eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
49.9هزار عکس
36.4هزار ویدیو
1.7هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
19.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
همسایگی کوه های مریخی و ساحل نیلگون خلیج فارس باعث خلق طبیعتی بکر شده که در دنیا بینظیره... اینجا زیباست ، خطه ای از خاک ! ببینید و لذت ببرید و برای دیگران هم ارسال کنید طبیعت ایران با ما همراه باشید👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 .......: @zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اعمال شب نوزدهم حضرت رسول (ص) فرمودند: ″هر کس در شب نوزدهم از ماه رجب چهار رکعت نماز بگزارد که در آن حمد را یکبار و آیت الکرسی و سوره اخلاص را پانزده بار بخواند، خداوند از ثواب به او، مانند آنچه که به موسی (ع) داده می دهد و برای او به ازای هر حرفی، ثواب شهیدی است، و خداوند سبحان با فرشتگان به سوی او سه مژدگانی را بر می انگیزاند: اول اینکه او را در موقف رسوا نمی سازد، دوم: از او حساب نمی کشد و سوم اینکه: بدون حساب وارد بهشت می شود و موقعیکه در پیشگاه خداوند تعالی قرار گرفت خداوند تعالی به او سلام می رساند و به او می فرماید: بنده ام! نترس و اندوهگین مباش که من از تو راضیم و بهشت برای تو مباح است. منبع: کتاب وسائل الشیعه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 رانش وحشتناک زمین و ریزش کوه در جاده چالوس فاز ۴ آزادراه تهران شمال/ازارک طبیعت دید ملت ول کن شمال نیستن خودش دست به کار شد😁
پایان خونه تکونی و... رحم الله من یقرا الفااااتحه‌ مع الصلوات😂 . .......: @zandahlm1357
یکی بگه این شوخیه این حجم از پیشرفت رو ذهن نمیتونه هندل کنه عنبرنسارا اونم با طعم نعنا!!! . .......: @zandahlm1357
: اگر رضای توست ... همه جا خوردن ... دایی برگشت به شوخی گفت ... - مادر من ... خودکشی حرامه ... مخصوصا اینطوری ... ما می خوایم حالا حالاها سایه ات روی سرمون باشه ... بی بی پرید وسط حرفش ... - دست دائم الوضوی پسرم بهش خورده ... چه غذایی بهتر از این ... منم که عاشق خورشت کدو ... و مادرم با تردید برای مادربزرگ غذا کشید ... زن دایی ابراهیم... دومین نفری بود که بعد از من ... دستش رفت سمت خورشت ... - به به ... آسیه خانم ... ماشاء الله پسرت عجب دست پختی داره ... اصلا بهش نمی اومد اینقدر کاری باشه ... دلم قرص شده بود ... اون فکر و حس ... خطوات شیطان نبود ... من خوشحال از این اتفاق ... و مادرم با حالت معناداری بهم نگاه می کرد ... موقع جمع کردن سفره، من رو کشید کنار ... - مهران ... پسرم ... نگهداری از آدمی توی شرایط بی بی ... فقط درست کردن غذا نیست ... این یه مریضی ساده نیست... بزرگ تر از تو زیر این کار، کمر خم می کنن ... - منم تنها نیستم ... یه نفر باید دائم کنار بی بی باشه که تنها نباشه ... و اگر کاری داشت واسش انجام بده ... و الا خاله معصومه و دایی محسن هستن ... فقط یه مراقب 24 ساعته می خوان ... و توی دلم گفتم ... - مهمتر از همه ... خدا هست ... - این کار اصلا به این راحتی نیست ... تو هنوز متوجه عمق ماجرا نیستی ... گذشته از اینها تو مدرسه داری ... این رو گفت و رفت ... اما من یه قدم به هدفم نزدیک تر شده بودم ... هر چند ... هنوز راه سختی در پیش بود ... - خدایا ... اگر رضای تو و صلاح من ... به موندن منه ... من همه تلاشم رو می کنم ... اما خودت نگهم دار ... من دلم نمی خواد این ماه های آخر ... از بی بی جدا شم ... . . ادامه دارد... 🌸نويسنده:سيدطاها ايماني🌸 🌹🌹🌹🌹🌹🌹 بامــــاهمـــراه باشــید🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا