eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
47.9هزار عکس
34.8هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
4_6014722246277340889.mp3
5.6M
استاد محمود سلطانی "رویکرد هوش متعادل" عبور از نگرانی ها ۱٨۶
4_6017070669970278889.mp3
5.97M
استاد محمود سلطانی "رویکرد هوش متعادل" عبور از نگرانی ها ۱٨٧
...🌹 ⭕️ هرگز فكر نكنيد هرچه باشيد بهتر مي توانيد فرزندتان را كنيد. قوانین ذهنی خودتان را به کودک قالب نکنید والدين سختگير دو نوع بچه پرورش مي دهند؛ 🔹 يا فرد ، ، كه به خود بسيار سخت ميگيرد و با وجود موفقيتهايش هيچ لذتی از زندگی نمي برد. 🔹و يا فردی و فراری از كار! با سختگيری نمي توانيد فرزندی موفق، سالم و خوشبخت تربيت كنيد. چون همیشه مایوس و نا امید در انتظار رسیدن به حس خوب خواهد ماند و با درماندگی آموخته شده اشتیاقی برای انجام کار ندارد و خشم حاصل از این ناکامی به شکل لجبازی و بی انگیزگی گریبان والدین را خواهد گرفت. https://eitaa.com/zandahlm1357
https://eitaa.com/zandahlm1357 سیاتیک نام عصب ضخیم از شبکه عصبی که در اطراف مهره های ستون فقرات است که گاهی به علت بلند کردن بار سنگین و یا سرماخوردگی و ... این عصب از بالا تا پایین درد شدیدی می گیرد که گاهی به رماتیسم ختم می شود . این عصب باعث حرکت عضلات ران و ساق پا و حس این نواحی است که اگر قطع شود امکان حرکت و حس از انسان سلب می شود . درمان : قلنجان ۲۰۰ گرم ، صرنجان ۲۰۰ گرم ، انیسون رومی ۲۰۰ گرم ، جوربیا ۱۵۰ گرم ، میخک ۲۰۰ گرم ، گل محمدی ۱۵۰ گرم ، زنجبیل ۱۵ گرم ، هوفاریقون و اکسیر ترکی هر کدام ۲۰ گرم همه را آسیاب شده به صورت کپه ای یا دم کردنی با نبات میل شود . حمام دارویی : مرزنجوش ، کاکوتی ، پودینه ، بومادران و ناخنک را جوشانده بینار در آن بنشیند . پوست هلیله زرد ، گل بنفشه ، گل سرخ ، تخم کرفس ، تخم کاسنی ، صرنجان هر کدام ۱۰ تا ۱۵ گرم مخلوط کرده آسیاب کنید در ۲۵۰ گرم عسل ریخته روزی سه قاشق مرباخوری میل شود . کلم را در آب پخته ، بکوبید و با زرده تخم مرغ و کمی سرکه و کمی هم آرد جو مخلوط کنید و به محل درد بمالید . اسطوخودوس ، بابونه ، بومادران ، آویشن ، بادرنجبویه ، به مقدار مساوی بجوشانید از فشرده آن به صورت ضماد استفاده کنید . مخلوط جوشانده سیاهدانه و روغن کرچک را بمالید ، بابونه و شوید را دم کرده روزی سه استکان میل نمایید . 🍽غذای بیمار : خوردن آبلیمو قبل از غذا ، سوپ و سالاد کلم ، آلوی تازه ، توت فرنگی ، گلابی ، زنجبیل ، غوره ، سیب ، انگور ، گیلاس ، خربزه ، ترب ، سیر و باقلا مفید است بابونه 🔻 شوید 🔴 مواد بالا را دم نموده و روزی ➌ استکان در سه نوبت میل نمایید 👈 در تمام غذاهای روزانه (شوید) و بابونه مصرف کنید • چرب کردن روغن شتر مرغ • مصرف چای زیرفون • ضماد روغن اسپند • زالو و حجامت و بادکش کردن • حب سیاتیک دکتر روازاده • 📣 چنانچه درد تا یک هفته و با تدابیر بالا بهتر نشد، حتما جهت فصد و بیرون راندن مواد زائدی که در این مسیر باعث گرفتگی و درد شده اند، به مطب مراجعه و اقدام کنید. درمان درد عصب برای درمان درد عصب سیاتیک ازکمرتا قوزک پاها کشیده شده است موارد زیر را رعایت کنید: ↯↯ ازترکیب«شیر جوشیده ولرم یک لیوان + یک قاشق مربا خوری عسل+یک قاشق مرباخوری بارهنگ + یک قاشق مرباخوری گرده گل زنبور عسل+ یک قاشق غذاخوری پودرسنجد+یک قاشق غذاخوری آب زعفران» هر روز ناشتا بخورید تا ۴۰روز شیربادام درختی روزی یک لیوان شبها موقع خواب میل شود«۴ماه» طرزتهیه⇦ یک لیوان آب خنک + ۱۴ عدد بادام درختی + ۲ ق غذاخوری عسل را داخل مخلوط کن ریخته بعداز اینکه خوب مخلوط شدمیل کنید. موضع را با روغن سیاهدانه ماساژ دهید فصد رگ زیر زانو انجام شود اگه اضافه وزن دارید باید رفع شود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
