکردم، آماده و بی حرکت نشستم و به طرف صدا نگاه میکردم! آخه دربارم چی فکر میکردن که داشتن به این تابلویی امتحانم میکردن؟! یاد برنامه حیات وحش بخیر! میگفت قورباغه یه صفتی داره که وقتی میخواد جهش کنه، خودشو اول جمع میکنه... به طرف بالا به صورت ناگهانی خیز برمیداره... تمام وزنش را به طرف هدفش پرتاب میکنه... پاهاش آویزون... به طرف جلو جهش میکنه و مکانش را تغییر میده... فقط همینو بگم که وقتی دیدند من خودمو آفتابی نمیکنم، مثل عقاب، سه نفرشون پریدند جلوی من و با تفنگ پینت بال به طرفم شلیک کردند! من فقط فرصت کردم بدون هیچ مقدمه ای خودمو و تمام وزنمو و حیثیت و شرافت کاریم و کلا هر چی داشتم و نداشتم... مثل همون قورباغه ای که ذکر خیرش بود، به طرف دیوار رو به روی میله های راه پله پرتاب کنم تا مورد اصابت شلیک پینت بال قرار نگیرم و بدنمو کبود نکنند! وقتی به خودم اومدم، خودمو مثل اعلامیه روی دیوار دیدم که سینه و شکمم را محکم چسبونده بودم به دیوار... برگشتم و پشت سرم نگاه کردم... سه رنگ قرمز و زرد و سیاه با شدت و شتاب زیاد به جایی که نشسته بودم پاشیده شده بود! آخه از این فاصله نزدیک، کسی اینجوری با پینت بال به طرف هم شلیک نمیکنن! اینا دیگه کی بودن؟! این پرتاب کردن خودمو و نگاه کردن پشت سرم، شاید پنج شش ثانیه هم نشد... فرصت توقف و در اعماق فکر فرو رفتن و این حرفا نبود... من فقط دلم میخواست تا خاتمه مانور اعلام نشده، یه حالی ازشون بگیرم... فورا دو تا کفشمو که بندش را باز کرده بودم و آماده و دم دستم بود آوردم بیرون... کفشام نیم پوتین بود... نیم پوتیم هم قرصه و هم نسبتا سنگین... مثل فنر برگشتم سر جام... دقیقا رو به روشون... تا میخواستن به خودشون بیان... تمام زورمو توی دستام جمع کردم... دیگه فرصت نشونه گیری و ذکر و ورد نبود... جوری با شدت و سرعت، دو تا نیم پوتینم را به طرف صورتشون پرتاب کردم که دوتاشون نقش بر زمین شدند و سومی هم که ترسیده بود، فورا پناه گرفت... سوت اعلام پایان مانور زده شد... بیایید با هم مرور کنیم... مانوری با کمتر از 15 دقیقه... یکی بی هوش توی دسشویی خوابیده... دو تا صورت کبود توی حال افتادن... یه نفر هم مثلا پناه گرفته اما مشخصه خیلی ترسیده... حالا بقیه بچه های ما کجان؟! بگذریم... اگه بخوام بگم طولانی میشه... اما اونا چندان درگیر نشده بودند و پس از پایان مانور، یکی از پشت مبل پیداش شد... یکی از توی فریزر... یکی از روی سقف کاذب پرید پایین... یکی دو نفر هم بالای درخت کاج کنار ساختمون ما وسط کوچه و... فقط میتونستم بگم: «خیره ان شاءالله... پرونده ای که نکوست، از مانورش پیداست!» ادامه دارد... https://eitaa.com/zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
●❥ ﷽ ❥● 🌺هم نشینی آیات 🌺 🔷إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِيلِهِ ۖ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ ---------- 🔶پروردگارت از هر کسی بهتر میداند چه کسی از راه او گمراه شده است; و او به هدایت یافتگان داناتر است. ------------ 🔺Lord knows better than anyone who has gone astray from His way; And He knows best the rightly guided. 📘بخشی‌از آیه۱۲۵ سوره نحل 📌 نکته ها 🔖از اين آيه تا آخر سوره دَه جالب اخلاقى براى برخورد شده است. 