eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
47.9هزار عکس
34.8هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 طبع تان چگونه است⁉️ 🔴 (صفرا) ✍ مزه دهان تلخ، رنگ زبان زرد، تشنگی، زبری پوست، زردی چشم، کدری ادرار، عصبی شدن، سیاهی رفتن چشم، سرگیجه، گرمی بدن، دیدن خوابهای بد، یبوست، تندخویی، بهانه جویی 🔴 (دم) ✍ مزه دهان شیرین، رنگ زبان قرمز، لزج بودن آب دهان، خارش بدن، بروز جوش در بدن، سنگینی سر، خمیازه کشیدن، چرت زدن 🔴 (بلغم) ✍ مزه دهان ترش، رنگ زبان سفید، سردی پوست، دیر هضم شدن غذا، میل به خواب زیاد، جاری شدن آب از دهان، رقیق بودن آب بینی، درد کمر، دردبدن، درد پاها، ضعف بینایی، تپش قلب، تولید کرم در انتهای روده بزرگ، حجم زیاد ادرار 🔴 (سودا ) ✍ مزه دهان شور، لاغری، پژمردگی، رنگ زبان سیاه، خستگی، افسردگی، خودخوری، سوزش هنگام بول کردن، رنگ تیره ادرار، بوی بد دهان، تاریکی چشم، سوزش معده، فکر زیاد، خواب آشفته، دلتنگی، بی قراری، مشکلات عصبی، رنگ تیره مدفوع https://eitaa.com/zandahlm1357
#میوه_ی_ضد_افسردگی امام باقر علیه السلام: میوه به، غصه و دلتنگی شخص محزون را از میان می برد، مانند اینکه انسان، با دستش عرق پیشانی خود را پاک می کند. الکافی،ج۶،ص۳۵۸ #افسردگی 📣📣لطفا نشر دهید🌺🌺 https://eitaa.com/zandahlm1357
#بدانید ✍چند توصيه برای فصل سرما ‌: 😷ضد گلودرد: ليمو،عسل،پوره سيب زميني،چاي بابونه ضد سرفه: چاي نعنا،مركبات،زنجبيل 😷ضد سرماخوردگی: كيوی، موز، ماهی، چای ضد تب: ماست وشير،ميوه‌ها،سوپ،آب https://eitaa.com/zandahlm1357 ➖➖➖➖➖➖➖➖
#کُندر 🌿 کُندر برای بلغمی مزاجان بسیار نافع است و رطوبات مغز را از بین میبرد 🌿کُندر برای زنان باردار و تقویت هوش جنین عالیه👌👌 بشرط اینکه قبل از4ماهگی و حلول روح ؛توسط بانوان باردار مصرف بشود.. چون بعد از آن زمان؛ سبب بزرگ شدن جُفت بچه میشود. 🈹نحوه مصرف : میشه مثل قرص؛چند حبه کُندر را با مقداری آب میل نمود و یا مثل آدامس جویده شود. https://eitaa.com/zandahlm1357
پژوهش ‌ها نشان میدهدسردردها مخصوصا درکناره‌ های سر ناشی از کمبود آب دربدن است بنابراین قبل ازاینکه سردرد بگیرید یا قرص‌های شیمیایی باهزاران عوارض را بخورید،به اندازه کافی آب بخورید. https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
از آنجا که شرح حال اولیاء خدا باعث بیداری از خواب غفلت می شود هر دوشنبه مختصری از زندگینامه یک ولی خدا تقدیم می شود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نگاهی به زندگی و کرامات آیت الله ملکی تبریزی، عارف بزرگ و استاد امام خمینی
.......: آیت الله میرزا جواد آقا ملکی تبریزی در خانواده‌ای با تقوا و پارسا در تبریز به دنیا آمد. خانوادة وی از تاجران متمکن تبریز بودند. پدر او که حاج میرزا شفیع نام داشت، موفق شد که در خدمت مرحوم حاج میرزا علینقی همدانی مراتب تهذیب و تزکیة نفس را طی نموده و به مقامات والای انسانیت نائل شود نفس مسیحایی استاد در جان شاگردان چنان تاثیری می بخشید که بزرگانی چون امام خمینی (ره) از میان آنان برخاست. مرحوم ملکی، به تمام معنا اهل عبادت و تهجّد بود و از بُکّائون(اهالی گریه ی بسیار) زمان خویش محسوب می شد. او در کتاب «اسرار الصلوة» خود می نویسد: «...این روایات را بپذیر و انکار نکن، خدا را شاهد می گیرم که من از متهجدّین و شب زنده داران کسی را می شناسم که به هنگام سحر صدای فرشته ای که او را بیدار می کند، می شنود، فرشته با لفظ«آقا» به او خطاب می کند و آن شخص با این سخن بیدار می شود و به نماز می ایستد.» تصور می شود این شخص که با صدای فرشته برای اقامه نماز شب در سحرگاهان از خواب بر می خیزد، خود میرزا جواد آقاست که برای پرهیز از توهم خودستایی، این حقیقیت را بدین عبارت بیان کرده است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......: میرزا جواد آقای ملکی تبریزی کسی بود که نماز های جماعت ایشان معروف بود و حضرت امام رحمة الله علیه و آیت الله بهاء الدینی از کسانی بودند که همیشه در نماز به ایشان اقتدا می کردند و یکی از اساتید حضرت امام ، میرزا جواد آقا ملکی تبریزی بود. آیت الله فاطمی نیا نقل می کنند: شبی یکی از شاگردان میرزا جواد آقا برای نماز شب بلند شده بود که ناگهان یک مکاشفه ای برایش رخ می دهد و صحنه عذاب وحشتناکی را بر یک مرد می بیند و هر چه می خواهد کمکی به آن مرد کند نمی تواند. با وحشت از خانه بیرون آمده و به سمت منزل استادش میرزا جواد آقا می رود. در می زند و آقا از همان پشت در می فرمایند: می فرمایند: «دست و پاتو گم نکن» و سپس در را گشوده و می فرمایند: «خداوند در آن مکاشفه لحظه جان دادن یک بازاری ربا خوار از بازاریان تهران را که در همان موقع در حال جان دادن بود، به تو نشان داد، حالا آرام باش و برگرد که آن صحنه برطرف شده است چون میرزا جواد آقا از اشراف زادگان تبریز بودند، مهمترین مانع سر راه سلوکشان نیز همین ناز پروردگی و انانیّت ابتدایی‌شان بود و حتی استادشان جناب ملا حسینقلی همدانی نیز ایشان را با امتحانی از زیر پانهادن انانیّت هایشان پذیرفتند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......: ماجرا از این قرار است که همان ابتدا که پدر جواد آقا، ایشان را نزد استاد برای تربیت برد، استاد مقدار ناچیزی که در نزد خانواده ای که جواد آقا در آن رشد کرده بود به حساب هم نمی آمد، پول به او داد و فرمود: «برو از بازار برایم به اندازه این پول( سبزی یا ماست) بخر و بیاور!» جواد آقا به بازار می رود و جلوی در مغازه مذکور مردّد می شود و خجالت می کشد که چنین مقدار کمی را طلب کند و خلاصه با چند بار عقب و جلو رفتن بالاخره غرور خود را زیر پا گذاشته و می خرد و نزد استاد برمی گردد و می گوید: «استاد بفرمایید، خریدم» استاد می فرمایند: «بله جواد آقا خریدی، ولی فکر کردی که این دیوارها می تواند مانع شود تا من نبینم که شما جلوی آن مغازه در ابتدا چقدر مردد بودید و سعی صفا و مروه می کردید؟!!!» جایی دیگر نیز نقل است که اوایل، باز هم ملا حسینقلی همدانی به ایشان توجه خواصی ندارند. جواد آقا به ایشان عرض می کند:« آقا من به امید رسیدن کمال به خدمت شما رسیده ام، چرا توجهی نمی فرمایید؟» استاد می فرمایند: «تو که آدم بشو نیستی! می بینم که هنگام ورود به مجلس، جای خاصی را برای خود در نظر می گیری!» و نقل است که دیگر پای جواد آقا به بالای هیچ مجلسی نرسید! البته بعدها ایشان چنان خودیّت خود را مندک کردند که جز نامی از ایشان نماند و جز این هم نیست، چرا که: میان عاشق معشوق هیچ حائل نیست تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......: امام خمینی: «در قبرستان شیخان قم یک مرد خوابیده است و او حاج میرزا جواد آقای تبریزی است. بوی آدمیّت از مزار او به آسمان پیچیده است!» امام رحمةالله علیه مرتب سر مزار ایشان می رفتند و با عمامه اش قبر میرزا جواد آقا را پاک می کرد و می گفت قربان قبرت بشوم که از قبر تو هم نور می بارد. بسیاری از بزرگان سرقبر ایشان می رفتند و فاتحه و یایس و الرحمن می خواندند و ب ایشان هدیه می کردند و حاجتشان را می گرفتند. میرزا جواد آقای ملکی تبریزی وقتی که میخواست ازدنیا برود خضاب کرده بود جامعه نیکو پوشیده بود و در روز عید قربان بود وضو گرفته رفت به نماز ایستاد تکبیرة الاحرام و الله اکبر را که گفت در همین حال روحش پر کشید و به عالم ملکوت رفت . اگر کتاب های ایشان را بخوانید بیشتر عاشق این فرد بزرگ می شوید
.......: علامه طباطبایی رحمت الله علیه در مورد کتاب المراقبات ایشان میفرمایند: این کتاب دریای لبریزی است که در سنگ و پیمانه نمیگنجد و مولف آن پیشوای والا مقامی است که بلندای شخصیت او با هیچ مقیاسی قابل اندازه گیری نیست. 1_کتاب رساله لقاء الله برای آن هایی که می خواهند مسیر خدا و مسیر سیر و سلوک را طی کنند خوب است.2_ کتاب أسرار الصلوة ایشان درشیوه نماز خواندن بسیار مؤثر است.3_المراقبات در کتاب المراقبات،برای هر ماه قمری اعمال و دستور عمل هایی دارد که ایشان در این کتاب آورده است و مطالبش اخلاقی است و از مفاتیح الجنان بیشتر است. رساله لقاء الله یا سیر و سلوک، اثر ارزنده آیت الله ملکى تبریزى است. این عارف بزرگ یکى از برجستگان و نخبگان عرصه عرفان نظرى و عملى قرن اخیر است. ایشان در گسترش اخلاق و عرفان در میان اهل علم و ایمان، سهم بسزایى داشته اند و با نگارش سه کتاب مهم و سرنوشت ساز یعنى «المراقبات»، «اسرار الصلاه» و «لقاء الله» گام مهمى در راستاى تهذیب اخلاق، برداشته اند. مؤلف با طرح و سبک ساده و روشن مطالب سیر و سلوک را بیان کرده اند چنانکه براى همگان قابل درک است و از این جهت، نیز از کتاب هاى ایشان استقبال کم نظیرى به عمل آمده است. مؤلف از شاگردان معروف عارف نامى آخوند ملاحسینقلى همدانى و استاد امام خمینى است.
https://eitaa.com/zandahlm1357
#رمان_اینک_شوکران بامــــاهمـــراه باشــید🌹 https://eitaa.com/zandahlm1357
✨✨ ✨ 🌹 رمانہ عاشقانہ شبانہ 📝 ۱ زیاد می نوشت، اما هر دفعه که نامش میرسید یا صداش رو از پشت تلفن می شنیدم، تازه بیشتر دل تنگش می شدم. نامه ها رو رسول یا دوستاش که از منطقه می اومدن میاردن و نامه هاي من و وسایلی رو که براش میذاشتم کنار می رسوندن به دستش. رسول تکنسین شیمی بود به خاطر کارش چند وقت یک بار میومد تهران. دوتا ماشین شدیم و بردیمشون پادگان. منوچهر هر دقیقه کنار یکیمون بود. پیش من می ایستاد، دستش رو می انداخت دور گردن پدرم، مادرش رو می بوسید.... می خواست پیش تک تکمون باشه. ظهر سوار اتوبوس شدند و رفتند. همه ی اینها یک طرف تنها برگشتن به خونه یک طرف. اولین وآخرین باري بود که رفتم بدرقه ي منوچهر. تحمل اینکه تنها برگردم رو نداشتم. با مریم برگشتیم... مریم زار میزد.... من سعی می کردم بی صدا گریه کنم... میریختم توي خودم. وقتی رسیدم خونه انگار یک مشت سوزن ریخته باشند به پاهام گزگز می کردند. از حال رفتم. فکر می کردم منوچهر دیگه مال من نیست. دیگه رفت. از این میترسیدم ... منوچهر شش ماه نیومد. من سال چهارم بودم مدرسه نمی رفتم. فقط امتحان ها رو می دادم. سرم به بسیج و امدادگري گرم بود. با دوستام می رفتیم بیمارستان خانواده، مجروح ها رو می آوردن اونجا یک بار مجروحی رو آوردند که پهلوش ترکش خورده بود و استخوان دستش فرو رفته بود به پهلوش. به دوستم گفتم: "من الان اینها رو میبینم....