#پاسخ_به_سؤال_اعضای_کانال
سؤال👇
سلام
برای نماز اول قبر شب اولی که از دنیا رفتن ملاک هست یا شب اولی که داخل قبر گذاشتنشون؟؟
پاسخ👇
سلام علیکم
شبی که میت را دفن می کنند.
#احکام_میت
#نمازشب_اول_قبر
#نمازلیلة_الدفن
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
به کوروش به آرش به جمشید قسم
به نـقـش و نـگار تخت جمشید قسـم
ایــــران همی قلب و خون مـن اســــت
گـــرفــتـــه زجــان در وجـــود مــن اســت
بـــخــوانـیــم ایــن جـــمـلـه در گــوش بــــاد
چـــو ایــــــران مـــبــــاشــد تــن مـــن مــبــاد
صفحه
شاعران ایران زمین
.......:
@zandahlm1357
animation.gif
6.7K
.......:
سید احمد حسینی متخلص به هاتف از شاعران قرن دوازدهم و دوران زندیه و افشاریه است. وی درنیمهٔ اول قرن دوازدهم هجری در شهر اصفهان متولد شد. اصلیت وی از اردوباد آذربایجان بوده است. وی در زادگاهش به کسب علوم متداول خاصه طب و حکمت پرداخت و با آذر بیگدلی و صباحی بیدگلی و رفیق اصفهانی معاصر و معاشر بود که همگی آنان از شاگردان میر سید علی مشتاق اصفهانی بودهاند. هاتف سرانجام در قم درگذشت و در همانجا به خاک سپرده شد. بعضی از تذکرهها فوتش را در کاشان و مدفنش را در قم میدانند. دیوان او مرکب از قصاید و غزلیات و مقطعات و رباعیات است. ترجیع بند معروف وی که دارای پنج بند و در موضوع وحدت وجود است هاتف رابه حریم استادان بزرگ نزدیک میکند.
آثار او در این مجموعه:
دیوان اشعار
علاوه بر آن معدود اشعار به جا مانده از دختر هاتف (رشحه) نیز در این بخش و به عنوان زیرمجموعهای از دیوان وی آورده شده است.
https://eitaa.com/zandahlm1357
خان ذیجاه فلک مرتبه عبدالرزاق
آستان برترش از ذروه کیوان بنگر
چرخ و انجم همه را بر درش از بخت بلند
تابع حکم ببین بندهٔ فرمان بنگر
شیر با صولتش آید به نظر گربهٔ زال
گرگ را با سخطش چون سگ چوپان بنگر
درگهش قبلهٔ ارباب حوائج شب و روز
آستانش کنف گبر و مسلمان بنگر
دل و دستش که از آن بحر و ازین کان خجل است
منبع جود ببین معدن احسان بنگر
هر که از بهر امیدیش به دامان زد دست
در زمان نقد تمناش به دامان بنگر
خانهای ساخت ز گلزار ارم کز رفعت
عقل را مانده در آن واله و حیران بنگر
چرخ بالد اگر از رفعت خود گو اینک
سر بر ایوان زحل سوده دو ایوان بنگر
آب حیوان که خضر در ظلماتش میجست
گو بیا ظاهر و پیداش به کاشان بنگر
جدولی بین و در آن صف زده سی فواره
همه را بر ورق نقره درافشان بنگر
در میان جدولی از آب خضر مالامال
وز دو جانب دو تر و تازه گلستان بنگر
از نسیم سحرش رایحهٔ روح شنو
وز زلال شمرش خاصیت جان بنگر
بس که میبالد ازین طرفه بنا کاشان را
سرهم چشمی شیراز و صفاهان بنگر
یافت چون زینت اتمام ز نظارگیان
این همی گفت به آن این بگذار آن بنگر
پیر عقل از پی تاریخ به هاتف گفتا
که به گلزار ارم چشمهٔ حیوان بنگر
https://eitaa.com/zandahlm1357
ای فدای تو هم دل و هم جان
وی نثار رهت هم این و هم آن
دل فدای تو، چون تویی دلبر
جان نثار تو، چون تویی جانان
دل رهاندن زدست تو مشکل
جان فشاندن به پای تو آسان