🔖اين آيه براى همه و و معلّمان و اساتيد و علما، دستور جامعى مى‌دهد كه بايد آنان براى خود با شيوه‌هاى گوناگونى نسبت به مخاطبان گوناگون خود، مجهز باشند 🔖چرا كه همه‌ى را نمى‌توان با يك شيوه دعوت كرد، هر شخصى يك روح و ظرفيّتى دارد كه بايد با زبان خودش با او سخن گفت؛ خواص را با حكمت و ، و عوام را با موعظه نيكو، و مخالفان را با نيكوتر ارشاد كنيم. 🔖موعظه آن است كه واعظ به آنچه مى‌گويد عمل كند و جدال نيكو آن است كه در آن توهين و تحريك غلط نباشد. 1📤- شما ضامن وظيفه هستيد، نه ضامن نتيجه. «إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِيلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ» 2📤- حكمت و برهان هميشه نيكو است، ولى موعظه و جدال ممكن است با شيوه خوب يا شيوه‌ى بد باشد. (كلمه حسن و احسن براى حكمت آورده نشد) https://eitaa.com/zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
.......: ☘ آیت الله کشمیری (ره) : 🍁 هزار و چهارصد صلوات نذر موسی بن جعفر (علیه السلام) ، برای حوایج بسیار مفید است. https://eitaa.com/zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
مستند کف خیابان با ما همراه باشید👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
.......: 🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇 اون روز و اون شب هم به هر ترتیبی بود گذشت. اون از صبحش و جلسه اداره... اون از پیش از ظهرش و مجلس روضه ی خانمم... اون از اون همه لیچار و حرفی که بارم کرد... اون از پرواز و ترافیک بعدش... اون از جلسه اداره و معرفی اجمالی پرونده و مترو و اون خانمه... اینم از بساط مانور شبش! داشتم از خستگی میمردم... گفتم تحویل پرونده را بذارید واسه صبح... الان دارم دیوونه میشم از بی خوابی... تا روی تخت دراز کشیدم، دیگه نفهمیدم چه شد... بلافاصله بعد از نماز صبح، رفتم بیرون واسه ورزش... معتقدم که دویدن و ورزش کردن حتی توی «پارک» های تهرون هم اشتباهه چه برسه به خیابون ها و کوچه هاش... از بس هوا آلوده است... یه کله پاچه ای هم همونجاها بود، یه دست کامل زدم بر بدن... جاتون خالی... تا یه کم به خودم رسیدم و جمع و جور کردم، حدودا ساعت 7 شد... اولین کسی بودم که جهت تحویل اصل پرونده اقدام کردم. کسی که قرار بود پرونده را بهم تحویل بده، قبلا از همکاران مستقیم شهید شاهرودی بوده... خیلی با هم حرف زدیم... گفت: «من سر این پرونده که احتمالا سریالی هم باشه، خیلی آسیب دیدم. حتی نزدیک بود خانوادم را از دست بدم! به خاطر همین از شما خواسته شده که تنهایی و مجردی تشریف بیارید تهران و اینو دنبال کنید! شهید شاهرودی، داماد ما بود. با هم شروع کردیم و با هم دنبال میکردیم. به نتایج خوبی هم رسیدیم. ترجیح میدم به جای اینکه بخوام توضیح اولیه بدم، خودتون به صورت کامل مطالعش کنید.» گفتم: «بسیار خوب! نکته دیگه ای هست که بخواید قبل از مطالعه پرونده بدونم؟!» گفت: «نکته دیگه... نه... الان چیز خاصی به ذهنم نمیاد... فقط اگر احساس کردید جایی ازش سر در نیاوردید، خودم درخدمتم و میتونید به خودم مراجعه کنید.» گفتم: «من به محل ثابت کاری و منزل غیر سازمانی نیاز دارم.» گفت: «حق با شماست. محل کار شما شعبه چهارم اداره است که در خیابون سمیه واقع شده. منزل هم شما منطقه اش را مشخص کنید ببینم چیکار میتونم بکنم.» گفتم: «پس اجازه بدید