حالا کی منوچهر رو میبینه؟" روحیه ام رو باختم اون روز دیگه نرفتم بیمارستان.... 《منوچهر کجا بود؟حالش چطور بود؟چشمش افتاد به گلهاي نرگس که بین دست های پیرمرد شاداب بودند. پارسال همین موقع ها بود که دوتایی از آنجا می گذشتند. پیرمرد بین ماشین ها که پشت چراغ قرمز مانده بودند می گشت و گل ها را می فروخت. گل ها چشم فرشته را گرفته بود. منوچهر چند بار فرشته را صدا زده بود و او نشنیده بود. فهمیده بود گل هاي نرگس هوش و حواسش را برده اند! همه ي گل ها را براي فرشته خریده بود! چه قدر گل نرگس برایش می آورد! هر بار میدید میخردید!! می شد روزي چند دسته برایش می آورد... می گفت: "مثل خودت سرما را دوست دارند." اما سرماي آن سال گزنده بود.... همه چیز به نظرش دلگیر می آمد.. سپیده میزد،دلش تنگ می شد... دم غروب،دلش تنگ می شد.... هوا ابری می شد،دلش تنگ می شد... عید نزدیک بود اما دل ودماغی برای عید نداشت.》 💐شادے ارواح طیبہ شهدا صلوات💐 رمان های عاشقانه مذهبی بامــــاهمـــراه باشــید🌹 https://eitaa.com/zandahlm1357
Salar-Aghili-Shahidane-Eshgh-128_1394-11-13-21-53.mp3
3.96M
🇮🇷 شهیدان عشق 🎤🎤 سالار عقیلی 🇮🇷 سرودهای #دهه_فجر 🇮🇷 #چهل_سال_افتخار https://eitaa.com/zandahlm1357
✨ روزی بهلول در قبرستان بغداد کله مردگان را تکان می داد، گاهی پر از خاک می کرد و سپس خالی می نمود شخصی از او پرسید : بهلول! با این ' سر های مردگان ' چه می کنی ؟ گفت : می خواهم ثروتمندان را از فقیران و حاکمین را از زیر دستان جدا کنم ، لکن می بینم همه یکسان هستند. به گورستان گذر کردم صباحی شنیدم ناله و افغان و آهی شنیدم کله ای با خاک می گفت که این دنیا ، نمی ارزد به کاهی به قبرستان گذر کردم کم و بیش بدیدم قبر دولتمند و درویش نه درویش بی کفن در خاک خفته نه دولتمند، برد از یک کفن بیش https://eitaa.com/zandahlm1357
●❥ ﷽ ❥● 🌺هم نشینی آیات 🌺 🔷فَأَعْرَضُوا فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ سَيْلَ الْعَرِمِ وَبَدَّلْنَاهُمْ بِجَنَّتَيْهِمْ جَنَّتَيْنِ ذَوَاتَيْ أُكُلٍ خَمْطٍ وَأَثْلٍ وَشَيْءٍ مِنْ سِدْرٍ قَلِيلٍ ------------------------------------------- 🔶🍃.با وجود باز (از شکر خدا و طاعت حق) روی ، ما هم سخت بر ایشان فرستادیم و به آن دو نوع پر دو باغ دیگرشان دادیم که بار و و بد و شوره گز و درخت سدر بود. ---------------------------------------------- 🔺But they turned away [refusing], so We sent upon them the flood of the dam, and We replaced their two [fields of] gardens with gardens of bitter fruit, tamarisks and something of sparse lote trees. 📘آیه 16 سوره سبا 📬پیام ها 1📤- اعراض و ، قهر الهى را بدنبال دارد. «فَأَعْرَضُوا فَأَرْسَلْنا» شكر نعمت افزون كند نعمت از كفت كند 2📤- سيل، زلزله، و رعد و برق، نيست. فَأَرْسَلْنا ... سَيْلَ الْعَرِمِ‌ 3📤-طبيعت، قهر الهى مى‌شود. «سَيْلَ الْعَرِمِ» 4📤- نعمت‌ها، گاهى مى‌شود، «فِي كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ» «5» گاهى كم مى‌شود، «نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ» «6» وگ اهى تبديل مى‌شود. بَدَّلْناهُمْ‌ ... https://eitaa.com/zandahlm1357