راه وصل تو، راه پرآسیب
درد عشق تو، درد بیدرمان
بندگانیم جان و دل بر کف
چشم بر حکم و گوش بر فرمان
گر سر صلح داری، اینک دل
ور سر جنگ داری، اینک جان
دوش از شور عشق و جذبهٔ شوق
هر طرف میشتافتم حیران
آخر کار، شوق دیدارم
سوی دیر مغان کشید عنان
چشم بد دور، خلوتی دیدم
روشن از نور حق، نه از نیران
هر طرف دیدم آتشی کان شب
دید در طور موسی عمران
پیری آنجا به آتش افروزی
به ادب گرد پیر مغبچگان
همه سیمین عذار و گل رخسار
همه شیرین زبان و تنگ دهان
عود و چنگ و نی و دف و بربط
شمع و نقل و گل و مل و ریحان
ساقی ماهروی مشکینموی
مطرب بذله گوی و خوشالحان
مغ و مغزاده، موبد و دستور
خدمتش را تمام بسته میان
من شرمنده از مسلمانی
شدم آن جا به گوشهای پنهان
پیر پرسید کیست این؟ گفتند:
عاشقی بیقرار و سرگردان
گفت: جامی دهیدش از می ناب
گرچه ناخوانده باشد این مهمان
ساقی آتشپرست آتش دست
ریخت در ساغر آتش سوزان
چون کشیدم نه عقل ماند و نه هوش
سوخت هم کفر ازان و هم ایمان
مست افتادم و در آن مستی
به زبانی که شرح آن نتوان
این سخن میشنیدم از اعضا
همه حتی الورید و الشریان
که یکی هست و هیچ نیست جز او
وحده لااله الاهو
از تو ای دوست نگسلم پیوند
ور به تیغم برند بند از بند
الحق ارزان بود ز ما صد جان
وز دهان تو نیم شکرخند
ای پدر پند کم ده از عشقم
که نخواهد شد اهل این فرزند
پند آنان دهند خلق ای کاش
که ز عشق تو میدهندم پند
من ره کوی عافیت دانم
چه کنم کاوفتادهام به کمند
در کلیسا به دلبری ترسا
گفتم: ای جان به دام تو در بند
ای که دارد به تار زنارت
هر سر موی من جدا پیوند
ره به وحدت نیافتن تا کی
ننگ تثلیت بر یکی تا چند؟
نام حق یگانه چون شاید
که اب و ابن و روح قدس نهند؟
لب شیرین گشود و با من گفت
وز شکرخند ریخت از لب قند
که گر از سر وحدت آگاهی
تهمت کافری به ما مپسند
در سه آیینه شاهد ازلی
پرتو از روی تابناک افگند
سه نگردد بریشم ار او را
پرنیان خوانی و حریر و پرند
ما در این گفتگو که از یک سو
شد ز ناقوس این ترانه بلند
که یکی هست و هیچ نیست جز او
وحده لااله الاهو
دوش رفتم به کوی باده فروش
ز آتش عشق دل به جوش و خروش
مجلسی نغز دیدم و روشن
میر آن بزم پیر باده فروش
چاکران ایستاده صف در صف
باده خوران نشسته دوش بدوش
پیر در صدر و میکشان گردش
پارهای مست و پارهای مدهوش
سینه بیکینه و درون صافی
دل پر از گفتگو و لب خاموش
همه را از عنایت ازلی
چشم حقبین و گوش راز نیوش
سخن این به آن هنیئالک
پاسخ آن به این که بادت نوش
گوش بر چنگ و چشم بر ساغر
آرزوی دو کون در آغوش
به ادب پیش رفتم و گفتم:
ای تو را دل قرارگاه سروش
عاشقم دردمند و حاجتمند
درد من بنگر و به درمان کوش
پیر خندان به طنز با من گفت:
ای تو را پیر عقل حلقه به گوش
تو کجا ما کجا که از شرمت
دختر رز نشسته برقعپوش
گفتمش سوخت جانم، آبی ده
و آتش من فرونشان از جوش
دوش میسوختم از این آتش
آه اگر امشبم بود چون دوش
گفت خندان که هین پیاله بگیر
ستدم گفت هان زیاده منوش
جرعهای درکشیدم و گشتم
فارغ از رنج عقل و محنت هوش
چون به هوش آمدم یکی دیدم
مابقی را همه خطوط و نقوش
ناگهان در صوامع ملکوت