اول پرونده را بررسی و آنالیز کنم تا بتونم منطقه ای که منزل لازم دارم را عرض کنم.» قرار شد اصل تمام پرونده را همین الان روی میز کارم در شعبه چهار خیابون سمیه تحویل بگیرم. خدافظی کردم و وسایلمو برداشتم و با یه تاکسی سرویس به طرف خیابون سمیه رفتم. طرفای خیابون مفتح و هتل مارلیک. دم در شعبه چهار پیاده شدم. تابلو نداشت اما پیداش کردم. رفتم داخل و پس از معرفی و صدور کارت تردد و کارهای اداری مربوط به حضور و ورود و خروج و میزان دسترسی به اطلاعات و منابع و ... را ظرف دو سه ساعت انجام دادم. خیلی همکاری خوبی داشتند و مشکلی از لحاظ اداری نداشتم. شعبه چهار، یه ساختمون چهار طبقه با مساحت شاید حدودا 500 متر و کلی اتاق و سالن و ... که طبقه زیر زمین اولش نمازخونه باصفایی داشت و طبقه دوم زیر زمینش هم سالن غذا خوریش بود... رفتم توی اتاقم... یه اتاق حدودا 20 متری در طبقه دوم که یه پنجره باحال هم داشت. گلدون گل نداشت که سفارش دادم. قرآنم را آوردم بیرون و کنار آیینه کوچیک اتاقم قرار دادم. اسلحه و تجهیزات مختصری هم که باهام بود، درآوردم و آویزون کردم. دو تا سیستم... دو خط تلفن... تعدادی کتاب مربوط به عملیات های شهری و مدیریت سیستماتیک و... عکس امام و حضرت آقا... میز و چند تا صندلی و... در را از پشت قفل کردم... جانمازم را از کیفم درآوردم و انداختم... عادت کردم که قبل از هر پرونده، دو رکعت نماز استغاثه به حضرت زهرا بخونم... تا نخونم دست به سیاه و سفید نمیزنم... وضو داشتم... ایستادم رو به سجاده... السلام علیک یا فاطمه الزهرا... نیت کردم... دو رکعت هدیه و استغاثه به بی بی... الله اکبر... ادامه دارد... https://eitaa.com/zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مومن باید همیشه خوب باشه. 🌹حتی اگه سخت ترین شرایط براش پیش اومد باز باید با آرامش کامل لبخند بزنه. ✅ ادم باید حواسش باشه که همه اتفاقات فردی و اجتماعی، خداست. 🔷وقتی که همه چیز امتحان هست، پس دیگه جای نگرانی وجود نداره. 🔹اگه کسی به این باور برسه واقعا دیگه از هیچ اتفاقی خیلی ناراحت یا خیلی خوشحال نمیشه. ⭕️شرایطی هم که در جامعه امروز وجود داره همش امتحان خداست برای رشد ما 💢 بله دشمن فشار میاره، دولت و مجلس هم با خباثت تمام مردم رو تحت فشار گذاشتن تا بقیه قوانین نابودکننده رو هم تصویب کنن و خدا هم توی دنیا و آخرت بیچارشون میکنه ولی این امتحان ماست که آخرش چیکار میکنیم. ⭕️اجناس گرون میشه، اما کیا گل بودن خودشون رو نشون میدن؟ 💢کیا هم دنبال هواپرستی بیشتر میرن؟ 🚫 در واقع اصلا فکر نکنید کار از دست خدا در رفته و این اتفاقات پیش اومده! همه چیز کاملا روی حساب بسیار دقیق هست.☺️ امیرالمومنین علی علیه السلام میفرماید: عِنْدَ تَعَاقُبِ الشَّدَائِدِ تَظْهَرُ فَضَائِلُ الْإِنْسَانِ ✅ «وقتی که رنج ها پشت سر همدیگر می آید، فضائل و خوبی های انسان آشکار می شود». خدا میخواد اونایی که قراره رشد کنن، توی این مشکلات زیبایی هاشون رو آشکار کنن. یکی از مبانی علم اقتصاد، موضوع و هست. در شرایط آرام، بازار، خودش عرضه و تقاضا رو به تعادل میرسونه. 