https://eitaa.com/zandahlm1357 درمان مالت در طب سنتی یک داروی گیاهی برای تب مالت سنجد است. به علت اینکه تب مالت عوارضی از خود بر روی استخوان ها می گذارد مصرف پودر هسته ی سنجد به منظور درمان تب مالت باطب سنتی ضروری است. مصرف سیب نارس و کال در درمان تب مالت باطب سنتی توصیه می شود. ماساژ پیشانی با روغن بنفشه یا کاسنی روش دیگر برای کمک به درمان تب مالت باطب سنتی است. به منظور درمان تب مالت با داروهای گیاهی استفاده از سیر توصیه می شود. برای درمان تب مالت با داروهای گیاهی یک حبه سیر را در یک و نیم فنجان آب بجوشانید و روزی چند بار مصرف کنید. همچنین هفته ای دو بار سوپ سیر میل کنید و سیر خام را در رژیم غذایی خود بگنجانید. زیاده روی در مصرف سیر نکنید چون باعث از بین رفتن گلبولهای قرمز خون می شود به منظور درمان تب مالت با داروهای گیاهی استفاده از اسانسهای گیاهی فقط و فقط زیر نظر پزشک متخصص و با تجربه طب سنتی برای تجویز نوع و دوزاژ صحیح توصیه می شود. تحقیقات نشان داده است اسانسهای پونه کوهی یا همان اورگانو، دارچین، مرزنجوش، نعناع، لیمو و جوز هندی می تواند در درمان سنتی تب مالت موثر واقع شود. اولین مرحله درمان سنتی تب مالت استفاده از محول نقره کلوئیدی به صورت خوراکی است که باید زیر نظر پزشک طب سنتی تجویز شود. دمنوش زنجبیل نیز در درمان گیاهی تب مالت کمک کننده است. از رژیم غذایی تب مالت می بایست خوراکی های زیر به صورت کامل حذف شوند تا درمان گیاهی تب مالت موفقیت آمیز شود. این خوراکی ها عبارتند از تخم مرغ، هویج، جعفری، کلم بروکلی، کاهو، گوشت و شلغم. همچنین این مواد را نیز از رژیم غذایی تب مالت حذف کنید. ویتامین C و قند و شکر و انواع شیرینی. تحقیقات نشان داده است گیاهان مریم گلی، مشکورک ( لعل کوهستان یا گهنه وحشی) و زعفران داروی گیاهی برای تب مالت هستند و در درمان سنتی تب مالت کاربرد دارند.
 🌹 روستای پالنگان _ کردستان پالنگان یکی از روستاهای زیبای دهستان ژاورود از توابع شهرستان کامیاران در استان کردستان است و در ۴۷ کیلومتری شمال‌غرب این شهر و در دره تنگیور قرار دارد. روستا در دامنه کوه و در دو طرف دره قرار گرفته و خانه‌های آن با سنگ و عموما به حالت پلکانی ساخته شده و پشت بام منزل پایین حیاط منزل بالا است. این روستا علاوه بر داشتن معماری زیبا، دارای چشمه‌ها، آبشارها و طبیعتی سرشار از زیبایی منحصر به فرد در استان کردستان است و در کنار رودخانه‌ای قرار گرفته که به رودخانه سیروان می پیوندد. برای رسیدن به پالنگان علاوه بر سنندج می‌توانید از کرمانشاه نیز وارد شوید. کامیاران در میانه راه سنندج به کرمانشاه قرار دارد. از سنندج ۷۵ و از کرمانشاه ۵۵ کیلومتر تا کامیاران راه در پیش دارید. فاصله کامیاران تا روستای پالنگان ۵۵ کیلومتر، مسیر کوهستانی است. باید از کامیاران وارد جاده روستای «توبره ریز» شوید و بعد جاده را مستقیم ادامه دهید تا تابلوی سبز رنگ روستای پالنگان را ببینید. https://eitaa.com/zandahlm1357