این حدیثم سروش گفت به گوش
که یکی هست و هیچ نیست جز او
وحده لااله الاهو
چشم دل باز کن که جان بینی
آنچه نادیدنی است آن بینی
گر به اقلیم عشق روی آری
همه آفاق گلستان بینی
بر همه اهل آن زمین به مراد
گردش دور آسمان بینی
آنچه بینی دلت همان خواهد
وانچه خواهد دلت همان بینی
بیسر و پا گدای آن جا را
سر به ملک جهان گران بینی
هم در آن پا برهنه قومی را
پای بر فرق فرقدان بینی
هم در آن سر برهنه جمعی را
بر سر از عرش سایبان بینی
گاه وجد و سماع هر یک را
بر دو کون آستینفشان بینی
دل هر ذره را که بشکافی
آفتابیش در میان بینی
هرچه داری اگر به عشق دهی
کافرم گر جوی زیان بینی
جان گدازی اگر به آتش عشق
عشق را کیمیای جان بینی
از مضیق جهات درگذری
وسعت ملک لامکان بینی
آنچه نشنیده گوش آن شنوی
وانچه نادیده چشم آن بینی
تا به جایی رساندت که یکی
از جهان و جهانیان بینی
با یکی عشق ورز از دل و جان
تا به عینالیقین عیان بینی
که یکی هست و هیچ نیست جز او
وحده لااله الاهو
یار بیپرده از در و دیوار
در تجلی است یا اولیالابصار
شمع جویی و آفتاب بلند
روز بس روشن و تو در شب تار
گر ز ظلمات خود رهی بینی
همه عالم مشارق انوار
کوروش قائد و عصا طلبی
بهر این راه روشن و هموار
چشم بگشا به گلستان و ببین
جلوهٔ آب صاف در گل و خار
ز آب بیرنگ صد هزاران رنگ
لاله و گل نگر در این گلزار
پا به راه طلب نه و از عشق
بهر
این راه توشهای بردار
شود آسان ز عشق کاری چند
که بود پیش عقل بس دشوار
یار گو بالغدو و الآصال
یار جو بالعشی والابکار
صد رهت لن ترانی ار گویند
بازمیدار دیده بر دیدار
تا به جایی رسی که مینرسد
پای اوهام و دیدهٔ افکار
بار یابی به محفلی کآنجا
جبرئیل امین ندارد بار
این ره، آن زاد راه و آن منزل
مرد راهی اگر، بیا و بیار
ور نه ای مرد راه چون دگران
یار میگوی و پشت سر میخار
هاتف، ارباب معرفت که گهی
مست خوانندشان و گه هشیار
از می و جام و مطرب و ساقی
از مغ و دیر و شاهد و زنار
قصد ایشان نهفته اسراری است
که به ایما کنند گاه اظهار
پی بری گر به رازشان دانی
که همین است سر آن اسرار
که یکی هست و هیچ نیست جز او
وحده لااله الاهو
https://eitaa.com/zandahlm1357
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
صفحه امر به معروف و نهی از منکر
.......:
@zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #جلسه 1
#دوره_انسان_مصلح
#سطح_مقدماتی آموزش #امر_به_معروف و #نهی_از_منکر
از سلسله مباحث #استاد_علی_تقوی
🌸🌸🌸🌺🌹🌺🌸🌸🌸
https://eitaa.com/zandahlm1357
#پرسش_و_پاسخ
#سوال ۱۶
◀️آیا میشود برای از بین بردن منکری، به جای تذکر زبانی، کار تربیتی درازمدت کرد؟ در صورت تزاحم این دو روش، کدامیک مقدم است؟
🌺🍀
🍀
♦️اولاً باید مطمئن شویم که اگر بهجای تذکرلسانی، کارهای تربیتی انجام دهیم، آیا غرض امر به معروف و نهی از منکر تحقق پیدا میکند یا نه؟
💠🔸🔹یکوقت هست اگر تذکر زبانی ندهیم تا بعداً کار تربیتی انجام دهیم، اصلاً موضوع منتفی میشود و فرد گناه را مرتکب شده و معروف را ترک میکند؛ در این موارد اصلاً جا ندارد که تذکر زبانی را رها کنیم.