🔴 در واقع اگه یه کالایی بی جهت گرون بشه، طبیعتا برای اون کالا کم میشه و شرکت ها و کارخونه های مربوط به اون جنس مجبورن که قیمت رو بیارن پایین تا بتونن بازم اجناسشون رو بفروشن. عرضه و تقاضا همیشه در نهایت به تعادل میرسن 🔴این گرونی هایی که اتفاق افتاده اگه با افزایش حقوق عموم مردم همراه نشه، حتما به ناچار دوباره به قیمت های سابق بر میگرده. در واقع این طور گرون کردن همگانی اجناس رو فقط با "شوک های مقطعی" میشه به وجود آورد 🔵 اگه درامد مردم بالا نره، به طور طبیعی تقاضا برای اجناس کم میشه و قیمت ها میاد پایین 👈 و اینی هم که میبینید هر روز یه جنس خاصی رو دست میذارن روش و بین مردم شایعه میکنن که قراره گرون بشه فقط به خاطر اینه که بتونن این "موج های مقطعی" رو ادامه بدن ✅ وگرنه اگه دو هفته، بازار توسط رسانه های شایعه ساز، دچار شوک نشه، تمام قیمت ها به قیمت قبل بر میگرده. بنابر این یکی از مهم ترین راهکارها اینه که به مردم کمک کنیم تا خودشون رو به دست بیارن ⭕️ نا آرام شدن مردم توسط شوک ها، باعث ادامه دار شدن گرانی ها خواهد شد. گرانی هایی که هیچ علت منطقی مهمی نداره و فقط به خاطر قحطی به وجود اومده. 🔵 ضمن اینکه همین الان هم زمزمه های کاهش قیمت دلار به گوش میرسه و طی چند هفته اینده شاهد افت شدید قیمت دلار و سایر کالاها در کشور خواهیم بود. مگر اینکه رسانه ها بازم بتونن با هول کردن مردم، شوک های مقطعی جدیدی رو به وجود بیارن. 🔴 نکته بعد اینکه خیلی از کارخونه ها و صنایع بزرگ در این اوضاع، برنامه های زیادی برای وارد کردن شوک دارن تا بتونن محصولاتشون رو خیلی راحت بفروشن. مثلا و دیدن که خرید کالاهاشون کم شده برای همین به برخی رسانه ها پول دادن تا به مردم وارد کنن و الکی قیمت خودرو ها رو فوق العاده بالا ببرن ⭕️بعد که قیمت ها بالا رفت یه دفعه ای سایت فروششون رو باز کردن و به راحتی محصولاتشون رو تا 9 سال آینده به فروش رسوندن!😒 خلاصه خیلی ها نونشون توی ترسوندن و هول کردن مردم هست. ✅ برید ببینید میتونید چیکار کنید تا مردم مراقب باشن که هول نکنن!☺️ ✅ قرار شد که هر شب یکی از اجناسی که لازمه خریدشون توسط مردم تحریم بشه رو معرفی کنیم. دو مارک معروف برای نوشابه هست که لازمه توسط همه مردم تحریم بشه 🚫 یکی نوشابه 🚫 یکی هم نوشابه هر دوی این مارک ها مال شرکت های صهیونیستی هستن. https://eitaa.com/zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
.......: # موبایل# نماد های شیطان پرستی ❗شما را با نماد های این ورژن آشنا میکنیم: 🤘 نماد عمومی شیطان پرستان 🖕 نماد ضد فرهنگی 👁 نماد یک چشم شیطان پرستی 👩👩👦👩👩👧👩👩👧👦👩👩👧👧👩👩👦👦 هم جنس گرایی زنان 👨👨👦👨👨👧👨👨👧👦👨👨👦👦👨👨👧👧 هم جنس گرایی مردان ☯♋ نمونه ای از اعداد 6 و 9 ♍ کلمه "الله" که وارونه شده ♉➰♈ نمایی متشابه به بز شیطان پرستی☣ 3 بز ➿2 بز ✝☦ ☮صلیب 🙏 نماد عبادت بودا 👐 🙌 برعکس کردن حالت قنوت مسلمانان؛ (به انگشتان شصت خود هنگام قنوت توجه کنید) 🗽 مجسمه آزادی 🕍 عبادتگاه صهیونیسم 🕎 آرم سازمان موساد صهیونیسم 🔯✡نشان صهیونیسم سعی شود از این علامت و نشانه ها استفاده نشود...❗ مسلمانان بیدار باشید ...❗ باتشکر فراوان هموطنان عزیز پلیس فتا https://eitaa.com/zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
امام هادی علیه السلام می فرمایند: 🔷العُجبُ صارِفٌ عَن طَلَبِ العِلمِ ، داعٍ إلَى الغَمطِ والجَهلِ ؛ 🔶 #خودپسندى، آدمى را از دانش جويى باز مى دارد و به #ناسپاسى وانكار حق مى خواند. 📙 بحارالانوار،ج 72، ص 199 #در_ثواب_نشر_سهیم_باشید https://eitaa.com/zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