🌹 عصارخانه شاهی _ اصفهان عصارخانه شاهی یک عصارخانه تاریخی در شهر اصفهان است که در سال ۱۰۲۱ هجری قمری همزمان با احداث بازار بزرگ قیصریه و مدرسه ملا عبدالله به دستور شاه عباس اول ساخته شده است. ساختار ظاهری عصارخانه از دو قطعه سنگ بزرگ تشکیل شده بود که روی هم قرار می ‌گرفتند. این دو قطعه سنگ از یک ‌طرف با اهرمی به چهارپا مثل الاغ یا شتر و اسب وصل بود که با حرکت حیوان به صورت دورانی، سنگ رویی آسیاب به حرکت در می‌ آمد و با گردش این سنگ، مواد روغنی که وسط سنگ بود، نرم می ‌شد. قسمت بالای سنگ متحرک جایگاهی بود که مواد خرد شونده را داخل آن می‌ ریختند تا به زیر سنگ بروند و خرد شوند. در حال حاضر مساحت عصارخانه شاهی ۳۸۰ متر مربع است ولی در گذشته مساحت اصلی آن ۱۸۰۰ مترمربع بوده که اکنون مکان‌ هایی مانند شترخان، بارانداز و ورودی بازرگانان از بین رفته است و فقط یک تیرخانه و دو انبار تو در تو در بخش شرقی تیرخان، در دو طبقه باقی مانده است؛ در محل بارانداز عصارخانه هم اکنون پاساژ طلا فروشان قرار دارد. https://eitaa.com/zandahlm1357
مازندران، بهشهر، مسیر آبشار سنگ نو 🔹️مسیر زيبای  بهشهر مانند تونلی سبز به عرض سه تا هشت متر، پوشيده از خزه ها و سرخس های زيبا است که سقف آن توسط درختان پرپشت جنگلی احاطه شده و آبی زلال و گوارا در ميان آن در جريان است. https://eitaa.com/zandahlm1357
.......: 👈توسل به امام زمان در سختی ها 🔹 مرحوم علامه مجلسی نقل میکند: فردی به نام "ابوالوفای شیرازی" در زمان حکومت ابی علی الیاس زندانی و تهدید به قتل شد. ایشان متوسل به حضرات اهل بیت میشود. شب در عالم رؤیا، پیامبر اکرم را زیارت میکند.حضرت میفرمایند: 🔹 اگر کارد به استخوان رسید و شمشیر به گردنت رسید، یوسف زهرای اطهر، فرزندم را صدا بزن و بگو: 🍀 "یا مولای یا صاحبَ الزَّمان اَنا مُستَغیثٌ بکَ" "الغَوثَ اَدرِکنی". (ای مولای من ؛من به تو پناهنده شدم. به فریادم برس؛ یا غوث حقیقی؛ به فریادم برس...). 🔸 ابوالوفا میگوید: من این جملات را در عالم رؤیا گفتم و از خواب پریدم. یک وقت دیدم مامورین ابی علی الیاس آمدند و ما را پیش او بردند. وی گفت: به چه کسی متوسل شدی؟ گفتم: "به منجی عالم بشریت, به فریاد درماندگان و بیچارگان" 🔹 سپس معلوم شد در خواب به ابی علی الیاس گفته بودند: "اگر دوست ما را رها نکنی نابودت می کنیم و حکومتت را بهم می ریزیم...". بعد مبلغی پول و هدایا به ابوالوفا داد و آزادش کرد. 📚 بحارالانوار جلد۵۳ ص۶۷۸ ‎‎‌‌https://eitaa.com/zandahlm1357 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🍃‌‌‌‌‌🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ حضرت استاد شوشتری 💚 دستورالعمل نامه نگاری خدمت حضرت علیه‌السلام 🔻 ظهور بسیار نزدیک است https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Part03_خیاط شهر ما.mp3
5.05M
📗بخش هایی از کتاب داستانهایی از زندگی عارف سالک " " قسمت 3⃣
کانال رمان عاشقانه مذهبی (علوی )رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان» 🖋 قسمت صد و سوم با چشمانی که دیگر توان پلک زدنی هم نداشتند، به سقف اتاق خیره مانده و مثل اینکه نفسم در قفسه سینه‌ام مرده باشد، از جریان زندگی در رگ‌هایم خبری نبود. در گرمای مرداد ماه، زیر چند لایه پتو مچاله شده و باز هم بند به بند استخوان‌هایم از سرما می‌لرزید. تنها نشانه زنده بودنم، دندان‌هایی بود که مدام به هم می‌خورد و ناله گنگی که زیر لب‌هایم جریان داشت. عبدالله با تمام قدرت دست‌هایم را گرفته و محمد با هر دو دست پاهایم را فشار می‌داد و باز هم نمی‌توانستند مانع رعشه‌های بدنم شوند. ابراهیم بالای سرم زانو زده بود و فریاد‌هایش را می‌شنیدم که مدام به اسم صدایم می‌زد، بلکه بغض سنگینی که راه گلویم را بسته بود، شکسته و چشمان بی‌حرکتم را جان دهد. عطیه بی‌صبرانه بالای سرم اشک می‌ریخت که لعیا با لیوان نبات داغ به سمتم دوید، گرچه از دندان‌های لرزان و فَکِ قفل شده‌ام، نفسم هم به زحمت بالا می‌آمد چه رسد به قطره‌ای آب! پدر با قامتی در هم تکیده در چهارچوبِ در نشسته و با چشمانی وحشتزده فقط نگاهم می‌کرد. مات و مبهوت اطرافیانی مانده بودم که پیراهن سیاه پوشیده و باز هم باورم نمی‌شد که این رخت عزای مادری است که من لحظه‌ای امیدم را به شفایش از دست نمی‌دادم و حالا ساعتی می‌شد که خبر مرگش را شنیده بودم. محمد همانطور که خودش را روی پاهای لرزانم انداخته بود تا بتواند قدری گرم و آرامم کند، با صدای بلند گریه می‌کرد و عبدالله با چشم‌های اشکبارش فقط صدایم می‌زد: «الهه! الهه! یه چیزی بگو...» و شاید رنگ زندگی آنقدر از چهره‌ام پریده بود که ابراهیم از خود بی ‌خود شده و با دست‌های سنگینش محکم بر صورتم می‌کوبید تا نفسی را که میان سینه‌ام حبس شده بود، بالا آورده و جانی را که به حلقومم رسیده بود، به کالبدم بازگردانَد. محمد که از دیدن این حال زارم به ستوه آمده بود، با حالتی مضطرّ رو عبدالله کرد: «پس چرا مجید نیومد؟» و به جای عبدالله که از شدت گریه توان سخن گفتن نداشت، لعیا جوابش را داد: «زنگ زدیم پالایشگاه بود. تو راهه، داره میاد.» اغراق نبود اگر بگویم از سخنانشان جز صداهایی گنگ و مبهم چیزی نمی‌فهمیدم و فقط ناله‌های مادر بود که هنوز در گوشم می‌پیچید و تصویر صورت زرد و بی‌مژه و ابرویش، هر لحظه پیش چشمانم ظاهر می‌شد. احساس می‌کردم دیگر توان نفس کشیدن هم ندارم و مثل اینکه حجم سنگینی روی قفسه سینه‌ام مانده باشد، نفس‌هایم با صدای بلندی به شماره افتاده بود و رنگ دست‌هایم هر لحظه سفیدتر می‌شد و بدنم سردتر. عبدالله و محمد دست زیر بدنم انداخته و می‌خواستند با خم کردن سرم، حالم را جا بیاورند. عطیه به صورتم آب می‌پاشید و ابراهیم چانه‌ام را با دست گرفته و محکم تکان می‌داد تا قفل دهانم را باز کند. صداهایشان را می‌شنیدم که وحشت کرده و هر کدام می‌خواستند به نحوی به فریادم برسند که شنیدم لعیا با گریه‌های بلندش به کسی التماس می‌کرد: «آقا مجید! به دادِش برسید! مامان از دستمون رفت، الهه هم داره از دست می‌ره، تو رو خدا یه کاری بکنید، دیگه نفسش بالا نمیاد!» از لای چشمان نیمه بازم به دنبال مخاطب لعیا گشتم و مجید را دیدم که در پاشنه در خشکش زده و گویی روح از بدنش رفته باشد، محو چشمان بی‌رنگ و بدن بی‌جانم شده بود. قدم‌هایش را به سختی روی زمین می‌کشید و می‌خواست خودش را به الهه‌ای که دیگر تا مرگ فاصله‌ای ندارد، برساند که مُهرِ لب‌هایم شکست و با صدایی بریده زمزمه کردم: «پست فطرت...» https://eitaa.com/zandahlm1357
کارگاه انصاف_46.mp3
11.87M
۴۶ ⚜ یکی از واجبات تغذیه‌ی روح؛ توجه دائمی به مرکزی است که از آنجا آمده‌ایم و به آنجا قرار است مشرف شویم! " یاد خانه‌ی جاودانه و توجه مداوم به آن ، مایه‌ی حیات قلب است. و فراموشی آن بی‌انصافی بزرگ در حق روح ما. " 🎤