💠🔸🔹اما اگر برای اینکه فرد اصلاح شود و دیگر گناه نکند، تذکر زبانی فایدهای ندارد یا فایدهاش چندان تأثیر زیادی ندارد و مقطعی است؛ در این حال اگر صبر کنیم و بعداً یک کار تربیتی درازمدت انجام دهیم، تا ایشان کلاً اصلاح شود و دیگر گناه نکند، در اینجا کار تربیتی مقدم است.
⚡️⚡️⚡️بنابراین خودتان باید شرایط را بسنجید و ببینید که کدام اقدام تأثیر و دوامش بیشتر است؟ هر کدام که مؤثرتر و مفیدتر بود، آن کار را انجام دهید.
#سوالات_عمومی
#واجب_فراموش_شده
🍀
🌺🍀https://eitaa.com/zandahlm1357
💠💠💠💠
.......:
💥 #روشهای امر به معروف و نهی از منكر
اولین شیوه ای که بهش اشاره می کنیم و خیلی هم پر کاربرده و جزء مرحله ی قلبی یا همون رفتاری هست
1⃣ روش #اشاره کردن هست
عزیزان گاهی وقتا نیاز نیست ما از زبان یا زور بخوایم استفاده کنیم،
صرفاً با اشاره ی خودمون، با رفتار خودمون، با حرکت صورت خودمون یا بدن خودمون، میتونیم
به اون خطاکار بفهمونیم که این کار شما کار ناپسندی بوده.
♨️گاهی وقتا با پشت دست زدن(این یک نوع اشاره هست)
♨️ با انگشت به دهان گرفتن
♨️ اَبرو بالا انداختن
♨️وحالت اشاره کردنِ تعجبی
که در واقع میتونیم او رو متوجه کنیم که آقا این رفتارِ شما رفتارِ غلطیه.
♨️یه وقتی میشه همین رو با حالت خواهش کردن،
مثلا یه حالتی که چهره رو اینگونه برسونیم که " آقا لطفاً مثلاً حالا به احترام ما این کاری که میگیم انجام بده"
♨️خیلی وقتا شما میتونید با حرکات مختلف صورت، دست و بدن، شخص خطاکار رو با اشاره متوجه کنید که مثلاً این رفتارش ناشایسته یا دست از این رفتارش برداره.
💢همین مرحله ی اشاره، مهارت های دیگه ای هم دَرِش میشه اَفزود:
♨️مثال اَخم کردن، رو برگرداندن، اینها همه مرحله ی اشاره هست
⏪ داریم از #زبان_بدن یا بادی لَنگواِیج استفاده ی اَحسَن میکنیم برای اینکه با اشاره به طرف مقابلمون بفهمونیم این کار #خطا هست.