●❥ ﷽ ❥● 🌺هم نشینی آیات 🌺 🔷 وَفِي أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ ---------------------------------------- 🔶 در اموالشان بر فقیر سائل و محروم حقّی منظور می‌داشتند ---------------------------------------- 🔺And from their properties was [given] the right of the [needy] petitioner and the deprived ----------------------------------------- 📘ذاریات، آیه 19 📬 پیام ها 1📤- اسلام مكتب جامعى است و عبادت در شب را با خدمت به محرومان در كنار هم قرار داده است. وَ بِالْأَسْحارِ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ وَ فِي أَمْوالِهِمْ‌ ... 2📤- گروهى از مردم، محروم‌اند امّا سؤال نمى‌كنند، بايد به آنان نيز توجّه شود. «لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ» 3📤- كمكى كه به سائل و محروم مى‌كنيد، حق خودشان را مى‌دهيد، زيرا خداوند در اموال مردم حقى براى آنان قرار داده است، پس بر آنان منّت نگذاريد. «حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ» 4📤- نبايد منتظر ماند تا محرومان سؤال خود را مطرح كنند و بعد ما اقدام كنيم، بايد آبرو و حرمت افراد حفظ شود. وَ فِي أَمْوالِهِمْ حَقٌ‌ ... الْمَحْرُومِ‌ 5📤- لازمه‌ى تقوا، فقر و نادارى نيست و مى‌توان متّقى ثروتمند بود. زيرا قرآن مى‌فرمايد: در اموال آنان، حقّى براى محرومان است. پس آنان بايد به قدرى‌ درآمد و ثروت داشته باشند كه علاوه بر تأمين نيازهاى زندگى خود، به ديگران نيز كمك كنند. الْمُتَّقِينَ‌ ... فِي أَمْوالِهِمْ حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ‌ https://eitaa.com/zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
مستند کف خیابان با ما همراه باشید👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
.......: پرونده را باز کردم و شروع به مطالعه اش کردم. چون اصل داستان درباره این پرونده است و خیلی نکات ریز و درشت داره، باید تلاش کنم قشنگ و جزئی براتون تعریفش کنم. علتشم اینه که سلسله ای از مشکلات به هم پیوسته را به ما معرفی میکنه که به صورت دومینو به هم تکیه دارند. من حدود یک هفته، دقت کنید، یک هفته شبانه روزی، نه یک هفته کاری، درگیر مطالعه همین پوشه 120صفحه و خورده ای بودم! دو سه روز آخریش هم زمان که مطالعه میکردم، به آنالیز و دوخت و دوز ارتباطاتش هم مشغول بودم. به خاطر همین مجبورم شما را چندین شب معطل تعریفش کنم. پرونده از این قرار بود: از یه مکانیکی تماسی به مرکز 110 گرفته میشه و خونی بودن لباس یه پسر که شاگرد اون مکانیکی بوده و حالاتش مشکوک میزده را گزارش میدن. پلیس آگاهی چندان توجهی نمیکنه و میگه اصلا ربطی به ما نداره و شاید خون مرغ باشه و این حرفها... تا اینکه یک ساعت بعدش، دوباره با مرکز آگاهی تماس میگیرن و اطلاع میدن که همون پسر، توی دسشویی بغل مسجد، رگش را زده و میخواسته خودکشی کنه اما موفق به خودکشی نمیشه و صاحب اون مکانیکی میاد و سریعا میبردش بیمارستان. مامور آگاهی میره سراغ اون پسر... کجا؟ بیمارستان... کی؟ ... دقیقا وقتی که اون پسر به هوش میاد و به خاطر خون زیادی که ازش رفته بوده، لب و دهانش عطش داشته و نمیتونسته حتی حرف بزنه! خب صبر میکنند تا اون پسر یه کم وضعیتش بهتر بشه و حداقل قادر به حرف زدن باشه... مامور آگاهی تا با دقت بیشتری به پسر نگاه میکنه، میبینه که این پسر خیلی جوون هست و با خودش فکر میکنه که کاش یکی از همکارانشون در بخش پیشگیری از جرائم و کانون تربیت هم موقع بازجویی اولیه روی تخت بیمارستان حاضر باشه. میره بیرون از اتاق تا زنگ بزنه و هماهنگ کنه تا همکارش بیاد... حدودا یه ربع بیست دقیقه بیرون از اتاق بوده که ناگهان دای جیغ پرستار میشنوه... سریعا برمیگرده داخل تا ببینه چه شده؟ که متوجه میشه پسر قصد فرار داشته... پرستار را محکم هل داده به طرف دیوار... دویده به سمت پله های پشتی بیمارستان... که مامور آگاهی بهش میرسه و اجازه فرار بهش نمیده! چون احتمال داشته بازم فرار کنه، مامور تصمیم میگیره که به دست اون پسر دستبند بزنه. پسره را میخوابونند روی تخت و ادامه سرم و درمانش را با حساسیت بیشتری انجام میدهند. تا اینکه پسر قادر به ارتباط و حرف زدن میشه... مامور ازش میخواد که خودشو معرفی کنه... اون پسر هم میگه: «اسمم «افشین» هست... 16 ساله... به دنیا اومده کرج... ساکن تهران... تا سوم راهنمایی بیشتر نخوندم... به خاطر مشکلات مالی خانواده، مجبور شدم در مکانیکی اوس جلال مشغول به کار بشم...» مامور آگاهی ازش میپرسه: «مشکلت چیه؟ چرا رگ دستت را توی دسشویی زده بودی؟» افشین هیچی نمیگه و وقتی چند بار ازش میپرسن، بازم سکوت اختیار میکنه و لب به کلمه ای باز نمیکنه. خب افشین جرم خاصی مرتکب نشده بوده و شاکی خصوصی و یا عمومی هم نداشته. به خاطر همین، نمیشده زندانیش و یا حتی بازداشتش کرد! به خاطر همین، از فرارش هم چشم پوشی میشه و تنها اقدامی که تونستند انجام بدن، این بود که افشین را به یه مرکز مشاوره معرفی کنند تا بر ذهن و روان و رفتار افشین کار بشه و افشین به زندگی و رفتارهای طبیعی برگرده. از اینجای پرونده، خیلی باید دقت بشه. چون من مدارک آگاهی و مرکز مشاوره مرتبط با نیروی انتظامی را که شهید شاهرودی جمع کرده بود، ناقص دیدم و باید تکمیلش میکردم. به خاطر همین، مدت زمان بیشتری را برای جزئیات زندگی افشین به نقل شهید شاهرودی گذاشتم تا چیزی از چشمم جا نیفته. به خاطر همین، اجازه بدید از اینجاش به بعد، از زبون شهید شاهرودی بقیه داستان را (با کمی دخل و تصرف که خودم در طول تحقیقات بعدی بهش رسیدم) براتون بگم. ادامه دارد... https://eitaa.com/zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
.......: .......: اینجا فورانِ #زندگی... آنجا مرگ مانده‌ست در انتظار انسان‌ها #مرگ "یک روز به دیدار شما می‌آیم" ✉️این #نامه برای زنده‌ها، ✅امضا : مرگ https://eitaa.com/zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......: 🍃💝🍃 دو پیرمرد که یکی از آنها قدبلند و قوی هیکل و دیگری قدخمیده و ناتوان بود و بر عصای خود تکیه داده بود، نزد قاضی به شکایت از یکدیگر آمدند. اولی گفت: به مقدار 10 قطعه طلا به این شخص قرض دادم تا در وقت امکان به من برگرداند و اکنون توانایی ادا کردن بدهکاریش را دارد ولی تاخیر می اندازد و اینک می گوید گمان می کنم طلب تو را داده ام. حضرت قاضی! از شما تقاضا دارم وی را سوگند بده که آیا بدهکاری خودش را داده است، یا خیر. چنانچه قسم یاد کرد که من دیگر حرفی ندارم. دومی گفت: من اقرار می کنم که ده قطعه طلا از وی قرض نموده ام ولی بدهکاری را ادا کردم و برای قسم یاد کردن، آماده هستم. قاضی: دست راست خود را بلند کن و قسم یاد کن. پیرمرد: یک دست که سهل است، هر دو دست را بلند می کنم. سپس عصا را به مرد مدعی داد و هر دو دستش را بلند کرد و گفت: به خدا قسم که من قطعات طلا را به این شخص دادم و اگر بار دیگر از من مطالبه کند، از روی فراموشکاری و نا آگاهی است. قاضي به طلبكار گفت: اكنون چه ميگويي؟ او در جواب گفت: من می دانم که این شخص قسم دروغ یاد نمی کند، شاید من فراموش کرده باشم، امیدوارم حقیقت آشکار شود. قاضی به آن دو نفر اجازه مرخصی داد، پیرمرد عصای خود را از دیگری گرفت. در این موقع قاضی به فکر فرو رفت و بی درنگ هر دوی آنها را صدا زد. قاضی عصا را گرفت و با کنجکاوی دیواره آن را نگاه کرد و دیواره اش را تراشید، ناگاه دید که ده قطعه طلا در میان عصا جاسازی شده است. به طلبکار گفت: بدهکار وقتی که عصا را به دست تو داد، حیله کرد که قسم دروغ نخورد ولی من از او زیرک تر بودم. https://eitaa.com/zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
💠داستانی که نگاه شما را به قیامت عوض خواهد کرد💠 ✅ بعضیها فکر میکنن که بهشت رو فقط میشه در مسجد و بر سر سجاده بدست آورد، در حالی که با خواندن این داستان خواهید فهمید که راه‌های نزدیکتر دیگری برای رسیدن به خدا هست که از آن غافلیم 🔲 این داستان را «ابن جوزی» نقل میکند که: 🔵 در بلخ مردی علوی [ از سادات منتسب به امیرالمؤمنین علی(ع) ] زندگی میکرد تا اینکه بیمار شد و بعد از دنیا رفت. *⃣ همسرش گفت: با دخترانم به سمرقند رفتم، تا مردم کمتر ما را سرزنش کنند و در سرمای شدید وارد این شهر شدم و دخترانم را به مسجد بردم و خودم برای تهیّه چیزی بیرون آمدم. دیدم مردم در اطراف شیخی اجتماع کرده اند، 🔻 پرسیدم: او کیست؟ 🔻 گفتند: شیخ شهر است. من نیز نزد او رفتم و حال و روزم را شرح دادم 🔻 ولی او گفت: دلیلی بر سیادتت بیاور؟ و توجّهی به من نکرد و من هم به مسجد بازگشتم. 🔷 در راه پیر مردی را در مغازه ای دیدم که تعدادی در اطرافش جمع اند، 🔹 پرسیدم: او کیست؟ 🔹 گفتند: او شخصی مجوسی است، 🔹 با خود گفتم: نزد او بروم شاید فرجی شود؟ لذا نزد وی رفته و جریان را شرح دادم. 🔹او خادم را صدا زد و گفت: برو و همسرم را خبر کن، تا به اینجا بیاید، پس از چند لحظه بانویی با چند کنیز بیرون آمد. 🔹 شوهرش به او گفت: با این زن به فلان مسجد برو و دخترانش را به خانه بیاور. 💢 سیده میگوید: همراه این زن به منزل او آمدیم و جایی را در خانه اش به ما اختصاص داد و به حمام برد و لباسهای فاخر بر ما پوشاند و انواع خوراکها را به ما داد و آن شب را به راحتی سپری کردیم. 🌌 در نیمه های شب شیخ مسلمان شهر در خواب دید، قیامت برپاست و پرچم پیامبر(ص) بر بالای سرش بلند شد. در آنجا قصری سبز را دید و پرسید: این قصر از آن کیست؟ ❇️ پیامبر(ص)فرمود: از آن یک مسلمان است. شیخ جلو میرود و پیامبر(ص) از او روی میگرداند 🔸 عرض میکند: یا رسول اللَّه(ص) من مسلمانم چرا از من اعراض میکنی؟ 🔹 فرمود: دلیل بیاور که مسلمانی؟ 🔸 شیخ سرگردان شد، و نتوانست چیزی بگوید. 🔹 پیامبر(ص)فرمود: فراموش کردی، آن کلامی را که به آن زن علوی گفتی؟ این قصر از آن مردی است که این زن در خانه او ساکن شده؟ 