👌هوش و ذکاوت کاوه
📖... موقعیت منطقه طوری بود که بچههای ما مرتب آماج تیرهای دشمن بودند. تعدادی زخمی و تعدادی هم شهید دادیم. برادر کاوه وقتی که دید بچهها مورد هدف تیراندازی بیامان نیروهای ضدانقلاب قرار دارند، با صدای بلند فریاد زد: «به یه دوشکا بگید بیاد جلو.» وقتی که دوشکاچی آمد، برادر کاوه با دستش به درختی که در آن دشت قرار داشت اشاره کرد و گفت: «دوشکا رو قفل کن روی اون درخت و یه نوار هم به طرفش خالی کن.» دوشکاچی هم بیامان به طرف آن درخت شروع به تیراندازی کرد. بعد از اینکه یک نوار فشنگ را خالی کرد، یک نفر از بالای درخت پایین افتاد. همه مانده بودیم که برادر کاوه چطوری به این موضوع پی برده بود! یکدفعه صدای اللهاکبر بچهها بلند شد و همگی هوش و ذکاوت برادر کاوه را تحسین کردند.
🎙خاطرات #علی_حسن_احمدی
آیت الله قرهی:
آخر شب دقایقی با آقا جان حرف بزنیم. اصلاً فرض بگیریم که چیزی ندهند. هر چند خدا شاهد است یک شب بعد از درس اخلاق که میگفتم: به یک سال نشده، چیزهایی به شما میدهند، فردی آمد و گفت: چرا میگویید یک سال؟! به یک ماه نشده، چیزهایی میدهند. امّا اگر هم فرض بگیریم چیزی ندهند، همین که اجازه میدهند با ایشان صحبت کنیم، همه چیز است که انسان با مولا و آقای خودش، کسی که صاحب عصر و زمان است و همهی کون و مکان به وجود اوست و همهی رزقها، به واسطهی اوست، توفیق صحبت پیدا کردن دارد.
آقا جان، اگر به خودم واگذار شوم و دستم را نگیرید، گرفتار میشوم. به گناه میافتم، فردی، اجتماعی و ... . خراب میکنم، زندگی و آخرتم را خراب میکنم، دستم را بگیر. اصلاً یادم میرود که برای چه به دنیا آمدم و باید چه کنم. آقا جان، دستم را بگیر.
یک فاتحه برای مادرشان حضرت نرجس بخوانیم، جدّی باور کنیم کلید ورود به قلب آقا جان، مادرشان است. اینقدر اینها رئوف و کریم هستند، احسان، عادتشان است، کرم، مشیشان است. اصلاً با ما تفاوت دارند، ما معامله میکنیم، امّا آن ها دنبال اینگونه مطالب نیستند. آقا جان، خراب کردم، تو درستش کن. ولیّ خدایی حضرت را، یا مبدل السیئات بالحسنات، خطاب میکردند. آقا جان، دست ما را بگیر.
آغاز امامت و ولایت هست، نمیخواهیم ناراحتی کنیم، امّا دو قطه اشک، اکسیر است و جهنّمی را خاموش میکند. اشک، اکسیر رحمت الهی است. بگذارید بگویند اینها امّت گریه هستند، چه میفهمند که این دو قطره اشک چه میکند؟! با آقا جان، صحبت کن، اشک بریز، گردنت را کج کن، خضوع و خشوع داشته باش، حال مضطرّ بگیر، بگو: آقا جان، میخواهم سربازت شوم، گناه کردم، امّا امید دارم. خوش به حال شهدای مدافع حرم که پاک و طاهر رفتند، نمیدانم اوضاع من چه میشود، آقا دستم را بگیر که عاقبت به خیر شوم، نه عاقبت به شر. آقا جان، دستم را بگیر.
السّلام علیک یا مولای یا صاحب العصر و الزمان(عج)
منبع:خبرگزاری فارس
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
حکیم حکیمان خداست. 🌸🌸 در این مثل، حکیم به معنای طبیب است یعنی شفای بیماران را خدا میدهد. خدا ارحم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خدا از پدر و مادر مهربان تراست.
دریای لطف و مهربانی خداوند از مهربانی والدین بیشتر و کامل تر است.
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
خدا از دلت بپرسد.
معلوم نیست که سخنانت تا چه حدی است و خواسته واقعی ات را بیان میکند. خدا کند راست گفته باشی و حرفت و زبانت، بیانگر نیت و خواسته واقعی تو باشد. ممکن است شرم و خجالت مانع گفتن حرف واقعی تو شده باشد؛ و گر نه حرف اصلی ات چیز دیگری است؛ و نیز وقتی کسی چیزی را بخواهد، اما با داشتن آن ظاهراً مخالفت کند، برای این که به او بگوییم ما میدا نیم که مخالفت تو جدی نیست، میگوییم: «خدا از دلت... » [۱]
----------
[۱]: . فوت کوزه گری، ج ۱، ص ۴۵۳.
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
🔰 سند اول درباره #بنی_صدر که کاملا سرّی و محرمانه بوده است. #جلد_اول ص 471 #اسناد_لانه_جاسوسی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 سلسله کلیپ های تصویری #ایران_بعد_اسلام 1
✅ بررسی تاریخی تحلیلی حکومت های ایران بعد از اسلام
🎬 جلسه 1️⃣
👈موضوع : بررسی کلیات مباحث
🎤 با توضیحات #استاد_احسان_عبادی از اساتید مهدویت و پژوهشگر تاریخ
🔵 وطن فروشی به سبک رضاخان کبیر
#شما_یادتون_نمیاد_ولی...
💠 این کوههایی که در تصویر میبینین #کوههای_آرارات کوچک هستن که یه زمانی جز خاک ایران بودن،ولی در سال 1310 بود که #رضاخان_کبیر با تهدید ترکیه در #پیمان_سعدآباد ،همشو به اونا بخشید و درتوجیه این کار گفت:مهم نیست این تپه ها مال کی باشن مهم اینه با هم دوست باشیم😳
از اون موقع به بعد بود که بعضی از سران ترکیه مثل #اردوغان هار شدن.
📚 منبع: کتاب تاریخ بیست ساله ایران، نوشته حسین مکی نماینده چند دوره مجلس در زمان پهلوی، جلد6، صص153_154.