✍ دوره آموزش عمومی امر به معروف و نهی از منكر (انسان مصلح) / استاد علی تقوی
#امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر
#شیوه_ها
🍀
🌺🍀
💠💠💠💠https://eitaa.com/zandahlm1357
📲👇
حق حضانت در صورت فوت یکی از والدین
مطابق ماده ۱۱۷۱ قانون مدنی در صورت فوت یکی از پدر یا مادر حضانت با دیگری است. بنابراین با فوت پدر نگهداری طفل با مادر است. عنایت داشته باشید که اگر پدر بزرگ پدری فرزند در قید حیات باشد ولایت با اوست. ولی نگهداری و حضانت با مادر است. پدر بزرگ در صورتی می تواند سلب حضانت مادر کند که ثابت کند نگهداری و مراقبت او به صلاح و مصلحت فرزند نیست و مادر فاقد صلاحیت لازم است.
ماده ۴۳ قانون حمایت خانواده مقرر کرده است: «حضانت فرزندانی که پدرشان فوت شده با مادر آنها است مگر آنکه دادگاه به تقاضای ولی قهری یا دادسـتان، اعطای حضـانت به مادر را خلاف مصلحت فرزند تشخیص دهد.»
حق حضانت در صورت جدایی زن و مرد
ممکن است زن و شوهر به هر دلیل جدا از هم زندگی کنند ولی طلاق هم نگرفته باشند. در اینجا حضانت فرزندان تا پایان ۷ سالگی با مادر است و بعد از آن تا ۹ سال برای دختر و ۱۵ سال برای پسر با پدر است. بنابراین حتی قبل از طلاق، دادخواست حضانت، سلب حضانت و ملاقات فرزنددر دادگاه ها پذیرفته می شود. ماده ۱۱۶۹ قانون مدنی : »برای حضانت و نگهداری طفلی که ابوین او جدا از یکدیگر زندگی می کنند ، مادر تا سن هفت سالگی اولویت دارد و پس از آن با پدر است .
تبصره – بعد از هفت سالگی در صورت حدوث اختلاف ، حضانت طفل با رعایت مصلحت کودک به تشخیص دادگاه می باشد. «
یکی از وظایف دادگاه در پرونده های طلاق چه طلاق توافقی چه طلاق به درخواست زوج (مرد) و چه به طلاق به درخواست زوجه (زن)، تعیین تکلیف نگهداری و ملاقات فرزندان است. ملاک برای دادگاه باید رعایت مصلحت طفل باشد.
https://eitaa.com/zandahlm1357
💢 اعتیاد شوهر تا چه حدی میتواند برای زن حق طلاق ایجاد کند؟👇
✅ اعتیاد شوهر به یکی از انواع مواد مخدر و یا ابتلا به مصرف مشروبات الکلی که به اساس زندگی خانوادگی خلل وارد آورد و این کار را ترک نکند یا در مدتی که پزشکی قانونی ترجیح میدهد نتوان وی را مجبور به ترک کرد، حق طلاق را به زن میدهد و به درخواست زوجه طلاق انجام می شود.
👈 ماده 1130 قانون مدنی
https://eitaa.com/zandahlm1357
⚖️شرایط تغییر نام چیست؟
🔷 به موجب مادّهی (۲۰) قانون ثبت احوال و تبصرههای آن، مصوّب ۱۳۵۵/۴/۱۶ با اصلاحات ۱۳۶۳/۱۰/۱۸ به شرح ذیل می باشد:
🔹انتخاب نامهای زیر ممنوع، و دارندگان آنها میتوانند با رعایت مقرّرات مربوطه، نسبت به تغییر آن اقدام نمایند.
۱- نامهایی که، موجب هتک حیثیّت مقدّسات اسلامی میگردد.
۲- اسامی مرکّبی که، عرفاً یک نام محسوب نمیشوند.
۳- عناوین - اعمّ از عناوین لشکری و یا کشوری، و یا ترکیبی از اسم و عنوان.
۴- القاب - اعمّ از ساده و مرکّب.