🔘 در این موقع شیخ از خواب بیدار شد و بر سر و صورت خود میزد و میگریست. آنگاه خود و غلامانش برای یافتن زن علوی در سطح شهر به تجسّس پرداختند، تا اینکه فهمیدند، او در خانه یک مجوسی است. شیخ نزد مجوسی رفت و تقاضای دیدن وی را نمود، 💢مجوسی گفت: نمیگذارم او را ببینی؟ شیخ گفت: میخواهم این هزار دینار را به او بدهم. گفت: نه، اگر صد هزار دینار هم بدهی نمیپذیرم. وقتی اصرار شیخ را دید، گفت: ⚛ همان خوابی را که دیشب تو دیده ای من هم دیده ام من رسول خدا(ص) را در خواب دیدم که فرمود: این قصر منزل آینده تو است. سوگند به خدا من و همه اهل خانه به دست او مسلمان شده ایم. 📕 إرشاد القلوب إلی الصواب، ج2، ص: ۴۴۵ https://eitaa.com/zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
💠ابن جرير طبرى رحمه الله روايت كرده است، پيغمبر اكرم صلى الله عليه وآله وسلم فرمودند: هنگامى كه فرزندان حضرت يعقوب برادر خود يوسف را به چاه انداختند و نزد پدر برگشتند، حضرت يعقوب عليه السلام از آنها احوال يوسف را پرسش كرد، در جواب گفتند: گرگ او را خورد، يعقوب عليه السلام گفته آنها را نپذيرفت و تكذيب كرد. آنها از نزد او خارج شدند و به صحرا رفتند، و براى اثبات گفته خود گرگى را پيدا كردند، و آن را خدمت پدر آوردند، گرگ زبان گشود و به يعقوب سلام كرد. حضرت يعقوب عليه السلام از او پرسيد: چرا پسرم را خوردى؟ عرض كرد: اى پيامبر خدا ؛ به خدا قسم گوشت انسانى را هرگز نخورده‌ام و تو مى دانى خوردن گوشت پيامبران و فرزندان آن‌ها بر وحشى‌ها حرام است، و من از اين شهر شما نيستم وامروز به اين شهر وارد شده ام. 🔸به او فرمود: تو از كدام سرزمين هستى، و چه چيزى باعث شده است كه اينجا بيايى؟ عرض كرد: از مصر آمده‌ام و از اينجا عبور كردم تا به خراسان روم و يكى از برادرانم را در آنجا ببينم. 🔹يعقوب به او فرمود: به چه منظورى به زيارت او مى روى؟ عرض كرد: با پدرت حضرت نوح عليه السلام در ميان كشتى بودم، او از طريق جبرئيل فرمايش خداوند را حكايت كرد كه فرموده است: كسى كه برادر خود را در راه خدا زيارت كند و قصدش نشان دادن به ديگران و يا رساندن به گوش آنها نباشد ونخواهد كه به خاطر اين عمل از او تعريف كنند، خداوند براى هر قدمى كه بردارد ده حسنه برايش بنويسد، و ده گناه او رااز بين ببرد، و ده درجه مقامش را بالا برد. 🔸حضرت يعقوب عليه السلام فرمود: شما گروه حيوانات وحشى بر كارهائى كه اطاعت پروردگار باشد پاداشى داده نمى شويد و برگناهان و نافرمانى‌ها كيفر نمى شويد پس چرا چنين مى كنى؟ عرض كرد: ثواب و پاداش آن را به عليه السلام وصىّ خاتم پيامبران صلى الله عليه وآله وسلم و آن حضرت تقديم مى كنم. 🔹حضرت يعقوب به فرزندانش فرمود: آنچه اين گرگ مى گويد بشنويد و بنويسيد. گرگ گفت: ما چهارپايان جز با پيامبران و جانشينان آنها صحبت نمى كنيم، لذا يعقوب خودش با او گفتگو كرد و به فرزندانش گفت تا آنها بنويسند. آنگاه فرمود: براى اين گرگ زاد و توشه سفر فراهم كنيد. گرگ گفت: هرگز توشه اى به همراه برنداشته‌ام و احتياجى به توشه اى كه شما برايم فراهم كنيد ندارم. يعقوب فرمود: چرا چنين مى كنى و منشأ اين فكر تو چيست؟ گفت: به خداوندى معتقدم كه بدن‌ها را آفريده و روزى براى آنها آماده كرده و او هيچ بدنى را بدون روزى نخواهد گذاشت. 📚نوادر المعجزات: ص۶۲ ،ح۲۷ https://eitaa.com/zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