۵- اسامی زننده (زننده آن دسته از نامهایی است که، بر حسب زمان، مکان یا مورد، به دلایل و جهات زیر برای دارندهی آن زننده و مستهجن باشد، و مراتب به تأیید شورای عالی ثبت احوال برسد)
۵- ۱- نامهایی که، معرّف صفات مذموم و مغایر با ارزشهای والای انسانی است.
۵- ۲- نامهایی که، با عرف و فرهنگ غالب و مقدّسات مذهبی مردم مغایر باشد.
۵- ۳- نامهایی که، موجبات اشاعه و ترویج فرهنگ بیگانه گردد.
۵- ۴- نامهایی که، موجب تحقیر اشخاص بوده، و یا معنای لغوی آن در جامعه قابل پذیرش نباشد.
۶- اسامی نامتناسب با جنس
۷- حذف کلمات زاید و غیر ضروری در نام اشخاص
۸- تصحیح اشتباهات املایی در نام اشخاص که به دلیل عدم آشنایی مامور با لهجهها و الفاظ و معانی محلّی و یا ناشی از تلفّظ اظهار کننده پیش آمده است.
۹- هم نام بودن فرزند با پدر و یا مادر در یک خانواده
۱۰- هم نام بودن برادران و یا خواهران در یک خانواده
۱۱- تغییر نامها از صورت عربی به شکل فارسی.
۱۲- تغییر نام کسانی که، با تأیید مراجع ذی صلاح به دین مبین اسلام مشرّف میشوند.
۱۳- تغییر نام کسانی که، نام آنها اسامی ایّام هفته باشد.
۱۴- تغییر نام کسانی که، تغییر جنسیّت داده و دادگاه صالحه، حکم به تغییر نوع جنس در اسناد سجلّی و شناسنامهی آنان صادر نموده است.
🔹هر یک از اشخاص مربوط، با رعایت موارد نامهای قابل تغییر میتوانند با مراجعه به ادارات ثبت احوال نسبت به درخواست تغییر نام اقدام کنند.
https://eitaa.com/zandahlm1357
#قسمت_صد_و_سی_و_پنجم_رمان_ نسل_سوخته: جذام ... !!!
به هر طریقی بود ... بالاخره برنامه معرفی تموم شد ... منم که از ساعت 2 بیدار بودم ... تکیه دادم به پشتی صندلی و چشم هام رو بستم ... هنوز چشم هام گرم نشده بود ... که یه سی دی ضرب دار و بکوب گذاشتن ... صداش رو چنان بلند کردن که حس می کردم مغزم داره جزغاله میشه ... و کمتر از ده دقیقه بعد یکی از پسرها داد زد ...
- بابا یکی بیاد وسط ... این طوری حال نمیده ...
و چند تا از دختر، پسرها اومدن وسط ...
دوباره چشم ها رو بستم ... اما این بار، نه برای خوابیدن ... حالم اصلا خوب نبود ...
وسط اون موسیقی بلند ... وسط سر و صدای اونها ... بغض راه گلوم رو گرفته بود ... و درگیری و معرکه ای که قبل از سوار شدن به اتوبوس توی وجودم بود ... با شدت چند برابر به سراغم برگشته بود ...
- خدایا ... من رو کجا فرستادی؟ ... داره قلبم میاد توی دهنم... کمکم کن ... من ... تک و تنها ... در حالی که حتی نمی دونم باید چی کار کنم؟ ... چی بگم؟ ... چه طوری بگم؟ ... اصلا ... تو، من رو فرستادی اینجا؟ ...
چشم های خیس و داغم بسته بود ... که یهو حس کردم آتش گداخته ای به بازوم نزدیک شد ... فلز داغی که از شدت حرارت، داشت ذوب می شد ...
از جا پریدم و ناخودآگاه خودم رو کشیدم کنار ... دستش روی هوا موند ... مات و مبهوت زل زد بهم ...
- جذام که ندارم این طوری ترسیدی بهت دست بزنم ... صدات کردم نشنیدی ... می خواستم بگم تخمه بردار ... پلاستیک رو رد کن بره جلو ...
اون حس به حدی زنده و حقیقی بود ... که وحشت، رو با تمام سلول های وجودم حس کردم ... و قلبم با چنان سرعتی می زد که ... حس می کردم با چند ضرب دیگه، از هم می پاشه ...
خیلی بهش برخورده بود ... از هیچ چیز خبر نداشت ... و حالت و رفتارم براش ... خیلی غریبه و غیرقابل درک بود ...
پلاستیک رو گرفتم ... خیلی آروم ... با سر تشکر کردم ... و بدون اینکه چیزی بردارم ... دادم صندلی جلو ...
تا اون لحظه ... هرگز چنین آتش و گرمایی رو حس نکرده بودم ... مثل آتش گداخته ای ... که انگار، خودش هم از درون می سوخت و شعله می کشید ... آروم دستم رو آوردم بالا و روی بازوم کشیدم ...
هر چند هنوز وحشت عمیق اون لحظه توی وجودم بود ... اما ته قلبم گرم شد ... مطمئن شدم ... خدا حواسش بهم هست ... و به هر دلیل و حکمتی ... خودش، من رو اینجا فرستاده ... با وجود اینکه اصلا نمی تونستم بفهمم چرا باید اونجا می رفتم ...
قلبم آرام تر شده بود ... هر چند ... هنوز بین زمین و آسمان بودم ... و شیطان هم ... حتی یک لحظه، دست از سرم برنمی داشت ...
الهی ... توکلت علیک ... خودم رو به خودت سپردم ...
.
.ادامه دارد...
🌸نويسنده:سيدطاها ايماني🌸
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
https://eitaa.com/zandahlm1357
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🦋بزرگترین سرمایه گذاری ما در بورس خدا همین قلب است..
این سرمایه با زود رنجی، پرخاشگری، بداخلاقی و عصبانیت و بدگمانی از کف میرود و
تبدیل میشود به خسارت، که همان فشار قبر است
وبا خوش اخلاقی، گذشت، صبر و خوش گمانی
بیشتر میشود
وهرچه سهم بیشتری از خوبی بخری،
بهشت تو وسیعتر است.
#روانشناسی_قلب
#پای_درس_استادمحمدشجاعی
#اسرار_الهی_آرامش 🌿🌺👇
https://eitaa.com/zandahlm1357
✨✨✨🌹
✨✨🌹
✨🌹
#قران
✨وَإِن یکادُ الَّذِینَ کفَرُوا لَیزْلِقُونَک
✨بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا
✨سَمِعُوا الذِّکرَ وَیقُولُونَ
✨إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ ﴿۵۱﴾
✨وَمَا هُوَ إِلَّا ذِکرٌ لِّلْعَالَمِینَ ﴿۵۲﴾
✨و آنان که کافر شدند،
✨چون قرآن را شنیدند
✨چیزی نمانده بود که تو را
✨چشم بزنند، و میگفتند:
✨او واقعاً دیوانهای است (۵۱)
✨و حال آنکه قرآن جز تذکاری
✨برای جهانیان نیست. (۵۲)
📚سوره مبارکه القلم
آیات ۵۱ و ۵۲
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨🌹
✨✨🌹
✨✨✨🌹
HUJURAT[13-END] - QAF - SHRAH - @TelavatZibaQuran.mp3
47.11M
يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُم مِّن ذَكَرٍ وَأُنثَىٰ وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا - حجرات 13
ای مردمان! ما شما را از مرد و زنی (به نام آدم و حوّاء) آفریدهایم، و شما را تیره تیره و قبیله قبیله نمودهایم تا همدیگر را بشناسید.
🎵 تلاوت زیبا و شاهکاری ماندگار از آیات 13 تا آخر سوره مبارکه حجرات، سوره مبارکه ق و سوره مبارکه انشراح با صدای استاد مصطفی اسماعیل